۱۳۸۹ بهمن ۱۷, یکشنبه

اطاعت از رسول (2)


بسم الله النور..

دوستان همانطور که گفتم من مشکلی با معنای الرسول ندارم، بلکه به نظر من مسئله در امر « اطاعت » و تبیین نقش و رول الرسول است.

نقش و رول الرسول:

الرسول، پیام آور بوده است، فرستاده خدا بوده است، این پیام کاملاً مشخص (از نظر اعجاز کلامی) و خواندنی (از نظر نوع استفاده) و مبین (از نظر تشریح و تحذیر توحید و شرک) و مفصل (از نظر بیان اصول دین) و مجید و کریم (از نظر قدر و قضای الهی) و ... است.


صفات و اسماء و کلمات مترادف و مساوی این "پیام خدایی" که رساله رسول بوده، واژگان ذیل اند:

_ ما انزل الله _ فرقان _ قرآن _ آیات محکمات _ أحسن الحدیث _ کتابا متشابها مثانی _ و ...

پس با این احتساب اولین و مهمترین رول و نقش یک بشر برگزیده، به عنوان الرسول، دریافت این سروش و پیام خدایی بوده است.

اما آیا پیامبر یک طوطی و یا دستگاه ضبط صوت بوده است که نوار کاست وحی را هی از اول تکرار کرده است!


به نظر هر آدم عاقلی (و البته سنیان و شیعیان)، قرآن « یک کتاب درسی » مربوط به حوزه ی جهان بینی و ایدئولوژی (آیین و دینداری) است، که از عنوان و مواد و موضوعات درسی مربوط به دین و دینداری، هیچ چیزی کم نگذاشته است و البته و صد البته مثل هر کتاب درسی دیگری نیاز به معلم و تدریس دارد، [به امید خدا در آینده از قرآن در این باره بیشتر توضیح می دهم].

ببینید خیلی واضح است! اگر شما زیر نقش و رول « معلم و مدرس و الگو » بودن را برای پیامبر بزنید، آن وقت شما را باید شیطان خواند ! زیرا ما می بینیم که شما خود را در مقام « تبیین و تعلیم قرآن » برای ما قرار داده اید و به رأی ناقص خود، میایید آیات و احکام قرآن را تفسیر و تأویل می کنید و مثلاً حضرت امام منصور (سلام علیه) درباره آیه « اقیموا الصلاة » می فرمایند:

"...، قران می گوید که نماز حالت اتصالی است بین مخلوق با خالق و این خالق مقتدر برای ما شکلی از نماز را در قران ترتیب داده است که در آن نباید غیر خدا با نامهای مشخص حمد شوند چون اگر غیر از این باشد دیگر این نماز به جای خالصانه خواندن خدا به ابزاری می شود برای ستایش دیگران که این با هدف نمازی که ما از قران استباط می کنیم در تعارض کامل است . شرک یعنی خدا را با غیر خدا و نه غیر خدا به تنهایی به این نکته همیشه دقت داشته باشید... ؛
...، فقط خیلی خلاصه . من برای نماز هیچ کسی قالب تعیین نمی کنم به نظر من شما مختارید به هر نحوی که می دانید نماز خود را به جای بیاورید ولی به شرط اینکه به اصولی که قران در باره نماز بیان داشته عمل کنید..."

خوب ببینید، اگر ما نوشته های فقط امام منصور (ع) را در تبیین و تعلیم و مجمل گشایی آیات قرآن (البته به ظن خودش) بیاوریم و گردآوری کنیم، شاید بتوانیم تفسیری چند جلدی به نام او چاپ و نشر کنیم!
مشکل این است که کسی نیست بیاد و به منصور گرامی بگوید که حرفت درست، اما « درود فرستادن به پیامبر » در نماز، حمد وی و یا خواندن وی نیست، بلکه قدردانی و دعای خیر است برای کسی که خدا او را لایق ابلاغ رسالتش دانست و 23 سال خالصانه زحمت کشید تا دین و نعمت خدا بر جهانیان کامل شد.
و کسی نیست که بگوید منصور جان، یکی از همان اصولی که قرآن درباره نماز بیان داشته، علاوه بر خشوع و ذکر و ...، اطاعت از رسول در امر چگونگی نمازگزاردن و به جماعت خواندن آن هم هست، که اگر در همین باره از قرآن بخواهم استدلال کنم بحث به درازا می کشد.

اما همینجا این نکته خیلی مهم و بسیار حساس را یادآور می شوم که گفتم: (( معلم و مبیّن و الگو )) نه شارع و خدا و معبود !. توضیح اینکه: پیامبر در مقام یک معلم، فقط درس ها و اصول و فروع آن کتاب را تدریس و تبیین کرده است، بدون کم و زیاد، و در شیوه عمل و روش اجرا بهترین نمونه و اسوه و مؤیّد و معصوم بوده است که در این زمینه اقتدا و اتباع از وی بر همه مؤمنان واجب است.  


نقش الرسول به عنوان « رهبر ».
آنچه که من از شما دیده ام این بوده است که شما اصولاً نقش رهبری یک فرد زنده و انسانی را در جامعه بسیار کمرنگ در نظر گرفته اید و این در حالی است که این نقش نه تنها از بدیهی ترین ملزومات یک جامعه و نظام اجتماعی است که از عیان بودنش بنده بیش از این حاجت به بیان نمی دانم، بلکه بسیاری از احکام قرآن خطاب به الرسول، مربوط به نقش رهبریت وی بوده است و شامل دیگر رهبران پس از وی نیز می شوند که در پست قبل اندکی به آن اشاره کردم.


بنده اگر با شما در این وبلاگ همراه شده ام صرفا بخاطر این بوده است که اسم این وبلاگ « معنای توحید » است و من شما را در اهمّ و اکثر مباحث توحید و شرک رفیق خود می دانم و اینکه من نیز مثل شما هیچ یک از عقاید باطل شیعه را در باب امامت و ولایت و شفاعت و توسل به مردگان و  روایت پرستی و . . . مطابق با اسلام و قرآن نمی دانم و همینجا نسبت به ادعاهای دم بریده و ضد قرآنی آنها اعلام برائت و مخالفت می کنم. 
من کلاً و تقریباً با شما در معنای توحید و شرک موافق هستم اما شما را می بینم که دارید از هول افتادن در چاله (شرک جلی) به سمت سقوط در چاه (شرک خفی) می افتید! 




یقیناً اطاعت از رسول شامل بخش های زیر است:

1ـ اطاعت از رسول در آنچه که به نام "قرآن" از طرف خدا آورده است.

2ـ اطاعت از رسول در آنچه که در نام "تعلیم و تبیین قرآن" می گنجد.

3ـ اطاعت از رسول در مقام رهبری و داوری، و به تبع آن اطاعت از جانشین وی.
[که مسئله جانشینی الرسول در مقام رهبری، جای بحث بسیار دارد]


و اما پاسخی به چند سوال



امة الله: آيا اطاعت از رسول امرى جدا از اطاعت از الله تعالى ست؟

از این سوال می توان دو مفهوم بیرون کشید، که به هر دو می پردازم:

اطاعت از رسول امری (( جدا )) از اطاعت الله تعالی است. (( جدا )) به این معنی که امر رسول، چیزی مخالف و در تضاد و تناقض با امر خدا باشد، و رسول مطالبی از جانب خود، بدون إذن و تأیید و خواست و رضایت الله تعالی گفته باشد، که در این صورت هیچ مسلمان آگاهی، این را منظور ندارد و نمی پذیرد.

بله، با این وصف، اطاعت رسول، هرگز جدا از اطاعت الله تعالی نبوده و نیست.

 اطاعت از رسول امری (( جدا )) از اطاعت الله تعالی است. (( جدا )) به این معنی که امر رسول، سخنی موافق و مطابق و در راستای امر خداست و رسول هرگز چیزی از جانب نفس خود، بدون اذن و تأیید الله تعالی نگفته باشد. که مد نظر ما نیز همین است. یعنی عمل و قول و تقریر رسول در تمام 23 سال رسالت و نبوت خود، مورد مراقبت و نظارت خاص الله تعالی بوده است و هر جا بنا بر سرشت بشری خود، اشتباهی کرده باشد (که کرده است) الله تعالی او را تنبیه، اصلاح، هشدار و اخطار داده است. بنابراین محمد در تمام 23 سال پیامبریش، از مواظبت و عنایت ویژه و لحظه به لحظه الله تعالی برخوردار بوده است و از این رو محمد اشتباه و گناه و کرداری نداشته است که خداوند آن را اصلاح و مغفور و تأیید نکرده باشد. همه چیز پیامبر تحت کنترل و زیر نظر خاص الله تعالی بوده است.

بله، با این وصف، اطاعت از امر رسول، همان اطاعت از امر الله تعالی است، زیرا رسول با توجه به ارتباط وحیانی و ویژه ای که الله تعالی با او داشته است، هرگز چیزی را بدون تأیید و یا تصحیح الله تعالی نگفته است و الله تعالی همواره و هر لحظه او را با وحی و الهام و روح القدس، مورد مواضبت و تأیید خود قرار داده و از این رو فرموده است که:

من یطع الرسول فقد اطاع الله ؛ و . . .

و  بدینوسیله، الله تعالی پیامبر را از اشتباهات و گناهان و نفسانیات، مصون و مطهر و معصوم کرده است. و این مقام و جایگاه ویژه، تنها و تنها مخصوص الرسول (و یا النبی) بوده است و لا غیر. و دلیل این سخن نیز ده ها آیه ی قرآن کریم است.
البته این را هم بگویم که من قبول دارم بعضی آیات و دلایل را که در تأیید احادیث پیامبر می آورند غلط است و مربوط به تأیید همان "قرآن" است، اما کم نیستند آیات و دلایلی که سنت و حدیث پیامبر را تأیید می کنند. البته سنت و حدیثی که منتسب به الرسول باشد که اولین نشانه صحت آن این است که به اصول دین کم و یا اضافه نکند و آیات کتاب مبین (قرآن) را از هم نگسلد، بلکه تعلیم آن باشد و لاغیر.  

