۱۳۸۹ اسفند ۱, یکشنبه

صبح نزديك است !

سلام و ستايش بى نظير شايسته ى پروردگار بی همتا شاهنشاه جهانیان.

سلام دوستان 

به یاری الله تعالی و هدایت خاص ذات حق تعالی گفتگوهای قرآنی مان ادامه خواهد داشت هرچند ارتباطمان با اهل ایمان و قرآن در ایران ستم دیده بریده یا پرتلاطم است .

سخنان ناگفته ی بسیاری ست که باید در این سفره ی ایمانی به یاد آوریم.

عزیزان

دستگاه های مذهبی حاکم ما را به یاد جامعه ی ظالم و مشرک فرعونیان و اقوام گذشته می برد كه در برابر كلام الله تعالى قد علم مى كردند و رسولان را مى راندند.

همان دستگاه هایی که دربرابر فرستادگان خداوند،  خود را بهترین و برهدایت می دانستند و فرستادگان خداوند را خارج شدگان از دین راستین معرفی می کردند!

در مدارس مذهبی سعی بر این می شود حقایق به گونه ای پوشیده شود که دانش آموزان تصور کنند دشمنان پیامبران افرادی بودند که فاقد آیین و عقیده بوده یا خدا را نمی شناختند و دوست نداشتند کسی از خدا سخن بگوید!

درحالیکه قرآن برایمان شرح و بیانی واضح دارد که افرادی مانند فرعون خود را بسیار معتقد و پایبند به مذهب می شناختند و موسی و اتباعش را خارج شدگان مذهب و مرتدانی که مجازاتشان واجب است!

سیستم های مذهبی باستانی همه متشابه می باشند و فقط نامها تغییر یافته است.

گروهی وابسته به نام لات و عزی و منات و یعوق و یغوث و نسر مذهب گرایانی بودند که رفتند ولی اکنون گروه هایی وابسته به نام علی و فاطمه و مراجع مذهبى و مزارهای باشکوه و پر زرو برق جایگزین شده اند!

مذهب گرایان کنونی تصور اینکه جانشین اقوام سابق شده اند را ندارند درحالیکه تمامی صفات و معتقدات آنان را نسخه برداری و عملی ساخته اند!

با وجود این دوستانم صبحی در حال طلوع است که بعد از آن صبح اثری از ظلم و شرک نخواهد بود و خداوند متعال وعده ی یاری بندگانش را به همه نشان خواهد فرمود.

با عرض پوزش از اینهمه تأخير دوستان را به وبلاگ برادر گرامی منصور دعوت می کنم تا از مطالبشان کمال استفاده برده شود و اگر انتقادی به ایشان داشته باشید او آماده ی جوابگویی ست تا این جمع مبارک هرگز از هم جدا نشوند.

http://zxcv1125.blogfa.com/

ربنا هب لنا من لدنك رحمة و هيئ لنا من أمرنا رشدا

۱۳۸۹ بهمن ۲۳, شنبه

از فیلتر شکن استفاده کنیم

بسم الله الرحمن الرحیم 
ان ارید الا الاصلاح و ما توفیقی الا بالله. 

با سلام و عرض ادب خدمت اهالی قرآن.

دوستان با توجه به اینکه احتمال دارد این سیستم زور و خشونت که از شب 22 بهمن به صورت سراسری همه وبلاگ های وردپرس و بلاگر را فیلتر کرده است، به طول انجامد لذا از دوستان می خواهم که منتظر نمانند و مثل هزاران سایت و وبلاگ مظلوم دیگر که منادی اصلاح و اندیشه و آزادی بیان هستند، برای ورود از فیلتر شکن استفاده کنند و به جهاد مقدس خود ادامه دهند.

همانطور که مستحضر هستید برای ورود به فیس بوک و تویتر و یوتیوب و ... همیشه به فیلتر شکن نیاز بوده و هست لذا باید تمرین کنیم تا از سد ورود به راه های دعوت و اصلاح عبور کنیم و با ظلم و خفقان مثل سایر اقشار در دنیای وب مبارزه کنیم . گمان می رود که همه دوستان فیلترشکن دارند و استفاده کرده اند، اما با این حال اگر از دوستان کسانی هستند که فیلترشکن ندارند می توانند با جیمیل بنده مکاتبه و یا چت نمایند و درخواست فیلتر شکن بدهند. 

