۱۳۹۰ خرداد ۸, یکشنبه

انواع وحى و شخصيت جبريل عليه السلام 6


سلام بر روح القدس و سلام بر همه ى خوانندگان و صاحب نظران مؤمن
تذکری که لازم است بارها تکرار شود اینکه خداوند علم و دانشی از خلقت " روح " نصیبمان نفرموده است.
پس در تمامی این بحثها قصدم این نیست که بمانند نمایش دانشگاههای غربی جلساتی خاص تشکیل داده و سخن از احضار روح شود!
روح به امر رب العرش است و هم اوست که او را با مأموريتهاى خاص بسوى زمين مى فرستد همانگونه که در شب خاص قدر بسوی زمین تشریف می آورد:
لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِّنْ أَلْفِ شَهْرٍ ﴿3﴾ تَنَزَّلُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن كُلِّ أَمْرٍ ﴿4﴾ سَلَامٌ هِيَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ ﴿5﴾سورة القدر
و كتاب الله تعالى شاهد ديدار محمدرسول الله عليه السلام با اين روح مقدس است:
إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى ﴿4﴾ عَلَّمَهُ شَدِيدُ الْقُوَى ﴿5﴾
ذُو مِرَّةٍ فَاسْتَوَى ﴿6﴾
وَهُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلَى ﴿7﴾ ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى ﴿8﴾
 فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى ﴿9﴾سورة النجم
اما چگونگی دیدار با این خلق عظیم را نمی دانیم همانگونه که چگونگی نفخ روح را ندانستیم.
اما عیب حقیقی در این ندانستنی ها نیست که این تقدیر خداوند عالم است.
عیب در این است که کتابهای مذهبی مملو از داستانهایی ست که خواننده را به وهمی غیرحقیقی عادت داده است!
وهم اینکه هر انسانی دارای " یک روح " است و این روح در وقت خواب یا مرگ از انسان جدا می شود!
کتاب "پرواز روح "سیدحسن ابطحی را بخوانید تا با این نوع وهم مذهبی بیشتر آشنا شوید!
خداوند سؤال مردمان در مورد " الروح " را شنيد و پاسخ نیز چنین نازل شد:
وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي وَمَا أُوتِيتُم مِّن الْعِلْمِ إِلاَّ قَلِيلاً ﴿85﴾سورة الإسراء
پس قصدم از این بحث داستان سرایی نیست بلکه اعتراف به این واقعیت که ما بیش از بیان خداوند چیزی از "روح "نمی دانیم.
و از "دميدن روح خداوند در انسان " نيز جز دو مثال آدم و عيسى عليهما السلام نمى شناسيم پس بیش از این داستانهای مذهبی را باور نکنیم که دلیلی جز دانشنامه های هاخامان و صوفیان نیست.

جبريل روح الله الأمين ( انواع وحي و شخصيت جبريل عليه السلام 5 )


سلام دوستان
ابتدا بايد به اين واقعيت دقت شود كه قرآن با بيانى صريح اعلان مى كند كه جبريل عليه السلام همان شخصى بود كه وحى را بر قلب محمد رسول الله عليه السلام نازل كرد:
قُلْ مَن كَانَ عَدُوًّا لِّجِبْرِيلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلَى قَلْبِكَ بِإِذْنِ اللّهِ : البقرة 97"
" قُلْ نَزَّلَهُ رُوحُ الْقُدُسِ مِن رَّبِّكَ بِالْحَقِّ : النحل 102"
" نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ . عَلَى قَلْبِكَ : الشعراء 192".
و در قرآن كريم صفات و نامهاى جبريل را بيان نموده است:
وانه لتنزیل رب العالمین ﴿192﴾ نزل به الروح الامین ﴿193﴾ سوره شعراء
قل نزله روح القدس من ربک بالحق لیثبت الذین آمنوا وهدی وبشری للمسلمین ﴿102 سوره نحل
وکذلک اوحینا الیک روحا من امرنا ... سوره شورى
و همين روح القدس بود كه ملازم  عيسى عليهما السلام بود:
اذ قال الله یا عیسی ابن مریم اذکر نعمتی علیک وعلی والدتک اذ ایدتک بروح القدس ... سوره مائده
و همين روحى بود كه بسوى مريم عليها السلام و الرحمة  آمد و بشارت آفرينش معجزه ى عيسى عليه السلام را همراه داشت :
  واذکر فی الکتاب مریم اذ انتبذت من اهلها مکانا شرقیا ﴿16﴾ فاتخذت من دونهم حجابا فارسلنا الیها روحنا فتمثل لها بشرا سویا ﴿17﴾ قالت انی اعوذ بالرحمن منک ان کنت تقیا ﴿18﴾ قال انما انا رسول ربک لاهب لک غلاما زکیا ﴿19﴾ سوره مريم
ومریم ابنت عمران التی احصنت فرجها فنفخنا فیه من روحنا وصدقت بکلمات ربها وکتبه وکانت من القانتین ﴿12﴾ سوره تحريم
  والتی احصنت فرجها فنفخنا فیها من روحنا وجعلناها وابنها آیة للعالمین ﴿91﴾ سوره انبياء
سخن از تأييد و همراهى " روح القدس " ملازم پیامبران و مؤمنين :
اولئک کتب فی قلوبهم الایمان وایدهم بروح منه ... سوره مجادله
و در آياتى خداوند روح را با الف و لام معرفه نام برده كه اشاره به همان " روح القدس " " روح الأمين " و " روحاً من أمر الله " يا روح الله مى باشد:
تعرج الملائكة والروح إليه في يوم كان مقداره خمسين ألف سنة (۴)سوره معارج
یوم یقوم الروح والملائکة صفا لا یتکلمون الا من اذن له الرحمن وقال صوابا ﴿38﴾ سوره نبأ
ویسالونک عن الروح قل الروح من امر ربی وما اوتیتم من العلم الا قلیلا﴿85﴾ سوره اسراء
دوستانم ، روح كسى جز جبريل عليه السلام نيست كه اين نامها و اوصاف مباركش را نام مى بريم:
روح الله ، روح الأمين ، روح القدس ، روح من أمرالله ، الروح .
علت اينكه كتابهاى باستانى مذهبی آلوده به مفاهیم غلط " روح " می باشد را دشمنان دین خدا بهتر می دانند! آنان به خوبی می دانند که مشوش و مخلوط کردن حقایق قرآنی باعث انحرافات خطرناکتر می شود که کمترینش همین فیلمها و افسانه هایی ست که درمورد اصطلاح غلط "ارواح مردگان "می سازند و مردم تصور می کنند "روح مردگان " شاهد و ناظر بر زنده ها هستند و نداهای " یاعلی ، يا زهراء يا ابالفضل ... " سرمى دهند!!
و همچنین عدم شناخت و تقدیر شخصیتی مبارک مانند جبریل علیه السلام که امیدم به درگاه الله تعالی این است که او را مؤيدم فرمايد همانطور كه خداوند او را مؤيد مؤمنين معرفى فرموده است:
اولئک کتب فی قلوبهم الایمان وایدهم بروح منه ویدخلهم جنات تجری من تحتها الانهار خالدین فیها رضی الله عنهم ورضوا عنه اولئک حزب الله الا ان حزب الله هم المفلحون ﴿22﴾ سوره مجادله

جبریل همان روح است! ( بحث انواع وحي و شخصيت جبريل عليه السلام 4 )


