۱۳۸۹ اسفند ۱۱, چهارشنبه

" رجم " در قرآن معنايش سنگسار نبود!





سلام به دوستان گرامی
بارها از ملاهایمان این واژه را شنیدیم : " رجم "!
سؤال كرديم: رجم یعنی چه؟
گفتند: یعنی سنگسار!
ما هم خوشحال و راضی به اینکه به محفل و حضور علما دست یافتیم و به علم شرعی رسیدیم!
سکوتی مرگبار در برابر هر دروغی که به نام " مذهب " و دین ، باورهایمان را بیمار و آلوده ساخت!
دوستانم این آیات را با دقت مطالعه کنیم:
قَالُوا إِنَّا تَطَيَّرْنَا بِكُمْ لَئِن لَّمْ تَنتَهُوا لَنَرْجُمَنَّكُمْ وَلَيَمَسَّنَّكُم مِّنَّا عَذَابٌ أَلِيمٌ. يس18)
در آیه ی فوق مردمان به فرستادگان خدا گفتند: ما شما را به فال بد گرفتیم و اگر از دعوت تان دست برندارید شما را " رجم " می کنیم و از سوی ما عذابی دردناک به شما خواهد رسید.
توجه: رجم در اینجا غیر از عذاب الیم است! و اگر سنگساری بود که خودش عذاب الیم بود.
سَيَقُولُونَ ثَلَاثَةٌ رَّابِعُهُمْ كَلْبُهُمْ وَيَقُولُونَ خَمْسَةٌ سَادِسُهُمْ كَلْبُهُمْ رَجْماً بِالْغَيْبِ.الكهف 22
خواهند گفت: آنان سه نفر هستند که چهارمشان سگشان و می گویند پنج نفرند ششمشان سگشان " رجمی " بر عالم غیب!
توجه: در اینجا " رجم " یعنی کم شمردن حقیقت و باطل گویی نه سنگساری به غیب!
قَالُوا لَئِن لَّمْ تَنتَهِ يَا نُوحُ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْمَرْجُومِينَ .الشعراء116-
گفتند: ای نوح اگر دست از دعوتت برنداری تو از  رانده شدگان ( دورشدگان بی منزلت ) خواهی بود.
قَالُوا لَئِن لَّمْ تَنتَهِ يَا لُوطُ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْمُخْرَجِينَ . الشعراء 167
گفتند: ای لوط اگر دست از دعوتت برنداری حتما از اخراج شدگان خواهی شد!
قَالُوا يَا شُعَيْبُ مَا نَفْقَهُ كَثِيراً مِمَّا تَقُولُ وَإِنَّا لَنَرَاكَ فِينَا ضَعِيفاً وَلَوْلا رَهْطُكَ لَرَجَمْنَاكَ وَمَا أَنْتَ عَلَيْنَا بِعَزِيزٍ هود91
گفتند: ای شعیب ما چیزی از گفته هایت سرمان نمی شود! و ما تو را در میان خود ضعیفی بیش نمی بینیم و اگر پیری ( یا همراهانت )  نبود تو را می راندیم و تو بر ما عزت و مقامی نداری!
قَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لَنُخْرِجَنَّكَ يَا شُعَيْبُ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَكَ مِنْ قَرْيَتِنَا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِي مِلَّتِنَا قَالَ أَوَلَوْ كُنَّا كَارِهِينَ . ألأعراف 88
گروه مستکبر قومش گفتند: ای شعیب ما تو را از شهرمان اخراج می کنیم و همچنین افرادی که همراهت ایمان آوردند یا اینکه بسوی آیینمان بازگردید ...
دقت فرماييد: در اين آيات شبيه بهم از خطاب قوم شعيب به او سخن است كه در يك جا از " لَرَجَمْنَاكَ " و در آيه ى شبيه آن از " لَنُخْرِجَنَّكَ  " ياد شده است كه يك مفهوم را ارائه مى دهد زيرا در ادامه ى آيه از راه ديگری سخن است: "  أَوْ لَتَعُودُنَّ فِي مِلَّتِنَا " که بازگشتن در آیین قوم بعد از سنگساری ممکن نیست! بلکه منظور اخراج است یا بازگشتن بعد از توبه بسوی آیین قوم گمراه. 