***
تقریبا سه سال است که بطور جدی و رسمی و پژوهشی با مدعیان «فقط قرآن» آشنا شده ام و اولین آشناییم با آنها به وسیله وبلاگ "اسلام و قرآن" و پیوندهای آن کلید خورد، تا اینکه سر از اینجا در آوردم. در این سه سال همیشه فکر می کردم که چقدر این موضوع بدیهی است و چقدر عقاید این «فقط قرآنیون» نسبت به «اطاعت الرسول» سطحی و یا مغرضانه است و لذا اصلا ارزش قائل نبودم که برای صحبت با آنان در این موضوع وقت بگذارم مگر در حد چند پاراگراف. 

یادمه که در معنای توحید فقط یکبار سر این موضوع با دوستان نویسنده چونه و کل کل زدم، نشون به این نشونه که از ساحل خانم هم خواستم که مشارکت کنند و کردند. اما بعد دیدم که فایده ای ندارد و به همین خاطر نیز از دوستان در معنای توحید خواسته بودم که سر این موضوع ساده ! بحث نکنیم و به جهاد مورد توافق در باره خرافه و ضد قرآنی بودن عقاید مذاهب شیعه و سنی و تصوف و . . . بپردازیم که عام و خاص، در واقعیت زندگی، تفسیر قرآن را نه مطابق با آیات محکمات خود قرآن، بلکه مطابق با متشابهات و اهواء آخوندها فهمیده بودند و به عبارت دیگر قرآن در گوشه زندگی مردم بود و روایات در وسط و میدان زندگی مردم.   
 
اما پری شب که با جناب (( مسلم )) مکالمه ای یک ساعته در این رابطه داشتم و حرف های ایشون را شنیدم جرقه و تلنگری شد که بازبینی ای بکنم و تاریخ اسلام را مروری بکنم و قشنگ ببینم چی گذشته است و موضوع چیست؟

راستی در این 1400 سال، چه بر سر اسلام و قرآن آمده است؟

13 سال قبل از تاریخ هجری قمری، در خلوت غار حرا ندای "إقرأ بسم ربک الذی خلق" در گوش و جان «محمد» طنین انداز شد.

یا أیها المدثر، قم فأنذر، و ربک فکبّر.

ادامه دارد...


بنده، بخاطر مشغله های زیاد زندگی و تخصصی بودن موضوع، و اینکه باید سنجیده در این باره غور و تدبر کرد و نوشت، ادامه مطلبم را به وقتی دیگر موکول می کنم و با ذکر شماره برای پست هایم در این رابطه، از دوستان می خواهم که همراه بوده و با هم پیگیر این سری از تحقیقات بسیار مهم (اطاعت از رسول) باشیم.

۱۳۸۹ بهمن ۲۰, چهارشنبه

ناسخ و منسوخ 2


الحمدلله .
دوستان مؤمن به اين آيات توجه كنيم تا يقين كنيم كه اصطلاح ناسخ و منسوخ عموماً به مفهوم مذهبي خلاف قرآن اين كتاب مقدس ما مسلمين است.

﴿مَا نَنسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنسِهَا نَأْتِ بِخَيْرٍ مّنْهَا أَوْ مِثْلِهَا﴾ آیه ای را نسخه و مکرر یا بدون تکرار نمی سازیم جز اینکه بهترش را یا شبیهش را بیاوریم.
نسخه يعنى اثبات و نوشتن و نه حذف.

و آيه ى مورد نظر در حقيقت معجزه ايست كه هر نبي بهمراه مى آورد و معجزه ى محمد النبي بهترين آيات بوده و هست.

﴿إِنّ كُنّا نَسْتَنسِخُ مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ﴾ يعنى ما مى نوشتيم و ضبط و تدوين و حفظ مى كرديم.

"ما ننسخ من ءاية أو ننسها نأت بخير منها أو مثلها ألم تعلم أن الله على كل شيء قدير" ما آيه اى را تكرار يا فراموشش نمى دهيم جز اينكه بهتر از آنرا يا شبيهش را بياوريم آيا نمى دانى كه الله بر همه چیز تواناست.
يعنى اينكه الله تعالى تواناست بر اينكه آيه اى را تكرار( نسخه سازى ) نماید همانطور كه تواناست كه آن آيه را به فراموشى و عدم تكرارش اراده فرمايد و اگر خداوند متعال آیه ای را تکرار  ( نسخه  ) نمود قادر است که آنرا تماما بمانند نسخه ی اصلی اش نماید یا به شکلی زیباتر و روشنتر و واضحتر و والاتر و مفصلتر، و مصداقش را در آیات قرآنی در آیات مجمل و آیات مفصل می بینیم که شکلی از ( احسن منها ) ست اما آیات مکرر شکلی از اشکال ( مثلها ) ست.

