۱۳۸۹ بهمن ۵, سه‌شنبه

حدیث چه کسی درست تر از حدیث خداوند است ؟

بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ

وَمَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللّهِ حَدِيثاً
حديث چه کسي درست تر از حديث خداوند است؟


سالهاست که مساله عقب ماندگیهای کشورهای به اصطلاح اسلامی ذهن خیلی ها را در تمام دنیا و بخصوص ایران به خود مشغول کرده است آنها از خود سوال می کنند که چرا ممالک اسلامی چنین روز و وضعی پیدا کرده اند که حتی به نوشته های کتاب مقدس خود هم عمل نمیکنند ؟ چه چیزی این معضل را بوجود آورده است ؟چه چیزی آنها را به حیطه انحطاط و تزلزل کشانده است ؟ چرا در بین ممالک به اصطلاح اسلامی اثری از اتحاد و همبستگی وجود ندارد و همیشه در بین آنها تفرقه حاکم بوده است ؟
در پاسخ باید گفت که علت تمامی بدبختی های و عقب ماندگی های آنان در تبعیت تعبد وار و جستجوی احکام دینی از غیر خدا سرچشمه می گیرد . منابعی مثل حدیث و سنت است که مسلمین اسمی را به بت پرستی و شرک و تعصبات مذهبی کشانده است . حدیث و سنت های گذشتگان مثل زنجیری مغز و قلب مسلمانان را تسخیر کرده است و چنان آنها را به ورطه انحطاط کشانده است که در زمان ما مسلمان بودن یعنی پیروی از خرافات و دورغهای که به دین نسبت داده شده است و حاصل این کارشان چیزی نیست به جز بت پرستی ، تروریست و اطاعت از شیطان های انس و جن !

وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنْزَلَ اللّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَيْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لاَ يَعْقِلُونَ شَيْئاً وَلاَ يَهْتَدُونَ(170/البقره)
وقتي به آنها گفته شود از آنچه خدا نازل كرده (از كتاب الهي) پيروي كنيد ميگويند: ما از آنچه پدرانمان را بر آن يافتيم پيروي ميكنيم. اگر چه پدرانشان حقيقت را نشناخته و هدايت نشده باشند.

وَمَثَلُ الَّذِينَ كَفَرُوا كَمَثَلِ الَّذِي يَنْعِقُ بِمَا لاَ يَسْمَعُ إِلاَّ دُعَاءً وَنِدَاءً صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لاَ يَعْقِلُونَ(171/البقره)
وضع دعوت افراد كافر مثل وضع كسي است كه به حيواني كه جز صدا و ندايي نميشنود بانگ بزند. آنها كر و لال و كورند و قدرت درك و فهم ندارند.

این همان وعده خداوندی است که اگر به وسوسه شیطان عمل کنیم و حلال خدا را بدون اذن او بر خود حرام کنیم در آن صورت شیطان موفق شده است که ما را به فقر و فحشا و عقب ماندگی بکشاند و این برای مسلمین حاضر پیش آمده است . یکی از راههایی که شیطان میخواهد خداپرستان را به فساد و بدبختی بکشاند دعوت آنها به پیروی از منابع پر از شک و ظنی مثل کتب حدیثی و روئائیست
قرآن کتاب هدایت است و کتاب همه انسانهاست . تنها سنت ذکر شده در قرآن سنت الله است در هیچ جای قرآن از سنت و حدیث محمد و یا اهل بیت سخنی نرفته است و تنها سنت ذکر شده در قرآن همان سنة الله است

سنة الله فی الذین خلوا من قبل و لن تجد لسنة الله تبدیلا ( احزاب/6 و فاطر/43 و فتح/ 23)

در قرآن دو آیه است که شرح مى دهد محمد "بشرى بیش از شما نیست " اما آیا این تصادفى است که هر دو مورد در پایان آیه شرک را منع مى کند ؟

قل انما أنا بشر مثلکم یوحى ال أنما الهکم اله واحد فمن کان یرجوا لقاء ربه فلیعمل عملا صالحا و لا یشرک بعباده ربه أحدا (کهف – 110)
بگو (محمد)، "من هم مانند شما بشرى بیشترنیستم، به من وحى شده که خداى شما خداى واحد است. کسانیکه به دیدار پروردگار خود امیدوار باشند، باید پرهیزکارى کنند و هرگز معبودى در کنار پروردگار خود نگذارد."