*****

امة الله: آیا در کتاب مقدس مان فرقی بین وصف الرسول و النبی دیده می شود؟

با توجه به آیاتی که ذکر فرمودید و نیز آیاتی که ذکر نفرمودید، الرسول و النبی، دو تا وصف از ده ها وصفی هستند که خداوند متعال برای « محمد » بکار برده است، مثل:

_ سراج منیر _ بشیر _ نذیر _ داعیاً الی الله _ شاهد _ شهید _ و ...

بله، اینها همه صفت و وصف هستند برای محمد: الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ ...  
آری، اگر بیشتر از وصف الرسول (50 بار) برای محمد استفاده شده است بخاطر همان بار معنایی است که واژه الرسول دارد. و البته وصف النبی نیز که 27 بار در قرآن برای وی آمده است، وصفی دور از الرسول نیست. زیرا النبی نیز از « نبأ » گرفته شده است، و به معنی « خبر دار و خبر آور » است که خبر و گزارش محمد، همان پیام و پیغام قرآن کریم (و به طور خلاصه لا اله الا الله) است. و ما در این موضوع هیچ اختلافی با شما نداریم آنگاه که گفته شود:

وحى آسمانى «قرآن» همان (( رسالت و نبأ )) ايست كه (( رسول و نبی )) ملزم به ابلاغش ميشده است و اولين تعريف (( رسول و نبی )) در حقيقت ابلاغ همان (( رسالت و نبأ )) آسمانی است كه بوسيله اش (( رسول و نبی )) به مردم معرفى مى شود.

به نظر من الرسول و النبی از هم جدا و یا دو چیز نیستند و هر دو وصفی برای یک چیز، و آن هم « خبر و پیام خدا » هستند و دیگر هیچ.

البته اگر توضیحات شما را درباره تفاوت وصف الرسول و النبی را هم بدون چون و چرا بپذیرم، باز هم فرقی نمی کند، زیرا ما در هر دو صورت می گوییم که:

درست است، رسالت النبی، ابلاغ و تبیین و تعلیم "قرآن" بوده است و لاغیر.

که آنگاه عمل و قول و تقریر الرسول النبی الامی، شامل همان (( ابلاغ و تبیین و تعلیم قرآن )) می شود.

ادامه دارد...

۳۴ نظر:

  1. سلام مسلم گرامی، نظر شما پس از اصلاح صفحه آرایی آن، دوباره منتشر شده است.

    اگر برای نوشتن نظر، قبلا از برنامه (note pad) استفاده می کنید و بعد به اینجا انتقال می دهید، توجه داشته باشید که گاه این برنامه این مشکلات را به وجود می آورد.

    برای رفع این مشکلات، شما بهتر است که از همان فیلد و پنجره قسمت نظرات پست وبلاگ استفاده کنید و یا اگر قصد ذخیره آن را در کامپیوتر خود هم دارید از « ورد » استفاده کنید.باتشکر از کمال همکاری شما.




    مسلم گفت:

    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ، سلام علیکم

    مقاله موجز و مفید و ادیبانه برادر گرامی مسیح عزیز را ملاحظه کردم.بسیار جالب بود ،ضمن این که نشان دهنده تسلط ایشان

    در مقاله نویسی است ،چند تذکر نیز لازم دارد .

    عنوان امام هدی و خیر در قرآن مخصوص انبیاء و رسولان الهی است و کار برد آن برای غیر از آنها ( هر که باشد)افتراء و تحریف کلمه است.در مورد غیر از نبیء و رسول،قرآن اولی الامر را بکار برده است.

    اطاعت از رسول ، نظر به زمان حیات رسول الله دارد.با تحریف و تحریک و جار و جنجال و هیاهو نمی توان معنی آیه را تحریف و تبدیل کرد. کسانی که بر این موضوع اصرار جاهلانه می ورزند،چرا نمی نوانند حتی یک مورد نشان دهند که برای رسولی که در قید حیات نباشد ،لفظ اطاعت بکار برده باشد.در حالی که لفظ اطاعت برای آنها نیز استعمال شده بود :
    وَمُصَدِّقًا لِمَا بَينَ يدَي مِنَ التَّوْرَاةِ وَلِأُحِلَّ لَكُمْ بَعْضَ الَّذِي حُرِّمَ عَلَيكُمْ وَجِئْتُكُمْ بِآيةٍ مِنْ رَبِّكُمْ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ(آل عمران/50) ، إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ نُوحٌ أَلَا تَتَّقُونَ إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ ، إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ هُودٌ أَلَا تَتَّقُونَ... فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ ، إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ صَالِحٌ أَلَا تَتَّقُونَ...فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ ، إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ لُوطٌ أَلَا تَتَّقُونَ... فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ ، إِذْ قَالَ لَهُمْ شُعَيبٌ أَلَا تَتَّقُونَ... فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ .
    طبق نظر شما بعد از مرگ رسولان قبلی، مومنین بجای اخذ کتب الهی مثل صحف و زبور و تورات و انجیل و کلّ ما انزل الله،باید پیرو تاریخ و سیره و ابن مسعود و ابن عباس و بخاری و کلینی خودشان میشدند؟! فتدبروا و فَاعْتَبِرُوا يا أُولِي الْأَبْصَارِ

    پاسخحذف
  2. خانم یکتا پرست

    مدتی است تحقیقی را درباره ی مومنان مخلص انجام میدهم.

    متاسفانه داوود و سلیمان و ابرهیم و مریم و یوسف و.... زنده نیستند . تا سوالاتی را درباره ی احوالاتشان بپرسم.
    از آن جا که برای اولین بار تنها در نوشته های حضرتعالی نشانه های اولیا اللهی دیدم .این سولات را از شما میپرسم.

    ۱.ترک کمک خواستن از غیر خدا و شرک و روآوردن به کمک خواستن تنها از رب العالمین را از چند سالی و چه طور آغاز فرمودید؟



    ۲.آیا کاری بوده که شما از کودکی به شدت علاقه داشته باشید یعنی چیزی که میخواستید بشوید؟

    البته پلیس شدن رو نمیگم.

    مثلا سلیمان و داوود و من خودم از خرد سالی به شدت به پادشاه شدن علاقه داشته ایم . یا مثلا شیاطین به به جان هم انداختن مردم و حقه بازی علاقه دارند.

    ۳. حضرتعالی چه احساسی نسبت به سرزمین خداوند یعنی امریکا. چه از نظر آب و هوا و چه از لحاظ فرهنگ ملتش دارید
    آیا از کودکی علاقه ای متمایز به آن زمین رحمان داشته اید؟

    اگر این سوال را از پیامبران میپرسیدم . درباره ی نه امریکا بلکه درباره مصر میپرسیدم.

    بی صبرانه منتظر پاسخ تان هستم . نتیجه تحقیقات را اگر رحمان بخواهد نصب خواهم کرد.اون وقت علت پرسشم را متوجه خواهید شد.

    در صورت پاسخ به این پرسش ها . رحمان نوری را بدست شما برای درک حقایق اولیا الله خواهد تاباند.

    پاسخحذف
  3. آقای نوزاد
    و همچنین از شمانیز این سوالات را میپرسم .
    صبری و حوصله ای را که رحمان به شما عطا کرده قابل تحسین و شکر گذاری است . و همچین شما مدت مدیدی دشمنی با زرتشتیان را در قلبتان تقویت کرده اید.

    رحمان به وسیله شما صبر را برام آموخت .

    بنابراین در صورت پاسخ ممنون خواهم بود.

    پاسخحذف
  4. با سلام

    مسیح عزیز . نتیجه آنچه که شما نوشتید تائیدی است بر عقاید مذهبیون در باره دومین منبع تعبدی مذهب به نام سنت نبوی . شما حتی پا را فراتراز آنها گذارده اید و تمامی زندگی روزمره محمد را وحی اسمانی و تائید شده از جانب الله می دانید بدون انکه شان و منزلت وحی و تائید الهی و جایگاه بشری محمد و فرق بین این دو را بشناسید . متاسفانه شما برداشت درستی هم از آیاتی که خداوند در آنها به خطا های محمد اشاره کرده ندارید آیاتی در قران هستند که در آنها از محمد خواسته شده که از گناهان خود استغفار بطلبد و شما بدون آنکه به ایه ایی استناد کنید گناهان محمد را تنها محدود ساخته اید به همان چند آیه ایی که در آنها به مصادیق گناهان او هم اشاره شده است .

    نه در مقاله شما و نه در پاسخ های دوست عزیزمان سایه به هیچ کدام از دلایلی که بر اساس نص صریح قران در باره منبع مشترک اطاعت از الله و رسول آورده شد پاسخ داده نشد و باز هم به همان گفته های قدیمی بسنده کرده اید که این از مثل شمایی بعید است .من با توجه به شرایط جسمانی خود و حال نامساعد ، چندان تمایلی ندارم که موارد ذکر شده را باز هم تکرار کنم اما در باره نماز که شما ایراد گرفته اید که چرا گفته ام باید در نماز تنها خداوند ذکر و ستایش شود و چرا باید نماز را به گونه ایی خواند تا متوجه اذکار آن باشیم پاسخ می دهم . البته شما با این طرز عقیده بدون انکه متوجه شوید از کار خدا ایراد گرفته اید که چرا به موسی امر می کند که نماز را تنها برای ذکر او به جای بیاورد . من و یا هر کس دیگری که کمترین آشنایی با قران داشته باشد به خوبی می داند که معنای حرف ل در لذکری به چه انحصاری اطلاق می شود حالا شاید انانی که دائما به محمد و دیگران در نماز خود سلام و صلوات می فرستند محمد را چیزی مثل یک شبه خدا می دانند که با ستایش او انحصار حرف ( ل ) در ذکر خالصانه خدا در نماز برداشته نمی شود اما شما که مومن درگاه خدا هستید باید بدانید که فرائض دینی هر کدام به جهتی وضع گردیده شده اند و نماز انحصاریست برای ذکر خدا که در آن نباید از غیر خدا حمد و ستایش شود حتی اگر آن فرد تمامی عمرش را برای راه خدا تلاش کرده باشد .

    ادامه دارد ...