سلام دوستان خوب و صمیمی
اين آيات زيباى قرآنى را با هم با تدبر تلاوت كنيم :
یوم یقوم الروح والملائکة صفا لا یتکلمون الا من اذن له الرحمن وقال صوابا ﴿38﴾
سوره نبأ
ویسالونک عن الروح قل الروح من امر ربی وما اوتیتم من العلم الا قلیلا ﴿85﴾
 سوره اسراء
رفیع الدرجات ذو العرش یلقی الروح من امره علی من یشاء من عباده لینذر یوم التلاق ﴿15﴾ سوره غافر
وانه لتنزیل رب العالمین ﴿192﴾ نزل به الروح الامین ﴿193﴾ علی قلبک لتکون من المنذرین ﴿194﴾ سوره شعراء
قل نزله روح القدس من ربک بالحق لیثبت الذین آمنوا وهدی وبشری للمسلمین ﴿102﴾ سوره نحل
وکذلک اوحینا الیک روحا من امرنا ما کنت تدری ما الکتاب ولا الایمان ولکن جعلناه نورا نهدی به من نشاء من عبادنا وانک لتهدی الی صراط مستقیم ﴿52﴾ سوره شورا
اذ قال الله یا عیسی ابن مریم اذکر نعمتی علیک وعلی والدتک اذ ایدتک بروح القدس تکلم الناس فی المهد وکهلا واذ علمتک الکتاب والحکمة والتوراة والانجیل واذ تخلق من الطین کهیئة الطیر باذنی فتنفخ فیها فتکون طیرا ...سوره مائده
ولقد آتینا موسی الکتاب وقفینا من بعده بالرسل وآتینا عیسی ابن مریم البینات وایدناه بروح القدس افکلما جاءکم رسول بما لا تهوی انفسکم استکبرتم ففریقا کذبتم وفریقا تقتلون ﴿87﴾ سوره بقره
اولئک کتب فی قلوبهم الایمان وایدهم بروح منه ویدخلهم جنات تجری من تحتها الانهار خالدین فیها رضی الله عنهم ورضوا عنه اولئک حزب الله الا ان حزب الله هم المفلحون ﴿22﴾ سوره مجادله
تعرج الملائكة والروح إليه في يوم كان مقداره خمسين ألف سنة ﴿4﴾ سوره معارج
در تمامى آيات فوق سخن از نزول روح مقدس يا تأييد و همراهى اوست و روح مقدس كسيست كه سخنان خداوند را با خود همراه دارد و به رسولان و نبيين مى رسانده است و همين روح عظيم است كه بسوى ملايكه اوامر خداوند عالم را وحى مى فرستد و مقام اين بزرگوار بالاتر از مقام ملایکه است و در هر جای قرآن با وصفی جدا مشخص شده است.
مقام و وصف او در این آیات زیبا نیز مشخص است:
 انه لقول رسول کریم ﴿19﴾
 ذی قوة عند ذی العرش مکین ﴿20﴾
مطاع ثم امین ﴿21﴾ سوره تكوير
در رواياتهاى ناصحيح ناتاريخى و جعلى كه دستان پلید یهود از دورو بر دیده می شود ، سعى در اخفاى شخصيت حقيقى جبريل عليه السلام شده است و البته قرآن نيز دشمنى آنان عليه جبريل عليه السلام را برملاساخته است:
من کان عدوا لله وملآئکته ورسله وجبریل ومیکال فان الله عدو للکافرین ﴿98﴾
 سوره بقره
تأمل برانگیز است که در قرآن کریم می بینیم ذکر جبریل علیه السلام ملازم با ذکر خدا و پیامبران و جدا از ملایکه بیان شده است. و سخن از عداوت با خدا و رسولانش امری معروف است اما نام جبریل در این میان نشانه از عظمت مقام و اهمیت این شخصیت است و سخن از عداوت بصورت خاص و مشخص بیان شده است.
و در این آیه ی سوره تحریم نیز ذکر جبریل بصورت خاص بیان شده و ملازم با ذکر خداوند سبحان:
 ان تتوبا الی الله فقد صغت قلوبکما وان تظاهرا علیه فان الله هو مولاه وجبریل وصالح المومنین والملائکة بعد ذلک ظهیر ﴿4﴾ سوره تحریم
و این دلیل بر اهمیت همراهی و تأييد جبريل عليه السلام است كه ملازم رسولان و مؤمنين خاص مى باشد.

بحث انواع وحی و شخصیت جبریل علیه السلام 3

سلام دوستان
به این سؤال دقت فرماييد:
يسئلونك عن الروح ... تو را می پرسند درباره ی " الروح " ...
قل الروح من أمر ربي و ما أوتيتم من العلم الا قليلا ...
 بگو " الروح " از سوی فرمان پروردگارم است و جز اندکی دانش در این مورد داده نشده اید.
بیاییم بسوی واژه ی " روح ، الروح " در قرآن جستجو كنيم .
خواهيم ديد در تمامى آن آيات منظور " جبريل عليه السلام " و وحى نازل شده توسط او بسوى رسولان است.
به این آیه دقت فرمایید:

تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَةُ وَالرُّوحُ فِیهَا بِاِذْنِ رَبِّهِم مِّن کُلِّ اَمْرٍ. الآية

و روح الأمين يا روح القدس يا " الروح " جبريل عليه السلام است كه شخصيتى فوق ملائكه دارد و براى همين با وصف جدا به نام " الروح " معرفى شده است.
و در ادامه ى بحث خواهيم ديد اين " روح " مورد نظر همان روحيست كه خداوند با معرفى كامل در شخصيت جبريل عليه السلام نمايان نموده است.
جبريل همان روحى بود كه بسوى مريم صديقه عليهاالسلام نازل شد و بصورت يك انسان و مأمور دميدن " نفخ " در لباس مريم صديقه شد تا خلقت " عيسى عليه السلام " به امر خدا صورت يابد.
و چون خداوند تشبیه خلقت آدم و عیسی را مثل هم معرفی فرموده است درست بمانند خلقت آدم " ... و نفخت فیه من روحی " بود.
مختصر کلام دوستانم
نفخ روح یا دمیدن روح فقط در خلقت ۲ انسان صورت گرفته و بس!
و آن ۲ انسان آدم و عیسی علیهما السلام بودند.
در خلقت انسانهای دیگر سخن از نفخ روح نیست حتی خلقت بقیه ی پیامبران بمانند بقیه ی انسانها که از نطفه و سپس تکامل به خلقت کامل انسان در رحم مادر صورت گرفته و نفخ روحی صورت نگرفته است.
هرگاه خداوند از جان انسانها سخن می فرماید از اصطلاح " نفس " یاد فرموده است نه " روح ".
... الله یتوفی الأنفس حين موتها ... الآية ... خداوند جانها برمی گیرد در وقت مرگشان ...
و باز دوستانم هرجا سخن از مرگ آمده جز سخن از " نفس " یا " أنفس " نيامده است.
يعنى در تمامى انسانها فقط " نفس " است كه حامل شخصيتى فرد است كه در كالبد جسد ظاهر مى شود و در وقت مرگ فراخوانده می شود درحالیکه کالبد خاکی در زمین می ماند...
در خطاب به نفس فرد مؤمن :
... يا أيتها النفس المطمئنة ، إرجعي الى ربكِ راضية مرضية ... الآية
و در معرفى انواع " نفس بشرى " :
نفس ملامت كننده : ... فلاأقسم بالنفس اللوامة .... الآية
نفسى كه به بدى شديداً تمايل دارد و فرمان بدى صادر مى كند:
إن النفس لأمارة بالسوء الا ما رحم ربي ... الآية
بله دوستانم
سخن از " نفس " است درحاليكه ما عادت كرديد روح را ملازم خود شناخته و تصور كنيم در جنين آدمى در ماه ۴ نفخ روح مى شود!
این فرهنگ خلاف قرآنی از تسلیم شدن دربست به روایات سرایان منتشر شده است که به قول فلان امام و فلان راویان در کتابهای غیرقرآنی ثبت شده بود و هنوز اثراتش در اذهان باقیست ...

