۱۳۸۹ بهمن ۸, جمعه

اطاعت از رسول..!


به نام الله مهربان مهرورز
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا :
این ایمان آوردگان، در وهله اول، شامل اولین مخاطبین قرآن (السَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَ الْأَنْصَارِ) می شود.
و در وهله دوم، شامل تابعين و همه مؤمنانی که در تمام امكنه و اعصار تا آخرین روزگاران به دین اسلام می گروند (وَ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسَانٍ) می شود.

أَطِيعُوا اللَّهَ :
اطاعت از خدا، شامل اطاعت از "ما أنزل الله" (قرآن) می شود که 114 سوره دارد. و برای مخاطبین اولین و تابعین، ثابت و همیشه حق تقدم را داراست.

وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ :
اطاعت از رسول، برای مخاطبین اولین، شامل اطاعت از (( مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ )) است.
و برای مخاطبین بعد از محمد، شامل اطاعت از (( جانشین رسول )) یا همان « رهبر مسلمانان » است.

درست است که مسئله جانشینی پیامبر در قرآن ذکر نشده است اما این از مسلمات عقلی و ضروری یک جامعه است که رهبر داشته باشند و جامعه مسلمانان نیز از این قاعده مستثناء نیستند. و به نظر من در تمام آیاتی که واژه رسول در آن هاست، « بُــعـد رهبری » و وظیفه راهبری جامعه توسط محمد به عنوان رسول، مطرح بوده است و هرگز این بــُعـدِ رهبری از رسول جدا نبوده است.
به آیات زیر با دقت توجه فرمایید:

‏ـ فَلَا وَ رَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ حَتَّى (( يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ )) ثُمَّ لَا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجًا (( مِمَّا قَضَيْتَ )) وَ يُسَلِّمُوا تَسْلِيمًا‏. [نساء 65]

ـ وَ إِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ وَ لَوْ رَدُّوهُ إِلَى (( الرَّسُولِ )) وَ إِلَى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَ لَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلَّا قَلِيلًا. [نساء 83]

‏ـ وَ مَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَ لَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا (( قَضَى )) اللَّهُ وَ « رَسُولُهُ » (( أَمْرًا )) أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَ مَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَ (( رَسُولَهُ )) فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا مُبِينًا. [‏احزاب 36]

در این سه نمونه و آیات کثیر مشابه، اطاعت از رسول، هرگز اطاعت از صرفاً قرآن نیست، بلکه سخن از اطاعت امر رسول در مسائل روز و مستحدثه است، و معلوم است که مسائل مستحدثه، مربوط به زمان و مکان و شرایط آن روز است، و لذا پاسخ نیز باید متناسب با شرایط روز باشد و اینجاست که رهبر جامعه به عنوان یک ضرورت عقلی و واقعیت مدنی و حقیقت زندگی اجتماعی، نقش پویا، اصلی و اول را دارد.

تو خود از این مجمل بخوان شرح مفصل.



و اما ناسخ و منسوخ:

نظر بنده در موضوع ناسخ و منسوخ، این است که هیچ آیه ای از قرآنِ  هادی، تاریخ گذشته (به معنی غیر قابل استفاده) و منسوخ نیست.

مثلاً آیاتی از کتاب مبین که خطاب به شخص رسول یا نبی آخرالزمان (مُحَمّد)، و در ارتباط با احکام مخصوص وی آمده اند، حکمشان منسوخ نشده است و شامل همه رهبران مسلمان در همه ادوار و اعصار می شود.
برای مثال، یک نمونه بسیار مشهور از احکام آیاتی که از نظر برخی "تاریخ گذشته" و فاقد مصرف است، و توسط آیه بعدش منسوخ شده است را عرض می کنم.

لطفا به این مثال، به دقت توجه فرمایید:

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نَاجَيْتُمُ الرَّسُولَ فَقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيْ نَجْوَاكُمْ صَدَقَةً ذَلِكَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ أَطْهَرُ فَإِنْ لَمْ تَجِدُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ‏. [مجادله 12]
ای مؤمنان! هرگاه می خواهید با رسول، خصوصی صحبت كنيد، قبل از آن، صدقه‌ای بدهيد. اين برای شما بهتر و شایسته تر است. و اگر هم امکان [صدقه و انفاق در راه خدا] نداشتید، خدا آمرزگاری است مهرورز.

در این آیه به مومنان امر شده است که هر گاه خواستند با پیامبر خصوصی صحبت کنند باید قبلش، بخشش و احسانی در راه خدا بپردازند، زیرا وقت پیامبر باید برای عموم باشد و حال اگر شخصی بخواهد وقتش را با نجوا و مذاکرات خصوصی بگیرد، باید در راه خدا هزینه کند و صدقه بدهد.
لذا با این تدبیر، جلوی بسیاری از تقاضاهای غیر ضروری که گاهاً برای کسب افتخار همدمی و تظاهر به تقرب بدان رسول و ... است، گرفته می شود و بدینوسیله وقت تلف شدن های رسول در امور کم اهمیت، تقلیل می یابد.

حال در آیه 13 همین سوره [مجادله] آمده است که:

أَ أَشْفَقْتُمْ أَنْ تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيْ نَجْوَاكُمْ صَدَقَاتٍ ؟

فَإِذْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ تَابَ اللَّهُ عَلَيْكُمْ،

فَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَ آتُوا الزَّكَاةَ وَ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ

وَ اللَّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ‏ [مجادله 13].

پر واضح است که حکم آیه قبل [مجادله 12] می تواند به قوت خود باقی بماند زیرا در آن فرموده بود:

... ذَلِكَ (( خَيْرٌ لَكُمْ وَ أَطْهَرُ )). [مجادله 12]

و در همان آیه قبل [12] فرموده بود که :

فَإِنْ لَمْ تَجِدُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ‏.

یعنی این حکم، در آغاز هم "سختگیرانه" نبود و نیست و در صورت مشقت، معافیت و بخشش شامل آن می شود. 

حال در آیه بعدی [13] بدون اینکه حکم آیه قبل را نسخ کرده باشد، فقط تخفیفی برای آنها که چیزی برای انفاق نیافته اند، قائل شده است. و این آیه [13] حتی می تواند بیانگر این مطلب باشد که انجام ندادن حکم آیه 12 گناه است و لازمه اش توبه است.


در کل، از مجموع استدلالات فوق، دو تا مطلب اساسی عائدم شده است:

1ـ جانشین رسول هم مانند رسول، احکامی دارد که در قرآن بیان شده اند و لذا آن آیات منسوخ نشده اند. اما فضیلت محمد رسول الله (به عنوان رسول خدا و رهبر جامعه) بر هیچ کسی پوشیده نیست و از آن جمله اینکه ایشان، دریافت کننده وحی و خاتم النبیین بوده اند. ولی جانشینان وی، فقط از جهت رهبری جامعه اسلامی، مشمول احکام مخصوص آن می شوند.

2ـ هیچ آیه ای منسوخ نیست بلکه با توجه به مراحل دعوت و شرایط مختلف و وسع فهم مخاطبین، هر آیه ای بیّنه و حکمة و شفاء برای مومنین است.
  

یا ایها الذین آمنوا
اطیعوا الله
و اطیعوا الرسول
و اولی الامر منکم
فإن تنازعتم فی شئ
فردوه الی الله و الرسول
إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْوِيلًا.

۱۱۰ نظر:

  1. ســــــــــلام.

    بعد از مطالعه نظرات همه دوستان موافق و مخالف، در وسعتِ فشردگی وقت ! ، اینک پس از تأمل و تألم ! آشنایان و مشکوکین ! را به پست جدید دعوت می کنم.

    خداوند همه ما را به أحسن تفسیر هدایت فرماید.آمین.


    همینجا توی قسمت نظرات این پست منتظر نظرتون نشسته ام.

    پاسخحذف
  2. دوستان گرامی سلام
    تصدیق میکنید که حجم انتقادها و بگومگوها زیاد است ونمیتوانم در یک جلسه به همه پاسخ گویم لذا کمی بمن وقت بدهید و کمی صبر کنید تا بتوانم جواب همه را بدهم
    -------------------------------
    ادعای اول :
    در نماز میتوان به جای قل هو الله گفت هو الله احد الله صمد
    ---------------------------------------------
    جواب
    پس آیا میتوانیم در نماز فرادا بگوییم ایاک اعبدوا و ایاک استعین؟؟ اهدنی صراط المستقیم؟؟!!
    پس آیا میتوانیم در نماز جماعت امام بگوید:
    یا ایها الکافرون لا نعبدوا ما تعبدون لکم دینکم و لنا دیننا؟!!!
    یا آیا میتوانیم برای صرفه جویی، الله های اضافه را در سوره اخلاص حذف کنیم و بگوییم هو الله احد و صمد و لم یکن له کفوا احد؟؟؟؟

    پاسخحذف
  3. ادعای دوم :
    1 ما قرآني ها اتفاق نظر داريم ، 2 فقط كمي با مشكل مواجه هستييم ،3 ولي اين حركتي است كه (تازه) شروع شده و قطعا در آينده اي نزديك با همفكري و همكاري قرآني يان به يك اتفاق نظر كامل و منسجم خواهيم رسيد( ادعای مطرح شده توسط عتیق نیشابوری)
    ============================================
    پاسخ:
    پس حرکتی تازه است مثل نماز جمعه تهران که بعد از 1400 سال اعلام میکردند اولین نماز جمعه تهران به امامت طالقانی دومین نماز جمعه تهران به امامت مشکینی .... آینده نزدیک یعنی کی؟ یعنی وقت ظهور امام زمان؟ 15 سال است که در دنیای مجازی شما وقت داشتید
    اما نه نه این حرکت قدمتی تاریخی در کشورهای دیگر دارد در همین ایران خود ما هم نو نیست حداقل به قدمت فعالیتهای طباطبایی و برقعی است. طباطبایی ا الان 75 سال دارد و درزمان شاه اینها آزاد بودند اما چون انسجام فکری ندارید هرگز به جایی نرسیده و نمیرسید تاریخ گواه است. حتی شماها 40 سال است كهکشور هم دارید رهبر لیبی هم حدیث را قبول ندارد و در نماز نمیگوید قل هو الله احد!! میگوید هو الله احد!! و مدارسی برای تبلیغ فکر خود دارد اما علمایی از شما دورش جمع نشدند یعنی قران نتوانسته شما را جمع کند حتی در عالم مجازی اینترنت!
    این حقیقتی است بروشنی آفتاب و ادعای شما باطل است.

    پاسخحذف
  4. ادعای سوم:
    مرد بيشتر وقت خود را خارج از خانه است و آخر وقت براي استراحت و رتق و فتق امور منزل به خانه سر مي زند و حتي همين امروز هم كساني كه نقش مربي و تعليم دهنده و ... را دارند بيشتر مطالب آموزشي خود را با شاگردان و دوستان و همقطاران خود رد و بدل مي كنند تا با همسران خود !!! و چه بسا براي كار هاي تحقيقاتي يا تبليغاتي ماهها خانواده خود را رها كرده و به ماموريتهاي كاري مي روند ، و اين در مورد رسول هم مصداق داشته است ، چه بسا مجبور مي شده زنان خود را در شهر و ديار و خانه خود رها نموده و براي تبليغ يا تحقيق يا مذاكره يا .... به شهر و ديار ديگري برود ..
    بنابراين همانطور كه انتظار مي رود يك شاگرد بيشتر در جريان تفكرات و نظريات علمي استاد خود باشد تا همسر آن استاد ! انتظار مي رود راويان حديث پيامبر هم شاگردان و اطرافيان او باشند و نه همسرانش . ( ادعای مطرح شده توسط عتیق نیشابوری)
    --------------------------------------
    پاسخ:
    زنان پیامبر همواره در محل کاررسول الله بودند کنار مسجد و همه چیز را میشنیدند و در هر سفری رسول الله حداقل یک همسرش را همراه میبرد، پس زنانش هم شاگردانش بودند هم همسرانش هم شاهدانش هم همراهانش در خانه و بیرون
    و تازه ما که منکر نقش امثال ابوهریره نیستیم

    پاسخحذف
  5. ادعای 4
    شايد در نهايت بتوان احاديثي كه در مورد مسائل زنا شويي و امور خانه و حتي پخت و پز است !!!!! را منتسب به همسران پيامبر دانست ! ولي آنچه به درد جامعه مسلمين مي خورده و مي خورد را منتسب به نزديكان و شاگردان آن حضرت( ادعای مطرح شده توسط عتیق نیشابوری)

    پاسخ
    اولا همین که راوی روایات شوهر داری و زن داری بودند نیز نقش بزرگی است زیرا 60 درصد طلاقهای ایران به خاطر همین بی اطلاعی های ملت از امور زناشويي و همسرداري است و طلاق بعد از مرگ، دومین آسیب بزرگ اجتماعی است و ولطمه زننده به فرد است اسلام آمده تا آسیب را از بین ببرد و شادی بیاورد وانگهی احادیث زنان رسول بنا بر آنچه که در ادعای 3 گفتیم منحصر نبوده به این امور و عملا هم منحصر نیست بلکه فراگیر است.

    پاسخحذف
  6. سندی در رد ادعای 4
    اینهم حدیثی از بخاری و مسلم که ثابت میکند زنان پیامبر شاهد حوادث مسجد بودند چون بین اتاق آنها و مسجد فقط یک پرده فاصله بود
    وعن كعب بن مالك : أنه تقاضى ابن أبي حدرد دينا له عليه في عهد رسول الله صلى الله عليه وسلم في المسجد فارتفعت أصواتهما حتى سمعها رسول الله صلى الله عليه وسلم وهو في بيته فخرج إليهما رسول الله صلى الله عليه وسلم حتى كشف سجف حجرته ونادى كعب بن مالك قال : " يا كعب " قال : لبيك يا رسول الله فأشار بيده أن ضع الشطر من دينك قال كعب : قد فعلت يا رسول الله قال : " قم فاقضه "

    پاسخحذف
  7. بازهم در رد ادعای اول:
    معلم به شاگرد میگوید <>
    شاگرد میگوید:<< بگو بابا نان داد>>
    منصور میگوید نه نه ای داش آموز از این جمله کلمه بگو( قل) را حذف کن!
    پس ؛نه فقط در نماز؛ که در وقت تلاوت قران هم باید قل را نخوانید
    پس ای بندگان خدا چرا از قرانتان حذفش نمیکنید؟

    پاسخحذف
  8. سلام سایه گرامی.

    صبـــــــح عزیزت بخیر و نیکی و سلامت.

    خدا قوّت..

    پاسخحذف
  9. ارجمند۱۱/۰۸/۱۳۸۹

    سایه گفت:
    «پس آیا میتوانیم در نماز فرادا بگوییم ایاک اعبدوا و ایاک استعین؟؟ اهدنی صراط المستقیم؟؟!!»

    معلوم است که می شود. این کاملا بدیهی است! شما از چیزی تعجب می کنید که عکس آن بیشتر تعجب دارد.
    قرآن می گوید در نماز مست نباشید تا بدانید چه میگویید. بر خلاف ما سنتگرایان، اینکه آگاهانه سخن بگوییم برای قرآن مهمتر است تا اینکه ولاالضالین را چقدر بکشیم. بسیاری از عجم زبانان نمی دانند در نماز چه میگویند، چون به الفاظ عربی آشنا نیستند. بدیهی و مسلم و معقول و قرآنی است که اینان باید یا زبان عربی را یاد بگیرند تا بفهمند در نماز چه میگویند، یا اگر با زبان عربی راحت نیستند با زبانی با خدا نیایش کنند که می دانند چه میگویند. کسی که به کلمه "قل" در سوره توحید و ضرورت یا عدم ضرورت آن در نماز فکر می کند، نشان می دهد که میداند در نماز چه میگوید و کسی که بنا به سنت متنی را بدون تعقل در نماز تکرار میکند نشان می دهد که نمی داند در نماز چه میگوید.
    دو اصل قرآنی در نماز که بسیار بیشتر از تعداد رکعات نماز مهم است و ما معمولا رعایت نمی کنیم:
    1. نماز در قرآن برای ذکر خداست. نماز سنتگرایان ذکر خدا و محمد است. من نمی دانم پیامبر هم در نماز مرتباً به خود و خانواده اش صلوات میفرستاده است، یا شهادت می داده است که رسول خداست؟
    2. در نماز باید بدانیم که چه میگوییم (لا تقربو الصلوة و انتم سکاری حتی تعلموا ما تقولون) برای سنتگرایان تنها مست نبودن شرط است، حال آنکه مست نبودن برای این است که آگاهانه سخن بگوییم. قرآن مخالف ناآگاهی است، حتی اگر این ناآگاهی علتی غیر از نوشیدن شراب داشته باشد.

    پاسخحذف
  10. باسلام

    وقتی به این وبلاگ آمدم سخن از امهات المومنین بود.ازظواهر وبلاگ ،گمان بردم با عده ای مسلمان هم کلام شده ام .اما می بینم عده ای نامسلمان با نام مسلمان بر سر سفره قرآن کریم نشسته اند. البته همه را نمی گویم ولی عده ای ازشما ،همان عده ای که کلام خدا وآیات قرآن مجید را به هوای نفس خود تغییر می دهند آن هم آگاهانه ،افعال جمع را فرد می کنند ،ابتدای آیه را حذف می کنند.شما گویی از خدا ترسی بردل ندارید که اینگونه کلامش را آگاهانه تغییر می دهید وبا شجاعت هم می گویید چه اشکالی دارد.وای بر مکذبین،وای بر محرفین

    أَفَتَطْمَعُونَ أَن يُؤْمِنُواْ لَكُمْ وَقَدْ كَانَ فَرِيقٌ مِّنْهُمْ يَسْمَعُونَ كَلاَمَ اللّهِ ثُمَّ يُحَرِّفُونَهُ مِن بَعْدِ مَا عَقَلُوهُ وَهُمْ يَعْلَمُونَ





    انظُرْ كَيفَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللّهِ الكَذِبَ وَكَفَى بِهِ إِثْمًا مُّبِينًا

    مِن قَبْلُ هُدًى لِّلنَّاسِ وَأَنزَلَ الْفُرْقَانَ إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ

    بِآيَاتِ اللّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ وَاللّهُ عَزِيزٌ ذُو انتِقَامٍ

    پاسخحذف
  11. باز هم در رد ادعای اول
    نقل قول از ارجمند:
    معلوم است که می شود. در نماز بگوببم ایاک اعبدوا یا بگوییم لکم دینکم و لنا دیننا این کاملا بدیهی است!. بسیاری از عجم زبانان نمی دانند در نماز چه میگویند، چون به الفاظ عربی آشنا نیستند. بدیهی و مسلم و معقول و قرآنی است که اینان باید یا زبان عربی را یاد بگیرند تا بفهمند در نماز چه میگویند، یا اگر با زبان عربی راحت نیستند با زبانی با خدا نیایش کنند که می دانند چه میگویند. ( پایان نقل قول)
    جواب سایه:
    بنابرین از نظر شما میشود مثلا اگر حلق شما درد میکرد بجای قل اعوذ برب الفلق من شر ما خلق بگویید من شر ما فی حلق یا اگر زنی ناخواسته حامله شد بگوید من شر ما علق یا مردی زنش را طلاق داد و زن رفته در دادگاه شکایت کرد و مهریه خواسته، مرد در نماز میتواندبگوید قل اعوذ برب الفلق من شرما طلق یا بگوید قل اعوذ برب العلق من شر ما طلق
    یا فرمودید میتواند فارسی نماز بخواند! یعنی مثلا بگوید قل هو الله احد ، الله شمد یعنی (الله ستیر)!!
    یا چون اصل مسئله، خضوع و خضوع در نماز است پس اگر با رکوع حال نکردی و به رکوع خشوع نرسیدی از نظر شما عیبی ندارد؟ اگر مثل صوفیان با رقص صوفیانه به خشوع برسی یا هرچی که مطابق میلت بود! عیبی ندارد.
    آیا من دینتان درست فهمیدم ای قرانیان؟! یا این تعبیر من زیاده روی است؟ اگر درست فهمیدم بگویید و اگر زیاده روی است بگویید کجا متوقف میشوید؟( مهم ) چرا اگر حق دارید بگویید ایاک اعبدوا و حق نداشته باشید بگویید سبحان الله رب العالمین؟ مرز شما کجاست و چرا؟ یا اصلا مرزی ندارید و بر مذهب مولوی بلخی هستید؟؟
    هیچ ترتیب و آدابی مجویی
    هرچه میخواهد دل تنگت بگو ( یا بکن)

    پاسخحذف
  12. مسیح محترم
    و سلام بر شما
    خواستار هدایت شما هستم

    پاسخحذف
  13. أمة الله۱۱/۰۸/۱۳۸۹

    سلام بر تمامى حق جويان حق گو

    سلامی خاص بر سایه ی گرامی که اجر خنداندن خلق الله را هم دارد!

    سایه ی عزیز

    فایده ی این بحثها کمترینش این است که دلها از قید و بندهای بسیاری آزاد میشود!

    یکیش همین سختگیری و سخت گویی و سخت نمایاندن دین خدا و ترس از رهایی عقده های دل است.

    برادران گرامی منصور و ارجمند سخنانی داشتند که در خور تدبر بود.

    امام ابوحنیفه هم معتقد بوده نماز را می توان به زبانی ادا کرد که با آن شخص آشناست.

    یعنی بجای الحمدلله رب العالمین ...بگوید: سپاس مطلق شایسته ی پروردگار جهانیان است.

    سایه ی گرامی شیرین زبانی هنر است و آسایش فکر.

    و ادبیات خشمگین و تلخ سوهان فکر و دل.

    تمامی عزیزان و مهمانان وبلاگ از نظر بنده شیرین زبان هستند حتی کسانیکه با آنان اختلاف داشته ایم بدلیل اینکه باعث می شوند ما را بسوی حقایقی جدیدتر راهنمایی کنند.

    بحث برادر گرامی مسیح را هنوز مراجعه نکردم.

    با اجازه بعد از مروری کامل قسمت نظرات و مطالب برادرمان مسیح در این مورد نظر میدهم.

    پاسخحذف
  14. در رد ادعای اول
    ============================
    جناب امه الله محترم
    بنده تمام سعی خود را میکنم که مودبانه سخن بگویم اما اگر شما منتظر تایید و چهچه و به به هستید این دیگر ناممکن است و خطر از دست رفتن ایمان است.
    و از سوالاتم اصلا و ابدا قصد استهزآء یا خنداندن کسی را نداشتم و منتظرم جواب را بشنوم
    فرمودید ابوحنیفه رحمه الله گفت نماز را فارسی بخوانبد احناف که این را حرام وباطل میدانند اما گیرم که گفته باش!د نه شما پیرو او هستید نه من
    وانگهی انسانی که نتواند 4 جمله عربی را با معنی یاد بگیرد اصلا بر او نماز فرض نیست حتما دیوانه یا ابله و یا لاابالی است حالت سومی ندارد
    بعد مسئله مهمتر همانا سربریدن سوره اخلاص توسط دوستان شما و یا تغییر شکل سوره فاتحه و سور دیگر بود که فرض های ( از نظر شما خنده دار و از نظر من گریه دار)را مطرح کردم اما بی پاسخ ماند

    پاسخحذف
  15. الحمدلله.

    با تشكر سايه ى محترم.

    از نظر بنده تلاوت قرآن يعنى حفظ سياق و لفظش.