    پاسخحذف
  5. برادر بزرگوارم مسیح . من در این چند ساله که در اینترنت مشغول بودم با دوستان بسیاری آشنا شده ام و با استفاده از نوشته هایشان مثل این بود که پای کلاس تک تک آنها نشسته ام و دانش آموز انها هستم من از خواهرم امه الله یاد می گیرم و نه می خواهم چیزی را به او تعلیم دهم ایشان بارها گفته اند که من اولین جرقه را در دل ایشان برای این اعتقاد جدید روشن کرده ام اما باور کنید که بعد از ان هر مطلب خواهرم امه الله ایمان مرا قوی تر و قوی تر کرد یعنی اینکه من دارم از نوشته های او استفاده می برم و همچنین محمد ( چرا ؟؟) . ارجمند . اترش . توحید . آصف .. احمدی . مسلم و قدیمی ها مثل تسلیم . رهرور . موحد . نیک منش و دیگران همه استادان من بودند و هستند پس من نه معلم کسی هستم و نه ادعایی در این باره دارم تمامی قصد من این است که با محدود امکاناتی که در اختیار دارم ابتدا پاد بگیرم و سپس خود و دیگران را به قران دعوت کنم . این کار بدی نیست و شما هم می توانید بدون انکه از نیش و گنایه حرفی به میان بیاید اشتباهات مرا یاداور شوید تا شما هم در جایگاه یک معلم قرار بگیرید البته با همه جوانی خود .

    عزیز برادر. باور کنید ان معلمی که شما در کنار قران قصد پیروی محض از او را دارید در هزار و چهار صد سال پیش مرده است و اکنون رفتار وکرداری که به او منتسب می شود بیشتر دروغهایی است که ملایان مذهبی قصد دارند با استفاده از انها اخلاص شما از بین ببرند و دین شما را تباه سازند . مذهبیون نمی دانند که با انتساب یک عمل و سنت دروغ به محمد در حال دروغ بستن به رسول خدا هستند و به این سادگی حکم را از الله گرفته و به غیر او می دهند . به عنوان مثال مذهبیون غیر عرب هیچ گاه به خود جرات نمی دهند که نماز را به زبانی بخوانند که برای آنان قابل فهم باشد چرا اینکه آن را مخالف سنت می دانند یعنی گناه می دانند در صورتی که حد گناه و ثواب را خدا تعیین می کند و نه تاریخ و سنت . آنها با تبعیت از پدران خود در حال خواندن نمازی هستند که مثل آن مست لایعقل می خواند . این یعنی فدا کردن آیات خدا به خاطر سنتهای ابا و اجدادی . یعنی مهجور ساختن آن . یعنی پاره پاره کردن قران نه به ظاهر بلکه در عمل . حالا برای شما این کار عجیب است چون آن را مخالف تعلیماتی می دانید که دیگران به معلمتان منتسب کرده اند .

    آنها حیرت زده از خود می پرسند که چگونه می شود نماز را به زبان فارسی خواند ؟
    چگونه می شود در نماز صلوات به این و ان نفرستاد ؟
    این همه مردم می خوانند ما چرا نخوانیم ؟
    این کار مخالف سنت نبوی است پس گناه است !

    اما هیچ کدام ازما این سوال را از خود نمی پرسیم که آیا این عمل مخالف حکم الله در کتابش است یا خیر؟
    امید داشتم عزیزان لااقل به این آیات نورانی توجه می کردند و به غیر از قران هیچ چیزی را به خدا و فرستاده اش منتسب نمی کردند چون فقط این کتاب لایق آن است که همه آن تائید شده الهی نامیده شود .

    أَفَلاَ يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِندِ غَيْرِ اللّهِ لَوَجَدُواْ فِيهِ اخْتِلاَفًا كَثِيرًا

    ان شا ء الله خداوند همه ما را بیامرزد و به راه راست هدایت نماید .

    والسلام

    پاسخحذف
  6. سلام به خداوندم که نورش هادی دلم است.
    برادرمحترم محب الله سلام به شمابنده مومن خدا.راستش
    اگراجازه دهیدسوالهارابدون شماره جواب دهم. البته انشالله که تحقیق تان درراه خداباموفقیت باشد.خوشحال می شوم اصل کارراتوضیح دهید.به هرصورت تاآنجاکه بخاطردارم اززمانیکه بچه ایی بیش نبودم همبازی وهم زبانم خداوندسبحان بوده تاجایی که پدرم فکرکرد مشگل روحی دارم وقتی بردندمراپیش روانشناس،دکترگفت دخترتان سالم وخیلی هم باهوشه.بچه هامعمولادوستهای خیالی دارندودوست دخترشماخداست.زیرامن باصدای بلندباخدوندم حرف می زدم.متاسفانه باقرآن کتاب نوردیرآشناشدم.زیرانه خانواده مذهبی دارم ونه محیط ام این موقعیت رابرایم بوجودآورد.البته تاکلاس سوم رادرایران مدرسه رفتم اماکمک به آشناییم باقرآن نشد.تااینکه چندسال اخیرخداوندم لطف کردوخیلی جالب قرآن خواندم.ولی نمازم راکه البته خیلی غلط بودازسن ده سالگی بنابرعلاقه ام خواندم.همیشه دلم می خواست حقوق بخوانم تابتوانم حق مظلومان رادنبال کنم.نمی دانم چرا.تازه نه وکیل بلکه قاضی!اماوقتی مادرم گفتندپزشگ که بشی بهترمی تونی کمک کنی پذیرفتم.درموردامریکا بایدبگویم که نسبت به مردمش هیچ نظری ندارم.درسفرهایم متوجه شدم که مردم بسیارخدادوست دارد.اماسیاستها وترفندهای زورگویانه دولت رانمی پسندم.البته کشورزیبایی است.بنابرپیشنهادفامیلم چندباربرای همیشه ماندنم اصرارکردندکه گفتم نه!بازنمی دانم چرا!!امادلم خیلی بیشتررضامی ده به کشورم ایران.تاخدایم چه بخواهد وچه مقدرفرمایدوامرکند.راضی به رضای اوهستم.امیدوارم که جواب داده باشم باعرض پوزش ازجناب مسیح برادرم که هنوزمقاله رانخواندم ولی درصفحه مقاله ایشان پاسخ دادم.برسم خونه انشالله مقاله برادرم رامی خوانم.درپناه حق باشید.

    پاسخحذف
  7. تا شماها جواب سوال مرا بگویید کمی موعظه میگویم!سوال این بود:
    اگر امروز به شما ثابت شود فلان فرمان صد درصد دستور رسول الله است آیا حاضر به اطاعت هستید؟
    ==============================

    و موعظه این است:
    ما در بحث با ملحدین خیلی با این جمله مواجه میشوید اگر خمینی بد است پس همه مذهبی ها بدند اگر مذهب شیعه بد است پس همه دین دارها بدند
    /////////////////////////////////////
    بنظر شما اگر کسی بین من و منصور فرقی قایل نشود بی منطق نیست؟ به این حجت که هر دو ادعای مسلمانی داریم بگوید سایه و منصور یک جورند نادان نیست؟
    خب شما بارها بارها بین صحیح بخاری و اصول کافی مخرج مشترک گرفتید
    حرفهای در بخاری است مثل اشتباه پیامبر و دستور اشتباه پیامبر که از نظر کلینی نویسنده کافی این کفر است
    و احادیثی در کافی است مثل غیب دانی امامان یا مرگ اختیاری امامان که از نظر امام بخاری اعتقاد به آنها کفر مطلق است
    پس ای بی انصاف ها این چیست که میبینم که هی بخاری و کافی را با یک چوب میرانید؟ آیا منطق شما به اندازه ملحدین است یا ناسلامتی منطق قرانی دارید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    پاسخحذف
  8. خانم یکتا پرست

    سلام رحمان به حضرتعالی.و ممنون از پاسخ های روشن گرتان.

    اگر رحمان بخواهد به زودی تنیجه را که مقاله مطولی خواهد شد نصب خواهم کرد.

    در دوستی بخش بزرگی از ملت متمدن امریکا با خداوند شکی نیست .

    تنها ایرادی که آن ملت متمدن دارد تشکیل گروه های مشرکانه AA است که حساسیت ویژه ای نسبت براش دارم .

    مثل گروه های AA ترک اعتیادو مادران مستقل و همجنس بازان و...

    زیرا به جای رحمان ، هنگام برخورد با مشکل ، خواندن و مشورت با هم را راه نجات و حل مشکل میدانند.

    منظورم از پرسش این بود که شما ،

    ۱.با دیدن زمین امریکا احساسی نزدیک و خودمانی نسبت براش داشتید؟

    ۲.یا احساسی دوست داشتنی نست به فر هنگ متمدنانه مردمش ، چه از نظر آزادی در بیان و آزادی در پوشش و آزادی در دین و احترام به حریم خصوصی و حتی احساسی نزدیکی به شیوه معماری ساختمان ها و مدل لباس مردمش داشتید؟

    در کل احساس آرامش به طوری که خود را در خانه بپندارید.

    ۳.علاقه حضرتعالی برای حاکم شدن ، تنها صرفا کمک به دیگران بوده؟ یا احساسی شبیه به حاکمیت بر اطراف و اداره اوضاع به شکل دل خواه؟

    در کل احساس اقتدار کردن به طوری که حریفی برای مقابله نداشته باشید.



    ۴. آیا با کتاب ها و مقالات ناصر پورپیرار یعنی همان شخص شیطان آشنایی دارید؟

    ۵. در پاسخ به این سوالم نفرمودید که از چند سالگی و چطور شد که بر خلاف مذاهب موسوم به اسلامی، کمک خواستن از امامان و پیامبران را ، عملی مشرکانه تشخیص دادید؟

    به خواست رحمان این مقاله نوری خواهد بود برای درک اکثر مسایل درباره هستی.