قران حرف از این میزند که کلمات خدا هیچوقت به پایان نمیرسد و اگر میخواست کتابی کاملتر به شما میداد و از طرف دیگر میگوید که محمد هم بشری بمانند شماست و این خود همه جیز را ثابت میکند . ثابت میکند که کلمات خدا همین قرآن است و بس و اجازه ندارد بیش از آنچیزی که خداوند از طریق قران به او وحی کرده است چیزی را به دین خدا اضافه کند . آیه دوم :

قل انما أنا بشر مثلکم یوحى الی أنما الهکم اله واحد فاستقیموا الیه و استغفروه و ویل للمشرکین (فصلت / 6 )
بگو (محمد)، "من بشرى بیش از شما نیستم، که به من وحى شده که خداى شما خداى واحد است. باید فقط به او اخلاص بورزید و از او آمرزش بخواهید. واى بر مشرکین

مؤمنان واقعى به گفته پروردگارشان ایمان دارند در اینکه قرآن کامل، بى عیب و مفصل با جزئیات است وباید فقط آن را منشاء هدایت و احکام دینى قرار دهند. فقط مشرکین هستند که غیر از قرآن را مى جویند. در واقع پیروى تعبد وار از "حدیث و سنت" ساختن بت از محمد است و برخلاف خواسته اش است به این خاطر که وظیفه محمد تنها ابلاغ و تبلیغ رسالت است و لا غیر


ماعلی الرسول الا البلاغ و الله یعلم ماتبدون و ما تکتمون (مائده/99و92 ونحل/35و82 ونور/54 و شوری/48 )

عده ای میگویند که سنت و احادیث محمد جزو منابع الهی است زیرا خدا خودش گفته ؛ محمد اسوه حسنه است . باید عرض کنم که این افراد درک نمی کنند که محمد فقط قرآن را آورده و در این مورد اسوه حسنه است محمدی که در قرآن است مومن واقعی به کتاب خدا بوده و اسوه بودن آن در پیروی از دستورات مولایش است که در قران به همه انسانها ابلاغ شده است و نه پیروی کردن ما از احادیثی که دیگران قرنها بعد به محمد و اهل بیت او و صحابه اش نسبت می دهند!

لقد کان لکم فی رسول الله أسوه حسنه لمن کان یرجوا الله و الیوم الَآخر و ذکر الله کثیرا (۳۳:۲۱)
رسول خدا سرمشق خوبى است براى آن عده از شما که در جستجوى خدا و روز بازپسین هستند و مدام خدا را یاد مى کنند.

محمد برای کسانی که در جستجوی خدا و روز بازپسین هستند و کسانی که خدا را یاد میکنند الگو است. این قرآن ذکر است برای مومنان. و این قرآن بهترین و تنها منشاء برای جستجو و شناخت خداست. اما مسلمانان اسمی محمد را در (طریقه دستشویی رفتن و طریقه راه رفتن و ...) الگو میدانند. در حالی که خدا میگوید محمد هم بشری مثل شماست و هربشری راه میرود و غذا می خورد جالب این است که ابراهیم نیز لغت به لغت با چنین کلماتى در قرآن شرح داده شده است.

قد کانت لکم أسوه حسنه فی ابراهیم و الذین معه (۵) لقد کان لکم فیهم أسوه حسنه لمن کان یرجوا الله و الیوم الَآخر و من یتول فان الله هو الغنی الحمید (۶)

مثال خوبى از ابراهیم و کسانى که با او بودند براى شما زده شده است........ آنها سرمشق خوبى هستند براى کسانیکه در جستجوى خدا و روز آخر مى باشند.

