۱۳۹۰ تیر ۱۷, جمعه

جاذبه ی معرفتی مفتی زاده

جاذبه ی معرفتی مفتی زاده



اگر کسی اندکی با کاکه احمد مفتی زاده آشنایی داشته باشد می فهمد که از لحاظ شیوه بیان تاثیر عجیب و منحصر به فردی بر مخاطب خود دارد. بسیار پیش آمده است که کسی کتابهای زیادی از یک عالم را خوانده و تاثیر چندانی از آن نگرفته است اما با شنیدن یک جمله از مفتی زاده تغییری عمده و بنیادین یافته است. بسیار بوده اند دانشمندانی که خروارها کتاب نوشته اند اما آثار آنها حتی اندکی بر انسانها و جامعه آنها تاثیر نداشته است. اما یک سخنرانی کاکه احمد آن چنان سیلابی در روان انسانها و جامعه به راه انداخته است که تمام زشتی ها و پلشتی ها را با خود شسته و برده و یا به دست نابودی سپرده است. در این جستار می خواهیم اندکی پی به راز این ویژگی منحصر به فرد مفتی زاده بیندازیم.

کاکه احمد مفتی زاده از دو بعد قابل بررسی است: معرفت دینی و اخلاق دینی.در زمینه اخلاق دینی باید گفت که رفتار آسمانی و پیامبروار کاکه احمد ناگزیر بر مخاطبان خود تاثیر عمیق و وسیعی داشته است. بدیهی است که هیچ کس نمی تواند از یک «صدیق» بی تاثیر بماند. نهایتا پیامد این تاثیر به مخاطب جهت گیری های مختلفی می دهد. اگر کسی اندکی آمال و آرزوی مثبت در خود بیابد و اندکی نیت خیر داشته باشد بی درنگ عظمت اخلاقی کاکه احمد و صدق گفتار او را تصدیق می کند. اما اگر کسی جز در راه شر قدم برنداشته باشد و شیفته و مغرور زخارف دنیوی همچون قدرت و شهرت و شهوت و... گشته باشد با شنیدن سخنان کاکه احمد انگشت غیظ به دهان می گیرد و از او روی برمی تابد و سعی در نابودی پیام و برنامه او دارد هرچند که در اعماق ذهنش می داند که سخنان کاکه احمد عین حقیقت است. در مورد اخلاق دینی مفتی زاده به وفور می توان سخن گفت و قلم راند و پژوهش کرد. منتها هدف اصلی این مقاله بررسی تاثیر گذاری مفتی زاده از نقطه نظر بعد دیگر وجودی او یعنی «معرفت دینی» است.