    اما قرائت مى تواند شامل جزء يا قسمتى از قرآن شود.

    براى مثال مى توان يك آيه از آية الكرسى را خواند و الزامى به ادامه و وصل آيه ى قبل و بعدش نيست.

    و همچنین می توان دعاهای قرآنی را جدا از سیاقش خواند. مثلا دعای ذاالنون یا یونس را بدون ذکر احوالش در سیاق قرآنی چنین خواند:

    لا اله الا انت سبحانک اني كنت من الظالمين.

    و از اين نظر برادران و استادان عزيز ، اعتقادم اين است كه در " تلاوت قرآني " حتى يك حرف را نمى توان حذف يا تغيير داد زيرا قرآن عين لفظ كلام الله تعالى مى باشد كه توسط امين وحى " روح الأمين " دست نخورده و بدون تغيير به رسول زمينى رسيده و ما هم بايد امانت حفظش و احترام الفاظ مقدس را حفظ كنيم.

    برادران

    سخن متشعب شده و الان به چگونگی ادای نماز کشانده شده!

    این نوع بحث کردن به جایی نمیرسد.

    داشتیم از حکمت اوامر و احکام قرآنی به گذشتگانمان مانند زنان رسول میگفتیم که به اینجا کشانده شد.

    علت انحراف و شاخه به شاخه شدن بحث این است که احدی خود را ملزم به یافتن جواب نکرده و گویا همگی فقط آماده ی پرتاب سؤالات هستنند و نه يافتن جواب!

    سايه ى عزيز

    شما فرموديد حكمت " تحريم نكاح زنان رسول بعد از رسول " براى حفظ احاديث است.

    خوب بود در همينجا تابلو " ايست " ميزديم تا بعد به شاخه هاى بعدى دقت بيشتر شود.

    آيا دین خدا بایستی در میان عموم مردم توسط رسول الله ابلاغ شود یا باید دین مجموعه اتفاقات و اموريست سریسته که جز با سرک کشیدن به خانه ی رسول قابل درک نیست؟

    آیا رسول در ابلاغ رسالت کوتاهی میکرده و مردم هم با توجه به این کوتاهی به تجسس در زندگی و حریم خصوصی پیامبر مشغول میشدند؟

    این اعتقاد سبب شده تشیع بگوید پیامبر شهر علم بوده و علی ( یک نفر از خواص! ) دروازه اش شده و چون شهر علم در و دیوار دارد پس برای همه قابل دسترسی نبوده برای همین قصه ی امامان معصوم وارد میشود تا به مردم بگوید: زیاد دلخور نشوید که این امامان معصوم هرچه لازم دارید به شما خبر میدهند و چون حالا امام معصوم به غیبت رفته پس بروید پیش مراجع دینی که امضای امام معصوم دارند!

    البته سایه ی گرامی

    چون شما از اهل سنت هستید حرفهای زیادی در نقض گفته هایم دارید.

    حالا بفرمایید بگویید: چه فرقی ست بین تشیع که علوم پیامبر را در یک فرد به نام امام معصوم بسته و تعطیل دانسته و بین اهل سنت که بگوید: حکمت عدم ازدواج زنان رسول نشر زندگی خصوصی رسول بوده است؟؟

    مگر دین خصوصی نازل شده و راهی جز شکستن دیوار خانه ى رسول نیست؟

    پاسخحذف
  16. ارجمند۱۱/۰۸/۱۳۸۹

    جناب سایه محترم
    لابد می دانید که شیعیان آمین گفتن بعد از حمد را از مبطلات نماز می دانند و نیز بستن دست در نماز را. و لابد شما از کسانی هستید که این کارهای "نادرست" را در نماز انجام می دهید. از نظر من نه بستن دست، نه باز گذاشتن دست، نه آمین گفتن، نه آمین نگفتن هیچیک ربطی به درست بودن یا نبودن نماز ندارد، چون هیچ دلیل عقلی و قرآنی برای درستی یکی و نادرستی دیگری ندارم (صرف نظر از لودگیهای شما در تبدیل الله الصمد به الله الشمد).
    بگذارید مذاهب به اصطلاح اسلامی تا قیامت بر این مجادلات بی معنی باقی بمانند و همچون یهود و نصارا بهشت را در توهمات خود بین خود تقسیم کنند. از نظر من اینکه مانند سنیان بخشی از یک سوره را بخوانیم یا مانند شیعیان ملزم به خواندن سوره کامل باشیم نیز در ابطال یا درستی نماز تأثیری ندارد (به شرط آنکه آنچه در نماز بیان می کنیم کامل باشد و عبارات بیمعنی نباشد).
    اما شما در تخیلات خود سیر می کنید و از واقعیات بیگانه اید.
    گفته اید: انسانی که نتواند 4 جمله عربی را با معنی یاد بگیرد اصلا بر او نماز فرض نیست حتما دیوانه یا ابله و یا لاابالی است حالت سومی ندارد.
    من خود فارس زبانم و در خانواده خود افراد مسنی را داریم که سواد ندارند. آنها فارسی را خوب حرف می زنند و می فهمند اما بعضی از ذکرهای عربی نماز را حتی به درستی ادا نمی کنند تا چه رسد به اینکه درک کنند هر لفظ عربی معادل چه لفظی در فارسی است. اینها بر خلاف دیدگاه محدود و خودبینانه شما نه دیوانه اند نه لا ابالی نه ابله. اینکه می گویید اصلا نماز بر اینها فرض نیست هم که حکم من-درآوردی خودتان است.
    در قرآن بیان نشده است که نماز باید به عربی خوانده شود، اما بیان شده است که در نماز باید بدانید چه می گویید. پاسخ شما چیست؟

    پاسخحذف
  17. با سلام

    من نمی دانم که چرا عزیزان تفاوت ما بین اطاعت از خدا و اطاعت از دیگران را متوجه نمی شوند " خداوند سمیع و بصیراست و ما هم سمیع و بصیر اما این کجا و آن کجا " دوستان گرامی این اطاعت ها که از غیر خدا در قران امربه ان شده در تمامی اصول و اشکال های آن با اطاعت از خدا که مساوی با تعبد خداست متفاوت است . شما از والی امر اسلامی اطاعت می کنید اما به شرطی که دستوراتش مطابق با دستورات خداوند باشد و همینچین برای این گونه اطاعت ها هیچ گاه شرط زمان و مکان را از آن برنمی دارید نمی گوید که چون محمد در دوره ای به اصحاب خود فلان دستور را در باره نحوه جهاد صادر کرد پس ما هم باید در هزار و چهار صد سال بعد به همان تاکتیک رزمی جهاد کنیم . اما در باره اطاعت از خدا به گونه ایی دیگر است خداوند در باره نحوه خواندن نماز در هنگام جهاد آیه ایی نازل کرده است (فَإنْ خِفْتُمْ فَرِجَالاً أَوْ رُكْبَانًا فَإِذَا أَمِنتُمْ فَاذْكُرُواْ اللّهَ كَمَا عَلَّمَكُم مَّا لَمْ تَكُونُواْ تَعْلَمُونَ ) این دستور دیگر نه محدود به زمان می شود و نه مکان . اگز انسان در شراط اینچنینی قرار گرفت باید مطابق با دستور خداوند مو به مو عمل کند از گذشته باشد و مربوط به همنکون باشد و تا قیامت باشد . این یعنی تعبد خدا و همینطور که همه شما می دانید خداوند هرگز اجازه نداده که به جز او " محمد یا هر کس دیگری " اوامرش تعبد شود . عزیزان در دام تعبد غیر خدا نیفتید که تباه کننده تمامی اسلام شماست . محمد و یا هر کس دیگری اصلا حق نداشته که برای شما الزامات تعبد آور وضع کنند تا چه رسد به احادیث و روایاتی که معلوم نیست پشت آن چه انسانهای دغل بازی بوده اند که سعی می کردند از نام محمد و صحابه و اهل بیت ایشان به نفع مذهب شیطانی خود سوء استفاده کنند . آری که اگر محمد در این دوران زنده بود و دستوری صادر می کرد به عنوان بهترین والی اسلامی و به شرط عدم مخالفت آن با قران باید اطاعت می شد ولی تعبد امر محمد هرگز .

    عزیزان . این یک قانون اساسی و بنیادی و اصل توحید و یکتاپرستی است که همه ما باید و باید و باید تنها تابع محض " ما انزل الله " باشیم و از غیر آن در قالب هر اسم و نامی باشد پرهیز کنیم .

    اتَّبِعُواْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكُم مِّن رَّبِّكُمْ وَلاَ تَتَّبِعُواْ مِن دُونِهِ أَوْلِيَاء قَلِيلاً مَّا تَذَكَّرُونَ

    بیائیم از قوم قلیل قرار بگیریم و از غیر کتاب خدا فرامین تعبد آور دینمان را استخراج نکنیم .

    والسلام

    پاسخحذف
  18. با سلام

    دوست گرامی سایه ! آنچنان فکر شما و امثال شما را محدود در باورهای فرقه ایی کرده اند که شنیدن چیز نویی از قران برای شما تعجب آور و شاید مضحک جلوه دهد . می دانید که چرا پیامبران خدا وقتی که مردم مشرک زمان خود را به دین رسولان پیشین دعوت می کردند مردم آنها را مورد تمسخر قرار می دادند ؟ چون پیامبران الهی به سنتی حمله می کردند که در تصور مردم دین واقعی شمرده می شدو به آن اطمینان داشتند انها تصور می کردند که مدعیان جدید پیامبری در حال حمله به عقایدی هستند که قبل از آن پیامبران گذشته به آن دعوت کرده بودند و سالم و صحیح بدست آنها رسیده بود فی المثال برای همین وقتی که رسول الله قوم صلیبیون را به عدم اعتقاد به تثلیث دعوت می کرد و ان را شرک نامید مسیحیان هرگز حاضر نشدند که سخن او را بپذیرند و آن را مخالف دعوت عیسی نبی دانستند .

    اما براستي نماز براي چيست؟
    آيا ما مطمئن هستيم كه منظور خداوند را در باره نماز را درست فهميده ايم؟
    قرآن مي گويد پيامبران گذشته نيز نماز را به جا ميآوردند ودرپيشگاه پروردگارشان به سجده مي افتادند؛ اما نماز آنها به چه صورت بود؟
    آياابراهيم نيز در نمازش حمد و سوره مي خواند؟
    اگرطریقه نماز وحيانيست كداميك ازنمازهاي فريقين طبق وحي پروردگار مي باشند؟
    كدام فرقه نمازشان باطل محسوب خواهد شد؟
    آيا نماز هر فرقه اي بطور جداگانه وحي شده است؟
    مگر در زمان محمدرسول الله نيز دين خدا تكه تكه و فرقه فرقه شده بود ؟
    آیا این نمازی را که فرقه ها امروزه می خوانند خاصیت نمازی را که باید اتحاد آور باشد را دارد ؟
    مگر خداوند نمی فرماید که " إِنَّنِي أَنَا اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِي وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِي " اما آیا در این نمازی که فرقه ها می خوانند تنها از خداوند ذکر می شود ؟
    نمازی را که همکنون فرقه ها می خوانند مثل آن است که ممالک به اصطلاح اسلامی خانه كعبه– مظهر اتحاد مسلمانان – را ويران كنند و هريك قسمتهايي از آن را به قبلگاه فرقه خود منتقل سازند و ادعا كنند كه قبله واقعي نزد ايشان است و از اقوام و فرق ديگر بخواهند كه به گرد قبله ايشان بگردند. اما آنگاه دیگر كعبه واقعي ویران شده واز بين رفته و قطعه ای كه در اختيارفرقه هاست ديگر نامش كعبه نيست ، چون: خاصيت كعبه یعنی ( متحد سازي) را ندارد . پس نمازی را مذهبیون می خوانند دیگر خواص یک نماز صحیح را ندارد و فقط عادتی است که آنها در آن تنها ادای نماز خواندن را در می آورند . اين بناهاي عنكبوتي كه به نامهاي "شيعه" ، "سني" ، "وهابي" ، "حنبلي" ... و به عنوان اسلام(كعبه اي كه ويران شد) در اختيار مردمان قرارداده شده اند ،اسلام واقعي نيستند و معمار همه آنها شيطان است ، اگر خداوند سبحان براي نماز قالب تعريف نكرده براي اين است كه لازم نبوده که این کار را انجام دهد . در واقع ما در قرآن مطلبي نداريم كه به ما حكم كرده باشد به چه زباني نمازمان را بخوانيم ، اما مطلب داريم كه حكم مي كند اگر متوجه اذ كار نمازنمي شويم از خواندن آن اجتناب كنيم ، اکنون آيا عموی بي سواد بنده که حتی اندک زبان عربی را هم نمی داند متوجه اذكار نمازي كه يوميه مي خواند مي شود؟ چه تعداد از مسلمانان به زبان عربی مسلط هستند و تنها بر طبق عادت کلمات عربی را بدون آنکه متوجه آن شوند در نمازشان نمی خوانند ؟ پس آيا بهتر نيست كه هر کس به زبان خودش با پروردگارش ارتباط برقرار كند تا بفهمد به خدایش چه مي گويد؟ مگر حذف یک "قل" از نماز به معنای حذف آن از قران است ؟ قران تذکر است که در محتوای آن می توان به اذکاری هم دست یافت . کلمه به کلمه خدا معجزه است اما ما در باره نماز صحبت می کنیم که باید اصول آن رعایت شود . قران می گوید که نماز حالت اتصالی است بین مخلوق با خالق و این خالق مقتدر برای ما شکلی از نماز را در قران ترتیب داده است که در آن نباید غیر خدا با نامهای مشخص حمد شوند چون اگر غیر از این باشد دیگر این نماز به جای خالصانه خواندن خدا به ابزاری می شود برای ستایش دیگران که این با هدف نمازی که ما از قران استباط می کنیم در تعارض کامل است . شرک یعنی خدا را با غیر خدا و نه غیر خدا به تنهایی به این نکته همیشه دقت داشته باشید .

    والسلام

    پاسخحذف
  19. سلام

    آقای مسیح، مطلبی که در این پست نوشته‌اید اصلا درست نیست.
    اطیعوا الرسول یعنی اطیعوا الرسول نه کسی که بعنوان جانشین، رهبری جامعه را به عهده می‌گیرد. با این حساب پس باید مومنین از دولت سعودی در عربستان و دولت خامنه‌ایی در ایران، بعنوان مثال اطاعت کنند چون رهبری جامعه را به دست گرفته اند.

    بهتر است قبل از درج پست مطالعه کافی داشته و تمام جوانب موضوع را مد نظر بگیرید. وجود چنین اشتباهات فاحشی در یک پست تایید شده، به اعتبار کلی وبلاگ لطمه می‌زند.


    بعله درست است، نماز و زکات و روزه و حج ابراهیم خلیل همه اشتباه بوده و هیچکدام مورد قبول خداوند قرار نمی‌گیرند، چون طبق احادیث منسوب به رسول از سوی سنیان صورت نگرفته اند. ابراهیم خلیل که اصلا عرب نبود و یک کلمه عربی هم نمی‌دانست (هزاره‌هایی بعد چنین زبانی شکل گرفت) چطور ممکن است نمازش درست بوده باشد.

    پاسخحذف
  20. منصور عزیز سلام.

    من نیز با شما موافق هستم که نباید اطاعت از امر هیچ کسی "تعبدی" باشد الا الله تعالی.

    و شما نیز مطمئناً مخالف این نیستید که پیامبر یک طوطی نبوده است که فقط کلمات قرآن را برای مردم تکرار کرده باشد و دیگر هیچ !

    پاسخحذف
  21. با توکل بر خدا و سلام بر بندگان مومن واقعی خدا ، لا اله الا الله ،

    حال که موضوع نماز مطرح شده است ، به نکات زیر با استناد به آیات خدا در قرآن توجه کنید :
    يا ايها الذين امنوا لا تقربوا الصلاه و انتم سكاري حتي تعلموا ما تقولون ، نساء( 43 )
    اى آنان كه ايمان آورديد نزديك نشويد به نماز حالى كه مست هستيد تا آنگاه كه بدانيد چه مى‏گوئيد

    آیه بالا ثابت می کند که مومنان نه فقط در حال مستی بلکه در هر حالتی ، باید موقعی نماز بپای دارند که بدانند چه می گویند ، و چه بسا می بینیم کسانی را که ادعای مومن بودن می کنند و نماز می خوانند و مست به شراب نیز نیستند ولیکن وقتی از آنها سئوال می کنیم آنچه را در نماز می خوانید آیا می دانید چه می گویید ؟ اکثرا می گویند نه ، نمی دانیم ! و اندکی از مردم می گویند میدانیم آنچه را در نماز می گوییم ، حال از ایشان می پرسیم آیا آنچه را که در نماز می خوانید و ادعا می کنید که می دانید چه می گویید ، آیا در شعار و عمل در زندگی روزمره به آنها پایبند هستید ؟! می گویند خیر ! حال بنگرید حال و روز به اصطلاح مسلمان نماهای مدرن روزگار ما چگونه است ؟! حال بنگرید آیا کسانی که به اصطلاح مست به شراب نیستند ولی اعتراف می کنند که آنچه را در نماز می گویند ولی نمی دانند که چه می گویند! و اندکی که اعتراف می کنند که می دانند در نماز چه می گویند ولی در شعار و عمل به آنها پایبند نیستند ، چه تفاوتی با آن مست شرابخوار دارد ؟! آیا گناه این به اصطلاح هوشیار نفهم و عمل نکننده به آنچه که در نماز می گوید بیشتر از مست شرابخوار نیست ؟!

    و توضیح اینکه خدا در هیچ آیه ای نفرموده است که مومنان باید نماز را به زبان عربی بخوانند ، و هیچ لزومی ندارد که مومنان نماز را حتما به زبان عربی بخوانند ، بلکه مهم این است که هر کسی به هر زبانی که تسلط بیشتری دارد و معنی و مفهومش را می داند ، در بپای داشتن نماز نیز خدا را به همان زبان بخواند ، تازه مهمتر از فهمیدن آنچه که فرد مومن در نماز می خواند این است که به آنچه که در نماز می خواند باید به آنها عمل کند ، در غیر این صورت آنچه را که در نماز با خدای خودش راز و نیاز می کند ، و با خدای خودش عهد می بندد ، حرف و شعاری بیش نیست ، و هیچ لزومی ندارد که یک نفر بعنوان به اصطلاح امام جماعت جلوتر از بقیه مومنان بایستد و بقیه به پیروی از او نماز را بپای دارند ، و یا اینکه فقط امام جماعت ذکرهایی را به زبان بیاورد که دیگران بشنوند یا نشنوند ، چون خدا هیچ جای قرآن یک نفر را نماینده بقیه مومنان در برپایی نماز قرار نداده است ، مگر فقط فرد یا گوهی که تازه مسلمان شده باشند و بخواهند که طریقه نماز خواندن را از مومنان یاد بگیرند ، و این حق فرد فرد مومنان مرد و زن است که به طور فرادی ، هر آنچه را که خدا در برپایی نماز برای مومنان مجاز و حق دانسته است را با خدای خودشان راز و نیاز بکنند ، و اگر هم گروهی از مومنان در مسجدی یا مکان دیگری بطور جمعی به نماز ایستادند ، این دلیل بر این نمی شود که همه از یک نفر در خواندن ، قیام ، رکوع و سجده پیروی کنند ، و مومنان مجاز هستند نماز خودشان را به هر زبانی که بهتر می فهمند ، بطور فرادی بپای دارند ، به شرط اینکه مزاحم نماز خواندن دیگر مومنان نشوند ، یعنی نمازشان را بلند نخوانند بلکه در حد متوسط ،

    ادامه دارد...

    پاسخحذف
  22. و اگر ما مراسم و سنت هایی را در کشورهای مختلف به اصطلاح اسلامی می بینیم ، اینها چیزهایی هستند که بعنوان سنت های غلط بر مردم دیکته و تحمیل شده است ، و آن قدر شب و روز به عناوین مختلف در افکار ، عقاید ، مغز ، گوش و اراده مردم می خوانند و تبلیغ می کنند ، و این سنت ها را واجب الاطاعه جلوه می دهند ، که مردم در واقع باورشان شده است که اگر به روشی جز آنچه آنها دستور می دهند نمازشان را به پای ندارند ، نزد خدا پذیرفته نمی شود و نمازشان باطل است ، در حالیکه بندگان مومن واقعی خدا ، فقط باید با استناد به آیات خدا در قرآن نمازشان را بپای دارند ، و کاری به اینکه اکثریت مردم چگونه عمل می کنند ، نداشته باشند ، چون از آدم تا خاتم النبیین نیز اکثر مردم در عباداتشان به روش هایی عمل می کرده اند که در زمان خودشان با احکام فرستاده شده از طرف خدا به رسولانش در تضاد و نفی کننده اصل لا اله الا الله بوده است ، و قلیلی از مردم که بندگان مومن واقعی خدا بوده اند ، در شعار و عمل به اصل لا اله الا الله و آیات خدا در زمان خودشان پایبند بوده اند ، و اگر می بینیم که خیلی از رهبران و خواص فرقه های مختلف اصرار و تاکید بر این دارند که در اجتماع های مردمی در مراسمات به اصطلاح عبادی ، اربابی کنند ، و همچنین کسب وجه ، شهرت ، مقام و دکان و کاسبی به راه بیندازند ، و برای فرقه خودشان تبلیغ بکنند ، به خاطر این است که موجودیت و مقبولیت خودشان را فقط از این طریق می توانند به مردم جوامع خودشان تحمیل کنند تا نگذارند دست ، زبان ، چشم ، گوش ، فکر ، عقل ، مال ، جان و اراده مردم به حقّ کلام خدا در آیات قرآن راه پیدا کند ، چون اگر اینچنین شود همه بساط نامشروعشان فرو می ریزد ، و این در حالی است که حکام و اربابان فرقه های مختلف به اصطلاح اسلامی، خیلی از احکام خدا در برپایی نماز را ، یا نادیده می گیرند و یا براحکام نماز می افزایند، تا از اجتماعات مردمی سوء استفاده کنند ، و اسم آن را نیز رعایت نظم و اتحاد قلمداد می کنند ، در حالیکه سران حکومت ها در اینگونه اجتماعات مردمی ، اراده خودشان را بر مردم تحمیل می کنند ، البته من با نظمی موافق هستم که اصل لا اله الا الله و آیات خدا در قرآن را نقض و نفی نکند ، و باید در اینجا به بندگان مومن واقعی خدا مژده بدهم ، که خدا را باید شکر کنیم که بر ما منت گذاشت ، و ما را هدایت کرد و این آزادی بیان و منطق و انتخاب را به ما عطا کرد که از قید و بندها و غل و زنجیرهای نامشروع و خرافی و همچنین از بدعت گذاری های به اصطلاح فرقه های اسلام نما در دین خدا ( دین اسلام ) رهایی داد ، تا در شعار و عمل فقط به اصل لا اله الا الله و آیات خدا در قرآن پایبند باشیم ، و دست رد به اله های جعلی و همچنین احکام جعلی از طرف فرقه های مختلف بزنیم ، چون ما بندگان مومن واقعی خدا فقط در مقابل خالق ( الله ، رب ، ولی ) خودمان و آیات فرستاده شده اش به محمد در قرآن تسلیم هستیم و به آنها ایمان داریم و فقط باید به آنها عمل کنیم و پاسخگو باشیم ،

    موضوع نماز را در کامنت های بعدی ام ان شاء الله ادامه خواهم داد ،

    ما توفیقی الا بالله.