خب حالا اگر کسی توانست فقط یک حدیث از ابراهیم ذکر کند مساله حل است. مطمئنا کسی نمیتواند . خدا خودش میفرماید که ابراهیم برای ما اسوه حسنه است ولی خودش میدانست که ابراهیم قرنها پیش زندگی میکرد و کتاب حدیثی از او بجای نمانده است . ( احتمالا تنها مشرکین عصر جاهلی بودند که احادیثی را به دروغ و به ابراهیم و فرزندانش نسبت داده بودند و بر پایه آن به خدا و ابراهیم افتراء می بستند) پس ما از چه چیز ابراهیم پیروی کنیم؟ جواب این است که ابراهیم همانی است که خدا در قرآن ذکر کرده است . خدا میگوید ابراهیم مسلمان بود مشرک نبود نماز به پا میداشت زکات میداد و .... که در قرآن ذکر کرده است . در حقیقت اسوه بودن ابراهیم و یا محمد یعنی پیروی از گفته های قرآن " زیرا قرآن است که سرگذشت درست و سنت بدون انحراف آنها را ذکر کرده است. " پس اطاعت از محمد یعنی اطاعت از قرآن نه احادیثی که توسط مذهبیون همسو و همطراز قران تعبد می شود .این یعنی اطاعت از همان قرآن. مگر نمیبینید که اکثر آیات قرآن با قل (بگو) شروع میشود. قرآن بوسیله محمد ابلاغ میشد و اطاعت از محمد یعنی اطاعت از گفته های قرآن
خدا به پیغمبر دستور میدهد که به ما بگوید محمد در آنچه بر او نازل میشود اشتباه نمیکند ولی در احادیث و اعمال شخصی خود ممکن است دچار اشتباه شود.

قل انی ضللت فانها اضل علی نفسی و ان اهتدیت فیما یوحی الی ربی انه سمیع قریب ( سبا/50 )
بگو، "اگر من گمراه شوم، در اثر کوتاهى خودم گمراه مى شوم. و اگر هدایت شدم، بخاطر الهام پروردگار من است. او شنواست، نزدیک.

خدا خودش میدانست که مسلمانان در چنین ورطه خطرناکی خواهند افتاد به همین خاطر چندین اشتباه از محمد را در قرآن ذکر کرده است که به این نحو میخواهد به ما بگوید که پیروی فقط از قرآن است و در سایر موارد (حدیث ، سنت ؛ سیره -) هیچگونه پیرویی لازم نیست. از جمله در آیات زیر سهویات محمد ذکر شده است: انفال/68 توبه/43 توبه/113 توبه/114 احزاب/37 تحریم/1 عبس /1-11

قران احتیاجی به تفصیلات دیگر ندارد و کامل است انعام/115
قران آسان است و چیزی که آسان است احتیاج به پیوست ندارد

الر تلک ایات الکتاب المبین - یوسف /1
فانما یسرناه بلسانک لعلهم یتذکرون ( دخان /58 و هود /1 و انعام /114)
ولقد یسرنا القرءان للذکر فهل من مدکر[54:17]
ما قرآن را برای یادگیری آسان کردیم. آیا هیچ یک از شما می خواهد یاد بگیر د ؟