هر ساختار معرفتی از یک سری مفاهیم تشکیل شده است که برای انتقال این مفاهیم می توان از ابزاری چون لفظ یا شکل و... استفاده کرد. در یک تقسیم بندی کلی مفاهیم را می توان به دو دسته «مفاهیم بسیط» و «مفاهیم مرکب» تقسیم کرد. مفاهیم بسیط سنگ بنای تمام مفاهیم هستند و هر مفهومی از آنها پدید می آید. به مفاهیمی که از ترکیب دو یا چند مفهوم بسیط پدید می آیند مفاهیم مرکب می گویند. «مفاهیم بسیط» را از لحاظ جهت گیری می توان به دو دسته «خیر» و «شر» تقسیم کرد. هر مفهوم بسیطی یا خیر محض است و یا شر محض. هیچ مفهوم بسیطی را نمی توان یافت که هم در آن خیر باشد و هم شر. اگر کسی چنین مفهومی را یافت باید بداند آن مفهوم مرکب است و باید با تجزیه آن به خیر و شر و جداسازی خیر و شر از هم نهایتا به اجزای تشکیل دهنده آن مفهوم که مفاهیم بسیط می باشند (چه خیر چه شر) دست یافت. از ترکیب چند مفهوم بسیط خیر به یک مفهوم مرکب خیر می رسیم و از ترکیب چند مفهوم بسیط شر به یک مفهوم مرکب شر دست می یابیم. اگر یک یا چند مفهوم بسیط خیر را با یک یا چند مفهوم بسیط شر ترکیب کنیم به یک «مفهوم مرکب شبهه انگیز» می رسیم. پس نتیجه می گیریم مفاهیم مرکب به سه دسته «خیر»، «شر» و «شبهه انگیز» تقسیم می شوند.
در غالب پدیده های طبیعی مشاهده می کنیم که مواد تمایل به ترکیب شدن دارند. در کره زمین به ندرت می توان عناصر-اجزای بسیط سازنده مواد- را به صورت خالص مشاهده کرد و معمولا در ترکیب با عناصر دیگر در طبیعت یافت می شوند. شاید بتوان گفت که مواد به طور طبیعی تمایل به ترکیب شدن دارند و تمایلی به «جدا زیستن» ندارند. به همین دلیل تجزیه یک ماده مرکب به عناصر سازنده اش معمولا کار مشکلی است در حالی که برعکس آن یعنی ترکیب شدن عناصر سازنده با هم کار ساده ای است. از این جا می توان به این قاعده کلی پی برد که «تجزیه سخت تر از ترکیب است». در وادی مفاهیم هم قضیه به همین ترتیب است. مفاهیم به طور عادی و عرفی تمایل به ترکیب شدن دارند. مردم معمولا از مفاهیم مرکب استفاده می کنند تا مفاهیم بسیط. تجزیه مفاهیم مرکب به بسیط و جداسازی عناصر خیر و شر این مفاهیم از هم کار شاق و سختی است و از عهده هر کسی برنمی آید. مفتی زاده به دلیل تبحر در علوم انسانی و برنامه پرورش دهنده و اداره کننده انسان توانست مفاهیم بسیط را از دل خروارها مفاهیم مرکب تو در تو و در هم تنیده بیرون بکشد و عرضه کند. کاکه احمد غالبا برای انتقال پیام خود از مفاهیم بسیط استفاده می کند. این موضوع را از سادگی سخنان او که برای عامی ترین مخاطب نیز قابل فهم است می توان دریافت. اصولا در دوران حیات کاکه احمد در کردستان قبل از انقلاب غالب مخاطبان او افرادی درس نخوانده بودند و مفتی زاده با تبحر خاص خود مفاهیم بسیار عالی را در قالبی ساده به آنها عرضه می کرد. او گاهی اوقات از مفاهیم مرکب نیز استفاده می کرد. اما به دلیل تسلط او بر اجزای آن مفهوم مرکب (مفاهیم بسیط) مانع ورود حتی یک مفهوم بسیط شر در میان مفاهیم بسیط خیر و نهایتا ترکیب آنها با هم می گشت. بنابراین مفاهیم مرکبی نیز که مفتی زاده به کار می برد سرتاپا خیر بود و هیچ گاه از مفاهیم مرکب شبهه انگیز استفاده نمی کرد. به طوری که به مخاطب یک قاطعیت صریح می داد و هیچ گاه او را در دودلی قرار نمی داد.
استفاده از مفاهیم بسیط دارای مزایای بسیاری برای مخاطب است. موضع گیری مخاطب در مقابل مفاهیم بسیط صریح و روشن است و هیچ موضع گیری شبهه انگیزی نخواهد داشت زیرا هیچ مفهوم بسیطی شبهه انگیز نیست. مخاطبی که به دنبال حقیقت است هنگامی که در معرض مفاهیم بسیط خیر قرار می گیرد به سادگی در برابر آن تسلیم می شود و ذهنش آرام و قلبش مطمئن می گردد و هیچ شک و شبهه ای به خود راه نمی دهد. کسی که با آثار مفتی زاده آشنا باشد به خوبی این امر را حس می کند. غالب مفاهیم مرکبی که در میان مردم و اندیشمندان رد و بدل می شود مفاهیمی شبهه انگیز است زیرا به دلیل عدم تبحر اکثر مردم در شناسایی خیر و شر و عدم آشنایی با امر خطیر و شاق «تجزیه» احتمال خیر محض یا شر محض بودن یک مفهوم مرکب بسیار اندک است. به همین دلیل معمولا مفاهیم مرکب مخاطب را در شک و شبهه قرار می دهند و مخاطب معمولا نمی تواند یک جهت گیری قاطع و صریح بر اساس آن داشته باشد. زیرا مفهوم مرکب شبهه انگیز دارای هم عناصر خیر و هم عناصر شر است و این عناصر هرکدام جهت گیری های متضادی به انسان القا می کنند. افراد و حکومت های بد نیت و ضد مردمی برای انتقال پیام خود معمولا از مفاهیم مرکب شبهه انگیز استفاده می کنند تا مخاطبان را در شبهه قرار دهند و آنها را فریب دهند.