    پاسخحذف
  23. سلام اترش گرامی.

    نمی دونم با چه حسابی، حساب کردی که باید مومنین از دولت سعودی در عربستان و دولت خامنه ای در ایران، اطاعت کنند.. !!! [سبحان الله]

    بله اطیعوا الرسول یعنی اطیعوا الرسول و نه اطیعوا الله و یا اطیعوا القرآن و یا اولی الامر و یا ملک فهد و یا خامنه ای و یا هر کسی دیگر.

    اگر بنده بخواهم درباره « اطاعت از رسول »، حد و حدود رسالت و نبوت و جایگاه محمد (به عنوان خاتم النبیین) در تعلیم و تبیین و ابلاغ قرآن و دین اسلام، چیزی بگویم، شما را به پست "چراغ روشن" وبلاگم ارجاع می دهم:

    http://hojatallah.parsiblog.com/1477298.htm

    و اما آنچه بدیهی و مسلم است اینکه خاتم الرُسل (محمد) نه فقط در مقام یک « نبی » بلکه همپا و همراه با آن، در مقام یک رهبر اجتماعی و سیاسی، مردم جامعه خود را به سوی خط مشی واحد و آسمانی فراخواند و رهنمود شد و هرگز نقش رهبری و پیشوایی و خلیفه ای و حکومتی اش از وی جدا نبوده است.

    بنده معتقدم که در جهان امروز ما هیچ کشور اسلامی نداریم که « بما انزل الله » حکم کند و رهبرش، تمام ویژگی های یک جانشین واقعی الرسول (رهبریت قرآنی) را داشته باشد و اصولا یکی از بزرگترین سوالات من این است که چرا اکنون ما « رهبری » که جانشین واقعی الرسول (( در بُــعـد اجرایی آن )) باشد، نداریم !؟

    به استناد آیات کثیری از قرآن کریم، « نفس نبوت » ختم گردیده است اما « راه نبوت » و کار و رسالتی که خاتم النبیین برای اقامه آن 23 سال زحمت کشید، همچنان تا قیام قیامت ادامه خواهد داشت و بعهده برگزیدگان از مسلمانان است.

    نبوت و رسالت بر دو بخش بوده است:

    1ـ دریافت وحی.

    2ـ مسئولیت دعوت و اصلاح و تشکیل حکومت الهی.

    بنا به تصریح قرآن کریم، بخش نخست، ختم گردیده است، و بخش دوم آن بر عهده برگزیدگان امت اسلامی گذاشته شده است:

    ـ ‏وَ لْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ ...

    ـ كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ ...

    ـ ‏.. تَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ ...

    ـ . . . . . . . . . .

    مسلماً اولین و بدیهی ترین ویژگی جانشین بر حق الرسول، این است که به سوی « توحید » در تمام ابعاد آن (ذات و اسماء و صفات، فاعلیت و ربوبیت، عبودیت و الوهیت) دعوت کند و اسوه و نمونه عملی یک تسلیم شده واقعی در برابر اوامر الله تعالی باشد.

    حال به نظر شما کدام یک از سران کشورهای اسلامی حائز این ویژگی متقن و مبرم است !؟

    پاسخحذف
  24. عاشقترین۱۱/۰۸/۱۳۸۹

    سلام یاران ممنون که برای جواب سوالم جواب طرح می کنید

    پاسخحذف
  25. عاشقترین۱۱/۰۸/۱۳۸۹

    منصور جان اگه بگوییم هوالله احد باز هم میشود اوخدای احد است داریم به خدا می گوییم او خدای احد است کدام خدا را به خدا میگوییم که احد است

    پاسخحذف
  26. ناشناس۱۱/۰۸/۱۳۸۹

    وکان لانسان جهولا
    وکان الانسان کفوراوظلووما وعجولا وخلق الانسان ضعیفا ......

    پاسخحذف
  27. سلام آقای مسیح

    ممنون برای توضیح بیشتر.
    از این گفته شما چنین برداشت کرده ام:
    «و برای مخاطبین بعد از محمد، شامل اطاعت از ((جانشین رسول)) یا همان « رهبر مسلمانان » است.»

    این برداشت غلط است چون آیه نمی‌گوید «جانشین رسول» یا «خلیفه» یا «رهبر» جامعه را اطاعت کنید. اگر اینطور بود خداوند حکم به چند دستگی داده بود. این برچسب‌ها نسبی اند و خود مردم آنها را تعیین می‌کنند. تاریخ مرسوم و روایت شده‌ی بعد از فوت نبی را در نظر بگیرید. از دیدگاه تشیع «جانشین رسول» علی بن ابیطالب بود اما «خلیفه» ابوبکر شد. خب با برداشت شما تکلیف در اینجا چیست؟ این «جانشین رسول» چه معیارهایی باید داشته باشد تا جانشین رسول قلمداد شود؟

    رهبری یک جامعه هم یک بحث است و اطیعوا رسول بحثی دیگر.

    آقای مسیح، آدمی باید خلیفه خداوند در زمین باشند نه جانشین این یا آن رسول. تفاوت این دو را درمی‌یابید؟

    پاسخحذف
  28. من نیز با شما موافق هستم که نباید اطاعت از امر هیچ کسی "تعبدی" باشد الا الله تعالی.

    _____________

    با سلام

    مسیح عزیز . خوشحالم که این را می گوئید و من هم قبول ندارم که محمد در طول زندگی خود تنها به مثل یک ضبط صوت عمل می کرده بلکه او بشری و مومنی واقعی به آیات خدا بوده و مطابق با وظیفه ای که خداوند بر عهده هر مومنی گذارده به تبلیغ دین خدا با تمام وجود خود می پرداخته . در عین حال بنا به نوع خلقتش باید مانند سایرهمنوعانش زندگی می کرده و به امور معاش و خانواده خود هم می پرداخته این محمد با این خصوصیات دچار خطا و اشتباه هم می شده که تنها تعدادی از آنها در قران اشاره شده است در این چار چوب اطاعت از محمد به عنوان یک بشر مثل دیگران به گونه ای است که از یک والی اسلامی اطاعت می شود

    اما در باره رسول الله موضوع فرق می کند اطاعت از رسول الله مطلق است چون رسول خدا وظیفه ایی غیر از ابلاغ پیام خدا نداشته است . معني كلمه رسول در عربي كسي است كه پيام را ميگيرد و بدون هيچ تغييري به فرد و یا افراد مشخص بازگو مي كند.اگر به كلمه پيامبر دقت شود چنين معني ميدهد:كسي كه حمل كننده پيام ا ست و لا غير .. پيامبرخدا یعنی (رسول)خداست يعني كسي است كه پيام خدا را مي گيرد و مي آورد وقتی خداوند به رسولش می گوید رحمه للعالمین به نفس وظیفه ایی که او بر عهده داشته اشاره می کند که آن هم انزال آیات خداوند از طریق او می باشد که برای مردم رحمت است پيام پيامبر ، پيامي است كه خدا داده است وپیغمبر از خود سخنی نداشته است بنابر این اگر از آن پيام اطاعت كنيم هم از خدا و هم از كسي كه پيام را آورده اطاعت كرده ايم در عين حال اگر بگوييم از پيام(قران)هم اطاعت كرده ايم درست است
    اگر ما به پيامبر(رسول)،پيام بر(رسول)ميگوييم بخاطر اين است كه داراي پيامي است كه مال خود نيست . يعني خداوند با آوردن كلمه رسول(به جاي محمد)در اطیعوا رسول مي گويد كه محمد فقط مسوليت آوردن پيام را دارد.. در واقع ما از رسولي اطاعت مي كنيم كه به نام خود نه ،بلكه به نام فرستننده خود(خدا)سخن مي گويد به همين دليل و منطق" اطاعت از او( پيامبر. رسول)اطاعت از خدا ا ست" بنابر این روشن مي شود يگانه راه اطاعت از سخنان خدا ،اطاعت از پیامی است که توسط پیامبر به ما ابلاغ می شود که همانا برای ما قران است .
    شما به این نکته توجه کنید که باید از آنطرف هم به موضوع اطیعوا نگاه کنید در عصری که قران نازل شد مردم مثل شما نبودند که به یقین بگویند که این قران کتاب خداست بلکه همین آیات قران ازطریق زبان محمد به مردم گفته می شد مطمئنا بسیاری بودند که ایراد می گرفتند که این حرف ها از توا ست و مربوط به خدا نمی شود . و ما بین اطاعت از رسول الله و الله فرق می گذاشتند در صورتی که خداوند می فرماید ( مَّنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللّهَ .) یعنی هیچ فرقی ما بین اطاعت از خدا و رسول وجود ندارد به این معنا که اگر شما می خواهید از خدا اطاعت کنید باید از آیاتی اطاعت کنید که از طریق محمد به شما ابلاغ می شود چون رسول وظیفه ایی غیر از ابلاغ وحی خدا نداشته است ( مَّا عَلَى الرَّسُولِ إِلاَّ الْبَلاَغُ )

    پاسخحذف
  29. خداوند خود که با ما مستقیما سخن نمی گوید بلکه از طریق پیام برانش سخنان خود را به ما می رساند اکنون شمایی که بین اطاعت از خدا و رسول فرق می گذارید چگونه می توانید اطاعت از خدا را برای خود تعریف کنید؟ اگر بگوئید قران است خب همین قران هم از زبان رسول خدا خارج شده و مردم از خود محمد این ایات را شنیدند پس چرا نام قران را اطیعوا الله می گذارید در صورتی که محمد اینها را به مردم گفته است ؟ مگر به ادعای شما قران و سنت هر دو از زبان محمد خارج نشده اند ؟ پس چرا نام یکی را اطیعوا الله می گذارید و دیگری را اطیعوا رسول ؟

    عزیزان . اگر بگوييم كه خداوند حكم هايي گذاشت و پيامبر(رسول)هم حكم هايي ديگري به دين خداوند اضافه كرد و مقصد از اطاعت از خدا و پيامبر(رسول) اطاعت از دو پايه ريز يا سازنده دين و شریعت است در واقع ما از حد خود تجاوز كرده و با خدا شخص ديگري را در تعبد ( فرمانبرداری مطلق ) شريك كرده ايم و به راستي اینگونه تفکری شرک است . مذهبیون بدون ترس از خدا مي گويند"سنت پيامبر در دين ما حكم وضع می کند و شيعيان هم بيشتر از حد خود تجاوز كرده و كنار پيامبر ، دوازده امام هم اورده اند! اما برخلاف گفته اين افراد خداوند مي گويد:پس ايا حكمي جز خدا جويم با اينكه اوست كه اين كتاب را به تفضيل(همراه جزئيات)به سوي شما نازل كرده است . آیا وقتی رب العالمین می فرماید این کتاب به تفصیل است آیا باز هم باید ایراد بگیریم و کتاب خدا را بدون گفته های محمد ناقص بدانیم ؟


    أَفَغَيْرَ اللّهِ أَبْتَغِي حَكَمًا وَهُوَ الَّذِي أَنَزَلَ إِلَيْكُمُ الْكِتَابَ مُفَصَّلاً وَالَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَعْلَمُونَ أَنَّهُ مُنَزَّلٌ مِّن رَّبِّكَ بِالْحَقِّ فَلاَ تَكُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِينَ( انعام 114

    آيا غير خدا را به داورى طلبم؟! در حالى که اوست که اين کتاب آسمانى را، که همه چيز در آن آمده، به سوى شما فرستاده است؛ و کسانى که به آنها کتاب آسمانى داده‏ايم مى‏دانند اين کتاب، بحق از طرف پروردگارت نازل شده؛ بنابر اين از ترديدکنندگان مباش

    بزرگواران محترم . اگر محمد همکنون زنده می بود بدون شک به عنوان بهترین رهبر اسلامی باید اطاعت می شد اما موضوع بحث ما در باره تعبد است البته شاید تعبد را درست درک نکرده اید و الی بسیار خوب می دانستید که هزاران عمل تعبدیی که ما همکنون به نام دین اسلام انجام می دهیم ماخذی غیر از کتاب خدا دارد .باید بدانیم که راه مستقیم پیروی از قران است و راههای دیگر ما را از طریق حق دور می سازد محمد خود هم تابع قران بود پس اگر واقعا می خواهید محمد را الگوی خود قرار می دهید به راهی بروید که محمد هم ان راه را قبل از این رفته بود یعنی .راه قران .

    وَأَنَّ هَذَا صِرَاطِي مُسْتَقِيمًا فَاتَّبِعُوهُ وَلاَ تَتَّبِعُواْ السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَن سَبِيلِهِ ذَلِكُمْ وَصَّاكُم بِهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ اين راه مستقيم من است، از آن پيروى کنيد! و از راه‏هاى پراکنده (و انحرافى) پيروى نکنيد، که شما را از طريق حق، دور مى‏سازد! اين چيزى است که خداوند شما را به آن سفارش مى‏کند، شايد پرهيزگارى پيشه کنيد!»
    .
    .السلام

    پاسخحذف
  30. با سلام به خواهرم امه الله .

    یکی از دوستان سوالی پرسید و ما هم سعی کردیم به بهانه نماز از آفات تبعیت از سنتهای مذهبی بگوئیم ولی هر چه باشد خارج از موضوع نوشتیم به همین خاطر عذر می خواهیم.

    والسلام

    پاسخحذف
  31. با توکل بر خدا و سلام بر بندگان مومن واقعی خدا ، لا اله الا الله ،

    آیات زیر ثابت می کند که ، آیات خدا در قرآن برای شعار و عمل بندگان مومن واقعی خدا کامل و کافی می باشد ، و خدا در روز قیامت از محمد و مردم فقط از آیاتش در قرآن سئوال می کند ولاغیر ،

    فاستمسك بالذي اوحي اليك انك علي صراط مستقيم ، زخرف ( 43 )
    پس تمسک کن ( چنگ بزن ) به آنچه وحى شد ( قرآن ) بسوي تو ( محمد ) كه توئى حقیقتا بر راه راست

    و انه لذكر لك و لقومك و سوف تسئلون ، زخرف ( 44 )
    و هر آينه آن ( قرآن ) يادآوريى است براى تو و برای قوم تو و زود است پرسش شويد

    ما توفیقی الا بالله .

    پاسخحذف
  32. منصور جان اگه بگوییم هوالله احد باز هم میشود اوخدای احد است داریم به خدا می گوییم او خدای احد است کدام خدا را به خدا میگوییم که احد است
    _______________

    با سلام . فقط خیلی خلاصه . من برای نماز هیچ کسی قالب تعیین نمی کنم به نظر من شما مختارید به هر نحوی که می دانید نماز خود را به جای بیاورید ولی به شرط اینکه به اصولی که قران در باره نماز بیان داشته عمل کنید .

    به امید خدا در جای خودش به بحث نماز بیش از این می پردازیم .

    پاسخحذف
  33. عاشقترین گفت:
    منصور جان اگه بگوییم هوالله احد باز هم میشود اوخدای احد است داریم به خدا می گوییم او خدای احد است کدام خدا را به خدا میگوییم که احد است
    ++++++++++++
    دست نگه دار عاشقترین جون!
    هنوز حذف (قل) تمام نشده به جان (هو) افتادی
    خوب شد جناب منصور خیلی خلاصه گفت (نماز قالب ندارد) گرنه تو ول کن نبودی و حتما دفعه بعد میگفتی (درست نیست بگوییم الله احد، خب به خدا نباید گفت خدا یکی است زیرا خودش میداندکه یکی است)
    حالا بشین همراه دیگر سربازان امام زمان هی به ریش ما بخند!

    پاسخحذف
  34. دوستان عزیز منسوب به قران سلام بر شما و با عرض صد ادب و احترام
    از آنجا که برای بحث با گروهی باید با عقاید آن گروه آشنایی کامل داشته باشیم، و من اعتراف میکنم که به عقاید گروه شما یک درصد هم علم ندارم لذا مدتی از بحث کناره میگیرم و فقط نظاره گر بحث ها میشوم تا چیز یاد بگیرم بعد از احاطه به موضوع، دوباره وارد بحث میشوم
    البته گاه و بیگاه آموخته های خود را از عقاید شما بصورت کامنتهای مینویسم تا اگر این آموخته ها درست نیست اطلاع دهیدواطلاح کنید.
    خلاصه تا مدتی داشن آموز مکتب شماها هستم

    پاسخحذف
  35. ناشناس۱۱/۰۹/۱۳۸۹

    سلام به خداوندم که نوراست وهدایتش رحمت.
    سلام به موحدینی که جویای راه حق هستندوتنهاهادی آنان خداوندسبحان است.
    به نظرم این بحثهاتاجایی نتیجه داردکه به کلمات خداهیچگونه دستی برده نشود.که مسولیتش زیاداست حتی برای نشان دادن راه دوم!
    قرآن رابایدبه عمل بست.خواندن آیات اگرهدایت دربرنداشته باشدیعنی قابل فهم نبوده.تنهازمانی می شودپی بردکه اعمال مابراساس کتاب حکمت رشدکرده ودرجاده هدایت متوسل به انوارآیات شده باشیم.قرآن معجزه اش درهدایتش نهفته.آیات هرکدام چراغی هستندکه راهگشای درراه ماندگان است.اینکه چه بگویم معتقدم فقط کلام خداراآنطورکه شایسته است برزیان رانیم وازآن پیروی کنیم.درپناه خداباشید.یکتاپرست

    پاسخحذف
  36. دوستان فقط قرانی سلام سلام
    مغازه دار بیگانه ای را فقط به خاطر یک کار انسانی که از او دیده بودم بسیار دوست میداشتم و برای همین سعی میکردم سیگار را ترک کند اما بحث و شمردن ضرر او را منصرف نمیکرد تا یک روز عکس ریه یک انسان سالم و یک انسان سیگاری را به او نشان دادم که با مقایسه دو تصویر شوکه شد...
    حالا بر همان روش و به این خاطر که شنیدن مثل دیدن نیست، به نیت حب نوع دوستی، فقط عقاید شما را بتصویر میکشم عقایدی که از خودتان آموختم، اما تنها واهمه من این است که گمان کنید دارم شما را میخندانم یا تمسخر میکنم نه نه ،من مثل آینه عمل میکنم و بحث هم نمیکنم و نظر خود را نیز نمیگویم فقط سوال میکنم که پرسیدن حق هر دانش آموزی است علاوه بر این خود استادی که سخنانش را نقل میکنم حی و حاضر است میتواند بگوید ای سایه برداشتت درست نیست آنطور نیست اینطور است.
    پس بسم الله شروع میکنم

    پاسخحذف
  37. درس 1
    این آموخته های من از نوشته های جناب مسیح فقط در همین ((پست)) است:
    جناب مسیح میگوید:
    منظور قران از اطعیوا الرسول در زمان ما اطعیوا رهبر است منتهی ما الان رهبر واجد شرایط نداریم پس این دستور تعطیل است، بلکه چند سال بعد از وفات رسول دیگر تعطیل شد
    اما بعنوان یک شاگرد عرض میکنم با توجه به اینکه وقتی پیامبر 4 نفر هم پیرو داشت و هنوز دولت نداشت باز آیه اطعیوا الرسول در قران بود و ابوبکر از ایشان اطاعت میکرد بنابر این شما بین خودتان چرا رهبر بین خودتان تعیین نمیکنید مثلا منصور یا هر کس دیگر را در آیه مصداق پیدا کند
    البته با توجه به اینکه در قران نیامده اطعیوا الرسوله، پس افراد مونث نباید کاندید مقام رسالت شوند
    حالا بعد از آنکه به خوشی و میمنت مثلا منصور را بعنوان رسول انتخاب کردید از بحث در وبلاگ نجات میابید و گوش میدهید و هرچه منصور گفت میپذیرید و او در امور خلافی امر و نهی میکند و شما اطاعت میکنید بی چون و چرا و لازم به این همه اظهار نظرها نیست. زیرا همانطور که آیه میگوید فان تنازعتم فی شی فرودوه الی الله و الی الرسول یعنی الی منصور یا هر کس دیگر کهرسولش کردید.
    پس چرا قرانیان بین خودشان رسول انتخاب نمیکنند؟ این سوالی ست که برای این دانش آموز مطرح است ؟
    آموخته های از استادان دیگر را بعدا مینویسم

    پاسخحذف
  38. درس 2
    الان ساعت درس استاد ارجمند است و خلاصه درس ایشان، فقط در همین ((پست)) این است:
    جناب ارجمند فرمود:
    میتوانیم در نماز فرادا بگوییم ایاک اعبدوا و ایاک استعیناهدنی صراط المستقیم»
    و مردم اگر با زبان عربی راحت نیستند با زبانی با خدا نیایش کنند که می دانند چه میگویند
    از نظر من نه بستن دست، نه باز گذاشتن دست، هیچیک ربطی به درست بودن یا نبودن نماز ندارد،
    من دانش اموز از درس استاد ارجمند دانستم که حالت دست مهم نیست میتوان دست را به کمر زد و نماز خواند یا دو دست را در پشت گردن یا کمر حلقه کرد و نماز خواند یا دست نمازگزار دیگر را گرفت و نماز خواند یا دست به دعا بلند کنیم و نماز بخوانیم و یا مثل هندو ها میتوانیم دو دست را جفت کرده و زیر دماغ بگیریم و نماز بخوانیم یا اگر به یوگا علاقه داریم دست را به همان روش یوگا بگیریم و یا اصلا میتوانیم در عین حالی که در دماغ خود حفاری میکنیم نماز بخوانیم یا حتی میشود با سلام نظامی نماز خواند یا مثلا بروش هیتلر سلام داد و نماز خواند. و یا حتی میتوانم بشکن بزنیم و نماز بخوانیم یا در حالت سینه زنی نماز بخوانیم و همانطور که استاد فرمودند این به اصل نماز لطمه نمیزند. و خلاف قران هم الحمدلله نیست قران ننوشته که حرام است.
    و سوالی برای من مطرح شد که امام جماعت مسجد در شهری مثلا مثل دبی که 200 ملیت و 2000 زبان در آن جمع شده چطور نماز بخوانند؟ پس باید نماز جماعت تعطیل شود زیرا اگر امام از یک ملیت انتخاب شود به ملیت های دیگر ظلم شده است و تصور کنیم اگر قرار باشد 2000 انواع مختلف اذان در 5 گفته شود یعنی ده هزار اذان در روز......چه خواهد شد؟ یا خطبه جمعه چگونه خواهد بود؟ پس باید نماز جماعت و جمعه تعطیل شود. درست است؟

    پاسخحذف
  39. ناشناس۱۱/۰۹/۱۳۸۹

    سلام
    در قسمت اول مقاله فرمایش شما صحیح اما ناقص بود چون پیامبر شئون مختلفی دارداز جمله:
    1- شان دریافت و تبلیغ وحی،
    2- شان تعلیم و تبیین وحی(نحل 44:وانزلنا الیک الذکر لتبین للناس ما نزل الیهم)
    3- شان ولایت تشریعی(احزاب 6: النبی اولی بالمومنین من انفسهم)
    که حکومت و زعامت شاخه و فرعی از ولایت تشریعی است. نه آنکه تمام اطاعت از رسول در زمینه رهبری و زعامت باشد.