خدا احتیاج ندارد چیزی به کتابش اضافه شود . خدا از طریق قرآن به ما یاد میدهد که کلماتش تمام نمیشود و اگر او میخواست میتوانست کتابی کاملتر و جزئی تر به ما بدهد و ادامه نزول مطالب آسمانی را به قال فلان و قال بهمان محول نمیکرد ( البته به عقیده مذهبیون ) خدا از موءمنان حقیقی میخواهد که با پیروی از کلام رهبران دینی به جای کلام خدا در تله بت پرستی نیفتند این نشان میدهد که منبع بت پرستی پیروی از کلام رهبران دینی به جای قرآن است. ( توبه/31 آنها به جاى خدا، رهبران مذهبى و علماى خود را ارباب قرار داده اند. عده اى دیگر مسیح، پسر مریم را بعنوان پروردگار پرستیدند که به همه آنها امر شده بود که فقط یک خدا را پرستش کنند. غیر از او خداى نیست. تجلیل او را، بسیار بالاتر از آنکه شریکى داشته باشد.) موءمنان حقیقی میدانند که وقتی خدا چیزی میگوید منظوری دارد و چیزی را که نمیگویند هم به منظوری است . در این صورت هر چیزی که در قرآن ذکر شده برای هدایت کافی است . مگر هدف خدا از فرستادن پیامبران هدایت و تنذیر و تبشیر نیست ؟ پس دیگر چرا خود را به مصادر دیگر محدود کنیم . هدف از ارسال رسول یکتا پرستی است یکتا پرستی در همه جهات : مصدر دین ؛ عبادت ؛ نیایش . که قران به بهترین طریق نحوه رسیدن به آن را به ما نشان داده است

اختلاف توی احادیث خیلی زیاد است . اکثر حدیثها ضدش هم موجود است ولی چرا اکثر حدیثها ضدش هم موجود است ؟اکنون سوال اینجاست که اگر منبع دوم دین خدا سنت است و چون سنت از احادیث و روایات گرفته می شود پس آیا احکام خدا ضد و نقیض اند ؟ پس با توجه به ایه زیر حدیث جزو منبع الهی نیست .

افلا یتدبرون القران و لو کان من عند غیرالله لوجدوا فیه اختلافا کثیرا [4:82]
چرا قرآن را با دقت مطالعه نمى کنند؟ اگر از جانب غیر خدا بود، در آن ضد و نقیضهای بسیار پیدا می کردند.

بعضى از مردم ادعا مى کنند که " حدیث و سنت"آیات الهى هستند. واضح است، آنان آگاه نیستند که معیار آیات الهى حفاظت کامل آن است و چون حدیث و سنت پیغمبر زیاد تحریف شده اند، هرگز نمى تواند معیار آیات الهى محسوب شود. این یک واقعیت تصدیق شده است که اکثر حدیث ها دروغ هایى ساختگى هستند. ولی در مورد قران به گونه دیگری است .

انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون (۱۵:۹)
ما ذکر را نازل کردیم و قطعاٍ ، ما آن را حفظ خواهیم کرد.
جاءهم و انه لکتاب عزیز (۴۱)
لا یأتیه الباطل من بین یدیه و لا من خلفه تنزیل من حکیم حمید (۴۱:)۴۲

محمد نه توضیح مى دهد، نه تفسیر مى کند و نه قرآن را پیش بینى مى کند ، فقط قرآن را تحویل مى دهد و پیروى مى کند. اما اکثر مسلمانان امروزی ادعا مى کنند که حدیث و سنت براى توضیح دادن قرآن لازم هستند. ولی قرآن تعلیم مى دهد که معلم قرآن خداست؛ که اوست کسى که قرآن را در دل مؤمنان قرار مى دهد صرف نظر از زبان مادریشان؛. آیه پایین را مشاهده کنید:

ولو جعلنه قرءانا اعجمیا لقالوا لولا فصلت ءایته ءاعجمی وعربی قل هو للذین ءامنوا هدى وشفاء والذین لا یؤمنون فی ءاذانهم وقر وهو علیهم عمى اولئک ینادون من مکان بعید . فصلت / 44
اگر قرآن را به زبانى غیر از عربى قرار مى دادیم مى گفتند، "چرا به آن زبان نازل شد "چه آن به زبان عربى باشد یا غیر عربى، بگو، "براى کسانیکه باور دارند، هدایت و شفا است. و کسانى که باور ندارند، نسبت به آن کر و کور خواهند بود، چنانچه گویى از جاى بسیار دورى آنها را خطاب مى کنند.