    پاسخحذف
  9. بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ، سلام علیکم
    برادر عزیز سایه گرامی ازاهل قرآن جواب می خواهد،آن هم به اصرار : سوال این بود:
    اگر امروز به شما ثابت شود فلان فرمان صد درصد دستور رسول الله است آیا حاضر به اطاعت هستید؟
    جواب اول : برادر عزیز حواستان باشد به توصیه قرآن زیادسوال نکنید،بیشتر فکر و تدبر کنید:
    يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَسْأَلُوا عَنْ أَشْياءَ إِنْ تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤْكُمْ وَإِنْ تَسْأَلُوا عَنْهَا حِينَ ينَزَّلُ الْقُرْآنُ تُبْدَ لَكُمْ عَفَا اللَّهُ عَنْهَا وَاللَّهُ غَفُورٌ حَلِيمٌ(المائدة/101)
    دوم : برادر محترم ، آن قدر در معتقدات خود حل شده اید که با گله و ناراحتی از ما می پرسید چرا بخاری را با کلینی یکی کرده ایم.یا للعجب!!!!!!!
    لازم به یاد آوری است که یه فرقه ای هست به نام شیعه که کتا ب بخاری شما و سایر کتب اهل سنّت را معادل کفر و ضلالت می دانند،آنها هم می گویند چرا کتاب شریف اصول کافی را با صحیح بخاری یکردیف شمرده ایم: وَقَالَتِ الْيهُودُ لَيسَتِ النَّصَارَى عَلَى شَيءٍ وَقَالَتِ النَّصَارَى لَيسَتِ الْيهُودُ عَلَى شَيءٍ وَهُمْ يتْلُونَ الْكِتَابَ كَذَلِكَ قَالَ الَّذِينَ لَا يعْلَمُونَ مِثْلَ قَوْلِهِمْ فَاللَّهُ يحْكُمُ بَينَهُمْ يوْمَ الْقِيامَةِ فِيمَا كَانُوا فِيهِ يخْتَلِفُونَ(البقرة/113)
    سوم: برادر گرامی،شما بنظر من اهل فضل هستید،به همین دلیل از جنابعالی توقع بیشتری هست.قرآن از مردم تفقه می خواهد: فَمَالِ هَؤُلَاءِ الْقَوْمِ لَا يكَادُونَ يفْقَهُونَ حَدِيثًا (النساء/78)اهل تفقه می دانند که اطاعت از شخص است ، آن هم شخص زنده ! در مورد قول و حدیث تبعیت استعمال شده : الَّذِينَ يسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ(الزمر/18) ، وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَينَا عَلَيهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لَا يعْقِلُونَ شَيئًا وَلَا يهْتَدُونَ(البقرة/170) ، وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا وَجَدْنَا عَلَيهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ الشَّيطَانُ يدْعُوهُمْ إِلَى عَذَابِ السَّعِيرِ(لقمان/21) توجه کنید که دقت در کلمات قرآن بسیار مهم است. شاید از نظر بسیاری فرقی بین مراعات و نظر نباشد،در حالی که قرآن بین آهنا فرق عظیم قائل است : يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَقُولُوا رَاعِنَا وَقُولُوا انْظُرْنَا وَاسْمَعُوا وَلِلْكَافِرِينَ عَذَابٌ أَلِيمٌ(البقرة/104) البته بعضی از مفسرین خیلی سعی کرده اند که بگویند فرق در نیت گوینده بوده ، در حالی که خود دو لغت با هم فرق دارد.پس دقت کنید!!!
    چهارم: تنها راه و درست ترین راه برای اطمینان به این که حرف و حدیثی صحیح است و از رسول الله هست (هر چند مهم درست بودن قول و حدیث است ) فقط و فقط قرآن است و بس .
    اگر فرمانی که منسوب به رسول الله هست ،موافق قرآن بود من ( مسلم )از آن تبیعیت می کنم.چقدر خوب و شایسته بود که دوستان و برادران مومن ،به جای حواله به غیب ،موردی بحث می کردند. مثلا برادر سایه مورد را ذکر می کردند ،سپس سوال می کردند. تا ما متوجه می شدیم که چه حدیث و فرمانی است که در قرآن نیست و ما نیازمند طرح مسئله و معما و درایة و رجال و فقه الحدیث و غیره و غیره هستیم تا امر الله متعال را بفهمیم و عمل کنیم.
    این منطق قرآنی من !!!!!!!!

    پاسخحذف
  10. برادر مسلم سلام
    چون گرفتن بله یا نه از شما، همچون گرفتن بله از نوعروسان سخت است؟
    پس سوالم را بصورت تست 2 جوابی مطرح میکنم تا راه فرار بسته باشد، حالا اگر جواب ندادید یعنی اینکه نمیخواهید با من بحث کنید
    لطفا روی گزینه صحیح علامت بگذارید:
    سوال اول آیا رسول خدا لال بوده؟
    الف= بله
    ب =نه

    سوال 2
    اگر لال نبوده آیا دستوراتی داشته
    الف = بله
    ب= نه

    سوال3
    آیا دستوراتش برای اصحابش و زنانش واجب اجرا بود؟ ( مثلا و فرضا اگر دستوری برای سجده سهو در نماز گفتند )
    الف = بله
    ب= نه

    سوال 4
    آیا اگر این دستورات بشما برسد ( مثلا و فرضا اگر دستور سجده سهو در نماز گفتند) آیا واجب الاجرا هستند؟
    الف = بله
    ب = نه

    هر سوالی را که با نه پاسخ دهید معنیش این است که شما از جمله عاصیان هستید و دیگر راهی برای بحث باقی نمیماند جز اینکه شما را با این آیه پند دهم:

    یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا تَنَاجَیتُمْ فَلَا تَتَنَاجَوْا بِالْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ (((((((وَمَعْصِیتِ الرَّسُولِ))))))) وَتَنَاجَوْا بِالْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِی إِلَیهِ تُحْشَرُونَ «المجادلة/9»

    پاسخحذف
  11. بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ، سلام علیکم

    برادر سایه عزیزسلامی خاص،چون جواب ندادن به شما مثل اعتراف نکردن نزد بازجویان حکومت سخت است ،به امید قبولی در کنکور شما ،تست شما را جواب می دهم.
    فرمودید : هر سوالی را که با نه پاسخ دهید معنیش این است که شما از جمله عاصیان هستید و دیگر راهی برای بحث باقی نمیماند !!!
    من چگونه جواب تست اول را جواب مثبت و بله بدهم ،تا مطابق نظر شما از جمله عاصیان نباشم : سوال اول آیا رسول خدا لال بوده؟
    الف= بله
    ب =نه ( می فرمائید بگویم بله)
    برادر می خواهی ما رو گیر بیاندازی؟بهر حال جواب ما به شما بله است!!!
    من که واضح و آشکار در نظر قبلی به شما جواب دادم،دقت کنید : اگر فرمانی که منسوب به رسول الله هست ،موافق قرآن بود من ( مسلم )از آن تبیعیت می کنم. ( نقل قول از نظر قبلی)
    برادر عزیز ،آنچه برای من قابل توجه است،این است که این مباحث موجب کدورت و دشمنی و دخالت شیاطین نشود. برای شما نمی دانم معلوم هست که قصدم از طرح مباحث،فهم و ذکر و تذکر است . اما برای من معلوم است که شما درد دین دارید،لذا فکر می کنم اگر طرح این بحثها و نظریات موجب تفرقه بین ما می شود،آن را ادامه ندهیم و به مشترکات چنگ بزنیم،ان شاء الله

    پاسخحذف
  12. أمة الله۱۱/۱۸/۱۳۸۹

    سلامٌ قولاً من رب رحيم و الحمدلله رب العالمين.

    دوستان از اينهمه كوتاهى و تقصير شرمنده ام البته اعتراف به حق اين است كه بگویم قدر نعمت الله تعالی را اینجا بجا نیاورده ام.

    قرار بوده الله تعالی این مکان را در اختیارمان قرار فرماید تا ما به حق از دینش دفاع کنیم و عذر و بهانه ای هم نیاوریم.

    پس عذرهایم را نگویم که الله تعالی خودش می داند.

    استادان گرامی

    بحث در مورد اطاعت از رسول خدا را به همان وضوح و روشنی کلام الله تعالی می گویم بدون تأويل و تخيلات .

    خداوند متعال از ميان بندگان خود رسولانی برمیگزیند تا پیامش را برای هر قومی روشن نماید تا گروهی را تشویق و بشارت یا تحذیر نماید.

    وقتی یک شخص از میان قومی سخنی مخالف قومش بگوید بزرگترین گواه بر همان قوم است زیرا هر ملتی دارای خصوصیات مشخصی هستند که بر اساسش به هر سخنی گوش نمی دهند.

    پس اولین راه برقراری ارتباط آسمانی با ملت ام القری وجود رسولی از میان خودشان بوده است.

    این رسول ملزم به نقل سخنی خاص بوده است و آن سخن عین لفظ سخنان پروردگار بود.

    قرآن سخن خطابه ای نیست که جبریل به محمد بگوید و محمد نیز نقل آن خطابه به زبان خودش را به عهده یرد.

    تحقیقات جنود الرحمن از میان بنی آدم به زیبایی حقیقتی را روشن حفظ میدارد که کلمه به کلمه ی قرآن عین سخن الله می باشد.

    ما باید این حقیقت را بیشتر بیان کنیم تا دلهای پراکنده حول این سفره ی آسمانی گرد آیند.

    آن رسول بشری بود بمانند دیگران و بسوی خدایش رفت.

    دیگر در میان ما نیست .

    اما کتاب خداوند متعال محدود به عمر آن رسول نبود بلکه وعده ی خدای متعال بر این شد که تا قیام ساعت این کتاب باقی و زنده به تعالیم و حقایق آسمانی باقی بماند.

    اینکه به قول خواهرم یکتاپرست حقیقتی آشکارتر از قرآن این هدیه ی آسمانی نداریم.

    محمد مرد.

    آن گروهی که با محمد نشست و برخواست داشتند نیز مردند.

    دست از تأويل برداريم و تصور نكنيم رسول الله نمرده!

    محمد رسول الله و خاتم النبيين مرده است.

    ولى حكم ثابت " اني اكملت لكم دينكم " باقيست و دين نقصي ندارد.

    اين ذكر آسماني باقيست و ما ملزم به تبعيت همين ذكريم.

    نه ذكر بخاري و مسلم و كافي و مجلسي و ....

    ما انزل الله كه رسول خدا ملزم به ابلاغش شده بود كامل به ما رسيد.

    اما ماانزل البخاري و مسلم و ماانزل الكافي ! در دستان بسيارى رد و بدل شده و حالا در كتابخانه هايى قرار دارد و نسخه هاى اصلي اش را كسى سراغ ندارد هرچند غصه ای عایدمان نمی شود چون نسخه ی اصلی خیلی ساخته های بشری به سختی یافته می شودو یا اگر یافته شد مخفی می ماند.