بحث " انواع وحی و شخصیت جبریل علیه السلام " 2


سلام دوستان به ادامه ى بحث " انواع وحى و شخصیت جبریل علیه السلام  " توجه فرماييد.
چگونگی نزول وحی:
گفتیم وحی معنایش اتصال بین دو عالم مختلف بین الله تعالی و انسان است و خداوند در سوره ی شوری انواع وحی را معرفی فرموده است:
وَمَا کَانَ لِبَشَرٍ اَن یُکَلِّمَهُ اللَّهُ اِلَّا وَحْیًا اَوْ مِن وَرَاء حِجَابٍ اَوْ یُرْسِلَ رَسُولًا فَیُوحِیَ بِاِذْنِهِ مَا یَشَاء اِنَّهُ عَلِیٌّ حَکِیمٌ . الآیه 51
راه اتصال چنین معرفی شده است:
1-   وحی
2-    من وراء حجاب
3-    فرستادن رسولى از ملايكه .
و وحي مباشر يا سخن مستقيم براى نبي الله موسى عليه السلام بوده است كه در كنار درختى مبارك در طور سيناء بود و وحى بواسطه ى فرشته يا رسول در نزول قرآن بوده است و شايد هم تمامى 3 انواع وحى براى تمامى انبياء عليهم السلام رخ مى داده منتها با تفاوت درجه و اندازه :
 "إِنَّا أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ كَمَا أَوْحَيْنَا إِلَى نُوحٍ وَالنَّبِيِّينَ مِن بَعْدِهِ : السناء 163"
مسئله ى وحى شفوي و وحى مكتوب ( كتاب ) :
نزول وحى بر موسى عليه السلام قبل و بعد از نزول " ألواح تورات " وجود داشت و در مورد محمد نبي الله عليه السلام هم وحى بصورت متفرق در مواقف مختلف مانند قصه ى بدر " الأنفال 7 " و در غزوه ذات العسرة " التوبة 118 " و در ارتباط با زوجات نبي " التحريم 3 ، الأحزاب 37 " نازل ميشد ولى " كتاب مقدس قرآن " مهيمن بر آن وحى مى بوده است زيرا بر اساس همين كتاب قرآن است كه مردم در روز قيامت مورد محاسبه واقع خواهند شد و كسى مسئول غيرآن نيست .

قرآن كريم  يكباره نازل شده و سپس بصورت متفرق برای تذکر و تیسیر و تثبیت برای مؤمنين.

به اين آيات دقت فرماييد:
"الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَنزَلَ عَلَى عَبْدِهِ الْكِتَابَ : الكهف 1"
"وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ : النحل 89"
"أَوَلَمْ يَكْفِهِمْ أَنَّا أَنزَلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ يُتْلَى عَلَيْهِمْ : العنكبوت 51"
يعنى قرآن به ما اطلاع مى دهد كه اين كتاب " قرآن " بصورت كامل بر رسولش نازل شده است و در همين حال بر اساس حوادث و مواقف بر زبان و ذاكره اش بصورت متفرق نازل مى شده است.
" وَقُرْآناً فَرَقْنَاهُ لِتَقْرَأَهُ عَلَى النَّاسِ عَلَى مُكْثٍ وَنَزَّلْنَاهُ تَنزِيلاً : الإسراء : 106
و چون در وقت نزول متفرق آیات ، رسول الله بقيه ى آيات را متذكر ميشده و عجله در ترتيل مى نموده خداوند به او فرمود:
وَلَا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِن قَبْلِ أَن يُقْضَى إِلَيْكَ وَحْيُهُ. وَقُل رَّبِّ زِدْنِي عِلْمًا  طه : 114
يعنى عجله در قرائت قرآن نكن تا وحى آن تمام شود . و منظور از " علما " در اين آيه " قرآن " است زيرا او علم را از جبريل مى آموخت:
 عَلَّمَهُ شَدِيدُ الْقُوَى : النجم : 5
و جالب است كه در سوره ى " طه " رقم آيه " 114 است كه اشاره به تعداد سوره هاى قرآن است كه با رسيدن به 114 تمام و كامل مى شود.
این آیه نیز تذکر خداوند به رسولش بود:
لاتحرك به لسانك لتعجل به إن علينا جمعه و قرآنه فإذا قرأناه فاتبع قرآنه ثم إن علينا بيانه . القيامة
يعنى رسول خدا نبايستى زبانش را با تردد و ذكر آياتى كه در ذاكره اش است به نهايت آيات شتاب  نمايد زيرا خداوند با يقين تأكيد فرموده كه حفظ و جمع و قرآنش به عهده ى خودش است يعنى قرآن خودش مفسر خودش است و حاجت به بيان اضافى ندارد.
پس قرآن همچنان بصورت متفرق بارها بر زبان و قلب رسول الله نازل میشد  تا نهايت تكميل دين :
"الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلاَمَ دِينًا : المائدة 3"
چگونگی نزول قرآن  بصورت کتاب کامل در شب قدر؟
در ابتدای سوره ی دخان خداوند فرماید:
" حم . وَالْكِتَابِ الْمُبِينِ . إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةٍ مُّبَارَكَةٍ .".
و در اثبات حقیقت نزول قرآن بصورت کتاب کامل و مبین آیات بسیاریست.
كى و کجا قرآن نازل شد؟
معراجی وجود نداشت بلکه فقط اسراء !
و رسول خدا به آسمانها نرفت بلكه جبريل بود كه به زمين نزول كرد و با اين انسان برگزیده ملاقات نمود:
وَهُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلَى، ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى.
یعنی جبریل بود که پایین آمد و نزدیک محمد شد در حالیکه در افق بالا بود . و آنقدر نزدیک شده که " قاب قوسین او ادنی " به اندازه ی قاب دو قوس یا نزدیکتر شد.
و باز خداوند خبر داد که :
وَلَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرَى : النجم : 13
بار دیگر هم جبریل پایین آمد و محمد او را دید. چرا خداوند نفرمود: لقد رآه مرة أخرى ؟ او را يكبار دیگر هم دید؟
چون دیدن  باردیگر امکان داشت تصور شود که در آسمان صورت گرفته درحالیکه " نزلة أخرى " شكى باقى نمی گذارد که باردیگر جبریل پایین آمد.  و در همه ی احوال خبری از معراج " بالارفتن رسول بشری " نیست بلکه خبر از " نزلة " پایین آمدن جبریل ملک است.
و آثار باستانی مذهبی متناقض و مخالف همند و گاهی دیگری را نقض می کند و خبرهای روایی معراج گاهی مخالف اسراء و بعضى نيز خبر از سفرى در خواب مى دهند ! درحاليكه اگر سفرخواب بود که همه ی بشر در خواب به سفر می روند و اعجازی در آن نیست که کفار قدعلم کرده و ایرادگیرند!
 پس سفر رسول الله از مسجدالحرام به مسجدالاقصی بوده و در این سفر آیات بزرگ خدایش را می بیند ...
ادامه إن شاءالله ...