لا تحرک به لسانک لتعجل به (۱۶) ان علینا جمعه و قرآنه (۱۷) فاذا قرأناه فاتبع قرآنه (۱۸) ثم ان علینا بیانه (۱۹) قیامت
با شتاب زبان (محمد) به بیان آن مگشاى. این ما هستیم که آن را بصورت قرآن جمع آورى خواهیم کرد. و چون آن را بخوانیم، تو از چنین قرآنى پیروى کن. سپس این ما هستیم که آن را شرح خواهیم داد

در همین آیه آخری فرموده (ان علینا بیانه) یعنی بیان آن برعهده ماست و دیگر بیش از این چه میتوان گفت به کسانی که میگویند حدیث برای تفسیر قرآن لازم است ؟ چون قرآن خود مفسر خود است. آیا محمد در هزار و چهار صد سال پیش از ایه (مشرقین و مغربین) کرویت زمین را میفهمید؟ مسلما نه و محمد هم مثل بقیه دیگران زمین را مسطح فرض میکرد و این البته عیب نیست بلکه این جزو مقتضای زمان است و فهم قرآن برای محمد هم نسبی بود و این همان معجزه شگفت انگیز قرآن است

پس اطاعت از محمد یعنی اطاعت از قرآن یعنی عمل به آن .
یعنی یک خدا
یک منشاء یعنی قران
خالق مطلق فرمان مى دهد که قرآن .
اختصاصاٍ قرآن،
قران باید تنها منشاء تعلیمات دینى و احکام تعبدی دین باشد علاوه بر آن، به ما فرمان داده شده که پذیرفتن هر منشاء دیگرى براى هدایت دینى مساویست با این که خداى و معبود دیگرى را در کنار خدا گذاریم و صراط المستقیم و راه به خدا رسیدن را گم کنیم و منشا تمام بت پرستیها و بدبختیها و عقب ماندگی ها و تفرقه ها هم همین است .

والسلام

۶۶ نظر:

  1. سلام

    با تشكر از برادر گرامی منصور.

    به ادامه ی بحثهایمان در این پست می پردازیم .

    البته مطلب برادر گرامی مان منصور مرتبط به بحثمان نیز است.

    پاسخحذف
  2. مسیح گرامی با سلام

    لطفا قسمت نظرات را پنجره ای کنید راحت تر است.

    پاسخحذف
  3. سلام.

    درود بر برادر گرامی ام منصور.

    خیلی خوشحالم که در این وبلاگ زیبا حضور به هم رسوندید.

    و با تشکر از پست بسیار زیبا (از لحاظ آرایشی) و بسیار قابل تأمّلتان (از لحاظ معنوی).

    من که کمال لذت را بردم، هم از قشنگی خواندنش، و هم از اندیشه ای که حرف در پشتش بسیار است.


    راستی دوستان گرامی اگر وبلاگ سنگین است، خبر بدهید و بفرمایید تا پوسته اش را سبک تر کنیم.


    و اما مدیر محترم، درود خداوند رئوف و رحیم بر شما.

    درباره پنجره ای کردن (مثل وبلاگ سابق) یا الحاقی بودن (مثل الان) "قسمت نظرات" منتظر می مونم ببینم نظر سایر دوستان چیه؟ آخه در حالت پنجره ای فونت نظرات، "تایمز" میشه و شاید برای دیگر دوستان جالب نباشه. اما در این حالت (الحاقی)، فونت نظرات تاهوماست.


    و یادآور می شوم که فعلا در هیچ حالتی قسمت نظرات، شکلک و یا امکان ویرایش ندارد.