الله تعالی در اینجا فرماید:

"ولما سكت عن موسى الغضب أخذ الألواح وفي نسختها هدى ورحمة للذين هم لربهم يرهبون"
يعنى أنچه همراه موسی بود همان الواح بود که از نسخه ی ( شکل مکرر )  اصلیش در لوح محفوظ می بوده است.
 
"وما أرسلنا من قبلك من رسول ولا نبي إلا إذا تمنى ألقى الشيطان في أمنيته فينسخ الله ما يلقي الشيطان ثم يحكم الله ءاياته والله عليم حكيم"

الله سبحانه و تعالی نسخه برداری می کند از تمام آنچه شیطان القا می کند و مانع هدایت فرزندان آدم میشود تا در روز حساب آن نسخه ها گواهی علیه او باشد . 


همانگونه که الله تعالی از هرچیزی نسخه و حفظ دلیل و برهان می نماید و هیچ چیزی از علم او مخفی نمی ماند حتی اگر مثقال ذره ای باشد:

  فلا يعزب عن علمه مثقال ذرة.
هیچ چیزی ( مثقال ذره ای ) از علم او ( الله سبحانه و تعالی ) دور نمی شود .

"هذا كتابنا ينطق عليكم بالحق إنا كنا نستنسخ ما كنتم تعملون"

این کتاب ماست که بر شما بیان می کند براستی که ما تمام اعمال و کردار شما را با دقت می نوشتیم.

 الله تعالى نسخه ی اعمال و گفتار را دارد تا شاهد زنده در روز حساب باشد.

 استنساخ یعنی دقت در نسخه برداری يا همان شبيه سازى.

و نسخ در اینجا یعنی نگارش و حفظ با دقت به تمامی وسایل ممکن مانند نوشتن و تصویربرداری و تسجیل صدا.

"لقد سمع الله قول اللذين قالوا إن الله فقير ونحن أغنياء سنكتب ما قالوا وقتلهم الأنبياء بغير حق ونقول ذوقوا عذاب الحريق"

خداوند شنید گفتار آنانی که گفتند الله فقیر است و ما اغنیاء هستیم ما آنچه گفتند را خواهیم نوشت و همچنین کشتن پیامبران بناحق بدست آنان را و میگوییم بچشید عذاب دردناک سوزنده را.

دقت کنیم در گفته الله تعالی "سنكتب ما قالوا" ، یعنی یک نسخه ی کتبی از سخنانشان خواهیم گرفت .
و استفاده از عبارت " سنکتب " برای این است که نوعی وسیله ی  نسخه برداریست.

آيا دوستان اكنون متوجه ى اين حقيقت شده ايم كه اصطلاحاتى توسط مذهبيان برخلاف معناى حقيقى اش تبليغ شده و مى شود؟

اصطلاح نامطلوب دیگری نیز در میان امت رواج یافته که بوی آن نه در کتاب و نه سنت یافت می شود!


اصطلاح " عقیده " !

درحالیکه در قرآن از ملت و دین و ایمان سخن است که زیباترین وجه دين دارى را بیان مى كند.

آیا عجیب نیست این اصطلاح " عقیده " که ملت مسلمان برایش دکترا و فوق دکترا اختصاص می دهند توسط الله تعالی و رسولش حتی ذکرش نرفته؟!

آیا رسول الله متوجه ی اهمیت " عقیده " نبوده است !؟

اصطلاح عقیده که از ریشه ی عقده یا گره می آید!

اهانتیست بر ملت مسلمان که ایمان به خدا را نوعی گره یا عقده و عقیده خوانده اند !

درحالیکه ایمان به خدا و روز حساب و ملایکه و نبیین و کتب اثر زیبایش رهایی از بندها و عقده ها و عقیده های شیطان است!

این اصطلاح شیطانی و رواج آن چیزی جز ادامه ی سلطه ی شیطان بر فرزندان آدم نیست که قسم خورده بر هر راه مستقیمی بنشیند تا بندگان خدا را به بیراهه کشاند و چه بسیارند آنانی که منتظر گمراهی های شیطان اندک توجهی به کتاب مقدس ندارند و گرنه کید و حیله ی شیطان براستی که ضعیف است!

ان کید الشیطان کان ضعیفا ...



۱۳۸۹ بهمن ۱۷, یکشنبه

اطاعت از رسول (2)


بسم الله النور..

دوستان همانطور که گفتم من مشکلی با معنای الرسول ندارم، بلکه به نظر من مسئله در امر « اطاعت » و تبیین نقش و رول الرسول است.

نقش و رول الرسول:

الرسول، پیام آور بوده است، فرستاده خدا بوده است، این پیام کاملاً مشخص (از نظر اعجاز کلامی) و خواندنی (از نظر نوع استفاده) و مبین (از نظر تشریح و تحذیر توحید و شرک) و مفصل (از نظر بیان اصول دین) و مجید و کریم (از نظر قدر و قضای الهی) و ... است.


