۱۳۸۹ دی ۲۹, چهارشنبه

جانشينى پیامبر از تئورى تا واقعيت


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

يکی از مسائل بحث برانگيز ميان فرقه های مختلف اسلامی در طول تاريخ بحث خلافت و جانشينی پيامبر بوده است.
عده ای را اعتقاد بر آن است که رسول خدا بدستور خداوند برای خود جانشين تعيين نمود، و عده ای نيز معتقدند که رسول خدا مسئله ی جانشينی خود را به اصحاب بزرگوارش واگذار نمود، تا با شور و مشورت، شخص مورد علاقه ی خود را انتخاب نمايند.
اما در اين ميان واقعيت چيست؟ آيا واقعا ممکن است پيامبر کسی را به عنوان جانشين تعيين نکند؟ وانگهی اگر پيامبر جانشين تعيين نکند، چه اشکالی پيش مي آيد؟
واقعيت اين است که تعيين جانشين نه تنها بر پيامبر واجب نيست، بلکه اين امر می تواند اصل نبوت او را زير سؤال ببرد، بدلايل زير:

1- نه در قرآن و نه در کتابهای آسمانی ديگر ثابت نشده است که پيامبری از پيامبران، پس از خود جانشين تعيين کرده باشد، بلکه با وجودی که در بين برخی از پيامبران  فواصل زمانی طولانی وجود داشته، (که اصطلاحا به آن دوران فترت می گويند) ولی در اين فاصله هيچ پيامبری نيامده است، و پيامبر قبلی کسی را به عنوان جانشين تعيين نکرده است. 
مثلا فاصله زمانی بين حضرت عيسی و پيامبر اکرم (ص) بيش از 550 سال بوده است، ولی ثابت نشده که در اين فاصله ی زمانی طولانی، حضرت عيسی کسی را به عنوان جانشين تعيين کرده باشد، در حالی که نياز به جانشينی قابل توجيه بوده است، بنابراين اگر عدم تعيين جانشين برای ديگر پيامبران ناپسند نيست، چرا برای پيامبر اسلام بايد ناپسند باشد؟
علت عدم تعيين جانشين نيز آن است که پيامبران اين اختيار را  از خود نداشته اند، چرا که آنها از طرف خداوند تعيين شده اند، و حق تعيين جانشين نيز از طرف خداوند است.

اَللهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالَتَهُ [أنعام:124] يعنی: خدا بهتر مى‏داند رسالتش را كجا قرار دهد.

با اين حساب عدم تعيين جانشين از طرف پيامبر اسلام امری خلاف عرف انبياء نيست، بلکه دقيقاً مطابق با خط و مشی پيامبران گذشته است.
شايد گفته شود که برای پيامبران گذشته تعيين جانشين، ضروری نبوده است، چرا که آنان پيامبر آخر نبوده اند، و مردم به آمدن پيامبران بعدی اميد داشته اند، اما از آنجا که پيامبر ما آخرين پيامبر بوده است، لذا لازم بوده تا برای خود جانشين تعيين کند؟!
اتفاقاً پيامبر به همين دليل نبايد جانشين تعيين کند، و اين همان چيزی است که در دليل دوم به آن خواهيم پرداخت.

2- خداوند متعال در سوره ی أحزاب (آیه 40) پيامبر را چنين معرفی می کند:

مَّا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِّن رِّجَالِكُمْ وَلَكِن رَّسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا. يعنی: محمد پدر هيچ يك از مردان شما نيست ولى فرستاده خدا و خاتم پيامبران است و خدا همواره بر هر چيزى داناست.

با توجه با اين آيه پيامبر اسلام پايانبخش پيامبران است، و بعد از او، هيچ پيامبر ديگری نخواهد آمد. قائل بودن به جانشين بعد از پيامبر، اصل ختم نبوت را زير سؤال می برد و آن را کم رنگ می کند، زيرا اگر جانشين پيامبر از طرف خود او تعيين شده باشد، که او حق تعيين جانشين را ندارد، چون او از پيش خود نيامده که از پيش خود جانشين تعيين کند، و اگر بگوييم جانشين او از طرف خدا تعيين شده است، (آنطور که شيعيان می گويند) که در اين صورت با تناقض برخورد می کنيم، زيرا چطور می توان باور کرد که خدا به پيامبرش بگويد، که تو پايانبخش پيامبرانی، ولی از طرف ديگر به او بگويد که کسی را به عنوان امام يا جانشين تعيين کن!! زيرا تعيين جانشين يا امام از طرف خدا دقيقا به معنای دادن اختيارات نبوت به امام يا جانشين است، که اين امر با ختم نبوت تضاد پيدا می کند.
شايد کسی بگويد که مقام امامت با نبوت تفاوت دارد، چون بر امام وحی نمی شود، ولی بر پيامبر وحی می شود؟! بله درست است که بر امام وحی نازل نمی شود، ولی عملا می بينيم که در نزد قائلان به امامت، امام تمام اختيارات و ويژگيهای نبی را دارد منهای وحی، بطوری که حجيت کلام امام، هموزن حجيت کلام پيامبر است، و حتی درجه امامت را بالاتر از درجه نبوت می دانند. پس فرق پيامبر و امام در چيست،  و با اين حساب از ختم نبوت چه چيزی بجا می ماند؟
نکته ی قابل توجه اين است که خاتميت، مقتضايش اين است که پس از پيامبر سخن هيچ کس در رتبه سخن وي نمي‌نشيند و حجيّت گفتار او را ندارد. حال سخن در اين است که امامت را شرط کمال دين شمردن و امامان را برخوردار از وحي باطني و معصوم و مفترض‌الطاعه دانستن، چگونه بايد فهميده شود که با خاتميت ناسازگار نيفتد و سخن‌شان در رتبه سخن پيامبر ننشيند و حجيت گفتار او را پيدا نکند؟
شايد گفته شود: "امامان تشريع نمي کنند بلکه تفسير و تبيين مي کنند!" در جواب بايد گفت: امامان را شارح و مبيّن معصوم قرآن و کلام پيامبر دانستن، گرهي از کار نمي‌گشايد. آيا امامان، براي پاسخ به هر سؤالي، به کلمات پيامبر رجوع مي‌‌کردند و آنها را مي‌خواندند (در کجا؟) و مي‌انديشيدند و آنگاه جواب مي‌گفتند يا جواب‌ها (چنانکه شيعيان مي‌گويند) نزدشان حاضر بود و نيازي به اجتهاد و إعمال رويـّت و پژوهش و تحليل نداشتند. و لذا سخني که مي‌گفتند بر مبنای عصمت بي‌چون و چرا و بي احتمال خطا و بر اثر الهام الهي، عين کلام پيامبر بود و جاي اعتراض نداشت؟ اگر اين دوّمي باشد، فرق پيامبر و امام در چيست؟ و آيا در اين صورت، جز مفهومي ناقص و رقيق از خاتميت چيزي بر جاي خواهد ماند؟
 به عبارت ديگر، امام، يا شارح (بيان کننده ی دين) است يا شارع (شرع گذار و صاحب شريعت). اگر شارع است، ختم نبوت را چه می شود؟ و اگر شارح است، عصمت برای چيست؟ زيرا شارح بودن امامان بدين معناست که گويي آنها «مجتهد معصوم» اند! اما مگر مجتهد معصوم خود مفهومي تناقص‌آلود نيست؟
با اين حساب برای پيامبران گذشته که خاتم النبيين نبوده اند، شايد تعيين جانشين توجيهی می توانست داشته باشد (گرچه آنان جانشين تعيين نکرده اند)، ولی برای پيامبر ما که پيامبر خاتم است، تعيين جانشين نه تنها توجيهی ندارد، بلکه با اصل ختم نبوت او هم تناقض پيدا می کند.
شايد پرسيده شود که پس تئوری تعيين جانشينی برای پيامبر از کجا آمده است؟
بايد اذعان کرد که تئوری تعيين جانشينی برای پيامبر، از رسوبات و پس مانده های افکار مردمانی است که تحت قلمرو پادشاهان زندگی کرده اند، يعنی همانطور که برای مردمان تحت قلمرو پادشاهان متصور نبوده که پادشاه برای خود جانشين تعيين نکند، بهمان صورت هم برايشان متصور نبوده که پيامبر جانشين تعيين نکند، در حالی که بين مقام نبوت و سلطنت بس فرقهاست، نبی از طرف خدا می آيد، در حالی که پادشاه با تعيين پادشاه قبلی و يا با کودتا بر سر کار می آيد.
قائل بودن به تعيين جانشينی برای پيامبر در واقع مانند پوشاندن لباس پادشاهی بر قامت نبوت، و از آنجا پوشاندن لباس نبوت بر قامت امامت است، که نه لباس پادشاهی برازنده ی نبوت است، ونه لباس نبوت برازنده ی امامت.

3- در قرآن کريم هيچ آيه ی صريحی (عرض شد صريح) در باره وجوب تعيين جانشينی برای پيامبر وجود ندارد، نه فقط برای علی يا أبوبکر يا شخصی ديگر، بلکه حتی آيه صريح بصورت عام و کلی هم  در اين باره وجود ندارد، (حالا تعيين شخص پيشکش)، و تمام آياتی که قائلان تعيين جانشينی به آن استدلال مي کنند، تنها نوعی برداشت از آيات است، و لاغير.
حال سؤال اينجاست: اگر مسئله تعيين جانشين و يا همان ولايت و امامت از ديدگاه عقيدتی اينقدر مهم است، چطور ممکن است خداوند در قرآن کريم بطور صريح از حيض و نفاس و طلاق و سلام و ميراث و وضو و تيمم و غسل و ... که از فروع دين هستند، بصراحت سخن بگويد، ولی در باره ی مسئله ی مهم و سرنوشت سازی همچون امامت و ولايت (با برداشت شیعیانه!) در لفافه سخن بگويد، بطوری که منظور از آن را فقط عالمان شيعه فهم کنند؟ وانگهی کجای قرآن کريم صراحتاً ما را امر فرموده تا به امامت و ولايت ايمان بياوريم؟
شايد گفته شود: اين دليل نمی شود! چون در قرآن کريم بسياری از مسائل بطور صريح  و مفصل بيان  نشده است !؟ مثلادر قرآن جزئيات قضايای بسياری از قبيل: نماز، روزه، زکات  و حج و ... بيان نشده است، و سنت پيامبر آنرا برای ما تبيين نموده است، امامت هم از آن قبيل مسائل است؟؟؟
در پاسخ بايد گفت: درست است که قرآن جزئيات بسياری از مسائل را بيان نکرده است، ولی بايد توجه نمود که کليات آنرا بطور واضح و روشن بيان نموده است. اگر قرآن به جزئيات نماز روزه، زکات  و حج و ... اشاره ای نکرده است، ولی در صدها آيه ی ديگر به کليت وجوب آنها  بوضوح وصراحت اشاره نموده است.
حال سؤال اينجاست که در کدام آيه ی قرآنی به کليت وجوب ایمان به اصلی به نام «امامت» بطور شفاف و صريح اشاره شده است؟
به اين آيه توجه فرماييد:

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ آمِنُواْ بِاللّهِ وَ رَسُولِهِ وَ الْكِتَابِ الَّذِي نَزَّلَ عَلَى رَسُولِهِ وَ الْكِتَابِ الَّذِيَ أَنزَلَ مِن قَبْلُ وَ مَن يَكْفُرْ بِاللّهِ وَ مَلاَئِكَتِهِ وَ كُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ وَ الْيَوْمِ الآخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلاَلاً بَعِيداً [النساء 136]
يعنی: "اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد به خدا و پيامبر او و كتابى كه بر پيامبرش فرو فرستاد و كتابهايى كه قبلا نازل كرده بگرويد و هر كس به خدا و فرشتگان او و كتابها و پيامبرانش و روز بازپسين كفر ورزد در حقيقت دچار گمراهى دور و درازى شده است."