    پاسخحذف
  40. ناشناس۱۱/۰۹/۱۳۸۹

    سایه جان سلام اگر نماز قالب نداره پس چرا پیامبر اینهمه در تعلیم نماز زحمت کشید و فرمود :صلوا کما رایتمونی اصلی همان طور که من نماز میخوانم نماز بخوانید.
    وخداوند در حدیث قدسی به شیطان فرمود: عبادتی من حیث ارید لا من حیث ترید: عبادت من آنگونه که من اراده کردم نه آنگونه که تو خواستی

    پاسخحذف
  41. از سایه به ناشناس فوری + فوری
    -------------------------------
    ناشناس عزیز این عقده من نیست، من عرض کردم اینها عقاید جنابان ارجمند و مسیح بود
    عزیز من
    اینکه نماز قالب معینی نداره جمله جناب منطور بود. منصور گفته بود اشکالی ندارد در نماز (قل) و(هو) سوره اخلاص نباشد فقط باید شروط قرانی رعایت شود البته ما ندانستیم منظورشان از شروط قرانی چیست همینقدر دانستیم که حذف (قل هو) از قرائت اخلاص در نماز خلاف شروط قرانی نیست
    ناشناس عزیز
    این عقیده من نیست عقیده جناب منصور است. من الحمدلله پیرو فقط قران نیستم حدیث صحیح پیش من واجب الاطاعه است

    پاسخحذف
  42. بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ، سلام علیکم
    سلامی خاص برای مومنی خاص.برادر سایه معدنی کشف نشده و استعدادی نا شناخته بود،که امتیاز کشف آن در انحصار وبلاگ معنای توحید و بویژه خواهر گرامی امة الله است.
    برادر کجا بودی ؟ چرا مردم را محروم کرده بودی؟حدّاقل زکات علوم و فنون خود را که باید میدادی؟بهر حال گذشته ها گذشته ولی از این به بعد مدیونی اگر محروممان کنی برادر.
    علی ای حال،معلوم است که جنابعالی عصبانی و ناراحتید،ولی عکس العملتان این گونه بهتر است.موفق باشید.
    از برادران گرامی توقع میرود که بسیار مودبانه و عالمانه ، جواب اشکالات برادر سایه را بدهند،ان شاء الله
    برادر سایه من در قسمت عربی و تعلیم قرآن و قرائت به لسان عربی کاملا با شما موافقم.
    کسی که به خدا و اسلام و ایمان و معاد و قیامت اهمیت دهد،معلوم است که بهر مشقت و رنج و زحمتی که شده،زبان منتخب الهی و قرآن را فرا میگیرد.
    یکی از اسباب و شاید مهمترین عامل برای وحدت مسلمین،زبان واحد است،که شکی نیست که زبان عربی است.
    من جوانان چینی را که نزدیک 2 سال از اسلام آوردنشان نمی گذشت دیدم که به زبان عربی گفتگو میکردند.
    زبان چینی کجا و زبان عربی کجا!!!
    قوم ایرانی با این همه ادعای برتری و نمدن و فرهنگ چند هزار ساله،عرضه و توان یادگیری زبان عربی ،با این همه اشتراکات زبانی را ندارد؟!
    چطور تعلیم زبان انگلیسی و ترکی و ...، آموزش کامپیوتر و فتوشاپ و ...،تعلیم بوکس و کاراته و تکواندو ... و هزار چیز دیگر را میتواند،یا حدّاقل چند وقتی تجربه می کند،ولی زبان عربی را نمی توانند؟!
    دوستان عزیز می گویند چون برخی معانی قرآن را نمی دانند،پس ترجمه آن را بخوانند!!!
    می گویند چون قرآن نهی نکرده از خواندن به زبانهای دیگر ،پس میتوان به هر زبانی قرآن را در نماز خواند!!!
    قرآن مثل و مانند ندارد.در حالی که صدها ترجمه از قرآن هست.
    ترجمه قرآن فهم و تفسیر و برداشت مترجم است و هرگز قرآن نمی شود.پس اگر ترجمه قرآن را خواندید،قرآن را نخوانده اید.
    آیا مزخرفات و تاویلات و تحریفات امثال قمشه ای و غیره ،قرائت قرآن است؟!
    اگر مسلمانان (ایرانیان) عربی نمی دانند،اشکال در آنها و علما و بزرگانشان است که از روی غفلت،یا برای منفعت و حفظ تسلط خودشان و انحصار کردن قرآن ،در قبضه خودشان،تعلیم عربی را لازم ندانسته و به آن فتوا نداده اند!!!
    خوردن پنیر با گردو،مرعات پای چپ و راست در هنگام دستشوئی و مسجد رفتن،و هزاران مورد کم اهمیت یا بی اهمیت را توصیه می کنند ولی تعلیم عربی خیر!!!
    در خاتمه از باب تذکر چند آیه را بعنوان حسن ختام نقل می کنم:
    وَكَذَلِكَ أَنْزَلْنَاهُ حُكْمًا عَرَبِيا ، إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ ، وَكَذَلِكَ أَنْزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيا ، كِتَابٌ فُصِّلَتْ آياتُهُ قُرْآنًا عَرَبِيا لِقَوْمٍ يعْلَمُونَ ، إِنَّا جَعَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ ، قُرْآنًا عَرَبِيا غَيرَ ذِي عِوَجٍ لَعَلَّهُمْ يتَّقُونَ ، نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ عَلَى قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنْذِرِينَ بِلِسَانٍ عَرَبِي مُبِينٍ

    پاسخحذف
  43. درس 3
    معلم سوم اين پست (به ترتیب نوشته) خانم امه الله است و ما از فرمودات ایشان این چیزها را دریافتیم:
    مه الله فرمود:
    رد و بدل کردن کلمات قرانی در وقت تلاوت اصلا درست نیست
    که حداقل این باعث خوشحالی این حقیر شد.
    او میگوید وقتی که داری قران تلاوت میکنی حق نداری بگویی هو الله احد بلکه باید کامل بگویی قل هو الله احد
    اما ایشان عقیده دارد که در وقت نماز میتوانی قل را حذف کنی وقران را بریده بریده بخوانی اما حق نداری در نماز بگویی لکم دینکم و لنا دیننا
    البتهاین معلم عقیده دارد که میشود جملات عربی قران را دقیقا ترجمه نمود و حتی بزبان چینی خواند ولو بریده اما نمیتوان تبدیل نمود
    البته این استاد ما کمی دو پهلو و مبهم درس میدهند و خدا کند منظورشان را درست نوشته باشم اگر غلط باشد حتما توضیح میدهند
    البته سوالی که از جناب ارجمند درباره نماز جمعه و دبی پرسیده بودیم را اینجا نیز هست و اگر جواب نشنیدیم حتما از خانم امه الله میپرسم
    این معلم محترم ما همچنین عقیده دارند كه دین ما برای کامل بودن نیازی و ربطی به زنان پیامبر ندارد ، من
    من دانش آموز نمیدانم پس چرا دین برای کامل شدن به کعبه نیاز و ربط دارد؟ و یا نمیدانم دین اگر ربطی به همسران پیامبر ندارد پس چرا قران آیاتی را به این موضوع بیربط و بینیاز اختصاص داده است؟

    پاسخحذف
  44. یکی از درس های من از سایه :

    برید برای خودتان رسول انتخاب کنید ! چرا نمیروید ؟
    کتاب که برای خودتات تالیف فرموده اید به یکی از خودتان نازلش کنید بشود رسول !

    سایه جان یک ملت به من نشون بده که خودشون رسول انتخاب کردن!
    اگه بگی بهایی ها میفهمم دوست داری سایه و ظلمت بمونی ُ‌ آخه بهایی ها ادعا میکنن رسولشون رو خدا فرستاده !
    میدونی : یعنی تو از بهایی های مونده در جهل مرکب هم زدی جلو !
    برو ببینم تا کجا میری !

    راستی : خیلی زحمت نکش دوستات رو متوجه کنی از قرآن فاصله دارن ! فاصله ی تو هم از قرآن رو با سال نوری باید سنجید ! سایه جان شرمنده که از نور بدت میاد ولی همون سال نوری مناسب تره برات !
    : ))
    علیرغم خشونتی که ازت سراغ دارم نگران بد و بیراه گفتنت نیستم چون نمیتونی اثری رو پرتو داشته باشی ! اقتضای طبیعتت این است که به سایه پناه ببری !

    پاسخحذف
  45. البته این استاد ما کمی دو پهلو و مبهم درس میدهند و خدا کند منظورشان را درست نوشته باشم اگر غلط باشد حتما توضیح میدهند .این معلم محترم ما همچنین عقیده دارند كه دین ما برای کامل بودن نیازی و ربطی به زنان پیامبر ندارد.

    ( نقل قول استاد عزيز سايه )

    *****************

    سلام و رحمت الله و بركاتش بر جمع مخلصين و مؤمنين كه همه ى اين جمع را در برمیگیرد زیرا کسی به این کوچه ی دورافتاده نمی آید مگر اینکه دلش شور و هوای دیگری داشته باشد و رضای الله تعالی آرزویش باشد.

    استاد گرامی سایه

    امیدوارم اگر دوپهلو و منافقانه گفته یا عمل کرده ام الله تعالی مرا هرچه زودتر دریابد که نجاتم جز بدست مبارک ذات مقدسش سبحانه و تعالی و هدایت خاصش نیست.

    درمورد اینکه دین خداوند برای کامل بودنش ربطی به زنان رسول الله ندارد ، بله استاد عزيز اين را به يارى الله تعالى برايتان شرح خواهم داد.

    دين خدا در همان وقت اعلان خداوند " .... اليوم اكملت لكم دينكم و رضيت لكم الاسلام دينا ... " كامل شد و رسولش شاهد بر تكميل شدن دين شد و بعد از آن شاهد امت بسوى خدايش رفت .

    ان شاءالله تعالى موضوعى به عنوان "آيا قرآن ناقص رها شده " خواهم نوشت تا با هم ببينيم آيا آنچه به عنوان مکمل دین معرفی شده چیزی خارج از قرآن است که حفظ آن رسالت به غیررسول واگذار شده ؟

    بهتر است منصفانه دوستان قرآنی نیز به گوشه ای از سخنان اهل حدیث گوش فرا دهند آن وقت واضح می شود که ما سانسورچی هستیم یا اهل حدیث.

    اهل حدیث ده ها حدیث منسوب به رسول دارند که آنان را به تمسک به چیزی جز قرآن دعوت نمی کند ولی باوجود این دل به سوی احادیث خوش میدارند که مدعیست رسول خدا بعد از مردنش چیزهایی را به یاد همه ندادهو عده ای خاص که دریافتند ادامه و تکمیل رسالت را به عهده گرفتند!

    سلام و رحمت خدا بر دلهای همگی مان.

    سلام بر خواهرم یکتاپرست عزیز که به نام ناشناس نوشته است.

    خواهرم در قسمت پنجره ی " نظر به عنوان " بروید قسمت ناشناس را رها کرده و قسمت نام و آدرس اینترنتی را انتخاب کنید و سپس در خانه ی نام اسم خودتان را بنویسد " یکتاپرست ".

    و البته برایتان دعوت خواهیم فرستاد.

    پاسخحذف
  46. پرتوی عزیز
    شما هم متوجه منظور من شدی و هم نشدی بطور کلی گیج شدم از این نوشته شما
    بازم میگویمت عزیز، تا گمان نکنی خشونت دارم بابا دارم حرفم را میزنم
    ========================
    امه الله گرامی
    من نگفتم شما منافقید این صفت درشما نیست
    ولازم نیست انسانی که دو پهلو حرف میزند حتما منافق باشد میتواند نیتش هدایت طرف مقابل باشد البته من با روش شما مخالفم باید صریح بود.

    پاسخحذف
  47. واتل ما أوحي إليك من كتاب ربك لا مبدل لكلماته ولن تجد من دونه ملتحدا. الکهف آیه 27

    سایه عزیز

    از خشونت و حق ناشناسی بعضی مهمانان عذر می خواهم که عده ای تصور میکنند سایه شخصیتی متعصب و یک دنده ایست که ملاگرایانه می خواهد سخنانش را به کرسی نشاند.

    مهمانان نمی دانند سایه درحقیقت فانوس نور است و بسوی نور درحرکت است.

    وصفی بهتر ندارم سایه ی گرامی ولی شرمنده ام که نتوانستم شما را در این مجلس خوب معرفی کنم.

    به هرحال استاد و برادرم شما که به مدح و ستایش عادت نکردید نه از درباریان خوشتان می آید و نه از مجالس دست بوسی سالاران مجالس که افرادی خداگونه تعظیم می شوند!

    پس این محیط برای شما آشناتر است!

    همراهمان باشید که نفوس ما هم حاجت به سرزنش و گله های شما دارد.

    پاسخحذف
  48. خب برادر گرامی

    من آیاتی را اینجا به شما و خودم هدیه میکنم :

    ذلك الكتاب لا ريب فيه هدى للمتقين.

    اين آيه براستى آيه و برهان است.

    نشان مى دهد كه اين كتاب ( قرآن ) هيچ ریب و شکی در آن نیست.

    اهل حدیث به ما گویند: این کتاب ( قرآن ) پر است از " ریب " و برای رفع این ریب بایستی به مصدر دیگری روی آورد.

    خداوند در این آیه و برهان حقیقی فرماید:

    هدی للمتقین.

    این کتاب راهنماست برای متقین.

    ولی اهل حدیث می گویند راهنمایی را در مصدر دیگری بجویید .

    النساء (174) :

    يا ايها الناس قد جاءكم برهان من ربكم و((انزلنا اليكم نورا مبينا )).

    المائدة (15) :

    يا اهل الكتاب قد جاءكم رسولنا يبين لكم كثيرا مما كنتم تخفون من الكتاب ويعفو عن كثير ((قد جاءكم من الله نور وكتاب مبين ))


    المائدة (16) :

    يهدي ((به ))الله من اتبع رضوانه سبل السلام ويخرجهم من الظلمات الى النور باذنه ويهديهم الى صراط مستقيم .

    سایه ی گرامی

    با توجه به سخنان نورانی قرآن خداوندگار این بنده ی کوچکش كه اميدوارم وصف " أمة الله " مناسبش باشد بر اين اعتقاد است:

    قرآن مصدر نور و هدايت و برهان و شريعت خداوند متعال است كه بسوى ما زمينيان نازل شده است.

    براى نجات و هدايت مصدرى ثانوى ضرورت نيست.

    هر سخنى كه موازى و موافق با اين مصدر آسمانى باشد قابل قبول مى افتد بدون اينكه " مهر قدسيت و آسمانى " بر خود گیرد.

    وقتی در میان امتها اعم از مسلمین و غیرمسلمین اموری حسنه مشاهده شود بر اساس فطرت انسانی و قرآنی مورد قبول می افتد اما به عنوان مصدر جدید برای هدایت آسمانی شناخته نمی شود.

    برای مثال قوانین رانندگی بسیار عالیست اما قبول آن دلیل بر ناقص بودن شریعت آسمانی خداوندگار نیست!

    پس امور بسیاری در تاریخ مسلمین ظاهر شده است که نشانه ی تجدید تمدن و هوشیاری و حکمت امت است و این نوع حکمت نیز باز هدیه ایست که خداوند گار به امت می بخشاید تا از عبادالله الصالحین در روی زمین باشند.

    اما درکنار تمامی مستحدثات دنیایی نمی توان گفت کتاب خداوند مصدری ناقص و حاجت به تکمیل دارد.

    این مبحث به خواست و یاری الله سبحانه و تعالی در آینده بیشتر مورد توجه مان خواهد شد.

    پاسخحذف
  49. خانم امة الله
    واقعا خوب شد سایه رو معرفی فرمودید ! نیست خواننده های اینجا خودشون نمیتونن افراد رو بشناسن ! و حتما باید معرفی شما به اوناالحاق بشه ! نیست فقط شما میتونی بشناسی دیگران رو ! نیست توهم برداشتن ظلمت از سایه رو شدنی میدونی !
    انصافا خیلی تابلو هم دفاع و هم حمله میکنی ! چند روزه حرفای سایه رو میخونم ! هر دفعه هم نگران بالا بودن فشارش هستم ! فقط میدونی چی خنده داره ؟
    به سایه میگی چنین و چنان ! به منتقد سایه میگی خشن و حق نشناس !
    خدا رو شکر که اینجا هک شدنی نیست ! برو حرفای سایه رو بخون ! من که وقت ندارم برات کپی شون کنم . البته هم انصاف هم حافظه ی خواننده ها قضاوتشون با شما متفاوت خواهد بود !
    اصلا چه اهمیتی داره ! ان الله یحکم بیننا !
    اینا رو نوشتم که بیشتر از این به شعور خواننده ها توهین نکنی ! و همه رو بچه ی کوجیک فرض نکنی که هر چی خواستی ببافی !
    راستی : ترجمه رحمان شما در وب زیر عظمت آسمان بسی فرح بخش بود !

    پاسخحذف
  50. أمة الله به پرتو۱۱/۰۹/۱۳۸۹

    پرتو گرامی سلام

    حرفی ندارم. ولی اگر به شما یا هرکسی توهینی کردم واقعاً متأسف و شرمنده و اميدوارم عذر مرا قبول فرماييد.

    اصلاً ، بياييد حساب بنده را كمى جدا بفرماييد و تصور كنيد بنده دانش آموزى در كلاس درس شما عزيزانم و چون یک دانش آموز باید نسبت به معلمانش عرض ادب و تواضع را حفظ نگه دارد پس بیش از این از بنده انتظاری نداشته باشید.

    درمورد " رحمن " هم نظر آن " یکی " را از قبل شنیده و ازبر حفظ بودم! اما ضرورتی ندارد همیشه بر نظرات سابق سجاده و مهر قرار داد!

    ممنون از نتبیه و نصیحت تان و امیدوارم این سخنانم را باز اهانت قلمداد نفرمایید.

    ارادتمند شما خواهرتان أمة الله

    پاسخحذف
  51. مسلم بسیار عزیز
    سلام بر شما یک تشکر بشما بدهکارم، الحمدلله که در رد خواندن نماز به غیر از زبان قران، حق مطلب را ادا کردی از اینکه برای اولین بار در این سایت همصدا پیدا کردم خیلی خوشحال شدم (البته جناب قاهر نیز همصدا بود اما چون ابر بهاری رفت)
    شما نگران بیرون رفتن من از این وبلاگ نباش چون نمیروم زیرا اگر چیزی یاد نگیرم، دست کم از شما و امه الله و مسیح و منصور و بقیه ادب تحمل مخالف را یاد میگیرم
    امابرای کاری از این لحظه، سه روز به غیبت صغری میروم
    و با دل نخواسته و از سر مجبوری و قحط الرجال شما را نایب تعیین میکنم امیدوارم از عقاید من دفاع کنی مثل همان دفاع جانانه در پست آخرت

    پاسخحذف
  52. پرتو به امة الله۱۱/۰۹/۱۳۸۹

    علیک سلام

    برای شما سر نظرات سابق مهر و سجاده قرار داده بودن ؟

    آیا شما هر نظری رو به بهانه ی قدیمی بودن با یه نظر جدید حتی بیربط و غیر منطقی جایگزین میکنید ؟

    واقعا قدیمی خوب نیست حتی اگر درست باشه و جدید خوبه حتی اگر بیربط باشه ؟!

    لااقل یه دلیل بر ابطال اون یکی نظر میاوردید و بعد نظر جدید جایگزین میکردید !

    میدونید که : برای ابطال قبلیه دلیل و برای ارایه ی نظر جدید هم ذکر دلیل ضروریه !

    البته اگر علمی و منطقی بودن نظرات برای شما مهمه !

    در مورد دفاع و حمله ی تابلو هم شخص من مهم نیست ! روش شما مدتهاست جلوه گری میکنه : دفاع از همفکری ها و حمله به ناقدین !

    مطمئ‌ن باشید مخاطبای شما فرق ادعا و واقعیت رو هم میدونن !
    چون به همه ی حرفام ایمان دارم و خدا رو ناظر میدونم دلیلی نمیبینم در پاسخ به شما از تعارف استفاده کنم !

    : )

    پاسخحذف
  53. أمة الله به پرتو۱۱/۰۹/۱۳۸۹

    باشه عزیزم.امری دیگه نداشتین؟

    پاسخحذف
  54. پرتو به امة الله۱۱/۰۹/۱۳۸۹

    فَمَن زُيِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ فَرَآهُ حَسَنًا فَإِنَّ اللَّهَ يُضِلُّ مَن يَشَاءُ وَيَهْدِي مَن يَشَاءُ فَلَا تَذْهَبْ نَفْسُكَ عَلَيْهِمْ حَسَرَاتٍ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِمَا يَصْنَعُونَ
    .
    .
    .
    مَن كَانَ يُرِيدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمِيعًا إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ وَالَّذِينَ يَمْكُرُونَ السَّيِّئَاتِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ وَمَكْرُ أُوْلَئِكَ هُوَ يَبُورُ

    8-10 سوره مبارکه ی فاطر .

    پاسخحذف
  55. پرتو به امة الله۱۱/۰۹/۱۳۸۹

    فکر نمیکردم بیان اصول علمی پیشنهاد نظریات براتون امری نداشتید محسوب بشه !
    ممنون از یادآوریتون ! حتما دیگه چنین انتظاری نخواهم داشت ! انگار برای شما سخته !
    ;)

    پاسخحذف
  56. أمة الله به پرتو۱۱/۰۹/۱۳۸۹

    والله بالله تالله برام خيلى مهمه كسى راهنمايم بشه.

    خواهرم

    الآن شبه فردا سركارم.

    بااجازه در نوشته هاى بعدى به سخنان شما توجه خواهم كرد و اگه یادم رفت برشماست یادآوری کردنم.

    من جدی واموندم از اینهمه علم پیشرفته ی روانشناسی تون که براحتی از مکنونات عقل و وجدانم هم خبر دارید!

    گفتم خواهر عزیزم من خیلی دوست دارم کسی دقیق اشتباهاتم رو بمن شناسایی و تذکر بده.

    ممنون از لطفت.

    پاسخحذف
  57. دفاع از همفکر امری فطریست نه اینکه آدم پرچم بدست میگیرد و میگوید من هوادار فلانم.

    همینکه افکار بهم نزدیک شود نوعی همبستگی به چشم خواهد خورد.

    اما درمورد نویسندگان این وبلاگ بحمدلله تعالی هرکدام روش خاص خودش را دارد و اینهمه اختلاف سلیقه و روش برای کنجکاوی بیشتر امور ضروریست.

    برای مثل بنده با نوشته ی برادرمان مسیح موافق نیستم یعنی دراموری با ایشان مخالفم اما از روش و اخلاصشان در کشف حقیقت راضی ام. او حتی در نوشته اش اهمیتی به اعتقادات سنتی اهل سنت هم نداده بلکه دیدگاه خودش را با توجه به فهمش از قرآن به صحنه کشانده است.

    به اعتقاد بنده صفت " الرسول " ملازم شخصیست که وحی را درحال دریافت کردن باشد.دلایلم را ان شاءالله تعالى خواهم گفت.

    الرسول نمی تواند شخصی باشد که بعدها بر همان مکان و منبر رسول نشسته یا در مکان رسول نماز ادا کند!

    الرسول در قرآن کریم شخص معرفی شده است.

    ما اکنون در آیات بسیاری می بینیم خطاب به شخص محمد متفاوت است.

    گاهی او یا ایها النبی خطاب می شود.

    و گاهی او الرسول.

    و گاهی خطاب از " النبي " به حال مخاطب شخصي محمد تغییر می یابد !