انواع وحى و شخصيت جبريل عليه السلام

سلام دوستان
ابتدا به يكى از اشتباهاتم اعتراف كنم كه سبب نوشتن اين موضوع اصلاح اشتباهيست كه درمورد شخصيت جبريل عليه السلام ابراز داشته بودم.
جبريل عليه السلام به واقعيت و بيان قرآنى همان " روح القدس " يا " روح الأمين " مى باشد.
" قُلْ مَن كَانَ عَدُوًّا لِّجِبْرِيلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلَى قَلْبِكَ بِإِذْنِ اللّهِ : البقرة 97"
  " قُلْ نَزَّلَهُ رُوحُ الْقُدُسِ مِن رَّبِّكَ بِالْحَقِّ : النحل 102"
" نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ . عَلَى قَلْبِكَ : الشعراء 192".
" وحی " در حقیقت نوعي اتصال غیرعادی و نامألوف است زيرا ما در اتصالات خود يا با هم روبرو حرف مى زنيم يا بواسطه ى تلفن يا ادواتى كه كلمات را سمعى يا بصرى بهم مى فهمانيم.
" وحى " مى تواند بصورت اشاره هم معنى شود زيرا در ذکر زکریا علیه السلام آمده  که او به قوم خود " وحی " کرد که صبح و شام را به تسبیح خدا مشغول شوند .چون از علامت بشارت به یحیی علیه السلام توقف کلام از زکریا بود که او مجبور به استفاده از اشاره شد:
"فَخَرَجَ عَلَى قَوْمِهِ مِنَ الْمِحْرَابِ فَأَوْحَى إِلَيْهِمْ أَن سَبِّحُوا بُكْرَةً وَعَشِيًّا  مريم :11
" وحی " می تواند اتصال بین دوعالم مختلف باشد مانند اتصال بشر به وحى آسمانى.
انواع وحى:
 بین خدا و ملایکه :"إِذْ يُوحِي رَبُّكَ إِلَى الْمَلآئِكَةِ أَنِّي مَعَكُمْ فَثَبِّتُواْ الَّذِينَ آمَنُواْ" الأنفال۱۲
يا بين ملايكه و انسان غير از انبياء عليهم السلام:
إِذْ أَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّكَ مَا يُوحَى : طه 28
وَأَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِيهِ : القصص 7
وَإِذْ أَوْحَيْتُ إِلَى الْحَوَارِيِّينَ أَنْ آمِنُواْ بِي وَبِرَسُولِي قَالُوَاْ آمَنَّا : المائدة 111
يا به مخلوقات غيربشرى كه بصورت " هدايت و غريزه " نمايش قدرت الهي ست:
وَأَوْحَى رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتًا وَمِنَ الشَّجَرِ وَمِمَّا يَعْرِشُونَ : النحل 68
و اين هم وحي الهي به محمدرسول الله عليه السلام:
إِنَّا أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ كَمَا أَوْحَيْنَا إِلَى نُوحٍ وَالنَّبِيِّينَ مِن بَعْدِهِ : النساء 163
ادامه إن شاءالله تعالى

تفسير خداوند متعال ، بهترين تفسير

ستعذ بالله العلي القدير من الشيطان الرجيم
وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْلَا نُزِّلَ عَلَيْهِ الْقُرْآنُ جُمْلَةً وَاحِدَةً
كَذَلِكَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤَادَكَ وَرَتَّلْنَاهُ تَرْتِيلًا ﴿32﴾

وَلَا يَأْتُونَكَ بِمَثَلٍ إِلَّا جِئْنَاكَ بِالْحَقِّ وَأَحْسَنَ تَفْسِيرًا ﴿33﴾سورة الفرقان

اني جاعلك للناس إماما = امامت از سوى الله تعالى


سلام عزيزان بله امامتى هم هست كه از سوى الله تعالى ست و ربطى به ما ندارد.
اين امامت خدايى نه به شورا و نه به ميل فرد و نه جامعه بوده است و براى همين خيلى جوامع امامان خدايى را يا كشتند يا راندند.
الله تعالى به أبينا ابراهيم خليل الرحمن فرمود:
وَإِذِ ابْتَلَىٰ إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ ﴿البقرة: ١٢٤﴾

 وَمِن قَبْلِهِ كِتَابُ مُوسَىٰ إِمَامًا وَرَحْمَةً وَهَـٰذَا كِتَابٌ مُّصَدِّقٌ لِّسَانًا عَرَبِيًّا لِّيُنذِرَ الَّذِينَ ظَلَمُوا وَبُشْرَىٰ لِلْمُحْسِنِينَ ﴿الأحقاف: ١٢﴾
 أَفَمَن كَانَ عَلَىٰ بَيِّنَةٍ مِّن رَّبِّهِ وَيَتْلُوهُ شَاهِدٌ مِّنْهُ وَمِن قَبْلِهِ كِتَابُ مُوسَىٰ إِمَامًا وَرَحْمَةً أُولَـٰئِكَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَمَن يَكْفُرْ بِهِ مِنَ الْأَحْزَابِ فَالنَّارُ مَوْعِدُهُ فَلَا تَكُ فِي مِرْيَةٍ مِّنْهُ إِنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّكَ وَلَـٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يُؤْمِنُونَ ﴿هود: ١٧﴾
بله اينها نمونه هايى از امامتى كه خداوند متعال خودش انتخاب و معرفى فرموده است و اين انتخاب خدايى فقط شامل نبيين و رسل است.
ما در كتاب خداوند متعال ، قصه و حكايتى به نام "وصي نبي " يا " خليفه ى نبي " نداريم كه شخص مذكور نه نبي باشد و نه رسول و شخصى باشد كه مكمل نبوت باشد و طاعتش هم واجب.
در قرآن قصه ی طالوت داریم ولی او " شاه " معرفی شد و این شاهی از سوی خدا و نبی زمانش معرفی و علامتش نیز بیان و آشکار شد و حکم خداوند متعال حتمی شد زیرا امری مقدر شده بود و  امری تکوینی بود.
در مورد نبوت و شاهی داود و سلیمان نیز قصه بسیار آشکار است که تقدیر خداوند متعال حتمی شد.
پس حکم خداوند متعال در " جعل امام " یا جعل ملک امری حتمی ست.
و نمونه های جعل امام توسط خداوند متعال معرفی شده است که خداوند متعال خودش موسی را برگزید نه قومش. و خداوند خودش عیسی را برگزید نه قومش. و خداوند خودش محمد را برگزید نه قومش و نه اهل کتاب که علاماتش را هم می شناختند!
خارج از این چیزی به نام امامت خدایی نیست. بقیه ی خلایق هرگاه رهبری متقین را دارا می شوند توفیقی ست از جانب الله تعالی که به همراهی متقین شناخته و همراهی می شود و اطاعت امام هم در این گونه موارد اطاعتی مشروط است و نه اطاعتی مطلق و غیرمشروط.
به این صورت که امام باید با توجه به حکم خداوند متعال و شریعت معرفی شده سخن بگوید و متقین با توجه به آثار هدایت شریعت او را اختبار و انتخاب می کنند.
بر این اساس بسیاری از متقین در طول تاریخ مسلمین به امامت رسیده و خواهند رسید و عمل هرکدام بر اساس تقوی و اخلاصشان نزد خداوند متعال مأجور و باقيست و امت متقين هم بر اساس علم و تقوايشان مسئول هستند و اطاعت كوركورانه و مطلق موجب نجات و رستگاری نخواهد شد .

وَالَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّيَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَامًا ﴿الفرقان: ٧٤﴾
و آخر دعوانا ان الحمدلله رب العالمـیـــــــــــــــــــــــــــــــــــن.