صفات و اسماء و کلمات مترادف و مساوی این "پیام خدایی" که رساله رسول بوده، واژگان ذیل اند:

_ ما انزل الله _ فرقان _ قرآن _ آیات محکمات _ أحسن الحدیث _ کتابا متشابها مثانی _ و ...

پس با این احتساب اولین و مهمترین رول و نقش یک بشر برگزیده، به عنوان الرسول، دریافت این سروش و پیام خدایی بوده است.

اما آیا پیامبر یک طوطی و یا دستگاه ضبط صوت بوده است که نوار کاست وحی را هی از اول تکرار کرده است!


به نظر هر آدم عاقلی (و البته سنیان و شیعیان)، قرآن « یک کتاب درسی » مربوط به حوزه ی جهان بینی و ایدئولوژی (آیین و دینداری) است، که از عنوان و مواد و موضوعات درسی مربوط به دین و دینداری، هیچ چیزی کم نگذاشته است و البته و صد البته مثل هر کتاب درسی دیگری نیاز به معلم و تدریس دارد، [به امید خدا در آینده از قرآن در این باره بیشتر توضیح می دهم].

ببینید خیلی واضح است! اگر شما زیر نقش و رول « معلم و مدرس و الگو » بودن را برای پیامبر بزنید، آن وقت شما را باید شیطان خواند ! زیرا ما می بینیم که شما خود را در مقام « تبیین و تعلیم قرآن » برای ما قرار داده اید و به رأی ناقص خود، میایید آیات و احکام قرآن را تفسیر و تأویل می کنید و مثلاً حضرت امام منصور (سلام علیه) درباره آیه « اقیموا الصلاة » می فرمایند:

"...، قران می گوید که نماز حالت اتصالی است بین مخلوق با خالق و این خالق مقتدر برای ما شکلی از نماز را در قران ترتیب داده است که در آن نباید غیر خدا با نامهای مشخص حمد شوند چون اگر غیر از این باشد دیگر این نماز به جای خالصانه خواندن خدا به ابزاری می شود برای ستایش دیگران که این با هدف نمازی که ما از قران استباط می کنیم در تعارض کامل است . شرک یعنی خدا را با غیر خدا و نه غیر خدا به تنهایی به این نکته همیشه دقت داشته باشید... ؛
...، فقط خیلی خلاصه . من برای نماز هیچ کسی قالب تعیین نمی کنم به نظر من شما مختارید به هر نحوی که می دانید نماز خود را به جای بیاورید ولی به شرط اینکه به اصولی که قران در باره نماز بیان داشته عمل کنید..."

خوب ببینید، اگر ما نوشته های فقط امام منصور (ع) را در تبیین و تعلیم و مجمل گشایی آیات قرآن (البته به ظن خودش) بیاوریم و گردآوری کنیم، شاید بتوانیم تفسیری چند جلدی به نام او چاپ و نشر کنیم!
مشکل این است که کسی نیست بیاد و به منصور گرامی بگوید که حرفت درست، اما « درود فرستادن به پیامبر » در نماز، حمد وی و یا خواندن وی نیست، بلکه قدردانی و دعای خیر است برای کسی که خدا او را لایق ابلاغ رسالتش دانست و 23 سال خالصانه زحمت کشید تا دین و نعمت خدا بر جهانیان کامل شد.
و کسی نیست که بگوید منصور جان، یکی از همان اصولی که قرآن درباره نماز بیان داشته، علاوه بر خشوع و ذکر و ...، اطاعت از رسول در امر چگونگی نمازگزاردن و به جماعت خواندن آن هم هست، که اگر در همین باره از قرآن بخواهم استدلال کنم بحث به درازا می کشد.

اما همینجا این نکته خیلی مهم و بسیار حساس را یادآور می شوم که گفتم: (( معلم و مبیّن و الگو )) نه شارع و خدا و معبود !. توضیح اینکه: پیامبر در مقام یک معلم، فقط درس ها و اصول و فروع آن کتاب را تدریس و تبیین کرده است، بدون کم و زیاد، و در شیوه عمل و روش اجرا بهترین نمونه و اسوه و مؤیّد و معصوم بوده است که در این زمینه اقتدا و اتباع از وی بر همه مؤمنان واجب است.  