    ولی باز هم غصه ای ندارم!

    چون الله سبحانه و تعالی مرا بدنبال نخود سیاه نفرستاده است !

    فرمود:

    ما این قرآن را نازل کردیم و ما حافظش خواهیم بود.

    الله تعالی نفرموده که سخنان غیررسولش را هم محفوظ نگه خواهد داشت!

    پاسخحذف
  13. أمة الله۱۱/۱۸/۱۳۸۹

    آیا وقتش رسیده بحث ناسخ و منسوخ را بگوییم؟

    پاسخحذف
  14. أمة الله۱۱/۱۸/۱۳۸۹

    سایه گرامی سلام الله تعالی علیکم و علی اهل بیتکم الطیبین.

    الله تعالی مرا به تدبر در کتابش امر فرموده است.

    بر این اساس مصدر یقینی من کتابیست که در دست دارم.

    هرکتابی غیر از کتاب مقدسم برای من می تواند:

    1- قابل خواندن باشد.

    2- سبب اتلاف وقت باشد.

    قابل خواندنها برای من بسیارند برای مثال روزنامه را می خوانم و چیزهایی هم یاد میگیرم.

    اما اگر روزی فراموشم شد اثری در زندگیم ندارد.

    اما خواندن و مطالعه ی کتابهایی که اتلاف وقتم اسا نیز بسیارند ولی چون خداوندم رحیم است بر این اتلاف وقتم نیز امیدوارم مهر عفو و غفران بزنند.

    پاسخحذف
  15. با توکل بر خدا و سلام بر بندگان مومن واقعی خدا ، لا اله الا الله ،

    برای بندگان مومن واقعی خدا در شعار و عمل اصل لا اله الا الله و آیات خدا در قرآن کامل و کافی می باشد ،

    و قد نزل عليكم في الكتاب ان اذا سمعتم ايات الله يكفر بها و يستهزا بها فلا تقعدوا معهم حتي يخوضوا في حديث غيره انكم اذا مثلهم ان الله جامع المنافقين و الكافرين في جهنم جميعا ، نساء ( 140 )
    و همانا فرود آورده است بر شما در كتاب كه اگر شنيديد به آيتهاى خدا كفرورزى مى‏شود يا استهزاء مى‏شود بدانها نه نشينيد با ايشان تا فروروند در سخنى غير از آن كه شمائيد در آن هنگام مانند ايشان همانا خدا است گردآورنده منافقان و كافران در دوزخ همگى‏

    و اذا رايت الذين يخوضون في اياتنا فاعرض عنهم حتي يخوضوا في حديث غيره و اما ينسينك الشيطان فلا تقعد بعد الذكري مع القوم الظالمين ، انعام ( 68 )
    و هرگاه بينى آنان را كه فروروند در آيتهاى ما پس روگردان از ايشان تا فرو روند در داستانى ديگر و اگر فراموشى آردت شيطان پس منشين پس از يادآوردن با گروه ستمگران‏

    و من الناس من يشتري لهو الحديث ليضل عن سبيل الله بغير علم و يتخذها هزوا اولئك لهم عذاب مهين ، لقمان ( 6 )
    و از مردم است آنكه مى‏خرد داستانهاى بيهوده (سخنهاى هوسناك) را تا گمراه كند از راه خدا به نادانى و بگيرد آنها را به استهزاء آنان را است عذابى خواركننده‏

    الله نزل احسن الحديث كتابا متشابها مثاني تقشعر منه جلود الذين يخشون ربهم ثم تلين جلودهم و قلوبهم الي ذكر الله ذلك هدي الله يهدي به من يشاء و من يضلل الله فما له من هاد ، زمر ( 23 )
    خدا فرستاد نكوترين داستان را کتابی همانند برگردانهائى كه موى راست شود از آن بر پيكر آنان كه مى‏ترسند پروردگار خويش را سپس نرم شود پوستها و دلهاى ايشان بسوى ياد خدا اين است رهبرى خدا كه هدايت كند بدان هر كه را خواهد و آن را كه گمراه كند خدا پس نيستش راهنمائى‏

    تلك ايات الله نتلوها عليك بالحق فباي حديث بعد الله و اياته يومنون ، جاثیه ( 6 )
    اين است آيتهاى خدا مى خوانيمش بر تو به حقّ پس به كدام سخن پس از خدا و آيتهايش ايمان مى‏آورند

    ويل لكل افاك اثيم ، جاثیه ( 7 )
    واى بر هر دروغگوى گنهكارى‏

    يسمع ايات الله تتلي عليه ثم يصر مستكبرا كان لم يسمعها فبشره بعذاب اليم ، جاثیه ( 8 )
    كه مى‏شنود آيتهاى خدا را خوانده مى‏شوند بر او پس اصرار ورزد برترى‏جويان چنانكه گوئى نشنيدستش پس مژده ده او را به عذابى دردناك‏

    و اذا علم من اياتنا شيئا اتخذها هزوا اولئك لهم عذاب مهين ، جاثیه ( 9 )
    و گاهى كه داند از آيتهاى ما چيزى را برگيردش به ريشخند براى ايشان است عذابى خواركننده‏

    من ورائهم جهنم و لا يغني عنهم ما كسبوا شيئا و لا ما اتخذوا من دون الله اولياء و لهم عذاب عظيم ، جاثیه ( 10 )
    از پس ايشان است دوزخ و بى‏نياز نكند از ايشان آنچه فراهم كردند چيزى و نه آنچه برگرفتند جز خدا سرپرستانی و ايشان را است عذابى بزرگ‏

    هذا هدي و الذين كفروا بايات ربهم لهم عذاب من رجز اليم ، جاثیه ( 11 )
    اين است راهنمائى و آنان كه كفر ورزيدند به آيتهاى پروردگار خويش ايشان را است عذابى از پليد دردناك‏

    ما توفیقی الا بالله .

    پاسخحذف
  16. با سلام

    در باره دیدگاهی که می گوید من تنها تابع آن دسته از سنت هستم که موافق قران باشد باید عرض کنم که ما باید ابتدا پی ببریم که آیا قران در چار چوب احکام دینی به ما اجازه داده که از منابعی غیر از کتاب آسمانی استفاده کنیم یا خیر ؟ به عنوان مثال و در ظاهر خواندن نماز ظهر به تعداد چهار رکعت مخالفتی با قران ندارد اما آیا این عدم مخالفت به معنای آن است که ما اجازه داریم این عمل را یک دستور تعبدی و از جانب خدا و یا رسولش بدانیم و تخطی از آن را گناه محسوب کنیم ؟ ( دقت داشته باشید که در اعتقادات مذهبیون بدین شکل است که اگر نماز ظهر به جای چهار رکعت ، سه رکعت خوانده شود آن نماز را باطل می دانند ) گاهی برای اتحاد بین مسلمین لازم است که انسان به شرط عدم مخالفت آن با قران نماز خود را به شکلی بخواند که جماعت می خوانند اما این با موضوع بحث ما متفاوت است . ما در باره احکامی صحبت می کنیم که مذهبیون بدون استفاده از کتاب خدا ان را به خدا و رسولش نسبت می دهند .

    اکثر ما دوستان می دانیم که منظور از بت و توسل به آن چیست و به شکر خدا به گناه خواندن غیر خدا آگاه شده ایم دانستیم که بت در این دور و زمان به اشکال و انواع متفاوت وجود دارد قبور و ارامگاه هایی که به جای مجسمه ها نشسته اند و مردم حاچات خود را به جای خدا از این اجسام بی جان می طلبند و ما دانستیم که این اجسام به خودی خود برای مردم اعتباری ندارند الا اینکه به انسانی از گذشتگان مقدس شده منتسب گردد قبر علی بدون نام علی اعتباری برای پرستندگان خود ندارد . بنابر این کسانی که مردم به عنوان غیر خدا آنها را می خوانند تنها به عنوان یک مجسمه و یا قبر شناخته نمی شوند بلکه نامهایی هستند که دیگر از قالب واقعیات خارج شده اند و تبدیل به ما فوق بشر هایی شده اند که قادرند در همه جا حضور پیدا کنند و به همه کمک برسانند !

    ولی قران به نکته دیگری هم در باره این بت ها اشاره می کند و آن تبعیت مردم از این بت ها و شرکاء بوده است .

    أَلاَ إِنَّ لِلَّهِ مَن فِي السَّماوَاتِ وَمَن فِي الْأَرْضِ وَمَا يَتَّبِعُ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ شُرَكَاءَ إِن يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ
    مسلما، همه کس در آسمانها و همه کس در ارض از آن خدا است. کساني که در کنار خدا شريک قرار ميدهند، در واقع از هيچ پيروي ميکنند. آنها فقط فکر ميکنند که از چيزي پيروي ميکنند. آنها فقط حدس ميزنند

    اما چگونه می شود که مردم از بت ها تبعیت کنند ؟ آیا مجسمه ها می توانند از خود فرمانی صادر کنند ؟ آیا از قبور مردگان که همکنون مردم به آنها متوسل می شوند صدای در می آید که مردم از آن تبعیت کنند ؟ پس منظور خداوند از این جمله که (وَمَا يَتَّبِعُ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ) چیست ؟ چرا خداوند می فرماید آنها از ظن و گمان تبعیت می کنند ؟ سوال دیگر نام بت هایی که در گذشته پرستش می شده چیست و نام بت هایی که همکنون پرستیده می شود چیست ؟ سوال مهم است توجه کنید .چه شباهت هایی بین این نامها وجود دارد ؟

    شما اگر به بتهایی که همکنون مردم آنها را به عنوان شرکای خدا پرستش می کنند نگاهی بیاندازید دقیقا در پشت هر جسم و جامداتی که آنها در مقابلشان کرنش می کنند نام انسان صالحی را مشاهده می کنید که به واسطه آن نام مردم به آن اجسام احترام می گذارند من جمله از این نامها می توان از صالحینی نام برد مانند عیسی ، مریم ، محمد ، فاطمه ، علی ، حسین و دهها انسان پاکی که در گذشته دورو نزدیک از دنیا رفته اند که مدعیان دروغین پیروی از آنها بعد از غلو فراوان در مورد شان ، آنان را همتا و شریک خدا پنداشته اند


    ادامه دارد ...