جايگاه امامت در اين آيه و آيات مشابه کدام است؟ آيا ارزش ايمان به امامت و ولايت از ايمان به فرشتگان و كتابهای آسمانی کمتر است؟ و گرنه چرا از ايمان به فرشتگان و كتابها و پيامبران و روز بازپسين ذکر به ميان آمده اما از امامت و ولايت نه!؟
آيا اين امر تبيان بودن قرآن را زير سؤال نمی برد؟ اگر کسی درباره ی امامت و ولايت هيچگونه ذهنيتی نداشته باشد، و قرآن را به زبان عربی و يا به هر زبان ديگری بخواند، از کدام آيه (بدون مراجعه به عالمان شيعه) متوجه میشود که ايمان به امامت و ولايت، اصلی از اصول عقيده است، که بدون آن ايمان انسان کامل نمی شود؟

کوته سخن آنکه قائل بودن به تعيين جانشين برای پيامبر:

هم مخالف رويه ی انبياء،

و هم متناقض با اصل ختم نبوت،

و هم عاری از هر گونه دليل صريح در قرآن کريم است.


نوشته : بهرام ورجاوند

 

۱۰۴ نظر:

  1. الحمدلله و سلامٌ على عباده الذين اصطفى

    دوستان

    اين مقاله متعلق به فرديست كه از اين به بعد به عنوان عضوى در اينجا حضور خواهد يافت يا مقالاتش را منتشر خواهم كرد.

    پاسخحذف
  2. أمة الله۱۰/۲۹/۱۳۸۹

    معرفى بهرام ورجاوند:

    ورجاوند نام مستعاريست كه بهرام براى خودش انتخاب كرده است.

    ورجاوند يعنى مقدس !

    ورجاوند همان منجي منتظر زوتشتيان است !

    بهرام نام مستعار " ورجاوند " را بهانه اى براى رد نظريه ى " ظهور منجي " انتخاب كرده .

    پاسخحذف
  3. بلا توکل بر خدا و سلام بر شما ، لا اله الا الله ،

    شما خانم امة الله گفته اید :" سلام
    در جواب سؤال آقاى احمدي:

    به نظر و عقیده و علم و تفسیر شما و برداشت تان از آیات قرآن این است که هیچکدام از آیا ت قرآن بعد از مرگ محمد منسوخ نشده است ؟

    ***********************

    جواب بنده اين است :

    نه . "
    و همچنین شما آقا مسیح نیز گفته اید : " سلام.

    جواب من هم به این سوال احمدی که در پست قبل مطرح شد، نـه است. یعنی به نظر من هیچ آیه ای از قرآن کریم، منسوخ نشده است. و البته جوابی مفصل دارم که بعدا خواهم نگاشت. "
    در پاسخ به شما خانم امة الله و آقا مسیح باید بگویم : آیا دو آیه مربوط به اولی الامر ، از زمان مرگ محمد بطور مصداقی تا به امروز پابرجا بوده است ؟! اگر جوابتان بله است ، چند نمونه ازمصداق های بارزش را معرفی کنید ،
    ما توفیقی الا بالله .

    پاسخحذف
  4. اصلاحیه در خط اول :
    باتوکل بر خدا و سلام بر شما ، لا اله الا الله ،

    پاسخحذف
  5. عاشقترین۱۰/۲۹/۱۳۸۹

    وبلاگ بد جور سنگین است

    پاسخحذف
  6. عاشقترین۱۰/۲۹/۱۳۸۹

    اهان بهتر شده ممنون

    پاسخحذف
  7. عاشقترین۱۰/۲۹/۱۳۸۹

    چندین شب است نمی توانمنظر بگذارم
    در ضمن جناب امه الله زرتشیان منتظر سوشیانس هستندورجاوند راتازه میشنوم

    پاسخحذف
  8. ناشناس۱۰/۲۹/۱۳۸۹

    پیشگویی دوران بعد از جمهوری اسلامی در ایران :
    دور ایشان تمام خواهد شد* لشکری را سوار می بینم
    سیدی را زنسل آل حسن* سروری را سوار می بینم
    قائم شرع آل پیغمبر *به جهان آشکار میبینم
    م ح م د می خوانند* نام آن نامدار می بینم
    در کمربند آن سپهر وقار* حلم و علمش تمام می بینم
    سمت مشرق زمین طلوع کند* گور دجال زار می بینم
    رنگ یک چشم او به چشم کبود *خری بر خری سوار می بینم
    لشکر او بود ز اصفاهان *هم یهود و مجار می بینم
    هر قدم از خرش بود میلی* دور گردون غبار می بینم
    صورت نیمه همه خورشید* به نظر آشکار می بینم
    آل سفیان همه طلوع کنند *همه کس را فکار می بینم
    سروری را که هست پاینده* یار با ذوالفقار می بینم
    هم مسیح از سما فرود آید* پس کوفه غبار میبینم
    آل سفیان تمام کشته شوند* با هزاران سوار میبینم
    از دم تیغ عیسی مردمر* قتل دجال زار می بینم
    مسکنش شهر کوفه خواهد* بود دولتش پایدار می بینم
    زینت شرع دین از اسلام* محکم و استوار می بینم
    ترک اغیار سید خواهد بود *خصم او در مهار می بینم
    نعمت الله نشسته در کنجی *همه را در کنار می بینم

    پاسخحذف
  9. أمة الله۱۰/۲۹/۱۳۸۹

    در مورد ورجاوند از ويكيپيديا
    وَرجاوَند به معنی: ارجمند. برازنده.دارای فره ایزدی. خداوند ارج[۱]

    وَرجاوَند واژه‌ای فارسی و به معنی مقدس است. یکی از افراد موعود در دین زرتشت کی‌بهرام ورجاوند نام دارد که بر پایه افسانه‌های زرتشتی در نخستین هزاره پس از زرتشت از سوی هندوستان ظهور خواهد کرد. در عهد هوشیدر بنابر اعتقاد پیروان مزدیسنا، پادشاهی دادگر از نژاد کیان، به نام بهرام و ملقب به ورجاوند به سر کار خواهد آمد که جنگاوران و دلیران بدو خواهند پیوست. او با نیروی کافی به میدان می‌آید و چندان مرد از پای در می‌آورد که در برابر هزار زن یک مرد بیش نماند. وی در دادگستری هوشیدر را یاری کند.[۲]

    در شهرستان تفت در استان یزد یکی از زیارتگاه‌های زرتشتیان جای پای ورجاوند نام دارد که به معنی قدمگاه مقدس است. یکی از تالارهای مذهبی زرتشتیان تهران نیز کوشک ورجاوند نام دارد که معنی آن کاخ مقدس است.

    ورجاوند همچنین یکی از نام‌های خانوادگی در ایران است.

    پاسخحذف
  10. أمة الله۱۰/۲۹/۱۳۸۹

    این معلومات فوق را از خود جناب بهرام گرفتم!

    پاسخحذف
  11. عاشقترین۱۰/۲۹/۱۳۸۹

    اگه ممکنه یه سر بزنید من انم

    پاسخحذف
  12. ناشناس۱۰/۲۹/۱۳۸۹

    زرتشت نامه:زرتشت از اهورامزدا از سرنوشت ایران درآخرالزمان می پرسد.اهورامزدا ابتدا ازیک دوره سیاه وپر مصیبت چیرگی شیطان ودیوبر ایران یاد می کند وسپس نوید ظهور سوشیانس را می دهد:...درپایان هزاره فرشته موکل برزمین گنجهای فراوان درزیر زمین ایران راهویدامی کند(نفت).«دیوکین »ظاهرمی شود-دجال-وتمامی مردم سیاه پوش می شوند.کم آبی وخشکسالی می آیدوابرهای بدون باران ظاهرمی شوند.جشنهای نوروزومهرگان کنارگذاشته می شوند.عده ای ازمردم ایران آواره می گردند.قشرپست مال ونعمت فراوان می اندوزند.سلطنت به غیرایرانی رسد(سیدِ هندی!)وآنان غلامباره باشند وهوسباز آنگاه مردم ایران دررنج وعذاب خواهند افتاد.چنان رنجی که حتی درزمان افراسیاب وضحاک نیز دیده نشده وایران کاملا ویران می شود...آنها ازپست ترین نژاد هستند-از سیکهای هندوستان!-آنها به یاری سحروجادو دِه های ایران که من آفریدم ویران کنند وهمه چیز رابیالایند ودین وپیمان وشادی وراستی راازبین ببرند ودین من به نیستی رسد.آنان فریفتارهستند وبدترین دین رادارند.زیرا آنچه راکه گویند نکنند-مظاهرنفاق-.مهرپدرراازپسروبرادرراازبرادربگیرند
    درآن هنگام دارودرخت بکاهدوهنرونیروی مردان کم باشد وآزرم وسپاس از نان ونمک ندارند.مردم اززندگی به تنگ
    آمده ومرگ خویش راازمن خواهند وجوانان راهوای بازی ورامش از دل برنیاید .صدقه ندهند ومردم ایران به سوی باختر(غرب)تباه شوندوبه سبکی وآلودگی رسند.وایمان به معاد برود.زرتشت پرسید:دادار،چه هنگام دیوان تباه شوند؟ فرمود:هرگاه نشان سیاهی در خراسان پیدا شود ولشگری از آنسوی آهنگ دیوان کنند و طی سه جنگ در ایران از آنان کشتاری کنند که هیچ دشمنی تا آن روز ندیده باشد و از کشته هایشان پشته سازند...سپس سوشیانس بیاید و جشن وسرور با ایرانیان باشد