    ... ان "اراد النبي " ان "یستنکحها" ... خالصة "لك "...

    ما به حول الله و قوته بايد به خوبى اين خطابهاى قرآنى توجه كنيم تا با غلو و افراط يا تفريط مواجه نشويم.

    ربنا هب لنا من لدنك رحمة و هيئ لنا من أمرنا رشدا.

    پاسخحذف
  58. پرتو به امة الله۱۱/۰۹/۱۳۸۹

    خواهر محترم
    ظاهرا شما با علوم غریبه بیشتر مانوسید که مرا خواهر خطاب میکنید !

    بعلاوه آیا شما برای فهم کلام و روش استدلال دیگران به دانستن مکنونات قلبی آنها و علم پیشرفته روانشناسی نیاز دارید ؟

    اگر چنین است البته حق دارید که وابمونید ! چون من برای فهم استدلال دیگران نه به مکنون قلبی او و نه روانشناسی پیشرفته نیاز ندارم !

    تفاوت دفاع از فکر همفکر با شخص همفکر هم نیاز به روانشناسی و علم غیب نداره ! عین هر رفتار قابل دیدنه ! میتونید بازهم از تعجب وابمونید !

    پاسخحذف
  59. با توکل بر خدا و سلام بر شما ، لا اله الا الله ،

    ‏بشارت و انذار

    هو الذي انزل السكينه في قلوب المومنين ليزدادوا ايمانا مع ايمانهم و لله جنود السماوات و الارض و كان الله عليما حكيما ، فتح ( 4 )
    او است آنكه فرستاد آرامش را در دلهاى مؤمنان تا بيفزايند ايمانى بر ايمانشان و خدا را است لشكرهاى آسمانها و زمين و خدا است داناى حكيم‏

    ليدخل المومنين و المومنات جنات تجري من تحتها الانهار خالدين فيها و يكفر عنهم سيئاتهم و كان ذلك عند الله فوزا عظيما ، فتح ( 5 )
    تا درآرد مردان و زنان مؤمن را به بهشتهائى كه روان است زير آنها جويها جاودانان در آنها و بزدايد از ايشان بديهاى ايشان را و آن است نزد خدا رستگارى بزرگ

    و يعذب المنافقين و المنافقات و المشركين و المشركات الظانين بالله ظن السوء عليهم دائره السوء و غضب الله عليهم و لعنهم و اعد لهم جهنم و ساءت مصيرا ، فتح ( 6 )
    و عذاب كند مردان و زنان منافق (دوروى) و مردان و زنان مشرك را آنان كه به خدا گمان بد برند بر ايشان بار گردش بد (پيش‏آمد بد) و خشم گيرد خدا بر ايشان و لعن كند ايشان را و آماده سازد براى ايشان دوزخ را و چه زشت است جايگاهى‏

    و لله جنود السماوات و الارض و كان الله عزيزا حكيما ، فتح ( 7 )
    و خدا را است لشكرهاى آسمانها و زمين و خدا است عزّتمند حكيم‏

    **********

    و استغفر الله ان الله كان غفورا رحيما ، نساء ( 106 )
    و آمرزش خواه از خدا كه خدا است آمرزنده مهربان‏

    و لا تجادل عن الذين يختانون انفسهم ان الله لا يحب من كان خوانا اثيما ، نساء ( 107 )
    و ستيزه مكن از آنان كه با خود خيانت مى‏ورزند زيرا خدا دوست ندارد آن را كه خيانت‏كننده گنهكار است‏

    يستخفون من الناس و لا يستخفون من الله و هو معهم اذ يبيتون ما لا يرضي من القول و كان الله بما يعملون محيطا ، نساء ( 108 )
    نهفتگى جويند از مردم و نهفتگى نمى‏جويند از خدا حال آنكه او با ايشان است هنگامى كه درون مى‏پرورانند آنچه را خوش ندارد از گفتار و خدا است بدانچه مى‏كنند فراگيرنده‏

    ها انتم هولاء جادلتم عنهم في الحياه الدنيا فمن يجادل الله عنهم يوم القيامه ام من يكون عليهم وكيلا ، نساء ( 109 )
    اينك شما از ايشان دفاع كرديد در زندگانى دنيا پس كيست تا خدا را دفاع كند از ايشان روز قيامت يا كيست كه باشد بر ايشان وكيل‏
    و من يعمل سوءا او يظلم نفسه ثم يستغفر الله يجد الله غفورا رحيما ، نساء ( 110 )
    و كسى كه به كارى زشت بپردازد يا ستم كند بر خويشتن و سپس از خدا آمرزش خواهد بيابد خداوند را آمرزنده مهربان‏

    و من يكسب اثما فانما يكسبه علي نفسه و كان الله عليما حكيما ، نساء ( 111 )
    و كسى كه گنهى فراهم آورد همانا بر خويشتن آورده است و خدا است داناى حكيم‏

    و من يكسب خطيئه او اثما ثم يرم به بريئا فقد احتمل بهتانا و اثما مبينا ، نساء ( 112 )
    و كسى كه فراهم كند لغزش يا گنهى را سپس بسوى كسى كه بيزار باشد افكندش همانا بار كرده است بر خود تهمتى و گناهى آشكار را

    ادامه دارد...

    پاسخحذف
  60. بشر المنافقين بان لهم عذابا اليما ، نساء ( 138 )
    مژده ده منافقان (مردم دوروى) را كه براى آنان است شكنجه دردناك‏

    الذين يتخذون الكافرين اولياء من دون المومنين ا يبتغون عندهم العزه فان العزه لله جميعا ، نساء ( 139 )
    آنان كه مى‏گيرند كافران را دوستانى جز مؤمنان آيا نزد آنان عزت را جويند همانا عزت از آن خدا است همگى‏

    و قد نزل عليكم في الكتاب ان اذا سمعتم ايات الله يكفر بها و يستهزا بها فلا تقعدوا معهم حتي يخوضوا في حديث غيره انكم اذا مثلهم ان الله جامع المنافقين و الكافرين في جهنم جميعا ، نساء ( 140 )
    و همانا فرود آورده است بر شما در كتاب كه اگر شنيديد به آيتهاى خدا كفرورزى مى‏شود يا استهزاء مى‏شود بدانها نه نشينيد با ايشان تا فروروند در سخنى غير از آن كه شمائيد در آن هنگام مانند ايشان همانا خدا است گردآورنده منافقان و كافران در دوزخ همگى‏

    الذين يتربصون بكم فان كان لكم فتح من الله قالوا ا لم نكن معكم و ان كان للكافرين نصيب قالوا ا لم نستحوذ عليكم و نمنعكم من المومنين فالله يحكم بينكم يوم القيامه و لن يجعل الله للكافرين علي المومنين سبيلا ، نساء ( 141 )
    آنان كه انتظار به شما مى‏كشند تا اگر شما را پيروزى (گشايشى) از خدا باشد گويند آيا نبوديم با شما و اگر كافران را بهره‏اى بود گويند آيا چيرگى نورزيديم بر شما و نگاهدارى نكرديم شما را از مؤمنان پس خدا حكم كند بين شما روز رستاخيز و هرگز قرار ندهد خدا براى كافران بر مؤمنان راهى‏

    ان المنافقين يخادعون الله و هو خادعهم و اذا قاموا الي الصلاه قاموا كسالي يراون الناس و لا يذكرون الله الا قليلا ، نساء ( 142 )
    همانا منافقان نيرنگ ورزند با خدا و او است فريب‏دهنده ايشان و هرگاه برخيزند به سوى نماز برخيزند سرگران خودنمائى كنند به مردم و ياد نكنند خدا را جز اندكى‏

    مذبذبين بين ذلك لا الي هولاء و لا الي هولاء و من يضلل الله فلن تجد له سبيلا ، نساء ( 143 )
    سرگردانند ميان اين نه به سوى آنانند و نه به سوى اينان و كسى را كه خدا گمراه كند نيابى براى او راهى‏

    يا ايها الذين امنوا لا تتخذوا الكافرين اولياء من دون المومنين ا تريدون ان تجعلوا لله عليكم سلطانا مبينا ، نساء ( 144 )
    اى آنان كه ايمان آورديد نگيريد كافران را دوستانى جز مؤمنان آيا خواهيد قرار دهيد براى خدا بر خويشتن دستاويزى آشكار

    ان المنافقين في الدرك الاسفل من النار و لن تجد لهم نصيرا ، نساء ( 145 )
    همانا منافقان در پايه فرودينند از آتش و نيابى براى ايشان ياورى‏

    الا الذين تابوا و اصلحوا و اعتصموا بالله و اخلصوا دينهم لله فاولئك مع المومنين و سوف يوت الله المومنين اجرا عظيما ، نساء ( 146 )
    مگر آنان كه توبه كردند و اصلاح نمودند و به خدا چنگ زدند (نگهدارى از خدا خواستند) و پاك كردند دين خود را براى خدا پس آنانند با مؤمنان و بزودى مى‏دهد خدا مؤمنان را پاداشى بزرگ‏

    ما يفعل الله بعذابكم ان شكرتم و امنتم و كان الله شاكرا عليما ، نساء ( 147 )
    چه مى‏كند خدا به عذاب شما مگر سپاسگزاريد و ايمان آريد و خدا است شكرپذيرنده دانا

    ادامه دارد...

    پاسخحذف
  61. و من الناس من يقول امنا بالله فاذا اوذي في الله جعل فتنه الناس كعذاب الله و لئن جاء نصر من ربك ليقولن انا كنا معكم ا و ليس الله باعلم بما في صدور العالمين ، عنکبوت ( 10 )
    و از مردمند آنان كه گويند ايمان آورديم به خدا پس گاهى كه آزرده شود در راه خدا بگرداند آزار مردم را چون عذاب خدا و اگر بيايد ياريى از پروردگارت هرآينه گويند ما با شما بوديم آيا نيست خدا داناتر بدانچه هست در سينه‏هاى جهانيان‏

    و ليعلمن الله الذين امنوا و ليعلمن المنافقين ، عنکبوت ( 11 )
    و تا بداند خدا آنان را كه ايمان آوردند و تا بداند آنان را كه نفاق (دوروئى) ورزيدند

    و قال الذين كفروا للذين امنوا اتبعوا سبيلنا و لنحمل خطاياكم و ما هم بحاملين من خطاياهم من شي‏ء انهم لكاذبون ، عنکبوت ( 12 )
    و گفتند آنان كه كفر ورزيدند بدانان كه ايمان آوردند پيروى كنيد راه ما را و بايد به دوش كشيم گناهان شما را و نيستند حمل‏كنندگان گناهان ايشان به چيزى همانا ايشانند دروغگويان‏

    و ليحملن اثقالهم و اثقالا مع اثقالهم و ليسئلن يوم القيامه عما كانوا يفترون ، عنکبوت ( 13 )
    و هر آينه به دوش كشند بارهاى خود را و بارهايى با بارهاى خود و هر آينه پرسش شوند روز قيامت از آنچه بودند دروغ مى‏بستند

    **********
    من المومنين رجال صدقوا ما عاهدوا الله عليه فمنهم من قضي نحبه و منهم من ينتظر و ما بدلوا تبديلا ، احزاب ( 23 )
    از مؤمنانند مردانى كه راست گفتند آنچه را با خدا پيمان بر آن بستند پس از ايشان است آنكه گذراند پيمان خويش را و از ايشان است آنان كه انتظار كشند و تبديل نكردند تبديلى‏

    ليجزي الله الصادقين بصدقهم و يعذب المنافقين ان شاء او يتوب عليهم ان الله كان غفورا رحيما ، احزاب ( 24 )
    تا پاداش دهد خدا راستگويان را به راستيشان و عذاب كند دورويان ( منافقان ) را اگر خواهد يا توبه پذيرد از ايشان همانا خدا است آمرزنده مهربان‏

    **********

    يوم تري المومنين و المومنات يسعي نورهم بين ايديهم و بايمانهم بشراكم اليوم جنات تجري من تحتها الانهار خالدين فيها ذلك هو الفوز العظيم ، حدید( 12 )
    روزى كه بينى مردان و زنان مؤمن را مى‏دود نورشان پيش روى ايشان و از سوى راست ايشان مژده باد شما را امروز باغهائى كه روان است زير آنها جويها جاودانان در آنها اين است آن رستگارى بزرگ‏

    يوم يقول المنافقون و المنافقات للذين امنوا انظرونا نقتبس من نوركم قيل ارجعوا وراءكم فالتمسوا نورا فضرب بينهم بسور له باب باطنه فيه الرحمه و ظاهره من قبله العذاب ، حدید ( 13 )
    روزى كه گويند مردان و زنان دوروى بدانان كه ايمان آوردند بنگريد به ما تا بهره‏مند شويم به پرتوى از نور شما گفته شد بازگرديد پشت سر خويش پس بجوئيد پرتوى پس زده شد ميانشان حصارى (ديوارى) كه آن را است در اندرونش رحمت و برونش از پيش آن است عذاب‏

    ينادونهم ا لم نكن معكم قالوا بلي و لكنكم فتنتم انفسكم و تربصتم و ارتبتم و غرتكم الاماني حتي جاء امر الله و غركم بالله الغرور ، حدید ( 14 )
    بانگ دهندشان آيا نبوديم با شما گفتند بلى و ليكن شما فريب داديد خويش را و درنگ‏كارى نموديد و شكّ آورديد و سرگرمتان داشت آرزوها تا بيامد امر خدا و فريب داد شما را به خدا فريبكار

    فاليوم لا يوخذ منكم فديه و لا من الذين كفروا ماواكم النار هي مولاكم و بئس المصير ، حدید ( 15 )
    پس امروز گرفته نشود از شما بدلى و نه از آنان كه كفر ورزيدند جايگاه شما آتش است آن است دوست شما و چه زشت است آن جايگاه‏

    ا لم يان للذين امنوا ان تخشع قلوبهم لذكر الله و ما نزل من الحق و لا يكونوا كالذين اوتوا الكتاب من قبل فطال عليهم الامد فقست قلوبهم و كثير منهم فاسقون ، حدید ( 16 )
    آيا هنگام آن نشده است براى آنان كه ايمان آوردند كه فروتن گردد دلهاشان براى ياد خدا و آنچه بيامد از حقّ و نباشند مانند آنان كه داده شدند كتاب را از پيش پس دراز شد بر ايشان روزگار پس سنگين شد دلهاى آنان و بسيارى از ايشانند نافرمانان‏

    اعلموا ان الله يحي الارض بعد موتها قد بينا لكم الايات لعلكم تعقلون ، حدید ( 17 )
    بدانيد كه خدا زنده سازد زمين را پس از مرگش همانا بيان كرديم براى شما آيتها را شايد بخرد آئيد

    **********

    هذا بلاغ للناس و لينذروا به و ليعلموا انما هو اله واحد و ليذكر اولوا الالباب ، ابراهیم ( 52 )
    اين ( قرآن ) است آگهيى براى مردم و تا بيم داده شوند بدان ( قرآن ) و تا بدانند همانا او است خدای يكتا و تا يادآور شوند صاحبان خردها

    ما توفیقی الا بالله .

    پاسخحذف
  62. عاششقترین۱۱/۰۹/۱۳۸۹

    درود وسلام به همه شما بزرگواران

    پاسخحذف
  63. عاشقترین۱۱/۱۰/۱۳۸۹

    وانگاه که عالمی با دلیل وبرهان واذرخشی قرانی جواب سوالات بندگانت رامیدهد تورادوباره سپاس میگویم ای به وجود اورنده بزرگ .
    سلام ودرود به همه شما بندگان عالم خداشما میهمانان و ومیزبانتان در پناه حق محفوظ بمانید اجرکم عندالله
    الله اکبر

    پاسخحذف
  64. عاشقترین۱۱/۱۰/۱۳۸۹

    ولو ان جواب نادرست باشد

    پاسخحذف
  65. با سلام

    به امید خدا می خواهم امشب با استفاده از آیات قران به خطری که پیروی از سنت برای شما ایجاد کرده اشاره کنم تا دوستان عزیز متوجه باشند که منظور ما از دوری کردن از منابعی غیر از کتب آسمانی به چه معنا می باشد به طور مثال شما حكم مربوط به خوردن آبزيان را در رساله ها مذهبیون جستجو كنيد ، آنگاه خواهيد ديد كه جز ماهي پولك دار و ميگو، تمام آبزيان را مراجع فرقه شیعه حرام كرده اند و اين در حالي است كه خداوند در كلام شريقش محدوديتي براي خوردن جانداران دريايي نگذاشته و خوردن آنها را حرام نكرده است:


    أُحِلَّ لَكُمْ صَيْدُ الْبَحْرِ وَطَعَامُهُ مَتَاعَاً لَكُمْ وَلِلسَّيَّارَةِ وَحُرِّمَ عَلَيْكُمْ صَيْدَ الْبَرِّ مَا دُمْتُمْ حُرُماً وَاتَّقُوا اللّهَ الَّذِي إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ(96/المائِدَه )
    تمام موجودات دريايي براي خوردن شما حلال است. در تمام مدت حج، اين توشهسفر شما را فراهم مي كند. در طول حج شكار نكنيد. هيبت و حرمت خدا را ارج نهيد،يكتايي كه نزد او احضار خواهيد شد.

    حال سئوال اين است: اگر اينهاحقيقتاً آيات عظماي الهي هستند و اربابشان شيطان نيست پس چرا بجاي حكم پروردگار ازحكم الهه هایشان و در اصل شيطان تبعيت مي كنند؟
    مگر خداوند در كتابش آشكارا و به طور واضح خوردن تمامي آبزيان را حلال اعلام نكرده است؟
    پس اينها بر چه اساسي جز ماهي پولك دار و ميگو همه خوردنی های دريا را تحريم كرده اند؟


    لطفا به این حدیث دقت کنید !

    (((امام صادق فرمود: خداوند جمعى از يهود را مسخ كرد.آن ها را كه درراه دريا مسخ كرد به صورت ماهى بى پولك ومارماهى وغيراين ها مسخ كرد وآن ها را كه درخشكى مسخ كرد، به شكل ميمون ، خوك و حيوانى مانند گربه و خزنده اى مانند سوسمارو... در آورد.) خوردن آن حرام است !)))
    توجه توجه !!! بتها اینچنین به سخن در می آیند و حکم دین و شریعت صادر می کنند ((( و چون يهوديها پولك نداشته اند پس در نتيجه هرچه ماهي بدون پولك است حرام است ))!


    مي بينيد عمله و خدمه شيطان چگونه بر اساس يك حديث مسخره ، حكم خداوند رانسخ مي كنند و حكم اربابشان شيطان را به اجرا در مي آورند؟ این تنها مربوط به شیعیان نیست بلکه اهل سنت هم در بسیاری از احکام شرعی خود بدین نحو عمل می کنند !

    آخر چه كسي ما را مسخ كرده است كه نه مي بينيم نه مي شنويم و نه قادر به تعقل هستيم ؟جالب اينجاست كه افرادي به اين فرومايگي هريك قلاده منفور تقليد خود را بر گردن ميليونها انسان انداخته اند و كشان كشان مي خواهند آنها را به بهشت ببرند! و انسانهايي فرومايه تر از آنها که سخن اين عده را حجت مي دانند و اگر كسي پيدا شود كه مانند آنها استدلال نكند نظر و قولش را قابل قبول نمی دانند!

    .
    عزیزان بزرگوار
    .

    باور کنید که شباهت عقاید گذشتگان گمراه با امروزهای به اصطلاح متمدن با هم مو نمی زند در آیات زیر دقت کنید و آنها رابا صدهها نمونه ایی از باید و نباید های مذهبی که تنها یکی از آنها در باره تحریم ماهیهای دریا بود مقایسه کنید آنگاه به امید خدا خود پی می برید که پیروی از غیر قران چه بلایی بر سر امت به اصطلاح اسلامی آورده است .


    درباره دو نوع شتر و دو نوع گاو، بگو: آيا او دو نر را حرام كرد، يا دو ماده را، يامحتواي رحم دو ماده را؟ آيا شما شاهد بوديد كه خدا اينها را براي شما حرام كرد؟ چه كسي پليدتر از آنان كه چنين دروغهايي بسازند و آنها را به خدا نسبت دهند؟ آنها اينچنين بدون دانش مردم را گمراه مي كنند. خدا چنين مردم پليدي را هدايت نميكند
    .

    وَمِنَ الْإِبِلِ اثْنَيْنِ وَمِنَ الْبَقَرِ اثْنَيْنِ قُلْ آلذَّكَرَيْنِ حَرَّمَ أَمِ الْأُنْثَيَيْنِ أَمّا اشْتَمَلَتْ أَرْحامُ الْأُنْثَيَيْنِ أَمْ كُنتُمْ شُهَدَاءَ إِذْ وَصَّاكُمُ اللّهُ بِهذَا فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى‏ عَلَى اللّهِ كَذِباً لِيُضِلَّ النَّاسَ بِغَيْرِ عِلْمٍ إِنَّ اللّهَ لاَيَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ(144/الاَنعام


    أَمْ لَهُمْ شُرَكَاءُ شَرَعُوا لَهُم مِنَ الدِّينِ مَا لَمْ يَأْذَن بِهِ اللَّهُ وَلَوْلاَ كَلِمَةُ الْفَصْلِ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ وَإِنَّ الظَّالِمِينَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ(21/الشورى )

    آنها از بتهايي پيروي ميکنند که براي آنها قوانين ديني مقرر ميکنند که هرگز از طرف خدا تاييد نشده است. اگر بخاطر تصميم از قبل گرفته شده، نبود، قضاوت در ميان آنها سريعا انجام گرفته بود. بدرستي که ستمکاران گرفتار عذابي دردناک شده اند


    ای علماي مقلد و متحجر مذاهب قبلی و کنونی ، به كدامين دليل ،حرام خدا را حلال وحلالش را حرام مي كنید ؟ آيا جز اين است كه شركاء و بتانتان اين احكام را برايتان صادر كرده اند و شریعتی شیطانی و غیر اسلامی ساخته اید ؟

    والسلام

    پاسخحذف
  66. با عرض سلام به همه خواهران و برادران خوب و با ایمان.
    به خاطر دوریی که این چند روزه داشتم دو شبه فقط دارم نظرات و مطالب وبلاگ را میخوانم تا مهمان تازه از راه رسیده نباشم! الحمد لله از نظر علمی هر روز بر بار این وبلاگ افزوده میشود و هر چه حق خواهان بیشتر باشند با تبادل نظر و همفکری بهتر میتوانند به فهم زیبای قرآن برسند. در وبلاگ قبلی که بیشتر اهل تشیع تشریف می آوردند و نوع برخورد و مناظره فرق داشت و اینجا که دوست خوب و جدیدی با نام سایه حضور دارد هم فرق دارد.
    بعد از این مقدمه دوست دارم بروم سر اصل مطلب و در مواردی که در این 3 پست مطرح شده نظر خود را بگویم.
    مورد اول که به نظرم جواب کوتاه تری دارد تغییر آیات قرآن در نماز است. آیا ما مجاز هستیم قسمتی از آیه را در نمازمان بخوانیم؟ آیا اجازه داریم ضمایر آیات را تغییر دهیم؟ یا اصلا آیا اجازه داریم در قالبی چون قرآن با خدای خود راز و نیاز کنیم؟ و در مرحله پیشرفته تر آیا حق داریم با زبانی غیر از عربی در نماز با خدا حرف بزنیم؟
    طبق روایاتی که از اهل سنت رسیده تغییر آیات قرآن در نماز به زمان نزول وحی بر میگردد یعنی خود پیامبر نوعی تغییر قرآن را در نماز جعل کردند. هنگامی که این آیه نازل شد که: سبح اسم ربک الاعلی، پیامبر تصمیم گرفت این عبارت را در سجده بخواند: سبحان ربی الاعلی. همچنین با این آیه که: فسبح باسم ربک العظیم، سبحان ربی العظیم به نماز افزوده شد. البته کسی ادعا نکرد که عبارت سجده و رکوع، قرآن است و بلکه جوابی بر آیات قرآن بود. نوعی دیگر از این جواب مربوط به تشهد است که اهل سنت میگوید مکالمه بین الله و محمد در شب معراج است که این گونه بود: التحیات المبارکات الصلاوات لله السلام علیک ایها النبی .... در زمان حیات پیامبر این عبارت در نماز ذکر میشد و پس از وفات ایشان به دو صورت زیر در آمد و اهل سنت هر دو را درست میداند
    1 همان عبارت بالا
    2 السلام علی انبی به جای السلام علیک ایها النبی.