    پاسخحذف
  4. با توکل بر خدا و سلام بر شما بنده مومن واقعی خدا برادر منصور ، لا اله الا الله ،

    خدا به شما قوت ، ایمان ، علم ، حکمت و فرقان همراه با عمل در جهاد در راه خودش و پاداش نیکو در دنیا و آخرت عطا بفرماید ،

    ما توفیقی الا بالله .

    پاسخحذف
  5. عاشقترین۱۱/۰۵/۱۳۸۹

    ضمن تشکروقدر دانی از حضرات گرانقدر امه الله بزگوارحفظه اله ومسیح گرامی حفظه الله
    برادر بزرگواروصاحب عقل واندیشه مستقل وبزرگ اقای احمدی که در کلامت متانت ومنطق اشکار وهویداست تا شیطان وگروهش در میان خلق الله فعالیت می کند پیشنهاد میکنم هیچ تیغی به نیامها بر نگردد ولو شیطان با وسوسه یارانمان دل شکنی کنند ولو ان دل شکن عاشقترین باشد....................

    پاسخحذف
  6. عاشقترین۱۱/۰۵/۱۳۸۹

    اصلاح مطالب بالا
    ولوشیطان یارانمان را وسوسه کند تا باعث رنجش ما شوند ( وکان الانسان جهولا)......

    پاسخحذف
  7. با توکل بر خدا و سلام بر شما ، لا اله الا الله ،

    الله لا اله الا هو و علي الله فليتوكل المومنون ، تغابن ( 13 )
    خداوند نيست خدائى جز او و بر خدا بايد توكّل كنند مؤمنان‏

    اگر می بینیم که امثال سایه ، با بندگان مومن واقعی خدا که در شعار و عمل می خواهند فقط به اصل لا اله الا الله و آیات خدا در قرآن عمل کنند ، در رابطه با آیات خدا با مومنان می ستیزند به خاطر این است که بندگان مومن واقعی خدا می گویند ان الحکم الا لله ، و امثال سایه ها با مکر و حیله و تناقض گویی تلاش می کنند که به بندگان مومن واقعی خدا بگویند که ما دوستان شماییم ، تا از این طریق فشار آورند و عقیده خودشان را به نوعی القا کنند و بگویند که آیات خدا در قرآن برای عمل مومنان کافی و کامل نیست ، و باید به یکی از دو روش 1) اهل سنت یعنی قرآن و سنت 2) اهل شیعه یعنی قرآن و عترت را بپذیزید و عمل کنید ،
    حال که اهل سنت و اهل شیعه می بینند بندگان مومن واقعی خدا در شعار و عمل به اصل لا اله الا الله و آیات خدا در قرآن ایمان آورده اند و به آنها محکم و استوار پایبند هستند ، عصبانی و رنجیده می شوند و هرگونه حرفی را بدون قید و شرط به مومنان نسبت می دهند ، در حالیکه این حق بندگان مومن واقعی خدا است که انتقادات و پیشنهادات از طرف فرقه های مختلف را ببینند و بشنوند ، و آن مقدار که دارای سند معتبر از طرف خدا می باشد و به علم یقین به آیات خدا در قرآن مطابق است را بپذیرند و به آنها عمل کنند ، و آن مقدار که دارای سند معتبر از طرف خدا نمی باشد و بر حسب گمان ، رویا ، دروغ و دسیسه می باشد ، و همچنین باعث نقض و نفی اصل لا اله الا الله و آیات خدا در قرآن می شوند را دور بریزند و از آنها بیزاری بجویند ،

    چون خدا در آیه زیر می فرماید :
    و لا تقف ما ليس لك به علم ان السمع و البصر و الفواد كل اولئك كان عنه مسولا ، اسراء( 36 )
    و پيروى نكن آنچه را نيستت بدان دانشى همانا گوش و ديده و دل هر كدام آنها است از آن پرسيده‏