    پاسخحذف
  13. ناشناس۱۰/۳۰/۱۳۸۹

    هزاره سر آید به ایران زمین***دگرگون بود کار و شکل همین
    بود حکمرانی آن دیوکین****که دین بهی را زند بر زمین
    چو آید به گیتی نشان سیاه***دگرگون شود دین و آیین و راه
    جز آز و نیاز و بجز خشم و کین***نبینی تو باخلق روی زمین
    بجز راه دوزخ نورزند هیچ***نبینی کسی کو بود دین بسیج
    نه نوروز دانند نه مهرگان***نه جشن و نه رامش نه فروردگان
    برآید همی ابردرآسمان***که باران نبارد به هنگام آن
    زگرمای گرم وزسرمای سخت***بریزدبسی برگ و بار درخت
    بسی نعمت ومال گردآورند***مرآنرابه زیر زمین گسترند
    نیامد کسی را چنان رنج و تاب***به هنگام ضحاک و افراسیاب
    ز هرجانب آهنگ ایران کنند***به سم ستورانش ویران کنند
    بپرسید زرتشت بار دگر***ز هرمزدادار پیروزگر
    سیه جامه را کی نماید شکست***چگونه شود دیو ناکام، پست
    که جانم ز تیمار گریان شدست***دل از اندوه و رنج بریان شدست
    بدو گفت دادار پروردگار***که ای مرد دین دار اندوه مدار
    چوهنگام ایشان شود در جهان***پدید آیدازچندگونه نشان
    زمین خراسان ز نم و بخار***شود چون شب داج،تاریک و تار
    برآید نشان از خراسان سپاه***چوآید به وقت و به هنگام گاه
    یکی شاه باشد به هندوبه چین***ز تخم کیان اندر آن وقت کین
    گروهیش شاپور خوانند نام***بیابد زگیتی بسی نام وکام
    کشدسوی بلخ وبخارا سپاه***کند روی کشور زهرسو نگاه
    زپارس وخراسان وازسیستان***یکی لشگرآرد عجب بیکران
    به ایران بباشد سه جنگ تمام***بسی کشته گردند مردان نام
    شود اهرمن جنگ راچاره گر***اُ با نره دیوان پرخاشگر
    شود لشگر دیو ناپایدار***بسی خسته و کشته در کارزار
    بیاید پس آن مرد فرخنده نام***که بهرام خواند ورا خاص و عام
    بگیرد سر تخت و تاج شهان***جهان را رهاند از آن گمرهان

    پاسخحذف
  14. ناشناس۱۰/۳۰/۱۳۸۹

    سلام به همگی.
    متاسفم که این مدت نتوانستم در جمع شما حضور پیدا کنم. مشکل اتصال به اینترنت داشتم که الحمد لله حل شده.
    امیدوارم از این به بعد بیشتر در خدمت باشم

    پاسخحذف
  15. ناشناس۱۰/۳۰/۱۳۸۹

    حضور آقای بهرام ورجاوند را هم به این جمع تبریک عرض میکنم.

    پاسخحذف
  16. ناشناس۱۰/۳۰/۱۳۸۹

    گویا می بینم که از دورترین سرزمینهای مشرق، از شهری که به آن

    «شیلا»(2) گفته می شود، گروهی قیام کرده و حقّ خود را از اهل چین

    می خواهند، امّا به آنان داده نمی شود؛ دگر باره آن را طلب می کنند

    و همچنان محروم می مانند. چون کار را چنین دیدند، شمشیرهای خود را

    بر دوشهاشان می گذارند و با آنان می جنگند. در نتیجه، چینیها راضی

    می شوند آنچه را این گروه خواسته اند، بدهند، امّا ایشان نمی پذیرند(3)

    و عدّۀ زیادی از آنان را می کشند. سپس تمام سرزمینهای ترکها(4)

    و هندیان(5) را تصرّف می کنند و به سوی خراسان می آیند و تسلیم آنجا

    را از مردم آن سامان می خواهند، امّا به مقصود نمی رسند. در نتیجه،

    خراسان را به زور می گیرند و چیزی جز دادن حکومت به صاحب شما

    (امام مهدی علیه السلام) نمی خواهند. در این هنگام، سفیانی خروج

    می کند و آنان با او درگیر و همگی کشته می شوند. امّا هم آنان و هم

    کشندگانشان (سپاهیان سفیانی) با دعای صاحب شما به دنیا باز می گردند

    و ایشان از آنان انتقام می گیرند و تا پایان دنیا در حکومت او زندگی می کنند

    پاسخحذف
  17. ناشناس۱۰/۳۰/۱۳۸۹

    رسول خدا(صلّی الله علیه و آله) فرمود:

    مردی از آن سوی نهر خروج می کند که به او

    حارث بن حرّاث (دروکننده پسر بسیار دروکننده) گفته می شود

    و پیشاپیشش مردی است که به او منصور (یاری شده) گفته

    می شود. وی برای آل محمّد زمینه چینی می کند یا آنان را به

    قدرت می رساند، چنان که قریش رسول خدا(صلّی الله علیه و آله)

    را به قدرت رساندند. بر هر مؤمنی یاری او

    - یا فرمود: پاسخ دادن به او - واجب است(1).

    گفتنی است، اعراب مسلمان سرزمینهای آن سوی رود جیحون را ماوراءالنهر یا هَیطَل می نامیدند و سمرقند یکی از مناطق مهم و مشهور آن است و پس از خروج شعیب بن صالح در این شهر، حسینی خراسانی در همان جا به او می پیوندد و نیروهایشان را برای آزادسازی عراق بسیج می کنند.

    نیز شایستۀ یادآوری است، «حارث» لقب حسینی خراسانی و «منصور» لقب شعیب بن صالح سمرقندی است، و یادآوری زمینه سازی قریش برای رسول خدا(صلّی الله علیه و آله) و زمینه سازی منصور برای حارث، در این روایت، به این نکته اشاره دارد که حارث از نسل پیامبر اسلام(صلّی الله علیه و آله) و منصور از قبیلۀ قریش است.

    میان مرّیخ (بهرام) و زحل (کیوان) هر دو سال یک بار مقارنه رخ می‏دهد. امام علی(علیه‏السّلام)، حرکت نیروهای خراسانی و شعیب بن صالح از سمرقند به سوی عراق را در پیِ مقارنۀ کامل این دو ستاره(1) در سال پیش از قیام امام مهدی(علیه السلام) می داند:

    . . . آگاه باشید، شما پس از مدّتی، زمانی کوتاه خواهید داشت

    که در آن، گوشه‏ای از گفتارهای من و نیز انواع برهان و درستی

    آنها برای شما، هنگام طلوع بهرام و کیوان با اقتران دقیق(1) آشکار

    خواهد شد. در این هنگام، لرزشها و زلزله‏ها پیاپی رخ خواهند داد

    و از ساحل جیحون به سوی بیابان بابل پرچمهایی روی می‏آورند . . .(2).

    1. از دیدگاه منجّمین قدیم، اقتران دقیق آن است که دو ستاره، در یک برج، به یک درجه و دقیقه جمع شوند، و به تعبیر منجّمین جدید، فاصلۀ آنها، در نگاه ناظر زمینی، کمتر از پنج درجۀ نجومی باشد.

    2. مشارق أنوار الیقین،

    پاسخحذف
  18. ناشناس۱۰/۳۰/۱۳۸۹

    سردار لشکر خراسانی، شعیب و نام پدرش صالح می باشد.

    شایان توجّه است، گذاردن نام شعیب بر فرزندان در افغانستان بسیار متداول است.

    شهرت سمرقندی

    از این مرد در احادیث اسلامی با تعابیری مانند: منصور (یاری شده)، تمیمی، ابوالطّهوی و سمرقندی یاد شده است.

    قیافه و اندام سمرقندی

    بر اساس روایات اسلامی، شعیب بن صالح مردی میانه قامت، گندمگون و کوسه(1) است.

    1. کوسه در زبان عرب به کسی می گویند که ریشش در قسمت چانه روییده باشد نه در دو طرف گونه. چنان که می دانید، مردم بسیاری از مناطق آسیای میانه، از جمله سمرقند و تالقان، کوسه می باشند.

    سنّ سمرقندی

    در برخی روایات، واژۀ «حدیث السن» - تازه سن - در بارۀ شعیب به کار رفته است که نشان می دهد وی تازه جوان بوده و خراسانی از او بزرگتر است.

    زادگاه سمرقندی

    هر چند در روایات اسلامی به محلّ تولّد شعیب بن صالح، تصریح نشده، مؤلّف «البدء و التاریخ» از برخی صاحب نظران چنین نقل کرده است:

    پاسخحذف
  19. ناشناس۱۰/۳۰/۱۳۸۹

    در روایتی دیگر ......

    1. الفتوح، ج 2، ص 9 – 78.

    گفتنی است، مراد از «تالقان»، در تمام روایات اسلامی مرتبط با قیام گروهی از یاران امام مهدی(علیه السلام) در آخرالزمان، همان تالقان خراسان، مرکز استان تَخار، در شمال شرقی کشور افغانستان می باشد و ارتباطی با تالقان قزوین که در 120 کیلومتری شمال غربی تهران قرار گرفته است، ندارد(1).

    نیز شایستۀ یادآوری است، اکنون بیشتر مردم منطقۀ تالقان افغانستان سنّی مذهب و از اقوام تاجیک، ازبک و پشتون اند و مخلص از قوم هزاره نیز در آنجا زندگی می

    پاسخحذف
  20. ناشناس۱۰/۳۰/۱۳۸۹

    خراسانی و سمرقندی، پس از چیره شدن بر افغانستان، ازبکستان و ترکمنستان، به سوی ایران می آیند و با در هم شکستن مقاومت نیروهای مخالف خود، از مرزهای شمال سرقی وارد بخشهایی از خاک ایران می شوند و در آنجا مستقر می شوند و سپس به طرف ری حرکت می کنند. در این هنگام، بخشی از نیروهای سفیانی نیز که از بغداد به سوی ایران اعزام شده اند، به ری می رسند، وپس از در گیری با زمامداران ری، با نیروهای خراسانی درگیر شده و میان دو گروه نبردی سخت درمی گیرد .در این هنگام، حسنی گیلانی، که تازه در منطقۀ دیلم قیام کرده، از همۀ حقجویان یاری می طلبد و ابتدا اهل دیلم و سپس نیروهای خراسانی به او پاسخ مثبت می دهند و حسینی خراسانی بخشی از نیروهایش را به فرماندهی شعیب بن صالح برای کمک به حسنی گیلانی به طرف ری می فرستد و خود نیز به سوی این شهر حرکت می کند.

    پاسخحذف
  21. با توکل بر خدا و سلام بر مومنان ، لا اله الا الله ،

    آیات خدا در قرآن در شعار و عمل برای مومنان کامل و کافی است ،
    اگر مومنان در بحث ها و نوشته هایشان به جز آیات خدا در قرآن استناد کنند ، دیگر سنگی روی سنگ بند نخواهد آمد ، و امثال ناشناس ، هزاران حدیث ، اخبار ، شعر و افسانه های واهی و ساخته و پرداخته خودشان و اجدادشان را برای موجه جلوه دادن موضع گیری هایشان ارائه خواهند کرد !!!!! همچنین که به طورآشکارا می بینیم در حال حاضر فرد (ناشناس ) موضع گیری خودش را جز آیات خدا در قرآن ، ارائه می دهد!!!!!و مستنداتش گمان و خیالی بیش نیست!!!!!

    ان الظن لا يغني من الحق شيئا ان الله عليم بما يفعلون ،
    قطعا گمان بی نیاز نمی کند از حق چیزی را حقیقتا خدا دانا است به آنچه می کنید

    ما توفیقی الا بالله.

    پاسخحذف
  22. أمة الله۱۰/۳۰/۱۳۸۹

    با سلام بر برادر گرامی آقای احمدی

    هيچ سخنی از کلام الله تعالی منسوخ نیست .