    پاسخحذف
  17. پرستش مشرکان تنها در توسل و یاری جستن از بت ها خلاصه نمی شود بلکه اساس گمراهی آنان در اطاعت بدون چون و چرا از آن بت ها و در واقع نامهای پشت آن بت ها صورت می گرفت و متاسفانه این غفلت دامن گیر غریب به اتفاق اصحاب مذاهب هم گردیده است معمولا در بین شیعیان کسانی که از عقاید خرافی مذهب خود به ستوه آمده اند برای نجات از آن به دامن فرقه مقابل یعنی اهل سنت می افتند ولی این به مثابه همان مثل معروف است که از جاله در آمدن و به چاه افتادن است . با اینکه در بین جماعت اهل سنت تقریبا انقلابی در بحث توسل به غیر خدا صورت گرفته و طبقه ای که خود را سلفی می نامند و هر روز تعدادشان بیشتر می شوند سعی می کنند که استعانت از غیر خدا و شاخ و برگهای آن را به کلی از عقاید خود پاک کنند ولی آنها در بحث تعبد هنوز جامانده اند و همان روشی را دنبال می کنند که سایر فرق مذهبی هم آن را انجام می دهند

    حکم از آن خداست و تعبد تنها باید نسبت به دستورات او صورت بگیرد و در این بین ضروریست که این احکام از منبعی استخراج شود که یقین بدانیم از جانب خداست ولی باز هم اما و استثناء است که مانند سایر فرق ، سلفی ها را به نکبت تعبد غیر خدا کشانده است آنها تابعین خود را به اطاعت مطلق از آن استثنائات دعوت می کنند من جمله این اماها ، شخص رسول گرامی و صحابه ایشان می باشند ، در صورتی فرماني كه خداوند به محمد داده بود اين بود كه مردم باید دين را بپا دارند و در آن تفرقه نكنند و اين ميسر نمي شود مگر با تعبد مطلق خداوند متعال .يعني تنها از او فرمانبرداري كردن. ولی اگر مي بينيد دين متفرق شده و به صدها فرقه منشعب شده و هر فرقه ای به معتقداتش خوشحال گشته اشكال در پيروي جاهلانه بندگان خدا از همین استثنائات است و نه قرآن كريم.
    در واقع حكم رسول چيزي جز حكم خداوند نيست و حكم خداوند بطوري كه آيات فراواني از قرآن به آن اذعان دارند به صورت كتاب است ، كتابی که تفصيل كل شي است و سراسر روشن و روشنگر است ،
    وما منع الناس ان يؤمنوا اذ جاءهم الهدى ويستغفروا ربهم الا ان تاتيهم سنة الاولين او ياتيهم العذاب قبلا

    ولی همواره سنتها مانع ايمان خالصانه به كتاب آسماني و ما انزل الله بوده است . اين فكر كه گذشتگان از ويژگيهاي بخصوصي برخوردار بوده اند و توانمنديهايي داشته اند كه هيچ انساني از آنها برخوردار نبوده هيچگاه دست از سر انسان برنداشته و نخواهد داشت. امروزه ما نيز همان انتظاري را از پيامبران و رسولان الهي داريم كه گذشتگان داشتند. تصور مي كنيم که آنان از علم غيب برخوردار بودند و ملائكه دائماً مطيع و تحت فرمان آنها هستند هر حرکت و عمل و سخن منتسب به آنان را دستوری از جانب خدا می دانیم و اگر كسي بگويد كه آنها رسولي بيش نبودند اين را توهيني بزرگ در حق آنها خواهيد انگاشت و با تمسخر خواهيد گفت : يعني رسول فقط يك پستچي بود و از خودش حرفي براي گفتن نداشت؟

    آري اگر شما نيز به خداي وحده ايمان داشته باشيد و در عالم وجود جز يك رب و اله اتخاذ نكرده باشيد ايمان خواهيد آورد كه رسول از خودش هيچ حرفي براي گفتن نداشت جز اينكه بگويد ، فرمانرواي من و شما فقط ذات مقدس خالق و پروردگار آسمانها و زمين است ، فقط حرف او را گوش كنيد و به فرمان او را گردن نهيد." ولی معاصرين پيامبر نيز تابع سنتهاي گذشتگان خود بودند ، چون شيطان ويژگيهاي بخصوصي براي پيامبران پيشين جعل كرده بود و آنها هيچ يك از آن ويژگيها را در محمد رسول الله نمي ديدند. آنها به او مي گفتند كه منتظر وحي نباشد و از خود كتابي ديگر برايشان بياورد. آنها مي گفتند قرآني غير از اين برايمان بياور يا آن را تغيير بده . اما رسول از اين حرف آنها به خدا پناه مي برد و مي گفت ؛ آیا مگر من بشري بيشترم؟

    ادامه دارد ....

    پاسخحذف
  18. اما شمائی كه پيرو قرآني ديگر به اسم سنت شده ايد ! فكر كرده ايد اختيارات محمد بيش از يك بشر بود؟ به خدا قسم نبود كه نبود. او نيز ملزم به اطاعت و پيروي از آنچيزي بود كه به وي وحي مي شد. كتابي كه به محمد وحي شد بصورت مبين است . كتاب غير مبين و مخفي به محمد تعلق ندارد ، كتاب غير مبين از طرف خدا نازل نشده است. كتاب غير مبين از هيچ آيه محكمي برخوردار نيست . كتاب غير مبين تماماً تشكيل شده از متشابهات شيطانيست . سنت الله از كتاب مبين بيرون مي آيد و آنچه از كتاب غير مبين و قرآني ديگر خارج مي شود جز سنت شيطان نيست.

    چه چيزي شما را منع مي كند كه آيات الهي را نديده بگيريد و به سنت شيطان گرايش يابيد ؟
    قطعاً اين باور كه محمد بيش از يك بشر اختيارات داشته است.
    آيا اين نيست؟
    ای کسانی که خود را سلفی ها و یا وهابی می نامید ،با اینکه شما به خوبی درک کرده اید که استعانت تنها مختص خداست ولی هنوز غافلید از اینکه محمد چهل سال در ميان قومش زيست و هيچ كس نديد كه حرفي براي گفتن داشته باشد آیا این برای شما کافی نیست که بدانید او از خود حکم و دستوری برای پیروی کردن نداشت ؟ آيا بازهم تصور مي كنيد كه تنها ابلاغ پيام پروردگار براي او كم است و او از خود شریعتی برای ما ساخته است ؟ ولی شما سنت الله را با سنت شيطان تلبيس كرده ايد و مي گوييد كه خداوند علاوه بر قرآن مبين يك قرآن غير مبين نيز بر پيامبر نازل كرده است و اختيارات محمد را آنقدر بالا مي بريد كه آن قرآن غير مبين را از خود او مي دانيد ،

    اما اگر چند آيه زير را خوانديد و عبرت گرفتيد و به خداي وحده ايمان آورديد كه ره يافته ايد ولی اگر باز هم بر عقايد آباء و اجدادي خود پافشاري كرديد بدانيد كه مشمول همان كساني هستيد كه اين آيات دارند از آنها ياد مي كنند با اینکه تنها امید استعانت و باری خود را خداوند می دانید

    [17:90] وقالوا لن نؤمن لك حتى تفجر لنا من الارض ينبوعا
    [17:91] او تكون لك جنة من نخيل وعنب فتفجر الانهر خللها تفجيرا
    [17:92] او تسقط السماء كما زعمت علينا كسفا او تاتي بالله والملئكة قبيلا
    [17:93] او يكون لك بيت من زخرف او ترقى في السماء ولن نؤمن لرقيك حتى تنزل علينا كتبا نقرؤه قل سبحان ربي هل كنت الا بشرا رسولا
    [17:94] وما منع الناس ان يؤمنوا اذ جاءهم الهدى الا ان قالوا ابعث الله بشرا رسولا
    [17:95] قل لو كان في الارض ملئكة يمشون مطمئنين لنزلنا عليهم من السماء ملكا رسولا
    آنها گفتند: "ما به تو ايمان نخواهيم آورد، مگر آنکه از زمين چشمه اي بجوشاني.
    "يا باغي از درختان خرما و انگور داشته باشي که از ميانش رودخانه ها روان باشند.
    يا همان طور که ادعا کردي، توده هايي از آسمان بر ما فرود آري. يا خدا و فرشتگان را در برابر چشمانمان حاضر کني.
    "يا عمارتي مجلل داشته باشي، يا به آسمان بالا روي. حتي اگر بالا روي، ما باور نخواهيم كرد مگر آنكه کتابي بياوري که بتوانيم آن را بخوانيم." بگو: "شکوه و جلال پروردگارم ستايش باد. آيا من جز بشري هستم که به رسالت فرستاده شده است؟"
    رسالت، آزمايشي خطير
    هنگامي كه كتاب آسماني براي مردم آمد،آنچه مانع ايمان آوردنشان شد، گفتارشان بود: "آيا خدا بشري را به عنوان رسول فرستاده است؟"
    بگو: "اگر فرشتگان در زمين سكونت داشتند، ما از آسمان فرشته اي به رسالت براي آنها فرستاده بوديم
    .
    والسلام

    پاسخحذف
  19. خانم یکتا پرست

    سلام رحمان بر شما.

    یادم رفت این را هم بپرسم که هنگام شنیدن نام خداوند چه احساسی پیدا میکنید

    چه احساسی در قلبتان به وجود میاید

    و چه حالتی پیدا میکنید

    اگر به سوالات با جزئیات توضیح بدید ممنون میشم .

    پاسخ شما رو یک روز تمام جلوم میزارم و روش فکر و بررسی میکنم.

    چند روز پیش دراین بخش از تحقیق میخواستم درباره ی یافته هام به یقین و نور کامل برسم . بعدش خدایتان شما را با نور خود نشانم داد.