    پاسخحذف
  67. شیخ الاسلام ابن تیمیه در توضیح این دو عبارت میگوید چون پیامبر در بین ما نیست میتوانیم از عبارت دوم استفاده کنیم و همچنین به احترام مکالمات بین خدا و رسول میتوانیم عین عبارت اصلی را در نماز ذکر کنیم.
    اما نتیجه ای که از این دو نوع جعل در نماز گرفته میشود این است که مسلمانان با هیچ کدام از این تغییرات ادعا نکردند اینها همان آیات قرآن یا همان مکالمات شب معراج هستند. تغییری که در سوره اخلاص داده میشود تنها در صورتی درست است که به عنوان آیه قرآن تلاوت نشود. البته اهل سنت علاوه بر این دو تغییر که در همه نماز ها وجود دارد در قنوت هم تغییراتی ایجاد کرده اند. آنها قنوت را میخوانند در حالی که دعاهایی مرکب از قرآن و غیر قرآن است. این را جمهور علمای سلف اهل سنت قبول دارند و در نمازشان این نوع قنوت را میخوانند. گاهی قنوت آنقدر طولانی میشود که از حوصله نمازگذاران خارج شده و بعضی در حالت نشسته نماز را دنبال میکنند. منظورم از طرح این مسائل تنها این بود که اهل سنت بر خلاف ادعای سایه عزیز آنچنان در خواندن نماز ملزم به "قالب خاص" نیستند. غیر از قنوت در سجده هم میتوانند دعاهای خود را بگوبند و میتوانند تا مدتها در سجده بمانند و با خدای خود درد دل کنند بدون اینکه کلمه ای از قرآن خوانده باشند...
    اگر شما جناب سایه نظر دیگری دارید بفرمایید.

    پاسخحذف
  68. مورد دیگری که مطرح شد خواندن نماز با زبانی غیر از زبان عری بود که دوستان همه با همفکری توانستند جواب آن را پیدا کنند. نظر من هم این است که در نماز هایی که به صورت جماعت ادا میشود خواندن نماز به زبان عربی شرط اصلی است هر چند که هیچ یک از نماز گذاران عرب نباشند. اما در نماز هایی که به صورت فرادا خوانده میشود شخص میتواند نه با زبان عربی و نه حتی با زبان مادری بلکه بازبان دلش با خدا راز و نیاز کند. البته دوستان به نماز ابراهیم و دیگر پیامبران اشاره کردند و قرآن هم به نماز یا ذکر و دعای زکریا اشاره دارد که البته بهترین زمان ذکر هم نماز است، که در محراب با خدای خود راز و نیاز میکند. معلوم است که این راز و نیاز به زبان همان قوم بوده که زکریا در بین آنها قرار دارد و زکریا باید بفهمد در نمازش چه میگوید. نظر ارجمند عزیز در مورد خواندن نماز با هوشیاری (خلاف مستی) جهت فهم آنچه گفته میشود قابل تامل بود. اما بهترین ذکر همان آیات قرآن بدون تغییر است. اگر قرار است تنها آیات قرآن خوانده شود باید عبارات سجده و رکوع هم قرآنی شود باید عبارات تشهد هم قرآنی شود نه حتی معراجی ...
    البته این موضوع قبلا بررسی نشده بود و برای اولین بار است که در چنین جمعی خواندن نماز به زبان مادری پیشنهاد میشود لذا برخورد جناب سایه که با تحقیر و شوخی بیشتر همراه بود جالب نیست. هیچ یک از نظرات من یا شما یا دیگر دوستان ما انزل الله نیست و همه ما استعداد اشتباه داریم. پس با حوصله در کنار هم به طرح موضوعات بپردازیم.

    پاسخحذف
  69. مورد دیگر استعمال حدیث یا روایت بود که این جمله خواهر امة الله بسیار دلنشین بود و همه جواب من هم همین است:

    "هر سخنى كه موازى و موافق با اين مصدر آسمانى باشد قابل قبول مى افتد بدون اينكه " مهر قدسيت و آسمانى " بر خود گیرد."

    من نه رد روایت را میپذیرم نه قدسیت آن را. چرا که امروزه پس از 1400 سال کسی نمیتواند حتی نسخه های دست نویس کتاب هایی چون بخاری و مسلم را به همان حجم امروزی معرفی کند. پس به این آیه از قرآن شما را ارجاع میدهم که
    فبشر عباد. الذین یستمعون القول فیتبوعون احسنه اولئک الذین هداهم الله و اولئک هم اولوالالباب. 39:17 و 18
    نگاه دوستان قرآنی مبنی رد کامل روایت را قبول ندارم همچنین نگاه سایه مبنی بر تایید روایت.
    البته ایشان از جمله ای به نام حدیث صحیح استفاده کرد که جای تامل دارد. حدیث صحیح در این قرن قابل شناسایی یا تایید نیست. تنها دلیل قبول یک روایت زیبایی و همخوانی با قرآن است نه اینکه منسوب به شخصی مانند پیامبر یا صحابه باشد. یعنی قبول روایت نباید بر "دین" سایه بیاندازد و جزوی از دین شود که پیروی از ظن است نه حقیقت. تلاش های زیادی از سوی محدثین برای شناسایی احادیث سالم و جعلی انجام شده که کافی نیست. متاسفانه در مذهب اهل سنت شک کردن به صحیح بخاری کفر است و این عقیده چهار چوبی را برای محدثین درست کرده که مگر در تایید و شاخ و بال دادن به آن چیز دیگری نمی توانند یا اجازه ندارند که بگویند و گر نه با حکم ارتداد رو به رو میشوند. امیدوارم منظورم را ادا کرده باشم.

    پاسخحذف
  70. مورد دیگری که مطرح شد ازدواج مجدد یا مجرد ماندن زنان پیاممبر پس از ایشان بود که آقای سایه حفظ و ارائه روایات به اصحاب را دلیل این کار میداند. یعنی اگر تنها دلیل نباشد مهم ترین دلیل است. وقتی به احادیث پیامبر رجوع میکنیم حدیثی دارد که میگوید نصف دینتان را از عایشه بگیرید. این سخن گزافی است و نمیتواند سخن پیامبر باشد و به این معناست که احادیثی که عایشه روایت کرده در یک کفه ترازو و کل قرآن به اضافه دیگر احادیث در کفه دیگر ترازو با هم برابر است. اگر درصد هم بگیریم فکر میکنم سهم ابوهریره از عایشه و دیگر زنان پیامبر بیشتر باشد. حتی پس از پیامبر و در زمان خلافت عمر بن خطاب، ابو هریره مورد عتاب خلیفه قرار میگیرد که این همه روایت را از کجا آوردی که هیچ یک از ما آنها را نشنیده ایم. بگذریم.
    پس اگر مجرد ماندن زنان پیامبر را بپذیریم نمیتوان ادعای سایه را مبنی بر علت آن پذیرفت. اصلا روایت حدیث چرا فقط حکم تجرد را برای زنان پیامبر به همراه داشت؟ چرا دیگر صحابه مانند ابو هریره و چهار خلیفه به طور مستقیم از قرآن یا غیر مستقیم از پیامبر، از ازدواج منع نشدند؟ این ادعای آقای سایه زمانی درست است که مصدر تمامی روایات به زنان پیامبر برگردد و هیچ روایتی را مگر اینکه یکی از زنان پیامبر نقل کرده باشند نپذیریم
    اصولا پیامبر پس از اینکه بعضی از همسرانش اسراری از او را فاش کردند کمتر نزد آنها موضوعات مهم را مطرح میکرد و شما باید این را هم در نظر بگیرید. طبیعت زن نیز همین است (با عرض معذرت) زنان در روایت عین جمله ای که میشنوند زیاد دقت به خرج نمیدهند و ممکن است بر خبری چنان شاخ و بال دهند که از مقصود اصلی آن را منحرف سازند. البته باز هم میگویم که هیچ یک از دلایل بالا سبب نمیشود روایت یا احادیث منسوب به پیامبر را حتی اگر در خرافی ترین کتاب دنیا مانند بحار الانوار باشد به کلی حذف کرد. تنها نمیتوان آن را منسوب به پیامبر و جزو دین دانست. اما میشود نکات اخلاقی زیادی از آنها یاد گرفت به شرطی که مخالف با قرآن نباشد.

    پاسخحذف
  71. یکتاپرست
    سلام به خداوندم که نورش هادی زندگی است.
    خواهرم امه الله ورودبه کامنتهاراخیلی دشوارکردین.بالاخره من وقت کردم ودرجیمل میل ساختم که البته بااسم یکتاگرست نمی شه بیام واسمم رامی نوسه.خلاصه که این هک کردن باعث شدکلی به دردسربیفتم.خداشفابده دلهای بیمار را.این امتحانی است.

    پاسخحذف
  72. ناشناس۱۱/۱۰/۱۳۸۹

    "تمام موجودات دريايي براي خوردن شما حلال است"

    منصور

    کجای آیه ،معنایش این جمله شماست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    نکنه خواننده را هم مثل خودت فرض کردی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    یا فکر کردی مثل خودت از قرآن دوریم ومتوجه معنایش نمی شویم!!؟؟

    پاسخحذف
  73. ناشناس۱۱/۱۰/۱۳۸۹

    داستان کبک است وبرف. وقتی کبک سرش را زیر برف می کند فکر می کند چون او از دنیای اطراف بی خبر است ،دنیای اطرافش هم از او بی خبر!!مصداق بارز شماست .مثال کبک سرتان رازیر برف نادانی کرده اید وفکر می کنید همه ی مسلمانان چونان شما نادان هستن.

    پاسخحذف
  74. ناشناس۱۱/۱۰/۱۳۸۹

    منصور تو هم هرنوع ماهی رابخور وهم بر طبق این آیه عمل کن

    وَعَلَى الَّذِينَ هَادُواْ حَرَّمْنَا كُلَّ ذِي ظُفُرٍ وَمِنَ الْبَقَرِ وَالْغَنَمِ حَرَّمْنَا عَلَيْهِمْ شُحُومَهُمَا إِلاَّ مَا حَمَلَتْ ظُهُورُهُمَا أَوِ الْحَوَايَا أَوْ مَا اخْتَلَطَ بِعَظْمٍ ذَلِكَ جَزَيْنَاهُم بِبَغْيِهِمْ وِإِنَّا لَصَادِقُونَ

    پاسخحذف
  75. الحمد لله رب العالمین.


    سلام برخواهران وبرادران ایمانی.


    خداوند درقرآن فرموده است:

    أُحِلَّ لَكُمْ صَيْدُ الْبَحْرِ وَطَعَامُهُ مَتَاعَاً لَكُمْ وَلِلسَّيَّارَةِ وَحُرِّمَ عَلَيْكُمْ صَيْدَ الْبَرِّ مَا دُمْتُمْ حُرُماً وَاتَّقُوا اللّهَ الَّذِي إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ(96/المائِدَه )


    حلال است برشما «صید» دریا و«طعامش» ...


    صید دریا وطعامش دوگزینه هستند که برای مسلمین حلال گردانیده شده اند.

    اما دانستن اینکه چه چیزهایی می توانند صید وطعام باشند،کمی مفسرین را به اختلاف نظر واداشته است!

    پرواضح است که «عروس دریایی» که مملوازسم است وبسیاری ازجانورانی که دردریازندگی می کنند وسمی وغیرقابل خوردن هستند،راهم می شود«صید» کرد!

    آیا پس اینهاهم حلالند؟!


    درتفسیراین آیه باید به دونکته توجه خاص داشت!



    اول اینکه اعراب و همان معاصران نزول قرآن به چه چیزهایی «صیدالبحر» می گفتند وبه صیدآنها می پرداختند؟؟

    آیاآنها عروس دریایی ودیگرجانواران مسموم دریارا شکارمی کردند؟؟!!


    دوم اینکه،چه موجوداتی ازدریا می تواند به عنوان «طعام» محسوب شوند؟؟!

    آیا مارهای آبزی هم می توانندتحت نام«طعام» موسوم گردند؟!

    کمی کنکاش دراین رابطه سخت به نظرمی رسد وپیداکردن جواب برای آن مشکل.

    امامن جواب معلم فقه ابتدایی مان را می پسندم که می گفت:هرچه که طبع انسان به عنوان چیزخوردنی وطعام بپذیرد وازنظرطبی مضرّ ویامسموم نباشد،ازموجودات دریایی حلال است.


    اومی گفت:اگرکسی ازشکل وشمایل مثلاً میگو حالش به هم می خورد وطبعش باآن سازگارنمی شود،خوردنش برای اوجایزنیست!(جایز نه حرام)

    پولک داروغیرپولکش هم مهم نیست.

    پاسخحذف
  76. ارجمند۱۱/۱۰/۱۳۸۹

    سایه محترم! گمان نمی کنم قصدتان این است که دلقک وبلاگ باشید. اگر قصد بحث دارید دلیل را با دلیل جوا ب دهید. هاتوا برهانکم ان کنتم صادقین.

    پاسخحذف
  77. ارجمند۱۱/۱۰/۱۳۸۹

    مسلم گرامی!
    سلام بر شما
    گفته اید:
    «یکی از اسباب و شاید مهمترین عامل برای وحدت مسلمین،زبان واحد است،که شکی نیست که زبان عربی است.
    من جوانان چینی را که نزدیک 2 سال از اسلام آوردنشان نمی گذشت دیدم که به زبان عربی گفتگو میکردند.
    زبان چینی کجا و زبان عربی کجا!!!
    قوم ایرانی با این همه ادعای برتری و نمدن و فرهنگ چند هزار ساله،عرضه و توان یادگیری زبان عربی ،با این همه اشتراکات زبانی را ندارد؟!
    چطور تعلیم زبان انگلیسی و ترکی و ...، آموزش کامپیوتر و فتوشاپ و ...،تعلیم بوکس و کاراته و تکواندو ... و هزار چیز دیگر را میتواند،یا حدّاقل چند وقتی تجربه می کند،ولی زبان عربی را نمی توانند؟»

    با تشکر از نظر شما
    من نه با زبان عربی مشکل دارم، نه شکل رایج نماز عربی. مسلما برای درک صحیح قرآن باید به اصل عربی آن مراجعه کنیم و با زبان عربی آشنا باشیم. اما چند نکته را در نظر بگیریم:
    به نظر من زبان مشترک ربطی به وحدت ندارد. اولا مسلمانان خود با وجود استفاده از زبان مشترک عربی در متون و آیینهای دینی بسیار متفرقند. آیا شما دلیلی دارید که اتحاد مسلمانان به دلیل اشتراک در زبان عربی بیشتر از اتحاد مثلا مسیحیان است؟ به قول مولوی: ای بسا هندو و ترک همزبان / ای بسا دو ترک چون بیگانگان
    در قرآن از اختلاف زبانها سخن گفته شده است بدون اینکه به عنوان امر مذمومی به این اختلاف نگاه شود، یا مردم را به استفاده از یک زبان واحد مجبور کند.
    آنچه واقعیت دارد این است بسیاری از عجم زبانها –حتی تحصیلکرده ها و باسوادها- از روخوانی صحیح قرآن به زبان عربی عاجزند، چه رسد به اینکه عربی را بفهمند. این مشکلات را نمی توانید انکار کنید.
    من سالهاست که انگلیسی خوانده ام، اما هرگز نمی توانم مانند یک انگلیسی زبان انگلیسی را بفهمم و سخن بگویم. استادان خارجی زبان فارسی را دیده اید؟ بسیاری از اینها بعد از عمری آموختن زبان فارسی نمی توانند به راحتی یک نوجوان و حتی کودک فارسی زبان به فارسی سخن بگویند.
    اما در بحثهای زبانشناسی مشکل دیگری هم به وجود می آید. زبان در طول زمان متحول می شود. حتی یک عرب معاصر هم قادر نیست که زبان عربی قرآن را مانند عرب همشهری پیامبر درک کند. درک معنی اصیل و دقیق معدودی از کلمات قرآن حتی بر لغتشناسان عرب هم دشوار است.
    پیامبران به زبان قومشان سخن می گویند، یعنی اگر امروزه پیامبری در ایران مبعوث شود به زبان فارسی سخن می گوید، نه به زبان چینی، آن هم به زبان فارسی امروز نه زبان فارسی شاهنامه. بنا براین هیچ دلیلی ندارد که مردم برای آموختن تعالیم پیامبر قومشان محتاج یادگیری یک زبان بیگانه و کهن باشند. و اگر چنین بود مردم حق داشتند که به قول قرآن بگویند: عربی و عجمی؟!

    پاسخحذف
  78. عاشقترین۱۱/۱۱/۱۳۸۹

    حسبنا الله ونعم الوکیل نعم المولی ونعم انصیر

    پاسخحذف
  79. سلام بر همـــــــــــــگی..

    1ـ مسلم گرامی اگر این جیمیل شماست:
    ali39sh@gmail.com
    لطفاً جیمیل خود را باز کنید و در Inbox دعوتنامه ای را که برایتان فرستادیم جهت پیوستن به جمع نویسندگان وبلاگ، تأیید فرمایید. با تشکر.

    2ـ یکتاپرست محترم لطفا اگر جیمیل دارید، آدرسش را همینجا بفرمایید تا از شما برای شرکت در وبلاگ دعوت شود. (توجه: در هر صورت، جیمیل دوستان نویسنده باید آشکار شود).

    3ـ توحید گرامی به شما یک جیمیل ناقابل هدیه شده است و لذا از این پس شما نیز می توانید در وبلاگ، حضور فعّال داشته باشید.

    4ـ با اجازه صاحب خونه و مدیریت محترم وبلاگ (خانم دکتر امة الله) بقیه دوستان موحّـــد نیز در صورت تمایل با داشتن جیمیل و تأیید دعوت نامه می توانند با ما همکاری داشته باشند.




    و اما بنده خیلی دوست دارم که این پستم را شرح بدهم ببینم دوستان گرامی دقیقا با کدام قسمت از مطالبم مخالف هستند و اینکه وقت کافی داشته باشم که جوابگوی نظرات عزیز دوستان باشم.

    اما فعلا علی الحساب یک مطلب خطاب به زدایکس عزیز:

    بنده خیلی واضح از قرآن درک کرده ام که منظور از اطاعت از رسول همانی است که شما می فرمایید و اینکه:

    اطاعت چه معنایی دارد؟

    و اینکه دامنه آن چیست و چه مقدار است؟

    و ...


    اما می خواهم شما هم بدانید که ........

    ان شا الله بعدا سر فرصت مفصل عرض می کنم.

    فعلا وقتم تنگ است. در پناه خدا باشید.

    پاسخحذف
  80. با سلام . امیدوار بودم عزیزان لااقل فرق بین حرام خدا و آن حیوانی که برای طعام انسان خلق نشده را بدانند . مسلما موش حیوانی نیست که خوراک انسان گردد و خداوند هم به انسان عقل داده تا خود فرق بین این دو را بداند موش برای انسان مضر است و انسان به واسطه فکر و شعورش خوب می داند که نباید از این حیوان به عنوان طعام نام ببرد اما در باره طعام های حرام موضوع فرق می کند{ تاکید می کنم طعام ) .لطفا به این آیه ایی که دوست عزیزم زحمت درج ان را کشیدند توجه کنید

    وَعَلَى الَّذِينَ هَادُواْ حَرَّمْنَا كُلَّ ذِي ظُفُرٍ وَمِنَ الْبَقَرِ وَالْغَنَمِ حَرَّمْنَا عَلَيْهِمْ شُحُومَهُمَا إِلاَّ مَا حَمَلَتْ ظُهُورُهُمَا أَوِ الْحَوَايَا أَوْ مَا اخْتَلَطَ بِعَظْمٍ ذَلِكَ جَزَيْنَاهُم بِبَغْيِهِمْ وِإِنَّا لَصَادِقُونَ

    چربی گوسفند یک نوع خوراکی است که برای قوم "هادوا" حرام گردید ولی برای ماامت اسلامی حلال است اکنون اگر تصور کنیم که خداوند برای ضرر و زیانش آن را بر آن قوم حرام کرد پس چرامجوز استفاده از آن را به ما داده است ؟ می بینید که اصلا شما متوجه فلسفه تحریم بعضی از خوراکی ها ( باز هم تاکید می کنم خوراکی ها چون حیوانی مثل گرگ که اصلا خوراکی نیست )در دین اسلام نیستید .

    خوردن گاو و گوسفندی که به نام کسانی مثل علی و حسین قربانی شده اند حرام می باشد طبق صریح آیه قران

    قُل لاَّ أَجِدُ فِي مَا أُوْحِيَ إِلَيَّ مُحَرَّمًا عَلَى طَاعِمٍ يَطْعَمُهُ إِلاَّ أَن يَكُونَ مَيْتَةً أَوْ دَمًا مَّسْفُوحًا أَوْ لَحْمَ خِنزِيرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ أَوْ فِسْقًا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَلاَ عَادٍ فَإِنَّ رَبَّكَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ

    اماآیا فرقی بین گوشت ان گوسفندی که راه خدا ذبح می شود و آن گوسفندی که در راه رضای بت ها قربانی می گردد وجود دارد ؟؟آری دوستان شما باید کاملا تصور خود را در باره حرام و حلالهای خداوند را تغییر دهید چون بسیاری از محدودیتهای که خداوند در دین خود تعیین کرده در جهت امتحان نوع بشر در شناخت میزان اطاعت پذیری او از خداوند نیز می باشد . بعضی وقتها ما یادمان می رود که قرار است در اینجا امتحان شویم و به همین سبب سعی می کنیم همه چیز را زمینی ترجمه کنیم !

    می خواهیم به هر نحو شده مقابل غربی ها کم نیاریم و یک دلیل علمی برای حرمت گوشت خوک بسازیم و نه به آن دست پیدا کنیم و دائما می گوئیم گوشت خوک فلان کرم را دارد و فلان ضرر را به ما می رساند ولی توجه نمی کنیم که این همه مردم غیر مسلمان هر روزه گوشت خوک می خورند و سرخ و سفید به زندگی خود ادامه می دهند به علاوه اینکه مگر طعام های دیگر که ما هر روزه می خوریم ضرر و زیان هم ندارند یکی بیشتر و یکی کمتر .
    مومنان خوب . گوشت خوک حرام شد چون اینجا دار المتحان است و قرار است که ما با بعضی از محدودیتها آزمایش شویم حالا اگر همه دانشمندان زمین هم بگویند که گوشت خوک هیچ ضرری برای سلامتی ما ندارد مثل گوسفندی که برای ابولفظل قربانی می شود ما آن را حرام می دانیم چون قرار بر این است که ما تسلیم محض فقط خدا باشیمو خداوند فرمان داده که خوردن همه اینها حرام است .