    این مطلب را در بحث ناسخ و منسوخ باید ادامه دهیم.

    مختصرالکلام اکنون:

    خداوند ذکر اصحاب کهف و نبیین و سابقین و اقوام بسیاری را در کتابش تنزیل فرموده است.

    در این کتاب هیچ سخنی منسوخ نیست .

    البته منسوخ در مفهوم عامیانه یا ملاگرانه این است که حکمی نازل شود و سپس آن حکم از بین برود و تغییر یابد.

    براین اساس هرگز نباید خلط شود بین ذکر احوال امتهای سابق که در آن بوضوح مشخص است برای عبرت و درس یاد شده و بین احکام قرآنی که برای مسلمین پابرجاست.

    وقتی خداوند قصه ی یوسف را بیان فرموده نمی گوییم: این داستان منسوخ است چون زمانش بسر رسیده!

    و اصلا حکم ناسخ و منسوخ بر سر این مطلب نیست که فقط خطابهای حال و آینده ثابت و خطابهای ماضی به عنوان منسوخ شناخته شود.

    این بحث زیلا را با هم ادامه خواهیم داد.

    پاسخحذف
  23. عاشقترین۱۰/۳۰/۱۳۸۹

    کلیه مطالب فوق را(بانام ناشناس) از وبلاگهای مذاهب دیگر برایتان کپی کردم واینجا گذاشتم ولونادرست وبه ناحق باشدبه یک بار خواندن ودانستن فرهنگهای تاحدودی مشترک المنافع ازلحاظ مادی ومعنوی می ارزد تافکردیگه ای نکنند خواه بگذاریدوخواه حذفشان کنید

    پاسخحذف
  24. أمة الله۱۰/۳۰/۱۳۸۹

    برادر عزیز آقای احمدی با سلام خالص بسویتان

    بله برادر متاسفانه داستانسرایی هم اینجا شروع شد!

    خب ما کاری نداریم و حرفی هم راجع به این داستانها نداریم.

    همش تقصیر برادرم بهرام بود که به نصیحتم گوش نکردند و وصف ورجاوند را انتخاب نمودند!

    به هرحال برای عده ای که دلشان به افسانه خوش است بهتر است بقیه ی مقالات بهرام ورجاوند را هم بخوانند !

    پاسخحذف
  25. أمة الله۱۰/۳۰/۱۳۸۹

    با سلام

    اگر به این منظور بوده از شما قبول شد جناب عاشقترین.

    پس معلوماتی را هم از غیرمسلمین نشانمان دادید تا بدانیم در خورجین امتهای دیگر چه چیزهایی ست.

    پاسخحذف
  26. أمة الله۱۰/۳۰/۱۳۸۹

    برادر گرامی ام مسیح با سلام

    برای برادرمان بهرام ورجاوند هم لطف کنید وسایل ورود به وبلاگ را تهیه کنید تا گه گاهی خودشان هم در اینجا حضور یابند.

    پاسخحذف
  27. ناشناس۱۰/۳۰/۱۳۸۹

    بله کاملادرسته افسانه ودروغ ولی باید یه جورایی افسانه پردازان را به پای سفره نور کشانید واگرانهاو افسانه هایشانرانشناخت چگونه می توان ذهن تاریک انهارا روشن ساخت دیگران جواب

    پاسخحذف
  28. با توکل بر خدا و سلام بر شما خانم امة الله ، لا اله الا الله ،

    و لا ان تنكحوا ازواجه من بعده ابدا ان ذلكم كان عند الله عظيما ، احزاب( 53 )

    خانم امة الله ، آیا حکم خدا در آیه بالا در حال حاضرنیز مصداق پیدا می کند؟

    ضمنا خانم امة الله ، منظور من این نبود که امثال ناشناس نوشته ها و مطالبشان را ارائه ندهند ، بلکه نظرم این است که آنچه را که در دل تنگشان دارند بگویند ،
    توصیه من به مومنان است که ارزش قرآن را بهتر و بیشتر بدانند ، چون اگر جن و انس جمع شوند و همدیگر را کمک کنند ، نمی توانند مانند قرآن را بیاورند،

    ما توفیقی الا بالله .

    پاسخحذف
  29. با توکل بر خدا و سلام بر شما ناشناس ، لا اله الا الله ،

    ناشناس فکر کردی خیلی زرنگی !!!!!

    ومکروا مکرالله والله خیرالماکرین ،

    ما توفیقی الا بالله .

    پاسخحذف
  30. آیه لا ننکحوا ازواجه من بعده اگر کاربرد ندارد پس عبث است و باید از قران حذف شود نظر شما چیست آقای احمدی با این پیشنهاد
    خواهش مندم که پاسخ دهید

    پاسخحذف
  31. مهم ترین فایده لاتنکحوا ازواجه من بعده ابدا این است که ثابت میکند زن پیامبر مهم تر است تا دختر پیامبر، زیرا دخترش بعد از مرگ شوهر حق عروسی داشت پس این آیه مذهب شیعه را می لرزاند
    و باز مهمترین فایده اش این است که بما میفهماند زنهای پیامبر عروسی نکردند تا حدیث را بما برسانند یعنی حفظ حدیث مهم بود و عایشه فدای آن شد اگر این توجیه درست نیست چه دلیلی برای این حکم ظالمانه وجود دارد که زنی 18 ساله 47 سال باقیمانده عمر خود را بیوه معلقه باشد؟!!
    این برداشت از آیه یعنی نابود شدن مذهب منسوبین به قران ( قرانی ها )
    منتظر پاسخم هر کس مرد میدان است پاسخ دهد با احترام

    پاسخحذف
  32. أمة الله۱۰/۳۰/۱۳۸۹

    سلام بر اهل ایمان و قرآن و تسلیم شدگان درگاه الله تعالی.

    مهمان عزیز جناب سایه مقدمتان مبارک.

    پاسخحذف
  33. أمة الله۱۰/۳۰/۱۳۸۹

    سایه ی گرامی سلام و برکت الله تعالی بر شما باد.

    این خانه را برای همین بناکردیم تا مکانی برای گفتگوی آزاد و جستجوی حقجویان بدور از دستگاه و سیستم کنترل شده ی فرهنگی!! فیلترینگ باشیم.

    باز هم مقدمتان مبارک.

    بی خبری نروید!

    پاسخحذف
  34. با توکل بر خدا و سلام بر شما سایه ، لا اله الا الله ،

    منظور من این است که بعد از مرگ زنان رسول ، آیا در حال حاضر برای مردان مومن مصداق عینی و عملی پیدا می کند ؟ چون دیگرتا روز قیامت زنان محمد رسول الله وجود ندارند که مردان مومن به این حکم عمل کنند !!!!! و چون اصل حکم مسئله ازدواج را می رساند ، و خدا نمی گوید که زنان رسول ماموریتشان بعد از مرگ رسول ، رساندن حدیث به دیگران است !!!!! حال شما فکر نمی کنید معنی و مفهوم ازدواج نکردن مومنان با زنان رسول در این آیه را از موضع تحریف می کنید ؟؟؟؟؟!!!!!

    ما توفیقی الا بالله.

    پاسخحذف
  35. أمة الله۱۰/۳۰/۱۳۸۹

    برادرگرامی ام آقای احمدی

    فکر کنید ذکر اشتباه پدرمان آدم و امر به نخوردن اون درخت هم برای ما فایده ای دارد؟

    آیا باید ذکر آن درخت ممنوعه که خوردنش سبب طرد پدرمان از بهشت شده از قرآن برداشته شود چون ما سروکاری با آن درخت نداریم ؟

    یا باید آن ذکر و بسیار ذکرهای دیگر باقی بماند تا حقیقتهایی برای ما آشکار شود.

    آیا زیبا نیست که الله تعالی در کتابش به این وضوح از برگزیدگی مقام زنان رسول الله سخن مبارکش تنزیل فرموده و ما در عصر و زمانی هستیم که ملاهای شیعه به زنان رسول اهانتها روا میدارند؟

    آیا این آیات درحقیقت برای این روزها نیست؟

    برادرم

    اخلاصتان در گفتارتان آشکار است و یقین دارم به این سخنانم اعتراضی ندارید فقط برای این یادآور شدم تا شرح بهتری در این باب تقدیم بفرمایید.

    سوره های بسیاری ذکر مواقف معینیست که اکنون وجود عینی ندارد همانگونه که محمد رسول الله در کنارمان حضور عینی ندارد.

    ادب دخول به خانه ی محمدرسول الله و معطل نکردن و بعد از غذا منصرف شدن و با زنانش از پشت حجاب سخن گفتن اموریست که خارج لز زمان ماست اما چه زیبا حقایق مهرانگیزی را در دل زنده نگه میدارد.

    حقایقی که تشیع بسیار از آن غافل شده البته نه تمام شیعیان بلکه گروهی که همچون گله هایی بدنبال چوپانهای مذهب ساختگی دویده اند و میدوند!

    پاسخحذف
  36. من با نظر آقای احمدی مبنی بر نسخ بعضی از آیات قرآن موافقم.
    آیاتی از قرآن منطقاً منسوخ شده است. به عنوان مثال قرآن از غلبه روم در چند سال آینده خبر می دهد. ما صد هزارسال دیگر هم که قرآن را بخوانیم باز هم قرآن همچنان از غلبه روم در چند سال آینده خبر می دهد. محتوای آیات قرآن نمی تواند مستقل از زمان و مکان نزول آیات باشد و ما نمی توانیم فرض کنیم که قرآن هم اکنون در حال نازل شدن است.

    پاسخحذف
  37. کامنت بالا از ارجمند بود. کامنت با نام "ارجمند" ارسال نمی شود

    پاسخحذف
  38. ارجمند گفت ...
    معمولا صحبتهای ما راجع به کتابهای آسمانی پیشین نه از طریق مطالعه آنها بلکه از طریق پیشداوریهایی است که به ما آموخته اند. بنا به تورات، موسی در پایان عمر اعلام کرد که طبق فرمان خدا یوشع جانشین او خواهد بود (تثنیه 31:3). این همان عقیده ای است که امامیه راجع به علی دارد یعنی محمد در پایان عمر امامت علی را اعلام کرده است و امامت او نصب الهی است. ضمنا همان گونه که می دانید در زمان غیبت موسی هارون جانشین او بود.من البته خودم به نظریه امامت آن گونه که در مذهب امامیه بیان می شود معتقد نیستم اما بهتر است در اینکه هیچ یک از پیامبران جانشینی تعیین نکرده است با احتیاط بیشتری سخن بگوییم. در نظر داشته باشیم که بعضی از پیامبران علاوه بر پیامبری، در قوم خود به حکومت یا سلطنت می رسیدند و از این رو اینکه پیامبری کسی را برای رهبری قوم به عنوان جانشین خود معرفی کرده باشند نامعقول نیست.