۱۳۹۰ خرداد ۵, پنجشنبه

زنان رسول الله از زنان برگزیده

بسم الله الرحمن الرحیم

يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَحْلَلْنَا لَكَ أَزْوَاجَكَ الَّلاتِي آتَيْتَ أُجُورَهُنَّ...

اى پيامبر، ما براى تو حلال کرديم همسران وشریکان زندگی ات را که مهريه شان را داده اى، يا آنچه که از قبل دارى، که خدا به تو عطا کرد. همچنين دختران عموهايت، دختر عمه هايت، دختر داى هايت، دختر خاله هايت که با تو مهاجرت کرده اند براى ازدواج با تو حلال هستند. همچنين، اگر زن مؤمنى خود را به پیامبر ببخشاید و  بخواهد همسر پيامبر شود اگر پيامبر بخواهد مى تواند با آن زن ازدواج کند. اين گونه فقط برای تو  خالص و پاک  قرار دادیم  و نه براى مؤمنان ديگر. ما قبلا ً حق آنها ( مؤمنين ) را نسبت به همسرانشان يا آنچه از قبل دارند مقرر کرده ايم. اين بخاطر آن است که تو را از هر شرمندگى حفظ کند. خداست عفو کننده، مهربان ترين

تُرْجِي مَن تَشَاء مِنْهُنَّ وَتُؤْوِي إِلَيْكَ مَن تَشَاء وَمَنِ ابْتَغَيْتَ مِمَّنْ عَزَلْتَ فَلا جُنَاحَ عَلَيْكَ ذَلِكَ أَدْنَى أَن تَقَرَّ أَعْيُنُهُنَّ وَلا يَحْزَنَّ وَيَرْضَيْنَ بِمَا آتَيْتَهُنَّ كُلُّهُنَّ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مَا فِي قُلُوبِكُمْ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَلِيمًا
تو مى توانى با ملايمت از هر کدام از آنها دورى کنى و مى توانى هر کدام از آنها را به خود نزديکتر کنى. اگر با هر کدام از آنها که دورى کرده بودى آشتى کنى، مرتکب خطايى نمى شوى. در اينصورت، آنها خشنود خواهند شد و غمى نخواهند داشت و به آنچه منصفانه به همگى آنها مى دهى راضى خواهند بود. خدا مى داند که در قلب هايتان چه مى گذرد. خداست داناى مطلق، با گذشت
لا يَحِلُّ لَكَ النِّسَاء مِن بَعْدُ وَلا أَن تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْوَاجٍ وَلَوْ أَعْجَبَكَ حُسْنُهُنَّ إِلاَّ مَا مَلَكَتْ يَمِينُكَ وَكَانَ اللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ رَّقِيبًا
غير از اين عده هيچ زن ديگرى براى ازدواج با تو حلال نيست و تو نمى توانى زن جديدى را جايگزين آنها کنى، هر چقدر هم که زيبايى شان را تحسين کنى. تو بايد با همان کسانى که برايت حلال شده اند راضى باشى. خدا مراقب همه چيز است.
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ إِلاَّ أَن يُؤْذَنَ لَكُمْ إِلَى طَعَامٍ غَيْرَ نَاظِرِينَ إِنَاهُ وَلَكِنْ إِذَا دُعِيتُمْ فَادْخُلُوا فَإِذَا طَعِمْتُمْ فَانتَشِرُوا وَلا مُسْتَأْنِسِينَ لِحَدِيثٍ إِنَّ ذَلِكُمْ كَانَ يُؤْذِي النَّبِيَّ فَيَسْتَحْيِي مِنكُمْ وَاللَّهُ لا يَسْتَحْيِي مِنَ الْحَقِّ وَإِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعًا فَاسْأَلُوهُنَّ مِن وَرَاء حِجَابٍ ذَلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَقُلُوبِهِنَّ وَمَا كَانَ لَكُمْ أَن تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ وَلا أَن تَنكِحُوا أَزْوَاجَهُ مِن بَعْدِهِ أَبَدًا إِنَّ ذَلِكُمْ كَانَ عِندَ اللَّهِ عَظِيمًا
اى کسانى که ايمان داريد، به خانه هاى پيامبر وارد نشويد مگر آنکه براى خوردن غذا به شما اجازه داده شود و نبايد به هر ترتيبى خود را اينچنين دعوت کنيد. اگر دعوت شديد، مى توانيد وارد شويد. هنگامى که غذا خورديد، برويد؛ او را با صحبت هاى طولانى مشغول نکنيد. اينکار قبلا ً پيامبر را آزار مى داد و او خجالت مى کشيد که به شما بگويد. اما خدا از حقيقت شرم ندارد. اگر لازم شد چيزى از زنان او بخواهيد، از پشت حايلى از آنها سئوال کنيد. اين قلب هاى شما و قلب هاى آنها را خالص تر مى کند. باعث ناراحتى رسول خدا نشويد. بعد از او با زنانش ازدواج نکنيد، زيرا اين از نظر خدا گناهى بزرگ خواهد بود. سورة الأحزاب آيات 53- 50