و پدر ابراهیم نیز فرزندش را به اخراج و دور نمودن و خار نمودن تهدید می کند نه سنگساری:
قَالَ أَرَاغِبٌ أَنتَ عَنْ آلِهَتِي يَا إِبْراهِيمُ لَئِن لَّمْ تَنتَهِ لَأَرْجُمَنَّكَ وَاهْجُرْنِي مَلِيّاً . مريم 46
( پدر ابراهیم ) گفت: ای ابراهیم آیا تو از خدایان من روی می گردانی!؟ اگر دست برنداری از این فعلت ،تو را می رانم (اخراج می کنم ) و از من دور شو...
خداوند سبحانه و تعالی موجود سرکش ابلیس را مورد خطاب و سرزنش قرار داد:
قَالَ فَاهْبِطْ مِنْهَا فَمَا يَكُونُ لَكَ أَن تَتَكَبَّرَ فِيهَا فَاخْرُجْ إِنَّكَ مِنَ الصَّاغِرِينَ . الأعراف 13
( خداوند ) فرمود: پس ( ای ابلیس ) از آن ( بهشت ) پایین شو که نمی توانی در آن تکبر ورزی پس خارج شو که تو از کوچک شدگان پست شدی.
قَالَ فَاخْرُجْ مِنْهَا فَإِنَّكَ رَجِيمٌ .الحجر34
( خداوند ) فرمود: پس خارج شو از بهشت که تو رانده شده (بی منزلت اخراج شده  )ای !
و اصحاب کهف نیز با خود این سخن می گفتند:
إِنَّهُمْ إِن يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ يَرْجُمُوكُمْ أَوْ يُعِيدُوكُمْ فِي مِلَّتِهِمْ وَلَن تُفْلِحُوا إِذاً أَبَداً .الكهف 20
آنان اگر بر شما چیره شوند ( سلطه پیدا کنند ) شما را می رانند یا اینکه شما را بازگردانند به آیینشان  و هرگز رستگار نخواهید شد.
 وَإِنِّي عُذْتُ بِرَبِّي وَرَبِّكُمْ أَنْ تَرْجُمُونِ. الدخان 20
موسی در اینجا می گوید: من از اینکه مرا برانید (از شهر اخراج کنید ) به پروردگارم و پروردگارتان پناه جویم .
وَقَالَ مُوسَى إِنِّي عُذْتُ بِرَبِّي وَرَبِّكُمْ مِنْ كُلِّ مُتَكَبِّرٍ لا يُؤْمِنُ بِيَوْمِ الْحِسَابِ. غافر27
در آیات فوق و آیات بسیاری که سخن از " رجم " است هرگز منظور سنگساری نیست بلکه سخن از خار نمودن شخص و اخراج و ابعاد از دیار است به گونه ای که شخص منزلت و قدر اجتماعی اش را از دست دهد و تنها و بی کس شود و مورد اهانت واقع گردد.
همانگونه که شیطان از بهشت اخراج شد منتها اخراجی که با پایین شدن از منزلت بود و این معنای " رجیم " و "من الصاغرین " بود. او ذلیل و پست معرفی شد و این همان مفهوم " رجیم " یا رانده شده است.
در هیچ جای کتاب الله سخن از سنگساری نیست و هرگز این فعل وحشی ربطی به هیچ شریعت آسمانی نداشته و ندارد بلکه توسط یهود دروغگو به ملتهای مسلمین نقل شده و آنان هم با نقل دروغهایی به رسول الله صلی الله علیه و سلم ، اين نبي رحمت را صاحب قانون " سنگساری " معرفی کردند درحالیکه او از این مفتریان بریئ مى باشد و بلاشك مفتريان در روز حساب در برابر خلايق و انبياء رسوا خواهند شد.
گفتند: رسول خدا و صحابه به سنگسار زناکاران محصن ( مردان و زنان متأهل ) امر کردند!
و ملاها و عمامه داران هم این دروغ را مقدس وار به باور مردم تزریق کردند!
درحالیکه حکمی به روشنی حکم زناکار در قرآن تا روز قیامت تلاوت می شود:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ


[اين] سوره‏اى است كه آن را نازل و آن را فرض گردانيديم و در آن آياتى روشن فرو فرستاديم باشد كه شما پند پذيريد (۱)

سُورَةٌ أَنزَلْنَاهَا وَفَرَضْنَاهَا وَأَنزَلْنَا فِيهَا آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ لَّعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ ﴿۱
الزَّانِيَةُ وَالزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِّنْهُمَا مِئَةَ جَلْدَةٍ وَلَا تَأْخُذْكُم بِهِمَا رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّهِ
 إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلْيَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ.النور﴿۲
به هر زن زناكار و مرد زناكارى صد تازيانه بزنيد و اگر به خدا و روز بازپسين ايمان داريد در  دين خدا نسبت به آن دو دلسوزى نكنيد و بايد گروهى از مؤمنان در كيفر آن دو حضور يابند .
به ادامه ى آيات توجه كنيم كه الله تعالى فرمايد:
الزَّانِي لَا يَنكِحُ إِلَّا زَانِيَةً أَوْ مُشْرِكَةً وَالزَّانِيَةُ لَا يَنكِحُهَا إِلَّا زَانٍ أَوْ مُشْرِكٌ ۚ وَحُرِّمَ ذَٰلِكَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ ﴿٣﴾
مرد زناكار، جز زن زناكار يا مشرك را به همسرى نگيرد، و زن زناكار، جز مرد زناكار يا مشرك را به زنى نگيرد، و بر مؤمنان اين [امر] حرام گرديده است.
به خوبى مشخص است كه زناكاران به عقاب مرگ دچار نشده اند و الا چگونه می توان عقوبت عدم ازدواج با آنان را به اجرا درآورد و بین آنان و جامعه ی اسلامی و توحیدی فرق قائل شد؟
اينكه مؤمنين اجازه ى نكاح زناكاران يا مشركان را ندارند ادامه ى مجازات زناكاران است كه انگشت نما می شوند و نوعی ابعاد می شوند که این خود عقابیست مستمر مگر اینکه اهل توبه و صلاح شوند.
و بعد الله تعالی حکم شناسایی و تثبیت این تهمت بزرگ را مشخص و روشن می فرماید که بدون وجود گواهان ممکن نیست.
وَالَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ ثُمَّ لَمْ يَأْتُوا بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاءَ فَاجْلِدُوهُمْ ثَمَانِينَ جَلْدَةً وَلَا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهَادَةً أَبَدًا ۚ وَأُولَـٰئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ ﴿٤﴾
و كسانى كه نسبت زنا به زنان عفیفه مى‌دهند، سپس چهار گواه نمى‌آورند، هشتاد تازيانه به آنان بزنيد، و هيچگاه شهادتى از آنها نپذيريد، و اينانند كه خود فاسقند.
در اینجا خداوند حکم زن متزوجه اى را بيان مى فرمايد كه از سوى شرهرش متهم به زنا شده است:
وَالَّذِينَ يَرْمُونَ أَزْوَاجَهُمْ وَلَمْ يَكُن لَّهُمْ شُهَدَاءُ إِلَّا أَنفُسُهُمْ فَشَهَادَةُ أَحَدِهِمْ أَرْبَعُ شَهَادَاتٍ بِاللَّـهِ ۙ إِنَّهُ لَمِنَ الصَّادِقِينَ ﴿٦﴾
و كسانى كه به همسران خود نسبت زنا مى‌دهند، و جز خودشان گواهانى [ديگر] ندارند، هر يك از آنان [بايد] چهار بار به خدا سوگند ياد كند كه او قطعاً از راستگويان است.
الْخَامِسَةُ أَنَّ لَعْنَتَ اللَّـهِ عَلَيْهِ إِن كَانَ مِنَ الْكَاذِبِينَ ﴿٧﴾
و [گواهى در دفعه‌] پنجم اين است كه [شوهر بگويد:] لعنت خدا بر او باد اگر از دروغگويان باشد.
وَيَدْرَأُ عَنْهَا الْعَذَابَ أَن تَشْهَدَ أَرْبَعَ شَهَادَاتٍ بِاللَّـهِ ۙ إِنَّهُ لَمِنَ الْكَاذِبِينَ ﴿٨﴾
و از [زن،] آن عذاب دور مى‌شود، در صورتى كه چهار بار به خدا سوگند ياد كند كه [شوهر] او جداً از دروغگويان است.
وَالْخَامِسَةَ أَنَّ غَضَبَ اللَّـهِ عَلَيْهَا إِن كَانَ مِنَ الصَّادِقِينَ ﴿٩﴾
و [گواهى‌] پنجم آنكه خشم خدا بر او باد اگر [شوهرش‌] از راستگويان باشد.
در اينجا  مى بينيم حكم اين زن متزوجه جدا از حكم سايق يعني شلاق زدن معرفى نشده بلكه آنچه جدید اعلام شده این است که آن زن با قسمی خاص حکم سابق زناکار را از خود دور میسازد:
وَيَدْرَأُ عَنْهَا الْعَذَابَ أَن تَشْهَدَ أَرْبَعَ شَهَادَاتٍ بِاللَّـهِ ۙ إِنَّهُ لَمِنَ الْكَاذِبِينَ ﴿٨﴾
پس در اینجا سخن از الْعَذَابَ  است که به صورت معرفه بیان شده و اشاره به حکمیست که در ابتدای آیه بیان شده است:
سُورَةٌ أَنزَلْنَاهَا وَفَرَضْنَاهَا وَأَنزَلْنَا فِيهَا آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ لَّعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ ﴿١﴾ الزَّانِيَةُ وَالزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِّنْهُمَا مِائَةَ جَلْدَةٍ ۖ وَلَا تَأْخُذْكُم بِهِمَا رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّـهِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّـهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ۖ وَلْيَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ ﴿٢﴾
در بیان واضح خداوند متعال امری مبهم نیست بلکه آیاتیست بینات که فرض و واجب شده است بر جامعه ای اسلامی.








۱ نظر:

  1. سلام

    در اينجا بعضى از مطالب وبلاگ حذف شده را دوباره قرار خواهم داد.

    پاسخحذف

و الهکم اله واحد، لا اله الا هو الرحمان الرحیم