    پاسخحذف
  39. ارجمند۱۰/۳۰/۱۳۸۹

    هفدهمین بخش از مباحث حجاب با عنوان "لباس و ایمان" در سایت توحید منتشر شد.
    بازدید برای عموم آزاد است!
    www.touheed.com

    پاسخحذف
  40. با سلام. آقای ارجمند خسته نباشید. ماجرای سبت واقعا چگونه است؟

    پاسخحذف
  41. با توکل بر خدا و سلام برخواهر امة الله و برادر ارجمند ، لا اله الا الله ،

    همه کلمات و آیات و سوره های قرآن مصداق بارز کلمة الله هی العلیا است ،

    منظوراصلی من از تفهیم و تبین آیات خدا در قرآن ، این است که می بینم بعضی از افراد و بعضی از گروههای مردمی در معنی و مفهوم بعضی از آیات قرآن حق مطلب را ادا نمی کنند ، یعنی در معنی و مفهوم بعضی از آیات قرآن خیلی غلو می کنند ، و در معنی و مفهوم خیلی از آیات قرآن هیچ حدّ ارزشی را قائل نمی شوند ، و منظور من این است که از آیات قرآن در جایگاه خودش استفاده شود ، و من معتقد هستم کلیه آیات قرآن به نوعی دارای انذار ، بشارت ، راهنمایی ، پند ، نصیحت ، توصیه و ... به حق از طرف خدا برای مردم می باشد ، حال بعضی از آیات خدا در قرآن ، در یک مقطع زمانی ، مکانی ، قومی ، شرایط کاری و ... مصداق عینی دارد ، در بعضی مصداق عملی دارد ، در بعضی مصداق عینی و عملی دارد ، و در بعضی از مقاطع زمانی ، مکانی ، قومی ، شرایط کاری و... قبلا مصداق عینی و عملی داشته است ولی به خواست خدا فعلا مصداق عینی یا عملی ندارد ، و به خواست خدا این مصداقها بطور همیشگی تا روز قیامت در هر جای زمین و برای هر فرد و یا قومی که خدا بخواهد محقق می شود ، و حداقل استفاده مومنان از آیه ای که در رابطه ازدواج نکردن مومنان با زوجهای رسول الله محمد می باشد ، این است که خداوند حکمی را به مومنان واجب دانسته که باید مومنان به آن عمل می کردند ، حال اگر مومنان زمان ما ، اطاعت از خدا در این آیه را به اطاعت از خدا در دیگر احکام خدا در آیات قرآن قرار بدهند ، نفع زیادی به مومنان عمل کننده از طرف خدا خواهد رسید ، و خدا درآیه زیر می فرماید ،

    سنريهم اياتنا في الافاق و في انفسهم حتي يتبين لهم انه الحق ا و لم يكف بربك انه علي كل شي‏ء شهيد ، فصلت ( 53 )

    بنابراین آقای ارجمند ، آنچه خدا در آیاتش وعده داده است ، حق است و در زمان و مکان در نظر گرفته شده از طرف خدا قطعا محقق خواهد شد ،

    و من اصدق من الله قیلا ، ومن اصدق من الله حدیثا ، و من احسن من الله حکما لقوم یوقنون ،

    و عسي ان تكرهوا شيئا و هو خير لكم و عسي ان تحبوا شيئا و هو شر لكم و الله يعلم و انتم لا تعلمون


    خدایا ، گره از کار مشکل بندگان مومن واقعی خودت بگشای ، و به مومنان صبر و ایمان عطا بفرما ،

    ما توفیقی الا بالله.

    پاسخحذف
  42. با توکل بر خدا و سلام بر بنده مومن خدا ، لا اله الا الله ،

    فان مع العسر يسرا

    ان مع العسر يسرا

    فاذا فرغت فانصب

    و الي ربك فارغب


    و الذين امنوا و عملوا الصالحات لنبوئنهم من الجنه غرفا تجري من تحتها الانهار خالدين فيها نعم اجر العاملين ، عنکبوت ( 58 )

    الذين صبروا و علي ربهم يتوكلون ، عنکبوت ( 59 )

    ما توفیقی الا بالله .

    پاسخحذف
  43. أمة الله۱۰/۳۰/۱۳۸۹

    الحمدلله

    سلام بر برادر گرامی آقای احمدی و تشکری خالصانه بخاطر ذکر زیبای قرآنی که سخنانشان را بیشتر دربردارد.

    و سلام بر برادرگرامی ابوالفضل ارجمند و تشکری خالصانه بخاطر تذکرهای عجیب و غریبشان که کم کم برایمان آشنا می شود!

    و سلام بر برادران گرامی آصف و مسیح و منصور و نوزاد و توحید و بهرام و سایه.

    پاسخحذف
  44. أمة الله۱۰/۳۰/۱۳۸۹

    و سلامى همراه با ايمان تقديم شما عاشقترين.

    حق مهمانى تان بر گردنمان است.

    از اول می دانستم از اهل علم هستید کاش وارد مباحث هم میشدید.

    برادرگرامی

    منتظرم نظرتان راجع به این گفتگوها هستم.

    البته متوجه شدم شما هم به منبعی جز قرآن اعتماد مطلق ندارید و شرع خداوند را از مصادر زمینی بريئ مى شناسيد.

    الله تعالى هادي مان.

    ربنا ظلمنا انفسنا و ان لم تغفر لنا و ترحمنا لنكونن من الخاسرين.

    پاسخحذف
  45. عاشقترین۱۰/۳۰/۱۳۸۹

    اقای احمدی ناشناس کیلو چنده منکه غریبه نیستم
    ..عاشقترینم.چون نظرادیان رو در مورد بهرام ویا سوشیانس و ناجیان ادیان دیگر کپی کردم برای خانم امه الله فرستادم
    ..زرنگ کیلو چنده برادر زرنگ فقط خود خداست.
    بله دوست من ومکروومکرالله فالله خیر الماکرین

    پاسخحذف
  46. عاشقترین۱۰/۳۰/۱۳۸۹

    وبلاگ سنگین حرکت میکنه
    باهمون ناشناس سریعتر حرکت میکردم چون همونطور که مشاهده می فرمایید نظرم ناقص ماند چون کافی نت تعطیل شد

    پاسخحذف
  47. عاشقترین۱۰/۳۰/۱۳۸۹

    ربنا ظلمنا انفسنا و ان لم تغفر لنا و ترحمنا لنكونن من الخاسرين
    ورحمنا یا ارحم الراحمین
    در ضمن دونفر از خوانندگان ایدی بنده روadاد کردند
    اگرچه هنوز خبری نگرفتند وایمیلی هم از ایشان دریافت نشده دوست یا دشمن ایدیشانمحفوظ است

    پاسخحذف
  48. عاشقترین۱۰/۳۰/۱۳۸۹

    جاده توحیدویکتا پرستی هم لغزنده است لطفا بی ریاتر وبا اخلاص تر خوش اخلاق تر مهربان تر قرانی تر حرکت کنیم(فذکر انالذکری تنفع المومنین)

    پاسخحذف
  49. عاشقترین۱۰/۳۰/۱۳۸۹

    بگوییم خدایکست وسپس عاشق شویم(یعنی کینه ها را قلبمان اخراج کنیم) دوستی برای خدا ودشمنی برای خدا

    پاسخحذف
  50. عاشقترین۱۱/۰۱/۱۳۸۹

    در نبرد با تاریکی نباید عصبانی شد نباید نعره کشید
    ونبایدشمشیرکشیدونباید بیهوده خود خسته کرد باید شمع وچراغ وخورشید بر افروخت شمشیر بر تاریکی کارگر نیست نوری با طعم منطق ودستی روانهای سرد وخشن را گرم خواهد کردوهمین روانهای خشن وسردبه گرد نور گرمگرد خواهند امد......همانطور که بر گرد محمد مصطفی(ص)گرد امدند

    پاسخحذف
  51. عاشقترین۱۱/۰۱/۱۳۸۹

    اصلاح سطرسوم
    نوری باطعم منطق ودوستی ومحبت قرانی

    پاسخحذف
  52. با تشكر از خوش آمدگویی دوستان امیدوارم تا آخر همینطور باشید و بخاطر اینکه عقاید شما را رد میکنم نارحت نشوید
    قبل از ورودبه موضوع پیشنهاد دارم مسئولین وبلاگ این جناب (عاشقترین) را بیرون بیاندازند زیرا بنظر آدم هرزه ای میاید که از کلمات قرانی عرض حیات دنیا را میخواهد او راه را اشتباه آمده جایش اینجا نیست بهتر است برود قم و صیغه کند جایش اونجاست فضولی را ببخشید

    پاسخحذف
  53. آقای احمدی شما میفرمایید:
    ((دیگرتا روز قیامت زنان محمد رسول الله وجود ندارند که مردان مومن به این حکم عمل کنند !!!!! و چون اصل حکم مسئله ازدواج را می رساند ، و خدا نمی گوید که زنان رسول ماموریتشان بعد از مرگ رسول ، رساندن حدیث به دیگران است !!!!! حال شما فکر نمی کنید معنی و مفهوم ازدواج نکردن مومنان با زنان رسول در این آیه را از موضع تحریف می کنید ؟؟؟؟؟))
    ( پایان نقل قول شما)
    این فرموده شما طناب داری است که با آن خودتان را دارید دار میزنید نتیجه فرموده شما اینهاست:
    1 در قران آیه ای است که عبث است و کاربرد ندارد الله دستور داده به دایناسور نزدیک نشوید در حالیکه دایناسور حیوان ماقبل تاریخ بوده است!! گفت و نگفت یک چیز است!
    2 خنده دارتر اینکه االله به ما دستور داده این آیه را بخوانیم دایما و بصورت ترتیل!!!! در حالیکه عبث است.
    3 اگر این دستور کاربرد تا قیامت نمیداشت آیا بهتر نبود پیامبر شفاهی میفرمود به یارانش ؟ و در قرانی نمینوشت که قرار است تا روز قیامت تلاوت شود ووقت ما را تلف نمیکرد؟
    در ضمن ظلم معلق گذاشتن عایشه جوان تا آخر عمر را را جواب ندادید؟
    آیا خدای شما ظالم است و کارهایش دلیل ندارد؟ با احترام

    پاسخحذف
  54. سلام

    نویسنده این پست نگاه تندروانه ‌ای به موضوع داشته و به همین خاطر زوایای آن را نادیده گرفته است:

    «۱-نه در قرآن و نه در کتابهای آسمانی ديگر ثابت نشده است که پيامبری از پيامبران، پس از خود جانشين تعيين کرده باشد.»

    این گزاره به روشنی اشتباه است و به راحتی می‌توان مثال نقضی برای آن عنوان: جانشینی طالوت از سوی موسی نبی: (۲۴۶-۲:۲۴۵)

    در اینکه رسولی جانشینی برای خود تعیین کند مشکلی وجود ندارد و در بعضی شرایط عملی لازم و ضروری است. مشکل اینجاست که برای چنین فرد منتخبی شخصیتی فراانسانی قائل شویم. «طالوت» با اینکه از یک نبی به جانشینی برگزیده شد اما مقامی الوهی در حافظه آیندگان پیدا نکرده است.

    همینطور نظر کلی در مورد «اولی الامر» پایه و اساس محکمی ندارد.

    پاسخحذف
  55. أمة الله۱۱/۰۱/۱۳۸۹

    الحمدلله و سلامٌ على عبادالله الصالحين.