در آیات فوق بیانی روشن است که  همسران رسول الله ( شریکان زندگی شان ) از سوی خداوند  انتخاب شده و " حلال شده " بودند و مهر تأييد بر  ایشان با نوعی گزینش خاص و  الهی ذكر شده است.و آنچه خداوند به بنده ى خاص  خود می بخشد همیشه " خالص و پاک شده " است و در آن غش و ناپاکی نیست.سپس خداوند به رسولش آداب معاشرت و نیکی با زنانش را آموزانده تا آن زنان خوشنود شوند.
و سرانجام خداوند آن زنان را باز برگزیده شده معرفی کرده است و اجازه ی عوض یا تبدیل آنان را از رسولش کاملا برداشته تا آن زنان طاهره و برگزیده بر مقام شایسته ی خود باقی باشند.آنگاه خداوند آداب خاصی را در ارتباط با این زنان برگزیده به مسلمین می آموزاند که مقام خاص زنان رسول الله را آشکارتر نموده است و اینکه هدف اصلی طهارت دلهای آنان است که بالاترین نوع طهارت و پاکی ست.و آنهم بدور بودن از هر نگاه نامحرم و قرار داشتن در " حجاب " یا پرده و حائل . و "حجاب " كه ستر و پوشش تمامي جسم أعم از دست و صورت است فقط در رابطه با زنان رسول الله نازل شده است و برای زنان امت امر پوشش بر حد " ادنی " یا کمترین است که همان  پوشش جسم و سر است که تمامی بدن بجز دست و صورت را در بر می گیرد.البته اقتدا به آن زنان برگزیده بسیار نیکوست که رسیدن به طهارت دل و دیده می باشد که والاترین مرتبه ی پاکی ست. ( إن شاءالله موضوع و نوشته ی  خاصي به حجاب و ستر زنان از ديدگاه قرآن ، اختصاص خواهم داد. )
يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُل لِّأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاء الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِن جَلابِيبِهِنَّ ذَلِكَ أَدْنَى أَن يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْنَ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا
اى پيامبر، به همسران خود   و دختران خود و همسران مؤمنان بگو که لباس هاى خود را بلند کنند تا تمام جسمشان را بپوشاند. اين كمترین حدیست  كه بوسيله اش (بعنوان زنان پرهيزگار) شناخته خواهند شد و مورد اهانت قرار نخواهند گرفت. خداست عفو کننده، مهربان ترين. سورة الأحزاب – الآية 59
در آیه ی فوق (امر بر ستر و پوشش زنان ) بسیار روشن است که ابتدا  همسران و شریکان زندگی رسول الله و سپس دختران ایشان پیشگام و برجسته ترین زنان و الگوی زنان امت معرفی شده  زیرا امر پوشش از اشخاص الگو و نمونه شروع شده تا بقیه ی زنان جامعه را در بگیرد.
اى همسران پيامبر،  شما مانند زنان ديگر نيستيد حال که تقواپیشه کردید  (شما مسئوليت بزرگترى بر عهده داريد.) پس ، با نرمى و لطافت صحبت نکنيد، تا مبادا کسانى که در قلبشان مرض است تصور غلط بکنند؛ بايد فقط پرهيزکارانه و نیک صحبت کنيد
وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا
وَاذْكُرْنَ مَا يُتْلَى فِي بُيُوتِكُنَّ مِنْ آيَاتِ اللَّهِ وَالْحِكْمَةِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ لَطِيفًا خَبِيرًا
در خانه هاى خود بمانید ( در زوجیت رسولش و خانه اش باقي بمانيد و دیگر ازدواج نکنید= زیرا با ازدواج زن به خانه ی مردی می رود  ) و در معاشرت با مردم زياده روى نکنيد، همانطورکه قبلا ً در دوران جاهليت انجام مى شد. نماز را بجا آوريد و انفاق واجب (زکات) را بدهيد و از خدا و رسولش اطاعت کنيد. خدا مى خواهد تمام ناپاکى ها را از شما بردارد، اى کسانى که در اين خانه ( خانه ى رسول الله )  زندگى مى کنيد ،  خواست خدا اینست که  شما را کاملا ً خالص و پاک گرداند. سورة الأحزاب 34- 32
در آیات فوق به خوبی روشن است که همسران رسول الله بمانند بقیه ی زنان نیستند بر همین اساس خطاب بسوی آنان بصورت خاص آمده است تا نشانه ی بهترین و پاکترین زنان باشند. و علم خداوند ازلی و ابدی ست و او می داند که آنان شایسته ی این خطاب هستند همانطور که فرستادگانش شایسته ی خطابهای سنگین و خاص بودند تا الگو و سرمشق زنان باشند. و اینگونه خطاب خاص از قبل بسوی زن عمران مادر مریم و مریم  مادر عیسی و مادر موسی نیز نازل شد که نشانه ی لطف خداوند به این زنان برگزیده است و اینکه خالق آسمانها و زمین به زنان برگزیده  عنایت خاصش را نشان داده است تا مایه ی قوت دلهای زنان هر زمانی شود که پروردگار مهربان محبت و لطفش را تنها شامل مردان و منحصر به آنان نکرده است.
يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُل لِّأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاء الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِن جَلابِيبِهِنَّ ذَلِكَ أَدْنَى أَن يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْنَ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا
اى پيامبر، به همسران خود و دختران خود و همسران مؤمنان بگو که لباس هاى خود را بلند کنند تا تمام بدنشان را در بر بگیرد و بپوشاند زیرا اين كمترين حديست كه بوسيله اش (بعنوان زنان پرهيزگار) شناخته خواهند شد و مورد اهانت قرار نخواهند گرفت. خداست عفو کننده، مهربان ترين. سورة الأحزاب – الآية 59
در آیه ی فوق باز دقت فرمایید که خداوند به عدم اذیت به زنان رسول الله و سپس دختران ایشان و سپس زنان مسلمین اهمیت بسیار نشان داده و امر پوشش را حمایتی برای آنان معرفی نموده است .اینست که زنان امت بر اساس التزام به این امر بایستی محترم شناخته شوند و کسی جز بی ایمان ترین مردمان آنان را مورد اهانت قرار نمی دهد.
همانطور که متأسفانه در عالم مادي غربي شاهديم كه زنان مسلمان را به جرم ستر و حيا و پوشش مورد آزار و اذیت قرار می دهند و الله المستعان!
حال به  آیاتی از سوره ی تحریم دقت فرماید: 
يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ لِمَ تُحَرِّمُ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَكَ تَبْتَغِي مَرْضَاتَ أَزْوَاجِكَ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ
 ای پیامبر  چرا می خواهی در طلب خوشنودی زنانت ، آنچه را که الله برایت حلال کرده را حرام  کنی؟سورة التحريم  - الآية 1
وَإِذْ أَسَرَّ النَّبِيُّ إِلَى بَعْضِ أَزْوَاجِهِ حَدِيثًا فَلَمَّا نَبَّأَتْ بِهِ وَأَظْهَرَهُ اللَّهُ عَلَيْهِ عَرَّفَ بَعْضَهُ وَأَعْرَضَ عَن بَعْضٍ فَلَمَّا نَبَّأَهَا بِهِ قَالَتْ مَنْ أَنبَأَكَ هَذَا قَالَ نَبَّأَنِيَ الْعَلِيمُ الْخَبِيرُ
پيامبر مطلبى رامحرمانه  به بعضى از زنانش گفت، سپس يکى از آنها خبرش را داد ( به دیگری )  و خدا او ( پیامبر ) را از آن آگاه ساخت. سپس او قسمتى از آن موضوع را به زنش گفت و قسمتى را ناديده گرفت. آن زن از او پرسيد، "چه کسى اين را به تو خبر داد" او گفت، "من از جانب آن داناى مطلق، و آگاه ترين مطلع شدم." سورة التحريم – الآية 3
در آیات فوق از ارتباط و محبت رسول الله با همسرانشان سخن آمده که ایشان خواهان خوشنودی زنانش بوده و بخاطر همین  بر خود حلالی را حرام نمود. هر چند این امر بسیار خاص بوده ولی اهمیت ذکر این امر خاص براینست که : هرگز جز الله تعالی کسی مجوز حلال و حرام کردن نباشد حتی اگر فرستاده ی خداوند باشد. 
عَسَى رَبُّهُ إِن طَلَّقَكُنَّ أَن يُبْدِلَهُ أَزْوَاجًا خَيْرًا مِّنكُنَّ مُسْلِمَاتٍ مُّؤْمِنَاتٍ قَانِتَاتٍ تَائِبَاتٍ عَابِدَاتٍ سَائِحَاتٍ ثَيِّبَاتٍ وَأَبْكَارًا
اگر او شما را طلاق دهد، پروردگارش زنان ديگرى را جايگزين شما خواهد کرد؛ که بهتر از شماها  زنان مسلمه ، با ايمان ، فرمانبردار، توبه کننده، پرستش کننده، پارسا، هستند ، چه قبلا ً ازدواج کردند، و يا باکره باشند. سورة التحريم – الآية 5
در آیه ی فوق بیانی مهم است و آن اینکه زنان رسول الله دارای صفات خاصی بوده اند که همگی ذکر شده است و در کنار آن صفات به آنان بیان شده است که خداوند قادر است بهتر از آنان را  ( در صورت طلاق دادنشان توسط رسول الله ) نیز جایگزین کرده و به رسولش بخشد. اشاره ی " خیرا منکن " صفت برتر تفضیلی همیشه در كنار  صفت " خوبی " می آید و بدین معناست که آنان با اینکه خوب هستند اما شایسته است بهتر باشند تا کسی جایگزین آنان نشود. و قرآن شاهد است که الله تعالی کسانی را جایگزین آنان نکرد زیرا اجازه ی ازدواج با زنان دیگر یا تبدیل زنان کنونی را به رسولش نداده و این شهادتی ست قرآنی بر اینکه آنان به صفت افضل و بهتر رسیدند و الا قول خداوند راست و یقینی ست  و اگر آنان بهتر نمی شدند می بایست آنان طلاق داده شده و زنان دیگر جایگزین می شدند.
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ عَلَيْهَا مَلائِكَةٌ غِلاظٌ شِدَادٌ لا يَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ
اى کسانى که ايمان داريد، خود و خانواده خود را از آتش دوزخى که سوخت آن مردم و سنگهاست حفظ کنيد. نگهبانان آن فرشتگان سختگير و نيرومندى هستند که هرگز از خدا نافرمانى نمى کنند؛ و آنچه را که به آنها فرمان داده شود اجرا مى نمايند. سورة التحريم – الآية6
در ادامه ی آیه نشان می دهد که عمل رسول الله که الگوی تمامی مردان امت است حفاظت خود و اهل و زنان خود است و هميشه بايستى اهل  را مورد ارشاد و نصيحت قرار دهند.