    پاسخحذف
  20. سلام به خداوندم که نورش تسلای دل مومن است.
    برادرمان منصور چقدردرست به دردجامعه امروز ودیروزمسلمانان اشارات دقیق داشتند.
    متاسفانه دردبزرگ انسانهادراین است که پی به عظمت وحکمت الهی نبردیم.برای هرکس پیرهنی ازجنس تقدس پوشاندیم ومتاسفانه هربت شکنی مستقیم وغیرمستقیم شدبتی غیرقابل شکستن.همانطورکه می بینیم مسیح ازپسرخدابودن رسیدبه مقام الهی!محمدکه طبق فرمان خدای عزیزم اگرمراقبت خدایم نبودگمراه می شد،شدمافوق بشری وعلی وبقیه به مقاماتی رسیدندکه ازخداوندسبحانم (استغفرالله)پیشی گرفتند.برادرم مسیح گرامی ازمقاله شماممنون،امامگرپیامبرنفرموداگرکلام من باقرآن همخوانی نداشت آن رابه دیواربکوبید؟؟یعنی چی؟یعنی اینکه تامی توانیدقرآن بخوانیدوآنقدرباکلام حق دمخورشویدکه دیگرهیچ کلامی قادرنباشدفریبتان دهد.وقتی ماگوش به کلام الهی سپاریم دیگرچیزی می ماندکه نیازبه آن داشته باشیم؟ بیایم عظمت الهی راقدرنهیم وتنهاوتنهااورابرای خودکافی بدانیم.درپناه حق باشید.
    برادرم محب الله برای اینکه سوالهایم مزاحم بحث دوستان نشود.خواهشمندم به ایمیل برایم بفرستید.البته اصلامتوجه نمی شوم منظورتان ازقدرت چیست واحساسم نسبت به امریکا.ممنون وخداانشالله توفیق دهدبه تحقیقتان.
    yektaparast19@gmail.com

    پاسخحذف
  21. دوستان قرانی سلام بر شما
    هرچند که شما واضح صحبت نمیکنید ولی من حرف دل شما را واضح مینویسم
    خانم امه الله عقیده آقای منصور را قبول دارد که اگر نماز ظهر را سه رکعت بخوانیم گناه ندارد که عین ثواب است. پس بحث با ایشان تمام است زیرا اصلا دستور رسول را قبول ندارد.
    با آقای منصور بحث آنوقت تمام شد که ایشان درخواست آخر حقیر را که ( جواب صریح ارزویم است ) را باز با خطبه بیربط پاسخ داد
    اما مسلم جان هنوز به تو امیدی هست هرچند که نتوانستی خیلی ساده نه یا بله بگویی ولی دانستیم که اگر مثلا پیامبر برای کسی که در نماز یادش برود تشهد بخواند دستور سجده سهو را داده باشد قبول میکنی چون ظاهرا خلاف قران نیست
    آیا سخن شما را درست فهمیدم تا ادامه بدهم و شما را بگشانم به پیروی از کتب حدیث یا نه>
    لطفا پاسخ بدهید اگر باز پاسخ ندادید بحث با شما هم تمام میشود

    پاسخحذف
  22. بحث تمام شود هم من حق دارم مثل شماها یک طرفه به منبر بروم و گوشم به کسی بدهکار نباشد! پس باز هم خواهم نوشت.

    أَفَنَضْرِبُ عَنْكُمُ الذِّكْرَ صَفْحًا أَنْ كُنْتُمْ قَوْمًا مُسْرِفِینَ

    پاسخحذف
  23. الحمد لله رب العالمین.


    موضوع چگونگی اطاعت ازرسول بحث بسیارجالب ومفیدی است که بین برادران منصور ومسلم ومسیح وسایه گرامی مطرح شده وبنده وامثال من بشدت پیگیرآن هستیم وخداکند به سعه صدردوستان وباآرامش بیشتر ادامه پیداکند.



    نکاتی ازخلال بحث دوستان به نظرحقیررسیده که جادارد به خدمت دوستان برسانم تاشاید گره کوراین مبحث گشوده شود.


    1- هنوزدلایل دوستان قرآنی برای اثبات حرفشان که هر اطاعتی «تعبد» است وچون تعبدبجزخدارانسزد پس
    «اطاعت» بجزخدارا نسزد،راکافی نمی دانم.

    اگر«اطاعت» ازشخصی «تعبّد» اومی بود،خداوند دستوربه اطاعت ازرسولانش رانمی داد.


    2- دلایل اهل حدیث برای اثبات حرفشان که می گویند :اطاعت ازحدیث وروایت «صحیح» مثل اطاعت ازرسول خداواجب است را،متیقن وکافی ندیده ام،زیرا
    اکنون که بیش ازهزار وچهارصدسال ازفوت پیامبراکرم گذشته،هیچ راهی وجودندارد که بشودازآنراه ،«صحّت» ودرستی صددرصدی فلان حدیث ویاروایت را سنجید وبه آن اطمینان حاصل کرد .

    3-دلایل اهل حدیث برواجب الاطاعه بودن شخص رسول را کافی ووافی می دانم و بنابر «منطق» و«عقل سلیم» رسولی واجب الاطاعه است که «زنده» باشد.


    4- رجوع به احادیث وروایات منسوب به پیامبر گرامی را که ازدرجه اعتباربیشتر برخوردار هستند و«احتمال» صحت آنها بیشتراست،برای انجام «فروعات دین» شکل انجام عبادات را،«اولی» ودرست ترازرجوع به تاویلات وتفاسیرمختلف دیگر می دانم.

    اولی وبهتر نه واجب!

    5- برای رسیدن به هدایت وآموزش اصول دین ومسائل مربوط به تصحیح عقیده وایمان،مراجعه به قرآن رالازم وواجب وکافی ووافی می دانم.




    اگردوستان عزیز این چندنکته ای راکه عرض کردم درنظرداشته باشند،زودتربه نتیجه خواهندرسید وگره ازمبحث را خواهند گشود.



    ومن الله التوفیق الهدایة وعلیه التکلان  

    پاسخحذف
  24. بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ، سلام علیکم

    برادر عزیز سایه فرمودند : مسلم جان هنوز به تو امیدی هست،آیا سخن شما را درست فهمیدم تا ادامه بدهم و شما را بگشانم به پیروی از کتب حدیث یا نه؟ برادر ..غیر تسلیم و رضا کو چاره ای؟ من تسلیم هستم،اصلا مسلم هستم ،لطفا ادامه بدهید:رشته ای برگردنم افکنده دوست می کشد هر جا که خاطر خواه اوست.بزن بریم ،این شعار فقط قرآن که نه نون توش بود نه مقام،ولی روش شما الحمد لله،همه چی توش هست!!!

    پاسخحذف
  25. آصف عزیز سلام بر شما
    خوشحالم که مباحث را پیگیری میکنید این باعث تشویق من است ،

    شما ميگویید: :
    اکنون که بیش ازهزار وچهارصدسال ازفوت پیامبراکرم گذشته،هیچ راهی وجودندارد که بشود از آنراه ،«صحّت» ودرستی صددرصدی فلان حدیث ویاروایت را سنجید وبه آن اطمینان حاصل کرد .
    -------------------------------
    من عرض ميكنم:
    اینطور هم نیست که هیچ حقیقت تاریخی نداشته باشیم
    حالا 32 سال از انقلاب ایران گذشته ایا میتوانیم بگوییم که چون 32 سال گذشته پس هیچ چیز را قبول ندارم ؟
    عاقلانه تر این است که چیزهای که همه قبول دارند را ما نیز قبول کنیم و در روایتهای اختلافی جستجو کنیم
    مثال1 همه قبول دارند که خمینی رهبر انقلاب بود. پس این را قبول میکنیم
    مثال 2 بعضی ها میگویند این انقلاب مردمی بود بعضی ها میگویند دست آمریکا در کار بود اینجا تحقیق میکنیم
    دوستان مدعی پیروی از قران میگویند چون بعضی حرفها مبهم است ما هیچی را قبول نمیکنیم این با هیچ منطقی همخوانی ندارد جز منطق زور .
    ------------------------------------------------
    جالب است که شما نوشتید بیش از 1400 از فوت پیامبر اکرم گذشته ، پس شما هم از تاریخ بی نیاز نیستید اصلا تاریخ یک علم است! قران از تاریخ بی نیاز نیست والا فردا یکی میگوید کعبه در قریه مکه از توابع مرو ترکمنستان است . بعد هی خطبه میدهد و بیا و درستش کن!!

    پاسخحذف
  26. آصف عزیز!
    اینجا که میرسیم دوستان منسوب به قران چون صابون لیز از دست من در میروند و میگویند:
    تاریخ را قبول داریم امافقط برای شنیدن قصه اما نمیتوانیم دین ما را ار آن بگیریم!
    اما چرا نتوانیم حقایق مسلم را بگیریم چرا باید نماز ظهر را سه رکعت بخوانیم در حالیکه جن و انس میگویند نماز ظهر 4 رکعت است
    تازه در مسایل خلافی هم میتوانیم راه را بیابیم خیلی ساده با مقایسه گفته های راویان با متن قران دروغگو را پیدا میکنیم ولی آیا ما همه درگذشتپان را دروغگو میدانیم وفقط بهشت برای این 4 نفر آدم از خود متشکر و از خود راضی ساخته شده؟؟
    آصف عزیز
    لطفا اگر مایل به گفتگو هستی دو شرط را بیاد داشته باش
    از موضوع خارج نشو و جواب سوالها را صریح بده نه مبهم
    با آرزوی توفیق برای شما

    پاسخحذف
  27. مسلم خیلی عزیز!
    سلام! ببین من بخاطر رضایت الله دوست عزیزی چون ترا میرنجانم پس صد البته الله خوشحال میشود وقتی میبیند سایه بر خلاف میل درونی خود، با حق گویی ، رضایت الله را مقدم میدارم بر رضایت مسلم و فامیل و غیره
    لذا اگر الله برای این کارها آب و نان .ر نعمت بدهد که داد و میدهد و خواهد داد، اینکه تعجب ندارد! و جای طعنه هم ندارد!
    و اگر در روض تو آب و نان و عافیت و نعمت نیست پس روش خود را عوض کنید زیرا از نظر من کسیکه دنیایش آباد نباشد در آخرت هم ول معطل است
    اگر بخواهی دلیل ارائه میکنم!
    در هر حال بی تعارف شما را دوست دارم و خودت هم این را میدانی اما افسوس که در وادی گمراهی کام میزنی
    قل هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِینَ أَعْمَالًا«103» الَّذِینَ ضَلَّ سَعْیهُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَهُمْ یحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یحْسِنُونَ صُنْعًا«104»

    پاسخحذف
  28. بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ، سلام علیکم

    برادر خیلی عزیز و گرامی سایه محترم سلام علیک

    من طعنه نزدم،خبر دادم.می خواستم بدانی پیروی از

    دین اسلام و ما انزل الله،برای طلب دنیا نبوده است.