    رب هب لي حكما وألحقني بالصالحين.الشعراء ، الآية 83

    ربنا لا تزغ قلوبنا بعد إذ هديتنا وهب لنا من لدنك رحمة إنك أنت الوهاب. آل عمران ،الآية 8

    وقل رب أدخلني مدخل صدق وأخرجني مخرج صدق واجعل لي من لدنك سلطانا نصيرا. سورة الإسراء ، الآية 80

    ... ربنا آتنا من لدنك رحمة وهيئ لنا من أمرنا رشدا

    سورة الكهف ، الآية 10

    پاسخحذف
  56. أمة الله۱۱/۰۱/۱۳۸۹

    ويا قوم لا أسألكم عليه مالا إن أجري إلا على الله وما أنا بطارد الذين آمنوا إنهم ملاقو ربهم ولكني أراكم قوما.

    ويا قوم من ينصرني من الله إن طردتهم أفلا تذكرون.سورة هود ، آيات 29-30

    پاسخحذف
  57. أمة الله۱۱/۰۱/۱۳۸۹

    تشكرى خالصانه تقديم اهل الحق و الصبر.

    و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر.

    پاسخحذف
  58. أمة الله۱۱/۰۱/۱۳۸۹

    استاد گرامی جناب سایه

    سایه ی شما برایمان مبارک خواهد بود و البته آمدنتان قبل از اینکه دعوت ما باشد یک وظیفه ی دینی شماست که هرجا مجال دعوت باشد حضور یابید چه دیگران خوششان بیاید چه نیاید.

    مگر حق گویی همیشه با دف و شادی و هورا همراه بوده که این دنیای مجازی همچنین باشد!

    برادرگرامی

    در این مکان هرکسی خواهد نوشت ولی تنها گفته های وزین و زیبا ارزش توقف و تدبر دارد.

    امیدوارم سعه ی صدر را همگی حفظ کنند و این مکان به جولانگاه مواضیع فردی تبدیل نشود که سرانجام نفعش بسوی همان افرادی خواهد بود که چنین محیطی را دوست ندارند.

    چندین سال است ما و شما با افراد به گفتگو مشغول بوده ایم چه ناسزاگویی هایی که نگفتند و ما " سلاما سلاما " گذشتیم تا شاید درهای رحمت و هدایت الهی بسویمان گشوده و همگی مان را در برگیرد که این دنیا قابل اطمینان نیست تاریخش هم ثابت نیست !
    فردا قرار است شنبه باشد ولی ممکن است چنین تاریخی در کتابمان وجود نداشته باشد!

    همیشه ترس از آن داریم که در آرزوی فرداهای ناآمده بمانیم!

    ... ربنا آتنا في الدنيا حسنة و في الآخرة حسنة و قنا عذاب النار .

    پاسخحذف
  59. ناشناس۱۱/۰۱/۱۳۸۹

    http://www.youtube.com/watch?v=PF3q8gryVig

    می خوام کمی آروم بشین.

    من عاشقترین نیستم!

    پاسخحذف
  60. ناشناس۱۱/۰۱/۱۳۸۹

    پیانوی زیبا را بشنوید.

    پاسخحذف
  61. عاشقترین۱۱/۰۱/۱۳۸۹

    ببین سایه گراامی واحساساتی من
    درسته که از نور گفتم ونور دشمن تاریکی وسایه است
    ولی عزیز برادر بانور پنجه میفکن که تا نوری نباشد سایه ای هم نیست.

    پاسخحذف
  62. عاشقترین۱۱/۰۱/۱۳۸۹

    درسته جناب ناشناس من دوباره همانطور که شما هم نمی توانی عاشقترین باشی من هم از به بعد نمی توانم ناشناس باشم چون شناخته شده بی ریا وعاشقترینم

    پاسخحذف
  63. ازعاشقترین به برادر گرامی سایه۱۱/۰۱/۱۳۸۹

    یا ایها الذین امنوا اجتنبوا کثیرا من الظن ان بعض الظن اثم من ادم هرزه ای نیستم ولی شما را باید نگه دارند تا ازسه معصیت توبه کنی 1تهمت2غیبت4ظن بد5حسادت

    پاسخحذف
  64. عاشقترین به سایه۱۱/۰۱/۱۳۸۹

    وحرف اخر اینکه امشب زیاد نمی توانم بیشتر از این کافی نت بمانم مهمان دارم فقط میخواستم همه سایه هادوچیزرا بدانند 1قران برنامه این جهان ماست نه انکه در طاقچه بماند برای ان جهان ودوم قبل از انکهچوب وفلکشان را بیاورند و...بنده را به قم تبعید کنند بدانند اگه بنده می خواستم به قم بروم به دنبال ادرس به اینجا نمی امدم واز توهم نمی پرسیدم

    پاسخحذف
  65. ارجمند به نوزاد۱۱/۰۱/۱۳۸۹

    سلام علیکم
    در سایت توحید در بخش "تعطیل عقل" راجع به حکم سبت در تورات و تفاسیر عقلی و نقلی از این حکم به تفصیل توضیح داده ام.

    پاسخحذف
  66. عاشقترین۱۱/۰۲/۱۳۸۹

    باسلام مهمانهارفتندومندوباره به کافی نت برگشتم
    ناشناس گرامی دوم امیل ازشماعزیز گرامی دریافت شدولی ادرسی که فرستاده بودید فیلتربود نتوانستم باز کنم دوایمیل از شماناشناس گرامی دریافت شد

    پاسخحذف
  67. عاشقترین۱۱/۰۲/۱۳۸۹

    از اینکه فرمودیدنظرات خوبی گذاشتم بیانگرلطف ونگرش عمیق خود شماست چون خونریرزیوفسادنتجه همین کوته نظریهای بعضی افراد است چون به جای انکه به اتحاد ویکپارچگی اندیشه های مثبت جهت اصلاح جامعه فکر شودبه راهی میروند که اخرالامر یا خونشان ریخته می شود وخونی را می ریزند ودر اخر هم به ترور اندیشه افتخار می کنند

    پاسخحذف
  68. عاشقترین۱۱/۰۲/۱۳۸۹

    از اینکه فرمودیدنظرات خوبی گذاشتم بیانگرلطف ونگرش عمیق خود شماست چون خونریرزی وفسادنتجه همین کوته نظریهای بعضی افراد است چون به جای انکه به اتحاد ویکپارچگی اندیشه های مثبت جهت اصلاح جامعه فکر شودبه راهی میروند که اخرالامر یا خونشان ریخته می شود ویاخونی را می ریزند ودر اخر هم به ترور اندیشه افتخار می کنند

    پاسخحذف
  69. عاشقترین۱۱/۰۲/۱۳۸۹

    در ضمن از عزیزانی که از تفکر بنده همانندسایه ویا دیگر عزیزان خوششان نمی اید می توانند بنده را عفو بفرمایند ویا به نظراتم توجه نفرمایند(چون نظر هیچکس ماانزل الله نیست) در ضمن اگر از نظراتم استفاده کردید التماس دعای خیر دارم وبرای من وعشقم یعنی همان خالق دوجهان دعای خیر بفرمایید تا مرا به خودم رها نکندکه اگرعشق اونبود هم اکنون در رکاب شما مومنین ودوستدارانش نبود

    پاسخحذف
  70. عاشقترین۱۱/۰۲/۱۳۸۹

    اصلاح خط اخر
    در رکاب شمامومنین ودوستدارانش نبودم

    پاسخحذف
  71. با سلام
    آقای ارجمند ممنون از پاسختان.
    صفحه مورد نظر را خواندم ولی پاسخم را نگرفتم.
    سوالم را واضح میگویم. چرا برای کسانی که حکم سبت را نادیده گرفتند آن نوع عذاب در نظر گرفته شد. اگر عدل است پس امروز هم باید عدل باشد و کسانی که حداقل حکم سبت را نادیده میگیرند چنین عذابی داشته باشند

    پاسخحذف
  72. أمة الله۱۱/۰۲/۱۳۸۹

    سلام بر اهل و دوست داران قرآن و همراهان

    خداوند معال در وجود هر انسانی بذرهای خوبی کاشته که می باید توسط خودش یا دیگران شناخته و باروری شود.

    گفتند خدا انگشتان یک دست را شبیه بهم نبافریده!

    ولی چه زیبا این ناشبیه ها یار و یاور هم می شوند و با هم کارها انجام میدهند و بدون هم فایده ای از آنها دیده نمی شود بلکه محتاج به دست گیره نده می مانند!

    ما همه به یاری هم نیازمندیم .

    دیوار اندیشه های بسیاری از ما کوتاهتر است پس بایستی آنانی که دیوارهای اندیشه هایشان بلندتر است نگهبانی را به عهده گیرند.

    برادران و خواهرانم

    دعای خیر قبل از همه گوینده اش را شامل خیر و غرق خیرات می نماید پس همدیگر را از اینهمه خیرات بی بهره رها نکنیم هرچند ناشناس و مجهول و راه های آشنای مان بسته شود.

    برادر گرامی ابوالفضل ارجمند نوشته های شما زیبا و صریح است و البته حاشیه هایی بر بعضی سخنانتان دارم که در مباحث خاصش به آن می پردازم.

    به قول برادرم آقای احمدی خداوند هر کتابی را کامل برای امت زمانش نازل فرموده و هیچ کتابی از سوی خدا ناقص نازل نشده است.

    و حقیقت امر نیز همین است.

    اما واقعیت های قرآنی نشان می دهد که نزول کتاب از زمان آدم تا نوح نبوده بلکه آنچه از سوی خدا بسوی بندگان میرسیده سفارشهایی بوده که از سوی نبیین و رسولان به امت میرسیده.

    تا زمان پدرمان ابراهیم که انسانها با خط و نوشتن آشنا و ادوات آنرا داشتند و این ترقی زمانی سبب نزول کتاب می بوده است که بعدها ادامه می یابد و به تنزیل قرآن ختم می شود.

    شما و همگی معتقدیم تورات و انجیل اگر در دسترس میبود مصدر هدایت می بود.

    ولی حقیقت دیگر اینکه همین قرآن درحقیقت زحمت بحث در کتب سابق را بر ما کم کرده و اکنون ما درحقیقت هم تورات را داریم و هم انجیل و هم فرقان و هم زبور و صحف که مجتمع بین دوجلد قرآن عظیم است.

    چه آیات بسیاری داریم که می فرماید: بر آنان چنین نازل کردیم ... بر آنان حکم کردیم ... بر آنان واجب کردیم ...

    اهل کتاب می بایست بدنبال حقایق کتب خود باشند اما بر ما این زحمت واجب نیست بلکه ضرورتی هم ندارد.

    درهمه ی احوال از اینکه شما به دیگر کتب آسمانی آشنایی دارید جای سپاس است و البته خودم هم نسخه ای از این کتاب کنونی عهد قدیم و جدید دارم که گه گاهی بر آن مروری میکردم ولی مدتهاست از آن بکلی دور شدم چون دیدم نوشته ها چیزی جز ترجمه های نابجا نیست .درست مثا کتب تفسیری مذاهب خودمان که در آن یکباره مرج البحرین یلتقیان می شود ازدواج دختر پیامبر با پسرعمویش!