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَّصُوحًا عَسَى رَبُّكُمْ أَن يُكَفِّرَ عَنكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَيُدْخِلَكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ يَوْمَ لا يُخْزِي اللَّهُ النَّبِيَّ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ نُورُهُمْ يَسْعَى بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَبِأَيْمَانِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَتْمِمْ لَنَا نُورَنَا وَاغْفِرْ لَنَا إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ
اى کسانى که ايمان آورديد، به درگاه خدا توبه کنيد توبه اى قاطعانه. سپس پروردگارتان گناهانتان را مى بخشد و شما را به باغهايى با نهرهاى روان داخل مى کند. در آن روز، خدا پيامبر و کسانى را که با او ايمان آوردند نا اميد نخواهد کرد. نورشان در جلوى آنها و در سمت راست شان مى تابد. آنها خواهند گفت، "پروردگار ما، نور ما را برايمان کامل کن و ما را ببخش؛ تويى قادر مطلق." سورة التحريم – الآية 8
در آیه ي فوق سخن از بخشایش خداوند بعد از توبه و  همراهي و معيت با رسول خدا آمده است و اينست كه متجانس بودن و همراهى ايشان به معناى پیروزی در آخرت است. و شکی نیست که زنان رسول الله از نزدیکترین همراهان و مؤمنان هستندكه به همراه رسول الله بودند.
يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ جَاهِدِ الْكُفَّارَ وَالْمُنَافِقِينَ وَاغْلُظْ عَلَيْهِمْ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ 
اى پيامبر، عليه کافران و منافقان مبارزه کن و با آنها سختگير باش. مکان آنها جهنم است و چه عاقبت بدى. سورة التحريم – الآية 9
در آیه ى فوق امرى شديد بسوى رسول الله است كه با كفار و منافقين خشن و سختگیر باشد و با آنان بجنگد. و اینست که احدی نمی تواند تهمت نفاق یا کفر به همسران رسول الله و یاران رسول الله  وارد آورد زیرا رسول الله نه تنها با آنان سختگیر و خشن نشد و نجنگید بلکه به آنان نزدیک تر هم شد و مسلماً رسول الله هرگز خلاف امر خدایش انجام نمی داده است.
حال به اواخر سوره ی تحریم بنگریم: 
ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلا لِّلَّذِينَ كَفَرُوا امْرَأَةَ نُوحٍ وَامْرَأَةَ لُوطٍ كَانَتَا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبَادِنَا صَالِحَيْنِ فَخَانَتَاهُمَا فَلَمْ يُغْنِيَا عَنْهُمَا مِنَ اللَّهِ شَيْئًا وَقِيلَ ادْخُلا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِينَ  .سورة التحريم – الآية 10
خدا از کسانى که کافر شدند زن نوح و زن لوط را مثال مى زند كه  تحت  ذمت  دو نفر از بندگان پرهيزکار ما  بودند، ولى به آنها  ( رسالت و شريعت آن دو فرستاده ) خيانت کردند و، در نتيجه، آنها نتوانستند به هيچ وجه در مقابل خدا کمک کنند. به هردوى آنها گفته شد، "داخل آتش دوزخ شويد با کسانى که سزاوار آن شدند."
در آیه ی فوق هرگز دو زن لوط و نوح را " زوجه " که به "معنای شریک  و همتا "  می باشد ، معرفي نکرده است.
و البته در شريعتهاى سابق  ازدواج بين زن كافر با مرد مؤمن تحريم نشده بوده است.
ولى در اسلام اين شريعت تحريم شد و حكمش در سوره ى ممتحنه نازل شده است كه به اين سوره ى مباركه مراجعه فرماييد.
و در نهايت سوره تحريم :
وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلا لِّلَّذِينَ آمَنُوا امْرَأَةَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِي عِندَكَ بَيْتًا فِي الْجَنَّةِ وَنَجِّنِي مِن فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ
و خدا از کسانى که ايمان آوردند زن فرعون را مثال مى زند. او گفت، "پروردگار من، در بهشت خانه اى نزد خودت براى من بساز و من را از دست فرعون و کارهايش نجات بده؛ من را از مردم ستمکار برهان."سورة التحريم – الآية 11
در اینجا نیز آیه ی قرآن زن فرعون را " زوجه ی فرعون " معرفی نکرده است زیرا آن زن مؤمنه " شريك و همتاى " فرعون مرد كافر و مستكبر نبود و تنها به وصف " امرأة فرعون " كه ارتباط دنيايى زن و شوهرى بوده است اكتفا شده است.
وَمَرْيَمَ ابْنَتَ عِمْرَانَ الَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِيهِ مِن رُّوحِنَا وَصَدَّقَتْ بِكَلِمَاتِ رَبِّهَا وَكُتُبِهِ وَكَانَتْ مِنَ الْقَانِتِينَ
همچنين مريم، از خاندان عمران. که نجابت خود را حفظ کرد، سپس ما از روح خود در او دميديم. او به کلمات پروردگارش و کتاب هاى آسمانى اش ايمان آورد؛ او فرمانبردار بود. سورة التحريم – الآية 12 
به اواخر سوره ی تحریم دقت فرمایید که خداوند با ختامی زیبا و تحسین آمیز از بهترین زنان سخن آورده است تا سرمشق ایمانی و قوت قلبی برای همسران رسولش باشد که آنان نیز خاتمه ای خوب خواهند داشت و الله اجر آنان را ضایع نخواهد کرد.
اینک به این آیات توجه فرمایید: 
وَإِذْ غَدَوْتَ مِنْ أَهْلِكَ تُبَوِّئُ الْمُؤْمِنِينَ مَقَاعِدَ لِلْقِتَالِ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ
بياد آور که تو (محمد) از نزد اهلت در صبح زود خارج شدى  تا جایگاه مؤمنان را براى جنگ تعيين كنى. خدا شنواست، داناى مطلق. سورة آل عمران – الآية 121
در آیه ى فوق از خروج رسول الله صبح زود از كنار اهلش سخن آمده است كه مسلم است خروج از كنار اهل معنايى جز زنانش نمى دهد و اگر از قبل رسول الله در کنار مسلمین بودند پس ضرورتی به ذکر خروج صبحگاهی نبود زیرا از قبل در کنارشان بود!اینست که ایشان از خانه ی یکی از زنانش خارج می شود تا به امور مجاهدین رسیدگی نماید که تعیین کردن جایگاههای جنگی آنان بود.
در آیات قرآنی هرگاه از بهشت سخن آمده از همراهی زنان مسلمين با شوهرانشان هم سخن آمده است كه اين زنان منظور " حورالعين " نيست زيرا حورالعين اساساً در بهشت هستند و لازم نيست دوباره وارد بهشت شوند! اينست كه دخول مردان و همسرانشان به بهشت در حقيقت همسران دنيايي آنان بوده است.اينست كه " أزواج " يك صفت همجنس و همرديف بودن در مقام مى دهد.
ادْخُلُوا الْجَنَّةَ أَنتُمْ وَأَزْوَاجُكُمْ تُحْبَرُونَ
همراه با همسرانتان، وارد بهشت شويد و شادمان باشيد. سورة الزخرف – الآية 70
وَاللَّهُ جَعَلَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا...
و خدا براى شما از خودتان همسرانى قرار داد و از همسرانتان براى شما فرزندان و نوادگان بوجود آورد و برايتان روزى هاى خوب فراهم کرد. آيا بايد به باطل ايمان بياورند و به نعمت هاى خدا ناسپاس باشند .سورة النحل – الآية 72
وَلَكُمْ نِصْفُ مَا تَرَكَ أَزْوَاجُكُمْ إِن لَّمْ يَكُن لَّهُنَّ وَلَدٌ..
نصف آنچه زنان شما باقى گذارند به شما مى رسد، چنانچه فرزندى نداشته باشند . سورة النساء – الآية 12
در آیه ى فوق سخن از ارث بردن از همسر است كه شرط ارث بردن از همسر در مرحله ى اول بر ايمان بودن همسر است زيرا همسر كافر اساساً ازدواجش باطل است.
إِنَّ اللَّهَ وَمَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا
خدا و فرشتگانش بر پيامبر  درود فرستاده  و او را همراهي مى كنند . اى کسانى که ايمان داريد، بر او درود فرستيد و از او پشتيبانى نماييد و به او احترام بگذاريد، آنطور که بايد به او احترام گذاشت. الأحزاب – الآية 56
إِنَّ الَّذِينَ يُؤْذُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِي الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ وَأَعَدَّ لَهُمْ عَذَابًا مُّهِينًا
مطمئنا ً، کسانى که با آزار و سرکشی  با خدا و رسولش مخالفت کنند، خدا آنها را در اين دنيا و در آخرت به لعنت گرفتار مى کند؛ او برايشان عذابى شرم آور مهيا کرده است. الأحزاب – الآية 57
در اينجا سخن از اذيت و آزار به خدا و رسول است و بلافاصله در آيه ى بعدى سخن از اذيت به مردان مؤمن و زنان مؤمن و تهمت و ناسزاگويى به آنان است.
وَالَّذِينَ يُؤْذُونَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ بِغَيْرِ مَا اكْتَسَبُوا فَقَدِ احْتَمَلُوا بُهْتَانًا وَإِثْمًا مُّبِينًا
کسانى که مردان مؤمن و زنان مؤمن را که هيچ گناهى نکردند اذيت و آزاز دهند، نه تنها دروغ گفته اند، بلکه گناهى بزرگ مرتکب شده اند.الأحزاب – الآية 58
باز به اين آيه ى بعدى دقت شود:
يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُل لِّأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاء الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِن جَلابِيبِهِنَّ ذَلِكَ أَدْنَى أَن يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْنَ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا
اى پيامبر، به همسران خود و دختران خود و همسران مؤمنان بگو که لباس هاى خود را بلند کنند تا تمام بدنشان را در بر گیرد. اين كمترين حديست كه بوسيله اش (بعنوان زنان پرهيزگار) شناخته خواهند شد و مورد اهانت قرار نخواهند گرفت. خداست عفو کننده، مهربان ترين. الأحزاب – الآية 59
لَئِن لَّمْ يَنتَهِ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ وَالْمُرْجِفُونَ فِي الْمَدِينَةِ لَنُغْرِيَنَّكَ بِهِمْ ثُمَّ لا يُجَاوِرُونَكَ فِيهَا إِلاَّ قَلِيلا
مَلْعُونِينَ أَيْنَمَا ثُقِفُوا أُخِذُوا وَقُتِّلُوا تَقْتِيلا
تا زمانى که منافقان و کسانى که در قلب هايشان مرض است و دروغگويان شرور شهر (از آزار تو) دست بر ندارند، مطمئنا ً تو را بر آنها مسلط خواهيم کرد، سپس آنها مجبور خواهند شد تا در مدتى کوتاه آنجا را ترک کنند.