    والسلام

    پاسخحذف
  81. بنده خیلی واضح از قرآن درک کرده ام که منظور از اطاعت از رسول همانی است که شما می فرمایید


    ___________________

    مسیح جان . چه چیزی بهتر از اینکه تنها بگویم الحمد لله

    پاسخحذف
  82. الحمدلله رب العالمین.

    سلام به برادرایمانی مسیح عزیز!

    جمیلم را بازکردم اما قسمت اینباکس خالی است.

    نمی دانم من بلدنیستم یاجوردیگری است.

    هنوز هم متوجه نشده ام که نوشتن دراین وبلاگ وازصفحی اصلی به چه صورت است؟؟کمی توضیح دهید.

    باتشکرواحترام.

    پاسخحذف
  83. سلام

    شبکه اجتماعی Quran alone: «یک هستی، یک خدا، یک پیام»
    http://quranalone.co.uk

    این هم آدرس گروه فارسی زبانان در آن:
    http://quranalone.co.uk/groups/persian-discussion-group-%DA%AF%D8%B1%D9%88%D9%87-%DA%AF%D9%81%D8%AA%DA%AF%D9%88-%D8%A8%D9%87-%D9%81/home/

    توصیه می‌کنم دوستانی که پیرو قرآن هستند حتما در این سایت عضو شوند.
    برای مدیریت گروه فارسی زبانان هم هرکسی وقت و علاقه داشت اعلام کند.

    پاسخحذف
  84. سلام آصف عزیز.

    اسم دوستانی که در لیست نویسندگان وبلاگ درج شده است، از جمله شما و توحید گرامی، ثبت

    نامتان تأیید شده (یعنی قبلا خودم این کار را انجام داده ام و لذا اینباکس را نیز خالی کرده ام ! )

    و اما آنچه که روزهای اول به منظور آموزش گفتم اینجا مختصراً یادآور می شوم.

    برای گذاشتن پست جدید، کافیه به روش زیر عمل کنید:

    1- برای ورود به قسمت مخصوص نویسندگان در این وبلاگ به http://www.blogger.com رفته، نام

    کاربری و رمز عبور جیمیل خود را وارد کرده، «ورود به سیستم» (یا sign in) را بفشارید.

    2- برای فونت تاهوما، ابتدا مقاله و پستتان را در "ورد" تاهوما کنید و صفحه آرایی دلخواه را انجام دهید

    (از قبیل استفاده از رنگ و...)، بعد به ارسال پیام (ایجاد پست جدید) در وبلاگ بلاگر انتقال دهید.

    3- قبل از انتشار پست، کل متن را انتخاب و اندازه قلم آن را "معمولی" و آرایش متن را همتراز و

    کشیده
    jutify
    کنید.


    به همین آسونی.




    در ضمن:

    >> برای بزرگنمایی «صفحه نمایش» یا زوم کردن صفحات وب، می توانید از کلیدهای
    + Ctrl
    و یا در نوار ابزار پنجره جستجوگر اینترنتتان از منوی
    View
    اندازه قلم را به دلخواه خود، بزرگ کنید.


    >> دوستان عزیز برای ساختن جیمیل می توانید به آدرس زیر بروید:
    https://mail.google.com


    >> برای یادگیری بیشتر به آدرس زیر بروید:

    http://web3b.wordpress.com/2008/09/07/blogger-admin/#comment-2534





    و اما شش راه جهت بهتر ساختن ظاهر نوشته های بلاگ


    1. دادن استراحت به چشمان خواننده

    فاصله و فضای سفید گذاشتن میان پاراگراف ها نه تنها زیبایی به نوشته شما می بخشد بلکه یک

    فرصتی برای استراحت چشمان خواننده است.

    2. اگر مقاله اتان طولانی است حتما "ادامه مطلب" بگذارید.

    3. سرفصل ها و پررنگ کردن عنوان ها.

    4. فهرست کردن نکات.

    5. استفاده از رنگ.

    6. استفاده از عکس و ویدئو و لینک و ...



    ممنون از توجه و حسن همکاریتون.

    پاسخحذف
  85. این نظر توسط نویسنده حذف شده است.

    پاسخحذف
  86. در ضمن اگر وارد جیمیلتان شده باشید، آنگاه از نوار بالای وبلاگ معنای توحید نیز می توانید با فشردن لینک « پیام جدید » یا « مجموعه اطلاعات » و یا « ورود به سیستم » و یا معادل انگلیسی اینها، وارد تنظیمات شوید.

    پاسخحذف
  87. بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ، سلام علیکم
    برادر گرامی جناب ارجمند عزیز فرمودند: (به نظر من زبان مشترک ربطی به وحدت ندارد. اولا مسلمانان خود با وجود استفاده از زبان مشترک عربی در متون و آیینهای دینی بسیار متفرقند)
    برادر عزیز عوامل وحدت چند چیز است یکی هم زبان واحد است،زبان شرط لازم است ولی کافی نیست.
    آیا بدون ارتباط میتوان با کسی متحد شد؟و آیا ارتباطی ساده تر و مناسب تر از گفتگو سراغ دارید؟
    من کی گفتم زبان اقوام دیگر مذموم است؟و هر کس به زبان دیگر سخن بگوید کافر و فاسق است ؟
    من می گویم برای ارتباط با سایر مسلمین نمی توان زبان همه اقوام رو فرا گرفت،یعنی :انگلیسی،آلمانی،اسپانیولی،چینی و ...
    ولی همه مسلمین می توانند یک زبان را یاد بگیرند.
    با توچه به انتخاب زبان عربی از جانب الله متعال و عربی بودن قرآن و منطقی و غنی بودن عربی،آن زبان واحد باید عربی باشد.
    برادر ارجمند فرموده:(اگر امروزه پیامبری در ایران مبعوث شود به زبان فارسی سخن می گوید، نه به زبان چینی، آن هم به زبان فارسی امروز نه زبان فارسی شاهنامه).
    قبلا هم تذکر دادم اهل قرآن و یک فرد منطقی و عاقل مسئله درست نمی کند.اگر و اما را رها کنید،همین الان به اندازه کافی مسئله درست شده که به آنها بپردازیم،ونیازی به مسئله جدید نداریم.
    زبان قرآن را اگر کار کرده بودید و کار کرده بودند،شاید معلوم میشد که با زمان پیامبر فرقی نکرده است.
    قرار نیست معنی هر جمله ای را که نفهمیدیم،تحریف کنیم و بگوئیم زبان عربی الان با آن زمان فرق کرده،بجای تکرار مقلدانه سخن دیگران و کلی گوئی که فایده ای ندارد،از شما می خواهم برای فهم موضوع،چند مورد رابیان کنید تا به بررسی آن بپردازیم.
    برادر عزیزجناب ارجمند گفته:(بنا براین هیچ دلیلی ندارد که مردم برای آموختن تعالیم پیامبر قومشان محتاج یادگیری یک زبان بیگانه و کهن باشند).
    اعتراف می کنم که معنی این جمله را نفهمیدم!!!
    آیا نبی خاتم پیامبر ما هم بوده؟آیا ما قوم پیامبریم؟
    آیا زبان قرآن،زبان بیگانگان است؟
    آیا محتاج یادگیری زبان قرآن هستیم؟!!!
    منتظر جوابهای عالمانه شما برادر گرامی هستم.موفق باشید.

    پاسخحذف
  88. امه الله گفت:
    داشتیم از حکمت اوامر و احکام قرآنی به گذشتگانمان مانند زنان رسول میگفتیم که به اینجا کشانده شد.علت انحراف و شاخه به شاخه شدن بحث این است که احدی خود را ملزم به یافتن جواب نکرده و گویا همگی فقط آماده ی پرتاب سؤالات هستنند و نه يافتن جواب! شما فرموديد حكمت " تحريم نكاح زنان رسول بعد از رسول " براى حفظ احاديث است.خوب بود در همينجا تابلو " ايست " ميزديم تا بعد به شاخه هاى بعدى دقت بيشتر شود.

    سايه گفت:
    سخنی درست است . بله بحث از موضوع اوایه منحرف شد اما ضرر را از هرجا که جلویش را بگیریم سود است پس حداقل بیایید من و شما ملزم به موضوع بحث باشیم و از خط خارج نشویم
    =============================
    امه الله گفت:
    آيا دین خدا بایستی در میان عموم مردم توسط رسول الله ابلاغ شود یا باید دین مجموعه اتفاقات و اموريست سریسته که جز با سرک کشیدن به خانه ی رسول قابل درک نیست؟ آیا رسول در ابلاغ رسالت کوتاهی میکرده و مردم هم با توجه به این کوتاهی به تجسس در زندگی و حریم خصوصی پیامبر مشغول میشدند؟ این اعتقاد سبب شده تشیع بگوید پیامبر شهر علم بوده و علی ( یک نفر از خواص! ) دروازه اش شده و چون شهر علم در و دیوار دارد پس برای همه قابل دسترسی نبوده برای همین قصه ی امامان معصوم وارد میشود تا به مردم بگوید: زیاد دلخور نشوید که این امامان معصوم هرچه لازم دارید به شما خبر میدهند و چون حالا امام معصوم به غیبت رفته پس بروید پیش مراجع دینی که امضای امام معصوم دارند!
    حالا بفرمایید بگویید: چه فرقی ست بین تشیع که علوم پیامبر را در یک فرد به نام امام معصوم بسته و تعطیل دانسته و بین اهل سنت که بگوید: حکمت عدم ازدواج زنان رسول نشر زندگی خصوصی رسول بوده است؟؟مگر دین خصوصی نازل شده و راهی جز شکستن دیوار خانه ى رسول نیست؟

    سایه گفت:
    سبحان الله من چه گفتم شما چه فهمیدید!!
    من عرض کردم زنان پیامبر شب و روز و در خانه و در محل کار و در سفر و حضر چون سایه همراه ایشان بودند و توانستند چون دوربین های فیلم برداری که جام جهانی فوتبال را گزارش میدهند زندگی رسول را بما گزارش کنند و عرض کردم این دوربین ها طوری کار گذاشته شده بودند که بعد از باز ی جام جهانی تا 50 سال بازی را پخش میکردند و چون الله فرموده اطعیوا الرسول ( ببینید وبشنوید زندگی رسول را) از این لحاظ زنان اهمیت میابند همانطور که کاغذ قران برای رساندن پیام الله بشما اهمیت میابد این چه ربطی دارد به عقیده شیعه که علی ؟آیا شیعه میگوید علی ضبط صوت بود؟؟؟؟

    پاسخحذف
  89. بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ، سلام علیکم
    برادر عزیز سایه فرمودند:{چون الله فرموده اطعیوا الرسول ( ببینید وبشنوید زندگی رسول رااز این لحاظ زنان اهمیت میابند همانطور که کاغذ قران برای رساندن پیام الله بشما اهمیت میابد}.
    برادر گرامی ، واقعا معنی أَطِيعُوا الرَّسُولَ این است؟ ذهن روایتی و فرقه ای انسان را این طور می کند.
    لابد بحث مقدمه واجب ، واجب است یا نه را از اصولیون شنیده اید. استدلال شما همانطور است .
    نگاه شما و روایت شما و سناریو شما این گونه است: به مومنین گفته شده : أَطِيعُوا الرَّسُولَ ، برای عمل به این امر، ما باید بریم دنبال نقل قولهای زنان رسول الله ،آنچه را آنها بقول شما ضبط کرده اند،پیدا کنیم،درست و نادرست، حقّ و باطل،فهم و وهم را تشخیص دهیم،این میشود أَطِيعُوا الرَّسُولَ !!! چقدر راحت !!! چقدر دقیق!!! و چقدر عملی!!!
    لابد برای عمل به : أَفَلَمْ ينْظُرُوا إِلَى السَّمَاءِ فَوْقَهُمْ كَيفَ بَنَينَاهَا

    وَزَينَّاهَا وَمَا لَهَا مِنْ فُرُوجٍ (ق/6) و آیه : أَلَمْ تَرَوْا كَيفَ خَلَقَ اللَّهُ

    سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا (نوح/15) باید بیفتیم دنبال ناسا و ساخت سفینه و فضا نوردی .
    چرا شما برای عمل به این آیه : إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ

    وَاخْتِلَافِ اللَّيلِ وَالنَّهَارِ وَالْفُلْكِ الَّتِي تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِمَا ينْفَعُ النَّاسَ

    وَمَا أنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّمَاءِ مِنْ مَاءٍ فَأَحْيا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَبَثَّ فِيهَا مِنْ كُلِّ دَابَّةٍ وَتَصْرِيفِ الرِّياحِ وَالسَّحَابِ الْمُسَخَّرِ بَينَ السَّمَاءِ

    وَالْأَرْضِ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يعْقِلُونَ (البقرة/164) بر خود واجب نمی دانید بروید دنبال علوم نجوم و زمین شناسی و کشتی سازی و دریا نوردی و ...
    آیا واقعا زنان رسول مثل کاغذ قرآن بوده اند؟قرآن بدون کاغذ قابل نوشتن و نقل نبوده و نیست.یعنی با هم هستند، أَطِيعُوا الرَّسُولَ هم
    همین طوره؟یعنی نمی شود اطاعت رسول کرد مگر از طریق زنان

    پیامبر؟ این که میشود اطاعت از زنان رسول،حتی این هم نمی

    شود، بلکه میشود اطاعت از بخاری و مسلم و ...

    دین اسلام ، دین آسان و سهل است بقول شما شریعت سهله

    است . قانون و حکمش در قرآن است . قرآن نور است . برای

    فهم روایت صحیح و حقّ باید آنها را به قرآن عرضه کرد و با نور

    قرآن آنها را دید و ارزیابی کرد،نه این که قرآن را با آنها دید و به

    آنها عرضه کرد.چون اصل و میزان قرآن است . موفق باشید

    پاسخحذف
  90. فرموده مسلم:
    واقعا معنی أَطِيعُوا الرَّسُولَ این است؟ كه ما دستورات او را از راه روایات زنانش بشناسیم یعنی نمی شود اطاعت رسول کرد مگر از طریق زنان پیامبر؟


    سايه گفت:
    زنان رسول یکی از دوربینهای بودند که اوامر ایشان را منعکس کردند، نه تنها دوربین
    خب پس شما بگو واقعا!! معنی اطعیوا الرسول چیست؟ چرا فقط سوال میکنی؟! البته امیدوارم پاسخ شما با دلیل و سندی همراه باشد

    پاسخحذف
  91. با توکل بر خدا و سلام بر شما ، لا اله الا الله ،

    و جعل كلمه الذين كفروا السفلي و كلمه الله هي العليا و الله عزيز حكيم ، توبه ( 40 )
    و گردانيد ( خدا ) سخن آنان را كه کافر شدندپست ترین ( زبون ترین ) و سخن خدا است برترین ( بهترین ) و خدا است عزتمند حكيم‏

    رهبران ( امامان ) ناحق کفار و مشرکان و پیروانشان ، پیروی نمی کنند در عمل ، مگر گمان را ، و کفار و مشرکان به محاربه و دشمنی با خدا و آیاتش در قرآن و بندگان مومن واقعی خدا کمر همت بسته اند ، و موجودیت و وحدانیت مطلق خدا و آیاتش در قرآن و بندگان مومن واقعی خدا را به مسخره گرفته اند ، و از شعار و عملشان آشکار است که هیچ گونه ارزشی را برای کلام خدا در قرآن که برترین کلام ها است قائل نمی شوند ، کفار و مشرکان هر آنچه که خدا به آنها روزی و وسع داده است بر ضدّ خدا و آیاتش در قرآن و بندگان مومن واقعی خدا به کار می گیرند ، و خودشان و پیروانشان را به گمراهی و تباهی دعوت می کنند که نتیجه آن در روز قیامت جهنم با عذابهای شدید از طرف خدا می باشد ،

    و ما لهم به من علم ان يتبعون الا الظن و ان الظن لا يغني من الحق شيئا ،

    و يعلم الذين يجادلون في اياتنا ما لهم من محيص ، شوری ( 35 )
    و بدانند آنان كه ستيزه كنند در آيتهاى ما كه نيستشان گريزگاهى‏

    **********
    ان الله لا يغفر ان يشرك به و يغفر ما دون ذلك لمن يشاء و من يشرك بالله فقد ضل ضلالا بعيدا ، نساء ( 116 )
    قطعا خدا نمى‏آمرزد کسی را که شریک قرار بدهد به او ( خدا ) و مى‏آمرزد جز آن را براى هر كس خواهد و كسى كه شریک قرار بدهد به خدا همانا گمراه شده است گمراهى دور

    ان يدعون من دونه الا اناثا و ان يدعون الا شيطانا مريدا ، نساء ( 117 )
    نمى‏خوانند جز او ( خدا ) مگر بتانی را و نمى‏خوانند جز شيطانى گردنكش را

    لعنه الله و قال لاتخذن من عبادك نصيبا مفروضا ، نساء ( 118 )
    كه دورش كرده است خدا و گفت هر آينه بگيرم از بندگان تو بهره‏اى معين را

    و لاضلنهم و لامنينهم و لامرنهم فليبتكن اذان الانعام و لامرنهم فليغيرن خلق الله و من يتخذ الشيطان وليا من دون الله فقد خسر خسرانا مبينا ، نساء ( 119 )
    و همانا گمراهشان كنم و به آرزوشان افكنم و بفرمايمشان كه بشكافند گوشهاى چهارپايان را و بفرمايمشان كه برگردانند آفرينش خدا را و كسى كه شيطان را به دوستى گزيند جز خدا همانا زيان كرده است زيانى آشكار

    يعدهم و يمنيهم و ما يعدهم الشيطان الا غرورا ، نساء ( 120 )
    نويدشان دهد و به آرزوشان افكند و نويدشان ندهد شيطان مگر فريب (سرگرمى)

    اولئك ماواهم جهنم و لا يجدون عنها محيصا ، نساء ( 121 )
    آنان جايگاهشان دوزخ است و نيابند از آن چاره‏اى‏

    و الذين امنوا و عملوا الصالحات سندخلهم جنات تجري من تحتها الانهار خالدين فيها ابدا وعد الله حقا و من اصدق من الله قيلا ، نساء ( 122 )
    و آنان كه ايمان آوردند و كردار شايسته كردند بزودى درآريمشان باغهائى كه جارى است در آنها جويها جاودانان در آن هميشه وعده خدا به درست و كيست راستگوتر از خدا در سخن‏

    ادامه دارد...

    پاسخحذف
  92. مثل الذين كفروا بربهم اعمالهم كرماد اشتدت به الريح في يوم عاصف لا يقدرون مما كسبوا علي شي‏ء ذلك هو الضلال البعيد ، ابراهیم ( 18 )
    مثَل آنان كه کافر شدند به پروردگار خويش كردار ايشان مانند خاكسترى است كه بوزد بدان باد در روزى تند قادر نباشند از آنچه فراهم كردند بر چيزى اين است آن گمراهى دور

    ا لم تر ان الله خلق السماوات و الارض بالحق ان يشا يذهبكم و يات بخلق جديد ، ابراهیم ( 19 )
    آيا نبينى كه خدا بيافريده است آسمانها و زمين را به حقّ اگر خواهد مى‏برد شما را و مى‏آورد آفرينشى نوين‏

    و ما ذلك علي الله بعزيز ، ابراهیم ( 20 )
    و نيست آن بر خدا گران‏

    و برزوا لله جميعا فقال الضعفاء للذين استكبروا انا كنا لكم تبعا فهل انتم مغنون عنا من عذاب الله من شي‏ء قالوا لو هدانا الله لهديناكم سواء علينا ا جزعنا ام صبرنا ما لنا من محيص ، ابراهیم ( 21 )
    و برون آمدند پيشگاه خدا همگى پس گفتند ناتوانان بدانان كه سركشى ورزيدند كه بوديم ما شما را پيروانى آيا هستيد بى‏نيازكننده ما از عذاب خدا به چيزى گفتند اگر رهبرى مى‏كرد ما را خدا هر آينه راهبريتان مى‏كرديم يكسان است بر ما چه بى‏تابى كنيم و چه شكيبا شويم نيست ما را چاره‏اى‏

    و قال الشيطان لما قضي الامر ان الله وعدكم وعد الحق و وعدتكم فاخلفتكم و ما كان لي عليكم من سلطان الا ان دعوتكم فاستجبتم لي فلا تلوموني و لوموا انفسكم ما انا بمصرخكم و ما انتم بمصرخي اني كفرت بما اشركتمون من قبل ان الظالمين لهم عذاب اليم ، ابراهیم ( 22 )
    و گفت شيطان هنگامى كه گذشت كار همانا خدا وعده داد شما را وعده حقّ و وعده دادم شما را پس خلف كردم با شما و نبود مرا بر شما فرمانروائيى جز آنكه خواندم شما را پس اجابتم كرديد پس سرزنش نكنيد مرا و سرزنش كنيد خويشتن را نه من فرياد شما رسم و نه شمائيد دادرس من همانا كفر ورزيدم بدانچه مرا شريك گردانيديد از پيش همانا ستمگران را است عذابى دردناك‏

    و ادخل الذين امنوا و عملوا الصالحات جنات تجري من تحتها الانهار خالدين فيها باذن ربهم تحيتهم فيها سلام ، ابراهیم ( 23 )
    و درآورده شدند آنان كه ايمان آوردند و كردار شايسته كردند باغهائى كه روان است زير آنها جويها جاودانند در آن به اذن پروردگار خويش درود ايشان است در آن سلام‏

    ا لم تر كيف ضرب الله مثلا كلمه طيبه كشجره طيبه اصلها ثابت و فرعها في السماء ، ابراهیم ( 24 )
    آيا نديدى چگونه برزد است خدا مثَلى سخنى پاك مانند درختى است پاك بيخ و بنش برجا و شاخ و برگش در آسمان‏

    توتي اكلها كل حين باذن ربها و يضرب الله الامثال للناس لعلهم يتذكرون ، ابراهیم ( 25 )
    مى‏دهد خوراك خود را هرگاه (هميشه) به اذن پروردگار خويش و مى‏زند خدا مثَلها را براى مردم شايد يادآور شوند

    و مثل كلمه خبيثه كشجره خبيثه اجتثت من فوق الارض ما لها من قرار ، ابراهیم ( 26 )
    و مثَل سخنى پليد همانند درختى است پليد كه برجهيده است از روى زمين نيستش آرامشى‏

    ادامه دارد...