نقش الرسول به عنوان « رهبر ».
آنچه که من از شما دیده ام این بوده است که شما اصولاً نقش رهبری یک فرد زنده و انسانی را در جامعه بسیار کمرنگ در نظر گرفته اید و این در حالی است که این نقش نه تنها از بدیهی ترین ملزومات یک جامعه و نظام اجتماعی است که از عیان بودنش بنده بیش از این حاجت به بیان نمی دانم، بلکه بسیاری از احکام قرآن خطاب به الرسول، مربوط به نقش رهبریت وی بوده است و شامل دیگر رهبران پس از وی نیز می شوند که در پست قبل اندکی به آن اشاره کردم.


بنده اگر با شما در این وبلاگ همراه شده ام صرفا بخاطر این بوده است که اسم این وبلاگ « معنای توحید » است و من شما را در اهمّ و اکثر مباحث توحید و شرک رفیق خود می دانم و اینکه من نیز مثل شما هیچ یک از عقاید باطل شیعه را در باب امامت و ولایت و شفاعت و توسل به مردگان و  روایت پرستی و . . . مطابق با اسلام و قرآن نمی دانم و همینجا نسبت به ادعاهای دم بریده و ضد قرآنی آنها اعلام برائت و مخالفت می کنم. 
من کلاً و تقریباً با شما در معنای توحید و شرک موافق هستم اما شما را می بینم که دارید از هول افتادن در چاله (شرک جلی) به سمت سقوط در چاه (شرک خفی) می افتید! 




یقیناً اطاعت از رسول شامل بخش های زیر است:

1ـ اطاعت از رسول در آنچه که به نام "قرآن" از طرف خدا آورده است.

2ـ اطاعت از رسول در آنچه که در نام "تعلیم و تبیین قرآن" می گنجد.

3ـ اطاعت از رسول در مقام رهبری و داوری، و به تبع آن اطاعت از جانشین وی.
[که مسئله جانشینی الرسول در مقام رهبری، جای بحث بسیار دارد]


و اما پاسخی به چند سوال



امة الله: آيا اطاعت از رسول امرى جدا از اطاعت از الله تعالى ست؟

از این سوال می توان دو مفهوم بیرون کشید، که به هر دو می پردازم:

اطاعت از رسول امری (( جدا )) از اطاعت الله تعالی است. (( جدا )) به این معنی که امر رسول، چیزی مخالف و در تضاد و تناقض با امر خدا باشد، و رسول مطالبی از جانب خود، بدون إذن و تأیید و خواست و رضایت الله تعالی گفته باشد، که در این صورت هیچ مسلمان آگاهی، این را منظور ندارد و نمی پذیرد.

بله، با این وصف، اطاعت رسول، هرگز جدا از اطاعت الله تعالی نبوده و نیست.

 اطاعت از رسول امری (( جدا )) از اطاعت الله تعالی است. (( جدا )) به این معنی که امر رسول، سخنی موافق و مطابق و در راستای امر خداست و رسول هرگز چیزی از جانب نفس خود، بدون اذن و تأیید الله تعالی نگفته باشد. که مد نظر ما نیز همین است. یعنی عمل و قول و تقریر رسول در تمام 23 سال رسالت و نبوت خود، مورد مراقبت و نظارت خاص الله تعالی بوده است و هر جا بنا بر سرشت بشری خود، اشتباهی کرده باشد (که کرده است) الله تعالی او را تنبیه، اصلاح، هشدار و اخطار داده است. بنابراین محمد در تمام 23 سال پیامبریش، از مواظبت و عنایت ویژه و لحظه به لحظه الله تعالی برخوردار بوده است و از این رو محمد اشتباه و گناه و کرداری نداشته است که خداوند آن را اصلاح و مغفور و تأیید نکرده باشد. همه چیز پیامبر تحت کنترل و زیر نظر خاص الله تعالی بوده است.

بله، با این وصف، اطاعت از امر رسول، همان اطاعت از امر الله تعالی است، زیرا رسول با توجه به ارتباط وحیانی و ویژه ای که الله تعالی با او داشته است، هرگز چیزی را بدون تأیید و یا تصحیح الله تعالی نگفته است و الله تعالی همواره و هر لحظه او را با وحی و الهام و روح القدس، مورد مواضبت و تأیید خود قرار داده و از این رو فرموده است که:

من یطع الرسول فقد اطاع الله ؛ و . . .