چنین افرادی مقاصد شوم خود (مفاهیم ساده شر) را در لفافه ای از مفاهیم خیر می پیچانند و آن مفهوم شر را به این طریق در قالب یک مفهوم مرکب شبهه انگیز به خورد مخاطب می دهند (به عبارتی از حربه تزویر استفاده می کنند). واضح است که چنین افراد بدنیتی معمولا مفاهیم شر را به صورت عریان عرضه نمی کنند زیرا در این صورت معمولا کسی فریب آنها را نمی خورد.

دسته ای دیگر نیز از مفاهیم مرکب شبهه انگیز استفاده می کنند اما نه به خاطر سوء نیت، بلکه به خاطر عدم تبحر در شناسایی خیر و شر و عدم توانایی در تجزیه مفاهیم مرکب به بسیط دچار این اشتباه می شوند هرچند که نیت خیر دارند. در میان اندیشمندانی که در این زمره قرار دارند می توان به دکتر سروش اشاره کرد که با وجود نیت خیر، گاهی مفاهیم بسیط شر را در میان مفاهیم مرکبی که استفاده می کند می توان مشاهده کرد. او برای انتقال مفاهیمش هرچقدر تلاش کند و هر چند آنها را با انواع آرایه های ادبی تزیین کند و ساعتها قلم براند اما به دلیل وجود یک مفهوم ساده شر در میان آثارش تمام تلاشش نقش بر آب می شود. به همین دلیل است که مخاطب دکتر سروش نمی تواند بر مبنای آثار او یک جهت گیری صریح داشته باشد.
همان طور که اشاره شد استفاده از مفاهیم بسیط منجر به ایجاد جهت گیری صریح در مخاطب می شود. هنگامی که مخاطب خوش نیت در معرض مفاهیم بسیط خیر قرار می گیرد جهت گیری صریحی در راستای خیر می گیرد. مخاطب بد نیت نیز جهت گیری صریحی در مقابل این مفاهیم و در راستای شر می گیرد. به همین دلیل استفاده از این مفاهیم منجر به  مرزبندی انسان های خوب و بد از هم می شود . نتیجتا در جامعه ای که بر این مبنا شکل می گیرد، پدیده هایی همچون ریا و دورویی به شدت کاهش می یابد. زیرا فرد ریاکار در چنین جامعه ای زیاد نمی تواند دوام بیاورد و در نهایت معمولا مجبور می شود یک جهت گیری صریح برای خود انتخاب کند.
مفاهیم ساده به مخاطبان خود «علم» می دهند نه «اطلاع». ابتدا فرق بین علم و اطلاع را در قالب یک مثال توضیح می دهیم. کسی که دانشجوی یک رشته دانشگاهی است به علت آشنایی با زیربناها و اجزای سازنده رشته خود (آشنایی با مفاهیم بسیط) نسبت به آن رشته یک دید عمیق و سازنده  پیدا می کند و در آن رشته صاحب نظر می شود. یعنی در آن رشته دارای «علم»می شود. اما همین دانشجو نسبت به رشته های دیگر دانشگاهی فقط «اطلاع» دارد زیرا با مبانی آن رشته ها آشنا نیست و در نتیجه نمی تواند در آن ها صاحب نظر شود. کسی که آثار مفتی زاده را مطالعه می کند به علت این که مفاهیم بسیط در اختیارش قرار می گیرد می تواند در آن زمینه صاحب نظر و اهل اجتهاد گردد زیرا مواد خام را در اختیار دارد و می تواند به سادگی با ترکیب آنها اجتهادهای جدید بکند و در مورد انواع مسائل مرتبط دارای رای و نظر گردد. به همین دلیل است که آثار مفتی زاده تا قرن ها پس از وفاتش کهنه نمی شود زیرا مواد خام را در اختیار پیروانش قرار داده است و آنها در مواجهه با مسائل نوینی که در طول زمان با آن مواجه می شوند می توانند صرفا با ترکیب آن مواد خام به طوری که مرتبط با مسئله مورد نظر باشد، موضع خود را در مقابل آن مشخص کنند. به عبارتی مفتی زاده به مخاطبان خود «علم» می دهد زیرا آن ها را در آن زمینه صاحب نظر می کند. اما تنها بهره ای که عاید مخاطبان مفاهیم مرکب می شود افزایش «اطلاعات» آن هاست و معمولا چیزی بر علم آنها نمی افزاید زیرا فراگیری یک علم مستلزم آگاهی داشتن از الفبا و مواد خام (مفاهیم بسیط) آن علم است.
دامنه مخاطبان مفاهیم بسیط بسیار وسیعتر از مخاطبان مفاهیم مرکب است. هر فردی با هر مقدار معلوماتی می تواند مفاهیم بسیط را درک کند. زیرا این مفاهیم به خودی خود ساده هستند و یک مخاطب «امی» نیز می تواند آنها را بفهمد و استفاده کند. از طرفی یک مخاطب با معلومات زیاد می تواند مفاهیم بسیط (مواد خام) را با هم ترکیب کند یعنی برای هدف و کاربرد خاص خود از آنها و ترکیبشان استنباط مورد نیازش را انجام بدهد. اما مفاهیم مرکب تنها می تواند افراد تحصیل کرده و با معلومات را مخاطب قرار دهد و به درد افراد امی نمی خورد.  