    و امثال سایه ها بعضی مواقع در مباحث و گفتگو ها و جدالها با مومنان سفسطه و مغلطه به راه می اندازند و معنی و مفهوم آیات خدا در قرآن را طوری مکارانه و مغرضانه مطرح می کنند که اصل موجودیت و وحدانیت خدا و آیاتش در قرآن و بندگان مومن واقعی خدا را زیر سئوال می برند و مسخره می کنند تا بتوانند در رابطه با معنی و مفهوم آیات خدا در قرآن حاشیه سازی کنند ، و بندگان مومن واقعی خدا را از مسائل اصلی به حاشیه ها ببرند ، ولی امثال سایه ها بایدبدانند که بندگان مومن واقعی خدا در شعار و عمل با توکل بر خدا و با تمسک به آیات خدا در قرآن پیش می روند ، و امثال سایه ها باید بدانند که مکرشان بر خودشان بر می گردد ،

    و امثال سایه ها بدانند که ، الله ولی المومنین ، والله مع المومنین ، والله مع الصابرین ،

    و ما لنا الا نتوكل علي الله و قد هدانا سبلنا و لنصبرن علي ما اذيتمونا و علي الله فليتوكل المتوكلون ، ابراهیم ( 12 )
    و چه شود ما را توكّل نكنيم بر خدا حالى كه به راستى هدايت كرده است ما را به راه‏هاى ما و همانا شكيبا شويم بر آنچه ما را بيازرده‏ايد و بر خدا پس بايد توكّل كنند توكل‏كنان‏

    ادامه دارد...

    پاسخحذف
  8. عاشقترین۱۱/۰۵/۱۳۸۹

    سلام ودرود بر برادر گرامی اترش تندی نکنیم تندی نکنیم دندان در برابر دندان.........

    پاسخحذف
  9. و باید امثال سایه ها بدانند که ، حرف و حدیث ها و اخبار و افسانه های ساخته و پرداخته خودشان و اجدادشان که باعث نقض و نفی اصل لا اله الا الله و آیات خدا در قرآن می شوند ، نمی توانند بندگان مومن واقعی خدا را از شعار و عمل به اصل لا اله الا الله و آیات خدا در قرآن باز بدارند ، و برای بندگان مومن واقعی خدا فقط حدیث خدا در قرآن اعتبار دارد ولاغیر ،

    الله لا اله الا هو ليجمعنكم الي يوم القيامه لا ريب فيه و من اصدق من الله حديثا ، نساء ( 87 )
    خدا نيست خداوندى جز او گردآورنده شما است به روز قيامت نيست شكّى در آن و كيست راستگوتر از خدا در سخن‏

    لقد كان في قصصهم عبره لاولي الالباب ما كان حديثا يفتري و لكن تصديق الذي بين يديه و تفصيل كل شي‏ء و هدي و رحمه لقوم يومنون ، یوسف( 111 )
    همانا بوده است در داستانهاى ايشان عبرتى براى خردمندان نيست داستانى دروغ پرداخته و ليكن گواهى آنچه پيش روى او است و تفصيل همه چيز و هدايت و رحمتى براى گروه ايمان‏آورندگان‏


    الله لا اله الا هو له الاسماء الحسني ، طه ( 8 )
    خدا نيست خدائى جز او وى را است نامهاى نكو

    و هل اتاك حديث موسي، طه ( 9 )
    و آيا رسيده است به تو داستان موسى‏

    اذ راي نارا فقال لاهله امكثوا اني انست نارا لعلي اتيكم منها بقبس او اجد علي النار هدي، طه ( 10 ) تا (99 )
    هنگامى كه ديد آتشى پس گفت به خاندان خويش درنگ كنيد كه من يافتم آتشى را شايد بيارم شما را از آن اخگرى (گيرانه‏اى) يا بيابم بر آتش راهنمائى را‏
    و من الناس من يشتري لهو الحديث ليضل عن سبيل الله بغير علم و يتخذها هزوا اولئك لهم عذاب مهين ، لقمان ( 6 )
    و از مردم است آنكه مى‏خرد داستانهاى بيهوده (سخنهاى هوسناك) را تا گمراه كند از راه خدا به نادانى و بگيرد آنها را به استهزاء آنان را است عذابى خواركننده‏