    امیدوارم در باب ناسخ و منسوخ هم صحبت کنیم که دیدم عزیزان توصوراتی دارند که با آنان موافق نیستم.

    و آخر دعوانا ان الحمد لله رب العالمین.

    پاسخحذف
  73. ارجمند به نوزاد۱۱/۰۲/۱۳۸۹

    سلام بر شما
    آدم در بهشت از میوه درختی خورد و اخراج شد. امروزه تا آنجا که من اطلاع دارم خوردن میوه هیچ درختی گناه نیست و مجازات تبعید ندارد. اعتبار بعضی ازاحکام به شرایط زمانی و مکانی نزول آن بستگی دارد. من درست بر عکس شما فکر می کنم و معتقد نیستم که اگر حکمی زمانی عادلانه بوده است اکنون هم لزوما عادلانه است. توقف بر "بعضی" از احکام متون مقدس عین بیعدالتی است، چرا که هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد. حکمی ممکن است در شرایطی معقول و در شرایطی دیگر نامعقول باشد. من این مثال را بارها گفته ام که عیسی در عین تصدیق تورات، در برابر بعضی از احکام فرعی آن حکم جدیدی بیان کرد. اتفاقا یکی از مشکلات یهودیان مؤمن با عیسی این بود که می گفتند اگر احکام موسی و قوانین تورات عدل بوده است امروزه هم باید عدل باشد و از این رو عیسی فرد منحرفی به حساب می آمد.

    پاسخحذف
  74. ارجمند۱۱/۰۲/۱۳۸۹

    سلام بر امة الله عزیز
    "اهل کتاب می بایست بدنبال حقایق کتب خود باشند اما بر ما این زحمت واجب نیست بلکه ضرورتی هم ندارد."
    فراموش نکنید که در ابتدای بعثت محمد کتابی به نام قرآن به شکل کنونی آن در دسترس مردم نبود و آنچه به عنوان کتاب موجود بود تورات و انجیل و سایر متون مقدس باقیمانده از قبل بود.
    طبعاً بر اساس دیدگاه شما بر اهل کتاب هم لازم نبود به خود زحمت دهند و توجهی به سخنان محمد داشته باشند.
    من معتقدم هم ما لازم است کتب دیگران را بخوانیم هم دیگران لازم است کتب ما را بخوانند. اصولاً در ادبیات قرآن کتابی به نام "کتاب ما" وجود ندارد تا ما خود را تنها به آن محدود کنیم. البته ما در کودکی این شعر را آموخته ایم که:
    منم بچه مسلمان کتابم هست قرآن
    آشنایی با تورات و انجیل از نظر من ضروری است و یکی از حسناتش این است که نشان می دهد در متون توحیدی چه چیزی ثابت مانده است و چه چیزی تغییر کرده است.

    پاسخحذف
  75. أمة الله۱۱/۰۲/۱۳۸۹

    سلام و رحمت الله بر ارجمند

    البته برای درک بعضی از عبارات قرآنی راهی جز تفحص در متون قدیمی نیست.

    حقیقت امر این است که زبان قرآن زبان متداول عرب کنونی نیست هرچند ریشه های زبان برای عرب کنونی آشناست و همین باعث شده بهترین امت در فهم قرآن باشند.

    اما اصطلاحاتیست قرآنی که رواجی بین عرب کنونی ندارد و افرادی که با زبان عبری حقیقی ( چون عبری متداول یهود در فلسطین اشغالی یک زبان ساخته و جعلیست که در برابر عبری حقیقی ساخته شده تا فهم متون حقیقی برای همه ممکن نباشد ) آشنا هستند متوجه ی آن کلمات دقیق می شوند.

    در این باره خیلی دوست دارم با چنین افرادی آشنا شوم. و سابقا دانشمند معروفی را میشناختم که سخنان بسیار دقیق و زیبایی راجع به بعضی اصطلاحات یا نامهای اماکن در متون مقدس داشت.

    متاسفانه آدرسش گم کردم!

    امیدوارم شما کمک کنید دوباره آدرسش پیدا کنم.

    آن شخص نامهایی مانند " مکه " بکه " را بر اساس زبان متون قدیمی معنا میکرد و معتقد بود این نامها ربطی به زبان کنونی عرب نداشته .

    به هرحال همراهی شما بسیار برایم ارزشمن است.

    پاسخحذف
  76. روح، نفس، نفخ
    وبلاگ پژوهش در قرآن به روز شد

    پاسخحذف
  77. عاشقترین۱۱/۰۳/۱۳۸۹

    امشب یکی از برادرانخوش اخلاق قرانی ایدیم را اد کرده بود اگرچه فرصت تبادل نظر نشد .دوستان هم که نظر تازه ای نگذاشته اند. فقط گفتیم جهت حضور وغیا ب یه کامنت گذاشته باشیم
    همگی در پناه حق

    پاسخحذف
  78. با سلام

    برادر مسیح لطفا دعوت نامه را دوباره به جیمیل من ارسال کن !

    متشکرم

    پاسخحذف
  79. ناشناس۱۱/۰۳/۱۳۸۹

    عاشقترین معلومه خیلی عاشقی ببین چی گفتی :
    "التماس دعای خیر دارم وبرای من وعشقم یعنی همان خالق دوجهان دعای خیر بفرمایید تا مرا به خودم رها نکند"
    عشقت خالقته ؟ آخه خالق نیاز به دعای خیر دیگران داره ؟

    امة الله هم که اصولا خودش رو دانای به غیب میدونه و خیلی مسائل رو از اولشم میدونسته هرچند از اولش باهاشون مخالفت کرده ... الان به عاشقترین میگه : "و سلامى همراه با ايمان تقديم شما عاشقترين.حق مهمانى تان بر گردنمان است.
    از اول می دانستم از اهل علم هستید کاش وارد مباحث هم میشدید."
    و چند روز قبل در منطق آبدوغ خیاری عاشقترین رو به همدستی در فیلترینگ متهم میکنه ، نه مثل سلام صلوات اینجا ها ! بلکه با تندی شبیه سایه و سلفی ها !

    آخ که چقدر این حرف امة الله باعث خنده ی خود عرب زبانهاست : "حقیقت امر این است که زبان قرآن زبان متداول عرب کنونی نیست هرچند ریشه های زبان برای عرب کنونی آشناست و همین باعث شده بهترین امت در فهم قرآن باشند."
    واقعا عرب ها بهترین امت در فهم قرآن هستند ؟ ! ...معیارتون چیه ؟ حرفه دیگه ، زدنش که مالیت نداره !
    قبلش اعلام کنید اینجا وبلاگ تفریح و جوک و سرگرمیه ؛ حالا افاضات احمدی و ارجمند پیشکش ! که فقط جسارت به قرآنه ! رای و نظر خودشونو قرآن میدونن ؛ خوش باشید همگی !
    خدا خیر بده به اترش که یوخده کینه های قدیمش رو دور ریخته بلکه دوقرون تناقضای این جماعت رو هم ببینه .
    حالا بدویید ... بیاین سر این بنده ی مومن واقعی خدا بریزید و به جای کشف و تدبر در تضادهاتون ، شروع کنید به حرف این بنده تاختن ... همینو میخواستید دیگه نه ؟ خوراکتون رو آوردم : اسم اینجا رو هم بذارید معنای تضاد و تناقض ! تو معرفی اش هم بنویسید سر سفره ی تضاد جمع شده اید ... و داستان رو برای بچه هاتون ادامه بدید ! ... چه غذای بدمزه ای ! :(

    پاسخحذف
  80. عاشقترین۱۱/۰۳/۱۳۸۹

    عاقلان از نکته نروند
    ظاهروباطن همین که هست من که گفتم اگه از نظرات اگه خوشت نیامداهمیت نده من که ادعای صاحب المکانی وصاحب الزمانی نکردم
    که ایییییییییییین همه حسادت می کنید البته نفرینت نمی کنم چشمت به نور بصیرت بینا.................

    پاسخحذف
  81. عاشقترین۱۱/۰۳/۱۳۸۹

    کامنت بالا به برادر یا خواهر عصبانی البته به ناشناس خودمون برنخوره
    من وعشقم یعنی من وعشقی که بین خداست من از خواسته خدا خبر ندارمجناب ناشناس اصفهانی عزیز نگی رابطه مونبا عشقمون حضرت خالق بد نیست چجوری فهمیدم بچه اصفهانی عزیز دل برادر

    پاسخحذف
  82. عاشقترین۱۱/۰۳/۱۳۸۹

    البته جناب ناشناس یا همون یکی عزیز شما می توانید همیشه عرض افاضه بفرمایید چون علم نزد همگان نیست
    شاید ما چیزی از شما یاد گرفتیم وخدا نزدیکتر شدیم و اجر عظیمی هم از خود نمودید .این شما این گوی ومیدان
    اجرکم عندالله

    پاسخحذف
  83. عاشقترین۱۱/۰۳/۱۳۸۹

    اصلاح کامنت اولی.عاقلان از پی نکته نروند(ضرالمثل فارسی).در کامنت بالاچند جمله سرهم نوشته شد شما از بزرگواری درست بخوانید.در کامنت سوم وبه خدا نزدیکتر شدیم واجر عظیمی هم ازآن خود نمایید

    پاسخحذف
  84. ایول به ناشناس نکته دان۱۱/۰۳/۱۳۸۹

    ایول بابا ایول! دستت درد نکند. جالب بییییید!

    پاسخحذف
  85. ارجمند۱۱/۰۳/۱۳۸۹

    خانم یا آقای سایه در مورد لاتنکحوا ازواجه من بعده ابدا کامنتی گذاشتند که من درست متوجه منظورشان نشدم. با توجه به اینکه این عبارت قرآنی یکی از سؤالات من است و من مطمئن نیستم که آن را درست ترجمه می کنیم، اگر ایشان یا دوستان دیگر درباره دلیل این حکم توضیحی دارند بیان فرمایند.

    پاسخحذف
  86. ارجمند عزیز 1 من مرد هستم نه زن. 2 هنوز هم منتظر جواب کامنتم درباره لاتنکحوا ازواجه هستم ولی کسی پاسخ نداد تا بحث را ادامه دهم 3 شما مگر آیه را چگونه ترجمه میکنید؟ آیا غیر از این است که آیه دارد میگوید بعد از مرگش با همسرانش عروسی نکنید؟ منتظر پاسخ هستم. با احترام!

    پاسخحذف
  87. ارجمند۱۱/۰۳/۱۳۸۹

    سلام بر سایه عزیز
    "آیا غیر از این است که آیه دارد میگوید بعد از مرگش با همسرانش عروسی نکنید؟"
    به عنوان یک احتمال، شاید ترجمه رایج "بعده" به "بعد از مرگش" درست نباشد، چون در آیه صریحا به مرگ پیامبر اشاره نشده است، هرچند "ابداً" تلویحاً ممکن است این موضوع را برساند.
    در هر صورت این عبارت در قرآن برای من سؤال برانگیز است. از توضیح شما و سایر دوستان در این زمینه ممنون می شوم.