منبع:     http://vahdateslami.blogsky.com/

سروش حسینی

۲ نظر:

  1. ناشناس۴/۲۲/۱۳۹۰

    کاش به جای این همه شخصیت پرستی دوتاکتابش راگلچین می کردی ومعرفی می کردی.آخه کی می خوایدیادبگیریدکه آدمهامی آیندومی روندواعمالشان ماندنی است.حالابازبگواحمدمفتی زاده پهلوان سخن بودودرمیدان جهل یکه تاز.این هم ازمسلمانی شماسنی زاده ها

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ناشناس۳/۲۸/۱۳۹۱

      با سلام به شما دوست عزیز
      معرفی و گلچین کردن آثار کاکه احمد در سایت ها و منابع مختلف دارد انجام می گیرد. کاری که در این مقاله انجام گرفته بررسی یک ویژگی مشترک در بین تمام آثار ایشان است که این امر مستلزم آشنایی با سبک و شیوه ایشان می باشد. آیا بررسی سبک یک فرد شخصیت پرستی و بت پرستی است؟ آیا پی بردن به سبک گفتاری و نوشتاری یک شخص نمی تواند کمکی باشد برای فهم بهتر آثار او و از جمله دو کتابی که به قول شما باید گلچین می شد؟ گفته اید که آدمها می روند و اعمالشان باقی می ماند. صد البته! علاوه بر اعمال، ویژگی های شخصیتی، آثار و سبک فکری و نوشتاری و گفتاری آنها نیز باقی می ماند که در اینجا یکی از آنها بررسی شده است.

      حذف

و الهکم اله واحد، لا اله الا هو الرحمان الرحیم