    پاسخحذف
  93. يثبت الله الذين امنوا بالقول الثابت في الحياه الدنيا و في الاخره و يضل الله الظالمين و يفعل الله ما يشاء ، ابراهیم ( 27 )
    استوار دارد خدا آنان را كه ايمان آوردند به گفتار استوار در زندگانى دنيا و در آخرت و گمراه كند خدا ستمگران را و مى‏كند خدا هر چه خواهد

    ا لم تر الي الذين بدلوا نعمت الله كفرا و احلوا قومهم دار البوار ، ابراهیم ( 28 )
    آيا ننگريستى بدانان كه تبديل كردند نعمت خدا را به ناسپاسى و درآوردند قوم خويش را به خانه مرگ (نابودى)

    جهنم يصلونها و بئس القرار، ابراهیم ( 29 )
    دوزخ مى‏چشندش و چه زشت است آن آرامشگاه‏

    و جعلوا لله اندادا ليضلوا عن سبيله قل تمتعوا فان مصيركم الي النار ، ابراهیم ( 30 )
    و قرار دادند براى خدا همتايانى تا گم كنند از راهش بگو كامياب شويد كه بازگشت شما است بسوى آتش‏

    **********
    تلك ايات الله نتلوها عليك بالحق فباي حديث بعد الله و اياته يومنون ، جاثیه( 6 )
    اين است آيتهاى خدا همى خوانيمش بر تو به حقّ پس به كدام سخن پس از خدا و آيتهايش ايمان مى‏آورند

    ويل لكل افاك اثيم ، جاثیه ( 7 )
    واى بر هر دروغگوى گنهكارى‏

    يسمع ايات الله تتلي عليه ثم يصر مستكبرا كان لم يسمعها فبشره بعذاب اليم ، جاثیه ( 8 )
    كه مى‏شنود آيتهاى خدا را خوانده مى‏شوند بر او پس اصرار ورزد برترى‏جويان چنانكه گوئى نشنيدستش پس مژده ده او را به عذابى دردناك‏

    و اذا علم من اياتنا شيئا اتخذها هزوا اولئك لهم عذاب مهين ، جاثیه ( 9 )
    و گاهى كه داند از آيتهاى ما چيزى را برگيردش به ريشخند براى ايشان است عذابى خواركننده‏

    من ورائهم جهنم و لا يغني عنهم ما كسبوا شيئا و لا ما اتخذوا من دون الله اولياء و لهم عذاب عظيم ، جاثیه( 10 )
    از پس ايشان است دوزخ و بى‏نياز نكند از ايشان آنچه فراهم كردند چيزى و نه آنچه برگرفتند جز خدا دوستانى و ايشان را است عذابى بزرگ‏

    هذا هدي و الذين كفروا بايات ربهم لهم عذاب من رجز اليم ، جاثیه ( 11 )
    اين است راهنمائى و آنان كه كفر ورزيدند به آيتهاى پروردگار خويش ايشان را است عذابى از پليد دردناك‏

    **********
    و لا تقف ما ليس لك به علم ان السمع و البصر و الفواد كل اولئك كان عنه مسولا ، اسراء ( 36 )
    و پيروى نكن آنچه را نيستت بدان دانشى همانا گوش و ديده و دل هر كدام آنها است از آن پرسيده‏
    **********
    هو الذي يصلي عليكم و ملائكته ليخرجكم من الظلمات الي النور و كان بالمومنين رحيما ، احزاب ( 43 )
    او ( خدا ) است آنكه درود (آمرزش) فرستد بر شما ( مومنان ) و فرشتگانش تا برون آرد شما را از تاريكيها بسوى روشنائى و بوده است به مؤمنان مهربان‏

    ما توفیقی الا بالله.

    پاسخحذف
  94. ارجمند۱۱/۱۲/۱۳۸۹

    سلام بر مسلم گرامی
    من به سنتگرایی دینی انتقاد دارم وبا دوستان قرآنگرا نسبت به سنتگرایان قرابت بیشتری احساس می کنم، اما در حالی که خود تلاش زیادی را صرف مطالعه و فهم قرآن و پس زدن حجابهای سنت از روی آن می کنم، خود قرآنگرا نیستم.

    در آغاز بعثت محمد، قرآن هنوز به شکل امروزی آن تکوین نشده بود و آنچه در میان پیامبر و قوم او در جریان بود، بیشتر مجادلات شفاهی و منطقی در نقد سنتهای جاهلی بود. بر اساس همین مدل، من معتقدم که عقلگرایی و منطقگرایی مقدم بر قرآنگرایی است.

    اگر مسلمان مادرزاد نباشیم، به خوبی در می یابیم که این قرآن است که باید معقول باشد، نه اینکه عقل چنان تعریف شود که با قرآن سازگار شود. این محمد است که باید سخنانی معقول بگوید، نه اینکه عقل ما در چارچوب سخنان منسوب به محمد کار کند.

    بنا بر این من ابزارها و منابع معرفت انسانی را در دو چیز خلاصه می کنم:
    1.عقل
    2. آنچه بر عقل عرضه می شود (قرآن، تورات، انجیل، حدیث، مفاتیح الجنان، اصول کافی، صحیح بخاری، علوم جدید، حدیث، افسانه، اسطوره، روانشناسی، تاریخ ...)

    من نسبت به هیچیک از منابع ردیف دوم تعصب پیشینی ندارم. در هرکدام که حرف حسابی ببینم و آن را بر عقل منطبق بدانم از آن پیروی می کنم.

    به قول خانم امة الله بعضی از حرفهای من عجیب وغریب است. خواستم توضیح دهم که این حرفهای عجیب وغریب از چه مبنایی نشأت می گیرد.

    پاسخحذف
  95. بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ، سلام علیکم
    خدمت برادر گرامی ارجمند محترم،این که عقل گرا هستید و فقط آن چه مطابق عقل باشد می پذیرید،جای احسنت و تیریک دارد.
    قرآن هم چیز دیگری بجز این از کسی نخواسته است:كَذَلِكَ نُفَصِّلُ الْآياتِ لِقَوْمٍ يعْقِلُونَ(الروم/28)، وَقَالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا كُنَّا فِي أَصْحَابِ السَّعِيرِ(الملک/10).
    عقل یک لغت عربی است و معنی خاص خودش را دارد و با فکر،
    علم،فقه،شعور و فهم فرق دارد،لذا از جنابعالی تقاضا دارم آن را معنی کنید،تا اشتباه نشود.
    چون می خواهم شما این لغت را معنی کنید،فعلا بدون توجه به معنی دقیق آن،کمی در موردش بحث می کنیم.
    نظر قرآن در مورد عقل این است که برای عاقل شدن(عقل کردن)نیاز به علم داریم:وَتِلْكَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ وَمَا يعْقِلُهَا إِلَّاالْعَالِمُونَ
    (العنکبوت/43)
    یعنی عقل مستقل نیست مثل سر یا مغز،بلکه وابسته به امور دیگر است مثل عصب .وابسته به حواس است،برای کار نیاز به علم دارد.
    شما علم خود را از کجا می آورید؟یعنی اگر در عصر تسلط هیئت بطلمیوسی و کلیسا که زمین را صاف،ثابت و مرکز جهان می دانستند،و قائل به حرکت خورشید حول زمین بودند عقل شما چه می کرد و چه چیزی را قبول می کرد؟ملاک شما امروز چیست؟
    لطفا کمی توضیح دهید.متشکرم

    پاسخحذف
  96. ارجمند۱۱/۱۲/۱۳۸۹

    سلام بر مسلم گرامی
    در عصر تسلط هیأت بطلمیوسی به احتمال زیاد من مانند سایر مردم همین هیأت را معقول می دانستم و جهان را باآن تفسیر می کردم. اما احتمالاً من به درستی یا نادرستی این هیأت نیز فکر می کردم و اگر کسی مدعی نادرستی آن می شد به سخنانش گوش می دادم و در صورتی که نظر او را معقولتر می یافتم عقاید خود را تصحیح می کردم.

    به همین ترتیب اگر من در روزگار پیش از بعثت محمد در حجاز می زیستم به احتمال زیاد جزو مشرکان بودم و لات و منات و عزی را می پرستیدم، اما گاهی نیز در درستی باورها و رفتارهای خود شک می کردم و اگر سخنان محمد را از سنتهای دینی پدرانم معقولتر می یافتم پیرو او می شدم.

    عقل و علم متفاوتند. عقل ابزار شناخت و تشخیص است و علم نتیجه پردازش عقلی مشاهدات است.

    عقل انسان ناقص است، اما ما جز این عقل ناقص مستمسک دیگری نداریم. اگر من مشرک باشم و پیامبری بخواهد مرا از ناتوانی بتها آگاه کند، پیش از پذیرفتن دعوت پیامبر ناچارم به همین عقل ناقص مراجعه کنم و سخنان آن پیامبر را بسنجم.

    قدرت تعقل در انسانهای مختلف یکسان نیست. بعضی نابغه و بعضی کودن اند و بسیاری هم از قدرت تعقل متوسطی برخوردارند. خدا از هر کس به اندازه تواناییش انتظار دارد، و توانایی افراد متفاوت است. لابد این حکم معقول فقهی را می دانید که بر سفیهان و دیوانگان تکلیفی نیست، یا دست کم با مردم عادی تکلیف یکسانی ندارند. به همین ترتیب معدودی هم هستند که ضریب هوشی بالاتری دارند و می توانند مدل بهتری را جایگزین هیأت بطلمیوسی و دیگر تفکرات سنتی کنند و رهبری فکری جامعه را در دست بگیرند.

    پاسخحذف
  97. عاشقترین۱۱/۱۲/۱۳۸۹

    به نام خداوند قادر متعال
    وَ نُرِیدُ أَن نَّمُن‌َّ عَلَی الَّذِین‌َ اسْتُضْعِفُواْ فِی الاْرْض‌ِ وَ نَجْعَلَهُم‌ْ أَئمَة‌ً وَنَجْعَلَهُم‌ُ الْوَارِثِین‌َ ؛(قصص‌،5) ما می‌خواهیم بر مستضعفان زمین منت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روی زمین قرار دهیم‌

    پاسخحذف
  98. عاشقترین۱۱/۱۲/۱۳۸۹

    کل من علیها فان ویبقی وجه ربک ذوالجلال والاکرام

    پاسخحذف
  99. رعد وبرق۱۱/۱۲/۱۳۸۹

    خوبه ماشاءالله وصی از قول بعضی ها شنیدیم این همه وزیر دیگه ندیده بودیم این همه منظور تراشی برای خدا خوب نیست

    پاسخحذف
  100. سلام بر همگی

    بخصوص ارجمندِ خردورز و مسلمِ خردمند.

    از صحبت های ارجمند عزیز، وجداناً احساس رشد و بالندگی می کنم.

    واقعاً بسی مایه مباهات است که با شما آشنا شده ام.

    خدای مهربان مهرورز، ما را از خردورزان قرار دهد.

    و البته ما را از کسانی قرار دهد که در کنار نام و یادش، آرامش و اطمینان قلبی حاصل آید.



    راستی مسلم عزیز، دعوت نامه به ali39sh@gmail.com مجدداً ارسال شده است، نمی خواهید آن را تأیید کنید؟!

    اگر من دعوت نامه آصف و توحید و منصور گرامی را تایید کرده ام و الان اسمشان در لیست نویسندگان هست بخاطر این است که خودم برای آن عزیزان جیمیل ساخته ام و لذا رمز ورود به جیمیل را هم داشته ام و وارد آن شده و در اینباکس، دعوت نامه را براشون تأیید کرده ام.

    آیا شما مشکلی دارید؟!


    چقدر دوست دارم وقت کافی داشته باشم تا یک پست مفصل درباره اطاعت از رسول بنویسم..

    رب ادخلنی مدخل صدق. آمین.

    پاسخحذف
  101. عاشقترین۱۱/۱۲/۱۳۸۹

    از خدا هم اطاعت کنید از رسول هم اطاعت کنید
    وماینطق عن الهوی الا وحی یوحی

    پاسخحذف
  102. عاشقترین۱۱/۱۳/۱۳۸۹

    دومین سوالم از برادران شیعه مذهبم هست
    1خداوند در قران کریم می فرماید
    هر معامله ای رامکتوب کنید وبران شاهد بگیرید؟امید وارم برادرانم به سوالم پاسخ بدهند؟چرا حضرت محمد(ص) وحضرت علی (ع)خطبه غدیررا مکتوب کردند وبران شاهد گرفتند ؟ویااز امر خدا سرپیچی نمودند؟یا این ادعا پایه واساسی ندارد

    پاسخحذف
  103. عاشقترین۱۱/۱۳/۱۳۸۹

    دومین سوالم از برادران شیعه مذهبم هست
    1خداوند در قران کریم می فرماید
    هر معامله ای رامکتوب کنید وبران شاهد بگیرید؟امید وارم برادرانم به سوالم پاسخ بدهند
    ایاحضرت محمد(ص) وحضرت علی (ع)خطبه غدیررا مکتوب کردند وبران شاهد گرفتند ؟ واین امر راسند زدند؟واگر سند زدندند سند ان کجاست ویااز امر خدا سرپیچی نمودند؟ ویا این ادعای غدیر پایه واساسی ندارد >منتظر رفع این شبه هستم.

    پاسخحذف
  104. عاشقترین۱۱/۱۳/۱۳۸۹

    سوالات بعدی از برادر اهل سنت هست لطفا اماده باشند

    پاسخحذف
  105. عاشقترین۱۱/۱۳/۱۳۸۹

    مخاطبین عزیزاز دو کامنت بالا
    خطاب به برادران شیعه ام
    کامنت دوم صحیح است

    پاسخحذف
  106. عاشقترین۱۱/۱۳/۱۳۸۹

    بیاییم به جای انکه به علم وموقعیت مان وفرهنگ مادری واجدادیمان مغرور شویم قبل از انکه در قیامت محاکمه شویم الان وقت ان هست که خود و عقایدمانمان را محاکمه کنیم اگه درست باشد قلبهای به اطمینان میرسد واگر نادرست باشد به درستش می رسیم

    پاسخحذف
  107. با توکل بر خدا و سلام بر شما ، لا اله الا الله ،

    فلله الحجه البالغه

    و لو اتبع الحق اهواءهم لفسدت السماوات و الارض و من فيهن بل اتيناهم بذكرهم فهم عن ذكرهم معرضون ، مومنون ( 71 )
    و اگر پيروى كند حقّ هوسهاى آنان را هر آينه فاسد شود آسمانها و زمين و هر كه در آنها است بلكه آورديمشان به ذكر خود پس ايشانند از ذكر خود روى‏گردانان‏

    **********
    و لن ترضي عنك اليهود و لا النصاري حتي تتبع ملتهم قل ان هدي الله هو الهدي و لئن اتبعت اهواءهم بعد الذي جاءك من العلم ما لك من الله من ولي و لا نصير ، بقره( 120 )
    و هرگز راضى نشوند از تو یهود و نه نصارا تا پيروى كنى آيين آنان را بگو همانا هدايت خدا است هدايت و اگر پيروى كنى هوسهاى آنان را پس از آنچه بيامدت از دانش نباشدت از خدا سرپرست و نه ياورى‏

    الذين اتيناهم الكتاب يتلونه حق تلاوته اولئك يومنون به و من يكفر به فاولئك هم الخاسرون ، بقره ( 121 )
    آنان كه بديشان داديم كتاب را تلاوتش كنند حقّ تلاوت آن، آنان ايمان آرند بدان و كسى كه کافر شود بدان ( قرآن ) همانا ايشانند زيانكاران‏

    **********
    و الذين اتيناهم الكتاب يفرحون بما انزل اليك و من الاحزاب من ينكر بعضه قل انما امرت ان اعبد الله و لا اشرك به اليه ادعوا و اليه ماب ، رعد ( 36 )
    و آنان را كه كتاب داديم شاد شوند بدانچه فرود آيد بسوى تو و از احزاب است آنكه انكار كند پاره آن را بگو جز اين نيست مامور شدم كه پرستش كنم خدا را و شریک قرار ندهم به او ( خدا ) بسوى او مى‏خوانم و بسوى او است بازگشتم‏

    و كذلك انزلناه حكما عربيا و لئن اتبعت اهواءهم بعد ما جاءك من العلم ما لك من الله من ولي و لا واق ، رعد ( 37 )
    و بدينسان فرستاديمش حكمى عربى (فرمانى به تازى) و اگر پيروى كنى هوسهاى ايشان را پس از آنچه بيامدت از دانش نباشدت از خدا سرپرستی و نه نگهدارنده‏اى‏

    **********

    و انزلنا اليك الكتاب بالحق مصدقا لما بين يديه من الكتاب و مهيمنا عليه فاحكم بينهم بما انزل الله و لا تتبع اهواءهم عما جاءك من الحق لكل جعلنا منكم شرعه و منهاجا و لو شاء الله لجعلكم امه واحده و لكن ليبلوكم في ما اتاكم فاستبقوا الخيرات الي الله مرجعكم جميعا فينبئكم بما كنتم فيه تختلفون ، مائده ( 48 )
    فرستاديم بر تو كتاب را به حقّ تصديق‏كننده آنچه پيش روى اوست از كتاب و نگهبانى بر آن پس حكم كن ميان ايشان بدانچه خدا فرستاد و پيروى مكن آرزوهاى ايشان را كه متجاوز است از آنچه بيامده است تو را از حقّ براى هر كدام قرار داديم راه و روشى و اگر مى‏خواست خدا مى‏گردانيد شما را يك ملّت ليكن تا بيازمايد شما را در آنچه به شما داده است پس بشتابيد به سوى نيكيها به سوى خدا است بازگشت شما همگى سپس آگهى دهد شما را بدانچه بوديد در آن اختلاف‏كنندگان‏

    و ان احكم بينهم بما انزل الله و لا تتبع اهواءهم و احذرهم ان يفتنوك عن بعض ما انزل الله اليك فان تولوا فاعلم انما يريد الله ان يصيبهم ببعض ذنوبهم و ان كثيرا من الناس لفاسقون ، مائده ( 49 )
    و آنكه حكم كن ميان ايشان بدانچه فرستاد خدا و پيروى منما هوسهاى ايشان را و بترس از ايشان كه نبادا بفريبندت از پاره آنچه خدا فرستاده است به سوى تو پس اگر پشت كردند بدانكه مى‏خواهد خدا آنكه بگيرد ايشان را به پاره‏اى از گناهانشان و همانا بسيارى از مردمند نافرمانان‏

    ا فحكم الجاهليه يبغون و من احسن من الله حكما لقوم يوقنون ، مائده( 50 )
    آيا دستور جاهليّت را خواهند و كيست نكوتر از خدا در دستور براى گروهى كه يقين دارند

    **********

    سيقول الذين اشركوا لو شاء الله ما اشركنا و لا اباونا و لا حرمنا من شي‏ء كذلك كذب الذين من قبلهم حتي ذاقوا باسنا قل هل عندكم من علم فتخرجوه لنا ان تتبعون الا الظن و ان انتم الا تخرصون ،انعام ( 148 )
    زود است گويند آنان كه شرك ورزيدند اگر مى‏خواست خدا مشرك نمى‏شديم ما و نه پدران ما و نه حرام مى‏كرديم چيزى را بدينسان تكذيب كردند آنان كه پيش از ايشان بودند تا چشيدند خشم ما را بگو آيا نزد شما دانشى است كه برون آريدش براى ما پيروى نمى‏كنيد جز پندار را و نيستيد شما جز گمان‏آوران‏

    قل فلله الحجه البالغه فلو شاء لهداكم اجمعين ، انعام ( 149 )
    بگو خداى را است حجّت رسا و اگر مى‏خواست هرآينه رهبرى مى‏كرد شما را همگى‏

    ادامه دارد...

    پاسخحذف
  108. شرع لكم من الدين ما وصي به نوحا و الذي اوحينا اليك و ما وصينا به ابراهيم و موسي و عيسي ان اقيموا الدين و لا تتفرقوا فيه كبر علي المشركين ما تدعوهم اليه الله يجتبي اليه من يشاء و يهدي اليه من ينيب ، شوری ( 13 )
    آئين نهاد براى شما از كيش آنچه اندرز داد بدان نوح را و آنچه وحى فرستاديم بسوى تو و آنچه توصيه كرديم بدان ابراهيم و موسى و عيسى را كه بپاى داريد دين را و پراكنده نشويد در آن گران است بر مشركان آنچه خوانيشان بدان خدا گزيند بسوى خويش هر كه را خواهد و رهبرى كند به خويش هر كه را بازگردد

    و ما تفرقوا الا من بعد ما جاءهم العلم بغيا بينهم و لو لا كلمه سبقت من ربك الي اجل مسمي لقضي بينهم و ان الذين اورثوا الكتاب من بعدهم لفي شك منه مريب ( 14 )
    و پراكنده نشدند مگر پس از آنچه بيامدشان دانش به ستم ميان خويش و اگر نبود سرنوشتى كه پيشى گرفت از پروردگارت تا سرآمدى نامبرده هر آينه گذرانيده مى‏شد (داورى مى‏شد) ميان ايشان و همانا آنان كه ارث داده شدند كتاب را پس از ايشان در شكّى از آنند به شكّ‏اندازنده‏

    فلذلك فادع و استقم كما امرت و لا تتبع اهواءهم و قل امنت بما انزل الله من كتاب و امرت لاعدل بينكم الله ربنا و ربكم لنا اعمالنا و لكم اعمالكم لا حجه بيننا و بينكم الله يجمع بيننا و اليه المصير ( 15 )
    پس بسوى اين برخوان و پايدارى كن چنانكه امر شدى و پيرو نكن هوسهاى ايشان را و بگو ايمان آوردم بدانچه فرستاد خدا از كتاب و مأمور شدم كه دادگرى كنم ميان شما خدا است پروردگار ما و پروردگار شما ما را است كردارهائى و شما را است كردارهاى شما و نيست دستاويزى ميان ما و شما (يا نيست ستيزى) خدا گردآورد ميان ما و بسوى او است بازگشت‏

    و الذين يحاجون في الله من بعد ما استجيب له حجتهم داحضه عند ربهم و عليهم غضب و لهم عذاب شديد ( 16 )
    و آنان كه ستيزه كنند در باره خدا پس از آنچه پذيرفته شد براى ايشان دستاويزشان تباه است نزد پروردگارشان و بر ايشان است خشمى و ايشان را هست عذابى سخت‏

    الله الذي انزل الكتاب بالحق و الميزان و ما يدريك لعل الساعه قريب ، شوری ( 17 )
    خدا است آنكه فرستاد كتاب را به حقّ و ترازو را و چه دانى تو (يا چه دانا سازدت) شايد ساعت است نزديك

    **********

    ثم جعلناك علي شريعه من الامر فاتبعها و لا تتبع اهواء الذين لا يعلمون، جاثیه ( 18 )
    سپس قرار داديم تو را بر آئينى از كار پس پيرويش كن و پيروى مكن هوسهاى آنان را كه نمى‏دانند

    انهم لن يغنوا عنك من الله شيئا و ان الظالمين بعضهم اولياء بعض و الله ولي المتقين ، جاثیه ( 19 )
    همانا ايشان بى‏نيازت نكنند از خدا به چيزى و همانا ستمگرانند برخيشان دوستان برخى و خدا است دوست پرهيزكاران‏

    هذا بصائر للناس و هدي و رحمه لقوم يوقنون ( 20 )
    اين بينشهائى است براى مردم و راهنمائى و رحمتى براى گروهى كه يقين دارند

    ام حسب الذين اجترحوا السيئات ان نجعلهم كالذين امنوا و عملوا الصالحات سواء محياهم و مماتهم ساء ما يحكمون ، جاثیه ( 21 )
    يا پنداشتند آنان كه فراهم كردند بديها را كه بگردانيمشان مانند آنان كه ايمان آوردند و كردارهاى شايسته كردند يكسان زندگانيشان و مُردنشان چه زشت است آنچه حكم كنند

    ما توفیقی الا بالله .

    پاسخحذف
  109. http://quraninvestigation.wordpress.com/2011/01/22/spirit/#comments

    http://quraninvestigation.wordpress.com/2011/01/07/55/#comments

    پاسخحذف

و الهکم اله واحد، لا اله الا هو الرحمان الرحیم