و  بدینوسیله، الله تعالی پیامبر را از اشتباهات و گناهان و نفسانیات، مصون و مطهر و معصوم کرده است. و این مقام و جایگاه ویژه، تنها و تنها مخصوص الرسول (و یا النبی) بوده است و لا غیر. و دلیل این سخن نیز ده ها آیه ی قرآن کریم است.
البته این را هم بگویم که من قبول دارم بعضی آیات و دلایل را که در تأیید احادیث پیامبر می آورند غلط است و مربوط به تأیید همان "قرآن" است، اما کم نیستند آیات و دلایلی که سنت و حدیث پیامبر را تأیید می کنند. البته سنت و حدیثی که منتسب به الرسول باشد که اولین نشانه صحت آن این است که به اصول دین کم و یا اضافه نکند و آیات کتاب مبین (قرآن) را از هم نگسلد، بلکه تعلیم آن باشد و لاغیر.  

*****

امة الله: آیا در کتاب مقدس مان فرقی بین وصف الرسول و النبی دیده می شود؟

با توجه به آیاتی که ذکر فرمودید و نیز آیاتی که ذکر نفرمودید، الرسول و النبی، دو تا وصف از ده ها وصفی هستند که خداوند متعال برای « محمد » بکار برده است، مثل:

_ سراج منیر _ بشیر _ نذیر _ داعیاً الی الله _ شاهد _ شهید _ و ...

بله، اینها همه صفت و وصف هستند برای محمد: الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ ...  
آری، اگر بیشتر از وصف الرسول (50 بار) برای محمد استفاده شده است بخاطر همان بار معنایی است که واژه الرسول دارد. و البته وصف النبی نیز که 27 بار در قرآن برای وی آمده است، وصفی دور از الرسول نیست. زیرا النبی نیز از « نبأ » گرفته شده است، و به معنی « خبر دار و خبر آور » است که خبر و گزارش محمد، همان پیام و پیغام قرآن کریم (و به طور خلاصه لا اله الا الله) است. و ما در این موضوع هیچ اختلافی با شما نداریم آنگاه که گفته شود:

وحى آسمانى «قرآن» همان (( رسالت و نبأ )) ايست كه (( رسول و نبی )) ملزم به ابلاغش ميشده است و اولين تعريف (( رسول و نبی )) در حقيقت ابلاغ همان (( رسالت و نبأ )) آسمانی است كه بوسيله اش (( رسول و نبی )) به مردم معرفى مى شود.

به نظر من الرسول و النبی از هم جدا و یا دو چیز نیستند و هر دو وصفی برای یک چیز، و آن هم « خبر و پیام خدا » هستند و دیگر هیچ.

البته اگر توضیحات شما را درباره تفاوت وصف الرسول و النبی را هم بدون چون و چرا بپذیرم، باز هم فرقی نمی کند، زیرا ما در هر دو صورت می گوییم که:

درست است، رسالت النبی، ابلاغ و تبیین و تعلیم "قرآن" بوده است و لاغیر.

که آنگاه عمل و قول و تقریر الرسول النبی الامی، شامل همان (( ابلاغ و تبیین و تعلیم قرآن )) می شود.

ادامه دارد...

مفهوم اطاعت از رسول خدا

سلامٌ قولاً من رب رحيم.

الحمدلله رب العالمين حمداً يوافي نعمه و يكافئ مزيده و نسأل الله تعالى أن يهدينا بنوره الى صراطه المستقيم.

دوستان مؤمن به اين  سخنان الله تعالى دقت كنيم و سپس بگوییم آیا در کتاب مقدس مان فرقی بین وصف الرسول و النبی دیده می شود؟


يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِي الأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا ﴿۵۹﴾سورة النساء

يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ لاَ يَحْزُنكَ الَّذِينَ يُسَارِعُونَ فِي الْكُفْرِ مِنَ الَّذِينَ قَالُواْ آمَنَّا بِأَفْوَاهِهِمْ وَلَمْ تُؤْمِن قُلُوبُهُمْ وَمِنَ الَّذِينَ هِادُواْ سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ سَمَّاعُونَ لِقَوْمٍ آخَرِينَ لَمْ يَأْتُوكَ يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ مِن بَعْدِ مَوَاضِعِهِ يَقُولُونَ إِنْ أُوتِيتُمْ هَذَا فَخُذُوهُ وَإِن لَّمْ تُؤْتَوْهُ فَاحْذَرُواْ وَمَن يُرِدِ اللّهُ فِتْنَتَهُ فَلَن تَمْلِكَ لَهُ مِنَ اللّهِ شَيْئًا أُوْلَئِكَ الَّذِينَ لَمْ يُرِدِ اللّهُ أَن يُطَهِّرَ قُلُوبَهُمْ لَهُمْ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ وَلَهُمْ فِي الآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ ﴿۴۱﴾سورة المائدة

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَلَا تُبْطِلُوا أَعْمَالَكُمْ ﴿۳۳﴾سورة محمد

يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءكُمُ الرَّسُولُ بِالْحَقِّ مِن رَّبِّكُمْ فَآمِنُواْ خَيْرًا لَّكُمْ وَإِن تَكْفُرُواْ فَإِنَّ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَكَانَ اللّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا ﴿۱۷۰﴾سورة النساء

يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ اتَّقِ اللَّهَ وَلَا تُطِعِ الْكَافِرِينَ وَالْمُنَافِقِينَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا ﴿۱﴾ سورة الأحزاب

النَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنفُسِهِمْ وَأَزْوَاجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ وَأُوْلُو الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَى بِبَعْضٍ فِي كِتَابِ اللَّهِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُهَاجِرِينَ إِلَّا أَن تَفْعَلُوا إِلَى أَوْلِيَائِكُم مَّعْرُوفًا كَانَ ذَلِكَ فِي الْكِتَابِ مَسْطُورًا ﴿۶﴾سورة الأحزاب

يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُل لِّأَزْوَاجِكَ إِن كُنتُنَّ تُرِدْنَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَزِينَتَهَا فَتَعَالَيْنَ أُمَتِّعْكُنَّ وَأُسَرِّحْكُنَّ سَرَاحًا جَمِيلًا ﴿۲۸﴾سورة الأحزاب

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَرْفَعُوا أَصْوَاتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ وَلَا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ كَجَهْرِ بَعْضِكُمْ لِبَعْضٍ أَن تَحْبَطَ أَعْمَالُكُمْ وَأَنتُمْ لَا تَشْعُرُونَ ﴿۲﴾سورة الحجرات

وَإِذْ قَالَت طَّائِفَةٌ مِّنْهُمْ يَا أَهْلَ يَثْرِبَ لَا مُقَامَ لَكُمْ فَارْجِعُوا وَيَسْتَأْذِنُ فَرِيقٌ مِّنْهُمُ النَّبِيَّ يَقُولُونَ إِنَّ بُيُوتَنَا عَوْرَةٌ وَمَا هِيَ بِعَوْرَةٍ إِن يُرِيدُونَ إِلَّا فِرَارًا ﴿۱۳﴾سورة الأحزاب

يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ لِمَ تُحَرِّمُ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَكَ تَبْتَغِي مَرْضَاتَ أَزْوَاجِكَ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴿۱﴾سورة التحريم

وَإِذْ أَسَرَّ النَّبِيُّ إِلَى بَعْضِ أَزْوَاجِهِ حَدِيثًا فَلَمَّا نَبَّأَتْ بِهِ وَأَظْهَرَهُ اللَّهُ عَلَيْهِ عَرَّفَ بَعْضَهُ وَأَعْرَضَ عَن بَعْضٍ فَلَمَّا نَبَّأَهَا بِهِ قَالَتْ مَنْ أَنبَأَكَ هَذَا قَالَ نَبَّأَنِيَ الْعَلِيمُ الْخَبِيرُ ﴿۳﴾سورة التحريم

إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِإِبْرَاهِيمَ لَلَّذِينَ اتَّبَعُوهُ وَهَذَا النَّبِيُّ وَالَّذِينَ آمَنُواْ وَاللّهُ وَلِيُّ الْمُؤْمِنِينَ ﴿۶۸﴾سورة آل عمران

يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ حَسْبُكَ اللّهُ وَمَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ ﴿۶۴﴾سورة الأنفال

يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى الْقِتَالِ إِن يَكُن مِّنكُمْ عِشْرُونَ صَابِرُونَ يَغْلِبُواْ مِئَتَيْنِ وَإِن يَكُن مِّنكُم مِّئَةٌ يَغْلِبُواْ أَلْفًا مِّنَ الَّذِينَ كَفَرُواْ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لاَّ يَفْقَهُونَ ﴿۶۵﴾ سورة الأنفال

مَا كَانَ لِنَبِيٍّ أَن يَكُونَ لَهُ أَسْرَى حَتَّى يُثْخِنَ فِي الأَرْضِ تُرِيدُونَ عَرَضَ الدُّنْيَا وَاللّهُ يُرِيدُ الآخِرَةَ وَاللّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ﴿۶۷﴾سورة الأنفال

يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ شَاهِدًا وَمُبَشِّرًا وَنَذِيرًا ﴿۴۵﴾سورة الأحزاب

يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَحْلَلْنَا لَكَ أَزْوَاجَكَ اللَّاتِي آتَيْتَ أُجُورَهُنَّ وَمَا مَلَكَتْ يَمِينُكَ مِمَّا أَفَاء اللَّهُ عَلَيْكَ وَبَنَاتِ عَمِّكَ وَبَنَاتِ عَمَّاتِكَ وَبَنَاتِ خَالِكَ وَبَنَاتِ خَالَاتِكَ اللَّاتِي هَاجَرْنَ مَعَكَ وَامْرَأَةً مُّؤْمِنَةً إِن وَهَبَتْ نَفْسَهَا لِلنَّبِيِّ إِنْ أَرَادَ النَّبِيُّ أَن يَسْتَنكِحَهَا خَالِصَةً لَّكَ مِن دُونِ الْمُؤْمِنِينَ قَدْ عَلِمْنَا مَا فَرَضْنَا عَلَيْهِمْ فِي أَزْوَاجِهِمْ وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ لِكَيْلَا يَكُونَ عَلَيْكَ حَرَجٌ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا ﴿۵۰﴾سورة الأحزاب

مَّا كَانَ عَلَى النَّبِيِّ مِنْ حَرَجٍ فِيمَا فَرَضَ اللَّهُ لَهُ سُنَّةَ اللَّهِ فِي الَّذِينَ خَلَوْا مِن قَبْلُ وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ قَدَرًا مَّقْدُورًا ﴿۳۸﴾سورة الأحزاب

مَّا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِّن رِّجَالِكُمْ وَلَكِن رَّسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا ﴿۴۰﴾سورة الأحزاب

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ إِلَّا أَن يُؤْذَنَ لَكُمْ إِلَى طَعَامٍ غَيْرَ نَاظِرِينَ إِنَاهُ وَلَكِنْ إِذَا دُعِيتُمْ فَادْخُلُوا فَإِذَا طَعِمْتُمْ فَانتَشِرُوا وَلَا مُسْتَأْنِسِينَ لِحَدِيثٍ إِنَّ ذَلِكُمْ كَانَ يُؤْذِي النَّبِيَّ فَيَسْتَحْيِي مِنكُمْ وَاللَّهُ لَا يَسْتَحْيِي مِنَ الْحَقِّ وَإِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعًا فَاسْأَلُوهُنَّ مِن وَرَاء حِجَابٍ ذَلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَقُلُوبِهِنَّ وَمَا كَانَ لَكُمْ أَن تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ وَلَا أَن تَنكِحُوا أَزْوَاجَهُ مِن بَعْدِهِ أَبَدًا إِنَّ ذَلِكُمْ كَانَ عِندَ اللَّهِ عَظِيمًا ﴿۵۳﴾سورة الأحزاب

إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا ﴿۵۶﴾سورة الأحزاب

يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُل لِّأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاء الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِن جَلَابِيبِهِنَّ ذَلِكَ أَدْنَى أَن يُعْرَفْنَ فَلَا يُؤْذَيْنَ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا ﴿۵۹﴾سورة الأحزاب





۱۳۸۹ بهمن ۱۳, چهارشنبه

عبادت ، خارج از قالبهای سنتی !

بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

ذَلِكُمُ اللّهُ رَبُّكُمْ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ فَاعْبُدُوهُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ
(آرى،) اين است پروردگار شما! هيچ معبودى جز او نيست؛ آفريدگار همه چيز است؛ او را بندگی و فرمانبرداری کنید که او نگهبان و مدّبر همه موجودات است.
كلمه عبد به معني بنده ، مطیع و خدمتكار مي باشد كه اصيلترين معادل فارسي آن « پرستار » است اما متأسفانه قالبهاي از پيش ساخته شده به ما اين اجازه را نمي دهند تا به مفهوم حقيقي و درخور اين واژگان پي ببريم هرچند كه در لغتنامه ها ثبت و ضبط گرديده باشند. واژه عبادت نيز دقيقاً مرادف با پرستش است اگر چه قالبهای موجود سبب تغییر مفهوم پرستش شده و آن را در مقوله حمد و ثنا داخل نموده اند.
عبد و پرستار در اصل به كسي گفته مي شود كه در بست در خدمت مولا و كارفرماي خود باشد و فرامين او را بي چون و چرا انجام دهد حال وقتي مولايمان الله باشد آنگاه عبد و پرستار جز فرمانبردار و اطاعت امر و حكم الله ، هيچ چيز ديگري نمي تواند باشد . اما خداوند مولايي بي مكان است بنا براين خانه اي ندارد تا ما به عنوان بنده و خدمتكار به امور خانه او رسيدگي كنيم خداوند نياز به خدمتكار مزرعه و دام هم ندارد خلاصه اينكه خداوند بي نيازي است كه محتاج به خدمت و كار احدي نيست بنابر این در مورد خداوند عبد و پرستار به مفهوم فرمانبرداری و مطيع دستوراتش بودن است.