    پاسخحذف
  88. ارجمند گرامی سلام
    شما اگر غیر از معنیی که همه فهمیدند، چیز دیگری میدانید آنرا بگویید، اما قران میگوید
    إِنَّكَ مَیتٌ وَإِنَّهُمْ مَیتُونَ و زنان پیامبر با ایشان بین 30 تا 40 سال فاصله سنی داشتند پس محتمل بود اکثرا بعد از ایشان بمیرند که همینطور هم شد و یارانش از این آیه همین را فهمیدند که زنان نباید عروسی کنند پس با آنکه آندوره بیوه زود عروسی میکرد عایشه و میمونه و بقیه تا نیم قرن مجرد باقی ماندند که مشابه آن نیست در زنان دیگر مدینه.
    پس آیا ابوبکر و عمر علی و عایشه زبان قران را نمیفهمیدند و شما میدانید؟این از اون حرفهای عجیب و غریب است!!!!!!
    در ضمن پاسخ سوالهای مطرح شده در کامنت اول مرا کسی نداد!
    از لحن نوشته من که ظاهراشاید مودبانه نیست آزرده خاطر نشوید من دوستدار همه شما هستم دوستدار هدایت شما با احترام

    پاسخحذف
  89. ارجمند۱۱/۰۳/۱۳۸۹

    سلام و تشکر از سایه عزیز
    در آیه 33 سوره احزاب، قرآن از مجموعه ای از زنان نام برده است که بر پیامبر حلالند. همان گونه که در مباحث حجاب در سایت www.touheed.com بیان کرده ام، بعضی از این مجموعه ممکن است در نکاح پیامبر باشند و بعضی نباشند به عنوان مثال دختران عمو و دختران عمه ها و دختران دایی و دختران خاله ها که در آیه به آنها اشاره شده است و بسیار بعید است همه آنها در نکاح پیامبر بوده باشند.
    در همین آیه به زن مؤمنی اشاره شده است که خود را به پیامبر ببخشد به شرط اینکه پیامبر بخواهد با او ازدواج کند. در آیه تأکید شده است که این زن تنها به پیامبر تعلق دارد، نه سایر مؤمنان (خالصة لک من دون المؤمنین).
    چنین زنی بالقوه زن پیامبر است، نه بالفعل. اگر این زن همسر پیامبر باشد تاکید قرآن بر "خالصة لک من دون المؤمنین" معنی ندارد، چون معلوم است که زن به شکل خالص به شوهرش تعلق دارد نه به مردان دیگر.
    بعضی گفته اند که خالصة لک من دون المؤمنین یعنی اینکه این نوع ازدواج خاص پیامبر است. این تفسیر هم نادرست است. آیا اگر زنی خود را به یک مؤمن غیر از پیامبر ببخشد (احتمالا یعنی اینکه مهر خود را ببخشد) بر آن مؤمن حرام است؟
    به این ترتیب ما با زنی مواجهیم که بر اساس فرهنگ و رسوم خاص شهر پیامبر متعلق به پیامبر است و در عین حال هنوز با پیامبر نکاح نکرده است. ما امروزه تنها با دو وضعیت مواجهیم که زنی در نکاح مردی باشد یا نباشد و با این وضعیت که زنی متعلق به یک مرد باشد ولی در نکاح او نباشد آشنا نیستیم. با این توضیحات و احتمالات، ممکن است بتوان "لاتنکحوا ازواجه من بعده ابدا" را با "خالصة لک من دون المؤمنین" مرتبط دانست، یعنی قرآن مؤمنان را از ازدواج با زنانی که به پیامبر تعلق دارند منع کرده است و تفسیر آیه هیچ ربطی به مجرد ماندن زنان پس از مرگ پیامبر نداشته باشد.
    من معتقدم که ابوبکر و عمر و علی و عایشه بسیار بهتر از ما به معنی کلمات واصطلاحات قرآن آشنا بودند، چون در شهر پیامبر زندگی می کردند. اما به همین اندازه هم معتقدم آنچه امروزه به این بزرگان نسبت داده میشود عمدتا نامعتبر است. در حقیقت حدیث سازان از نام بزرگان دینی برای دادن اعتبار ساختگی به دروغهایشان بهره برده اند. تدبر در قرآن راهگشاتر از مراجعه به کتب حدیث است، هرچند من هیچ کتاب حدیثی را مطلقا رد نمی کنم.

    پاسخحذف
  90. ارجمند۱۱/۰۳/۱۳۸۹

    سلام بر همه دوستان
    با توجه به اینکه تفسیر رایج از "لاتنکحوا ازواجه من بعده ابداً" به نظر من نامعقول و غیر انسانی است، این عبارت همواره برای من سؤال بوده است. در مباحثه با جناب سایه به نکته جدیدی رسیدم که البته در حد احتمال است. متشکر می شوم که سایر دوستان هم نظر خود را در اینباره اعلام کنند.

    پاسخحذف
  91. ارجمند گرامی سلام
    یعنی شما میگویید زنان پیامبر حق داشتند بعد از ایشان عروسی کنند و منع نشده بودند، ولی خودشان تقریبا کم و بیش 50 سال بعد بیشوهر ماندند و کسی هم به خاستگاری ایشان نیامد؟
    پس چرا عروسی نکردند؟ حتی یکیشان هم عروسی نکرد.
    و آنوقت ها زنهای بیوه را رو دست میبردند.
    و آیا معنی (من بعده) را نمیدانید من بعده یعنی دو بعلاوه دو مساوی 4 یعنی (بعد از رسول) یعنی بعد از مرگش ...... زیرا تا که زنده بودند که هیچ کس در فکر این نبود که با زنانش عروسی کند
    و شما میگویید اصحاب پیامبر مثل شما آیه را فهمیده بودند ولی هیچکس این فهم آنها را بما نرساند؟ مگر همچین چیزی ممکن است؟

    پاسخحذف
  92. ارجمند گرامی فرمودید:
    تفسیر رایج از لاتنکحوا ازواجه من بعده ابدا به نظر من نامعقول و غیر انسانی است( پایان نقل قول)

    بله چون بنظر شما غیر انسانی است پس میخواهید حکم قران را با تاویلات شیعه گونه انسانی تر کنید!! و آن را مطابق میلتان کنید.
    این را هیچکس از شما قبول نمیکند که شب را روز معرفی کنید.
    و من در کامنت اول گفتم چرا این حکم لازم بوده است. با احترام

    پاسخحذف
  93. أمة الله۱۱/۰۳/۱۳۸۹

    سلام بر این جمع مبارک

    برادرگرامی سایه مقدمتان مبارک.

    برادر گرامی ارجمند خیلی عالیست که از اون حرفهای عجیب و غریبتان در اینجا آشنا افتد!

    واقعا بحث زیباییست.

    من منتظر میمانم بعد در آخر حرفهایم را میگویم.

    ولی این بحث را خیلی دوست دارم.

    اما این آیه را لطفا فراموش نکنید:

    .... و ازواجه امهاتهم ...

    پاسخحذف
  94. أمة الله۱۱/۰۳/۱۳۸۹

    با عرض معذرت چند اشتباه تایپی در نوشته های من هست که خودتان با برگواری تان ببخشید.

    ایراد این قسمت این است که مدیریت خاصیت ویرایش نظر وجود ندارد!

    پاسخحذف
  95. أمة الله۱۱/۰۳/۱۳۸۹

    دوستان نکته بین و نکته دان ناشناسان عزیز سلام

    خیلی به جمع ما خوش آمدید.

    پاسخحذف
  96. دوستان با سلام

    اولين قسمت بحث ناسخ و منسوخ با توجه به بحثهاى تان شروع كرديم.

    به پست جدید دعوت هستید.

    با تشکر

    پاسخحذف
  97. سلام

    بهتر است:
    ۱- آنچه بارها حول امامت و خلافت و جانشینی و شرک و غیره در معنای توحیدهای گذشته بازگو کرده‌اید و به نظر می‌رسد باز هم می‌خواهید تکرار کنید، بصورت جامع در دو سه پست نه ده پست بیان کنید و از این موضوعات بگذرید. پیامی را که مد نظر شما ست به خوبی منتقل کنید و تمام. دیگر به خوانندگان مربوط است حرف شما را قبول کنند یا خیر.
    وقت و انرژی خود را برای بیان موضوعات دیگر که بسیار اند از دست ندهید.
    ۲- ترافیک قسمت نظرات معنای توحید بالا ست و عده ای (مانند عاشقترین) آن را با چت روم اشتباه گرفته اند. حذف نظرات اسپم به بهتر شدن فضای وبلاگ کمک می‌کند.
    ۳- نظرات قابل ویرایش اند پس به جای ارسال یک نظر دیگر و عذر خواهی، مدیران می‌توانند نظر خود را اصلاح کنند.

    حال که مکان وبلاگ تغییر کرده بد نیست در خط مشی خود هم تغییراتی بدهید تا از تمام پتانسیل‌ها بهتر استفاده شود.

    پاسخحذف
  98. أمة الله۱۱/۰۳/۱۳۸۹

    سلام اترش گرامی

    ممنون از راهنمایی تان.

    نگران ترافیک نباشید بعدش جمع آوری کلی میشود.

    اشکالی دارد کمی هم سر کلاس استراحت شود؟

    پاسخحذف
  99. عاشقترین۱۱/۰۵/۱۳۸۹

    ببنید تا نیام صد نمی شود
    ربی یسر ولاتعسر وتمته بالخیر

    پاسخحذف
  100. عاشقترین۱۱/۰۵/۱۳۸۹

    جناب بزرگوار اترش حسودی هم کمتر از شرک نیست
    اللهم اعوذ بک من الشر کل حاسد اذا حسد

    پاسخحذف
  101. عاشقترین۱۱/۰۵/۱۳۸۹

    کاش ای قوم اندکی می دانستید چه می گویم.کاش اترشها از ده کامنت عاشقترین یکی را که میدانند به اندازه یک عمر اموخته هایشان هزارتو دارد می فهمیدند اما متاسفانه بایدگفت لیس علی الاعمی حرج همانطور که لیس علی المجنون (عاشقترین )حرج

    من به خودنامده ام که به خود باز روم
    انکه اورد مرا باز برد در وطنم

    پاسخحذف
  102. عاشقترین۱۱/۰۵/۱۳۸۹

    برادر بزرگوار جناب اترش گرامی برای لحظه ای از اظهارنظرت در بالاکمی عصبانی شدم وهمان که می دانید خلق الانسان ضعیفا عذر خواهی بنده را بپذیرید که خودما هم مثل شما مهمان این جمع جستجوگر هستیم

    پاسخحذف
  103. عاشقترین۱۱/۰۵/۱۳۸۹

    برادر بزرگوار جناب اترش گرامی برای لحظه ای از اظهارنظرت در بالاکمی عصبانی شدم وهمانطور که می دانید خلق الانسان ضعیفا عذر خواهی بنده را بپذیرید که خودما هم مثل شما مهمان این جمع جستجوگر هستیم.

    پاسخحذف

و الهکم اله واحد، لا اله الا هو الرحمان الرحیم