آنها هر کجا که بروند به لعنت دچار شده اند؛ (اگر از حمله دست بر ندارند،) ممکن است گرفته و کشته شوند. الأحزاب – الآيات 60-61
در آيات فوق ارتباطى بين اذيت و آزار به همسران رسول الله و دخترانشان و زنان مؤمنين و تنبيه بر منافقان و دروغ گویان نشان داده شده است و سرانجام لعنت سزاوار آن دروغگویان و منافقان شده است که دست از بدگویی و دروغ به زنان طاهر برنداشته اند.
بیایید دوباره ببینیم در آیات دیگری که زنان رسول الله به " اهل " معرفی شده اند.
وَأْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلاةِ وَاصْطَبِرْ عَلَيْهَا لا نَسْأَلُكَ رِزْقًا نَّحْنُ نَرْزُقُكَ وَالْعَاقِبَةُ لِلتَّقْوَى
بايد به خانواده خود سفارش کنى تا نماز را بجا آورند و صبورانه در انجام آن ثابت قدم باشند. ما از تو روزى نمى خواهيم؛ ما هستيم که به تو روزى مى دهيم. پيروزى نهايى متعلق به پرهيزگاران است. سورة طه – الآية 132
آيه ى بعدى از همسر زكريا نبي سخن آورده است كه او را " امرأة " نخوانده بلكه با وصف " زوجه " .
فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَوَهَبْنَا لَهُ يَحْيَى وَأَصْلَحْنَا لَهُ زَوْجَهُ إِنَّهُمْ كَانُوا يُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ وَيَدْعُونَنَا رَغَبًا وَرَهَبًا وَكَانُوا لَنَا خَاشِعِينَ
ما دعايش را قبول  كرديم و يحيى را به او عطا کرديم؛ ما همسرش را براى او نیکو نموديم. اين بخاطر آن بود که آنها عادت داشتند که در اعمال پرهيزکارانه بشتابند و در موقع خوشى و همچنين ترس از ما در خواست مى کردند. از نظر ما آنها پارسا بودند. الأنبياء- الآية 90
در آيه هاى قرآن زوج به معناى همتا و شريك و مايه ى آرامش معرفى شده است :
هُوَ الَّذِي خَلَقَكُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ وَجَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا لِيَسْكُنَ إِلَيْهَا
او شما را از يک  نفس آفريد. از پى آن، او به هر مردى همسرى مى دهد که با او آرامش يابد. الأعراف – الآية 189
و در اين آيه دعاى رهبران مؤمنين ( امامان )  آمده كه درخواست خير براى همسران و شريكان مؤمن و فرزندانشان است:

رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّيَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَامًا
...پروردگارا از همسران و فرزندانمان مايه روشنى چشم ما قرار ده، و ما را براى پرهيزگاران پيشوا گردان . الفرقان – الأیه 74
رَبَّنَا وَأَدْخِلْهُمْ جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتِي وَعَدتَّهُم وَمَن صَلَحَ مِنْ آبَائِهِمْ وَأَزْوَاجِهِمْ وَذُرِّيَّاتِهِمْ إِنَّكَ أَنتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ
بارالها مومنان را در باغهاى جاويدان بهشت كه به آنها وعده فرموده ‏اى وارد كن، همچنين نیکوکارانی از پدران و همسران و فرزندانشان كه تو توانا و حكيمى.
غافر – الآية 8

 اللهم اهدني و اهدِ بي