    اما این که فرمودی چون آب و نان ندارد،روش خودم

    را عوض کنم،چون در آخرت ول معطلم،نه منصفانه بود

    و نه برهانی.لابد با این استدلال قارونیان بر حقّند

    و هم دنیا دارند و هم آخرت،و نیازمندان و فقراء،

    خسر الدنیا و الاخرة: لِلْفُقَرَاءِ الَّذِينَ أُحْصِرُوا فِي

    سَبِيلِ اللَّهِ لَا يسْتَطِيعُونَ ضَرْبًا فِي الْأَرْضِ يحْسَبُهُمُ

    الْجَاهِلُ أَغْنِياءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُمْ بِسِيمَاهُمْ لَا

    يسْأَلُونَ النَّاسَ إِلْحَافًا وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ خَيرٍ فَإِنَّ اللَّهَ

    بِهِ عَلِيمٌ(البقرة/273).اگر آیه ای را که ذکر

    نمودی،دلیل شماست،مطابق معمول ،اشتباه و بد فهمیدی.

    و اگر فقط خواستی فقط آیه ای بگوئی،انتخابت

    مناسب نبود.از خصوصیات مومن نیست که به دیگران

    مخصوصا به مومن دیگر نسبت ضلالت بدهد : إِنَّ الَّذِينَ

    أَجْرَمُوا كَانُوا مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا يضْحَكُونَ ... وَإِذَا

    رَأَوْهُمْ قَالُوا إِنَّ هَؤُلَاءِ لَضَالُّونَ، وَمَا أُرْسِلُوا عَلَيهِمْ

    حَافِظِينَ(المطففين/33).موفق و فقیه باشید،ان شاءالله

    پاسخحذف
  29. الحمد لله رب العالمین.

    صدسلام بربرادرشیرین سخن سایه عزیز.


    این راهی که شما درحال پیمودن آن هستید من مدتهااست که پیموده ام.


    من هرگزمعتقد نیستم که تمام بازماندگان نوشتاری وروایی ازتاریخ وبخصوص زندگی پیامبر بزرگوار،دروغ ودسیسه است.

    بلکه معتقدم قسمت اعظم آنها دروغ قسمت دیگرش نگرش شخصی ودیدگاه شخصی افراد وقسمت دیگری هم ،غرایض وامیال اشخاص است که آنها را به رسول خدا نسبت داده اند!

    (مثلاً شخصی ازخواندن سوره اخلاص لذت وافری می برده وآن را خیلی خیلی مهم ترازدیگرقرآن می دانسته،بایک دروغ بحساب خودش مصلحت آمیز به رسول خدا نسبت داده که هرکس این سوره را چندصدبار بخواند چنین وچنان می شود!
    گرچه اووامثال اونیت خیرداشته اند اما غافل ازآن بوده اند که دروغ بستن به رسول خدا نتیجه اش چه خواهد بود!)

    وازاین میان درصد قلیلی هم ازفرمایشات رسول خدا دست نخورده باقی مانده است.

    پس من منکر کامل احادیث نیستم.

    دراین زمینه برایم مثال نزنید.

    مسائلی راهم که تمام امت درآن اتفاق دارند را نیز ،می پذیرم ومعتقدم که «ازمحالات است که امت اسلام ،مجموع علما ازابتدا تابحال برچیز باطل اجماع نمایند» مثل تعدادرکعات نماز.ویا جایگاه جغرافیایی کعبه.
    ودرآن مشکلی ندارم.

    اما به شدت معتقدم که «مرزهای کفر وایمان» درقرآن بیان شده وهیچ چیزی درباب کفر وایمان درقرآن فروگذارنگردیده است.


    فرض کنید تعداد رکعات نمازدرقرآن نیامده،این به آن معنی است که تغییردهنده تعداد رکعات نماز کافر نیست.


    من به شدت معتقدم که اگرکسی باایمان به وحدانگی خداوند وایمان به رسالت رسولان خدا من جمله محمد مصطفی وایمان به کتب منزله وایمان به ملائکه خداوند وایمان به روزواپسین وایمان به اینکه خیر وشرازجانب الله است وقضاوقدر واخلاص کامل نمازظهررا مثلاً ده رکعت بخواند یا نمازصبح را چهاررکعت ویا نمازمغرب را بیست ودو رکعت،هرگزازدین خارج نشده وکافر نیست.

    «قرآن مرزهای کفروایمان » را مشخص ساخته وجابجا نمودن این مرزها بوسیله روایات واحادیث غیرممکن است.

    شخصی اگردرنماز«ذکرتشهد» را فراموش کرد وسجده سهو انجام نداد هرگزازدایره ایمان خارج نمی شود،حتی اگرحدیثش دربالاترین درجات ازلحاظ صحت قرارداشته باشد.

    بالاترین درجات «صحت» حدیث هم،ظنی است و«یقین» نیست.


    سایه عزیز،

    پس اختلافات من با شما چندان غیرقابل اغماض ودور ودرازنیست.

    فقط می ماند اینکه شما «مطابعت ازاحادیث وروایات به زعم خودصحیح» را مثل مطابعت ازرسول خدا می دانید ومن نه.

    نه به آن دلیل که شخص رسول زنده را مطاع نمی دانم،بلکه به آن دلیل که راههای سنجش «صحّت» احادیث وروایات را ناقص وناکارآمد می بینم.



    پس تنها بحثی که می توانم با شما داشته باشم،سرهمین مطلب خواهد بود.


    حالا اگرشماراهی سراغ دارید که ازآن راه بشود بطور«یقین» ازصحت وسقم روایات مطّلع شد،آن راه را به ماهم نشان دهید.


    پس ازآن بنده هم مطالبی را خواهم آورد که نشان می دهد،معتقدین به احادیث (به زعم آنها صحیح)هم نمی توانند عاملین به آنها باشند.

    پاسخحذف
  30. ضمناً خاطرنشان برادرایمانی ام سایه عزیزباشد که

    منهم معتدم نتیجه افراط وتفریط هردومذموم است.


    چه آنها که مطابعت ازاحادیث وروایات را مثل اطاعت ازرسول خدا و«واجب» می دانند.


    وچه آن برادران بزرگواری ازاهل قرآن،که همه روایات واحادیث را دورریختنی می دانند.

    هردودراشتباهند.


    حکم «واجب» گرفتن ازاحادیث درست نیست ونگاه«تعبدی» داشتن به احادیث وروایات هم اشتباه است.

    پس خواهش من ازشما وبرادران منصورومسلم وتوحید عزیزاین است که،کمی درجانب این دومطلب،حدوسط راگرفته وجوانب افراط وتفریط را ،رهاکنید. 



    اللهم اهدنا واهدبنا

    پاسخحذف
  31. آصف اصلاحیه۱۱/۱۹/۱۳۸۹

    ضمناً خاطرنشان برادرایمانی ام سایه عزیزباشد که

    منهم معتقدم نتیجه افراط وتفریط هردومذموم است.

    پاسخحذف
  32. آصف محترم میگوید:
    پس تنها بحثی که می توانم با شما داشته باشم،سرهمین مطلب خواهد بود.
    حالا اگرشماراهی سراغ دارید که ازآن راه بشود بطور«یقین» ازصحت وسقم روایات مطّلع شد،آن راه را به ماهم نشان دهید.
    =================================
    سايه میگوید:
    بله الحمدلله راهی میشناسم، که بوسیله آن میتوانید بطور«یقین» ازصحت وسقم روایات مطّلع شويد
    أي أصف عزیز آیا باور میکنی موسسه سحاب یا موسسه جغرافیای ملی، نقشه ای سیاسی از کشورهای کره زمین منتشر کند و در آن نام خیابانهای تهران را بنویسد اما یادش برود جای ایران روی نقشه مشخص کند؟
    پس چگونه به الله قادر و متعال این گمان را میبری که به تو آدرسی بدهد که برو از رسولم اطاعت کن وبعد میگویی این آدرس در نقشه وجود ندارد؟!
    پس حتما و بیقین راهی بسوی رسولش است. و الله جل جلاله دروغ نمیگوید و قصد دست انداختن ما را ندارد

    پاسخحذف
  33. مسلم عزیز
    برو ببین که در نظر اولت در همین پست، چطور مرا نوازش دادی و ایه ای در جواب من نوشتی و مرا مرا یهود و نسارا نامیدی حالا چطور که جوابی شنیدی ناراحت شدی؟
    در حالیکه آن ایه هیچ ربطی نداشت به موضوع
    بنده فقط گفته بودم بخاری و کافی قابل جمع نیستند و نگفته بودم ما برحقیم و آنها باطلند ولی شما نوشتی
    و قالت الیهود لیست النطارا علی شی
    و من حق اعتراض دارم این نظر شماست
    =============================
    برادر این میدان بحث است من هم نظرم را میگویم با ادب و در قالب قران، همانطور که شما گفتی
    قرار نیست که قربان صدقه هم برویم اینطور که به نتیجه نمیرسیم!

    پاسخحذف
  34. أمة الله۱۱/۲۰/۱۳۸۹

    سلام الله تعالى على المؤمنين و رحمته و بركاته.

    دوستان استادان عزيزان

    بحثهايتان بسيار جذاب است حتى با آن لهجه هاى شهرى ديارى كه جز نامش فعلاً اثرى از آن نمى بينم.

    اما اميدوارم بجاى " تنابز بالالقاب " يا " بعض الظن اثم " بسوى " الحكمة و الموعظة الحسنة " رويم كه اثرش عميقتر است.

    ادامه ى بحث در پست بعدی .

    همراهی تان مطلوب است.

    پاسخحذف

و الهکم اله واحد، لا اله الا هو الرحمان الرحیم