    و اذا تتلي عليه اياتنا ولي مستكبرا كان لم يسمعها كان في اذنيه وقرا فبشره بعذاب اليم ، لقمان( 7 )
    و گاهى كه خوانده شود بر او آيتهاى ما پشت كند كبرورزنده چنانكه گوئى نشنيده است آن را گوئى كه در گوشهايش است سنگينى پس نويدش ده به عذابى دردناك‏


    ا فمن شرح الله صدره للاسلام فهو علي نور من ربه فويل للقاسيه قلوبهم من ذكر الله اولئك في ضلال مبين ، زمر ( 22 )
    آيا آنكه بگشوده است خدا سينه‏اش را براى اسلام پس او است بر نشانيى از پروردگار خويش پس واى بر سنگين‏دلان از ياد خدا آنانند در گمراهيى آشكار

    الله نزل احسن الحديث كتابا متشابها مثاني تقشعر منه جلود الذين يخشون ربهم ثم تلين جلودهم و قلوبهم الي ذكر الله ذلك هدي الله يهدي به من يشاء و من يضلل الله فما له من هاد ، زمر ( 23 )
    خدا فرستاد نكوترين داستان را نامه‏اى همانند برگردانهائى كه موى راست شود از آن بر پيكر آنان كه مى‏ترسند پروردگار خويش را سپس نرم شود پوستها و دلهاى ايشان بسوى ياد خدا اين است رهبرى خدا كه هدايت كند بدان هر كه را خواهد و آن را كه گمراه كند خدا پس نيستش راهنمائى

    ادامه دارد...

    پاسخحذف
  10. ا فمن يتقي بوجهه سوء العذاب يوم القيامه و قيل للظالمين ذوقوا ما كنتم تكسبون ، زمر ( 24 )
    آيا آنكه دور كند بروى خويش بدى عذاب را روز قيامت و گفته شد به ستمگران بچشيد آنچه را بوديد فراهم مى‏كرديد

    كذب الذين من قبلهم فاتاهم العذاب من حيث لا يشعرون ، زمر ( 25 )
    تكذيب كردند آنان كه پيش از ايشان بودند پس بيامدشان عذاب از جائى كه نمى‏دانستند

    فاذاقهم الله الخزي في الحياه الدنيا و لعذاب الاخره اكبر لو كانوا يعلمون ، زمر ( 26 )
    پس چشانيد خدا بديشان خوارى را در زندگانى دنيا و همانا عذاب آخرت است بزرگتر اگر بودند مى‏دانستند

    و لقد ضربنا للناس في هذا القران من كل مثل لعلهم يتذكرون ، زمر ( 27 )
    و همانا زديم براى مردم در اين قرآن از هر مثَلى شايد يادآور شوند

    قرانا عربيا غير ذي عوج لعلهم يتقون ، زمر ( 28 )
    قرآنى است عربى نادارنده كجى شايد ايشان پرهيز كنند


    تلك ايات الله نتلوها عليك بالحق فباي حديث بعد الله و اياته يومنون ، جاثیه ( 6 )
    اين است آيتهاى خدا همى خوانيمش بر تو به حقّ پس به كدام سخن پس از خدا و آيتهايش ايمان مى‏آورند

    ويل لكل افاك اثيم، جاثیه ( 7 )
    واى بر هر دروغگوى گنهكارى‏

    يسمع ايات الله تتلي عليه ثم يصر مستكبرا كان لم يسمعها فبشره بعذاب اليم ، جاثیه ( 8 )
    كه مى‏شنود آيتهاى خدا را خوانده مى‏شوند بر او پس اصرار ورزد برترى‏جويان چنانكه گوئى نشنيدستش پس مژده ده او را به عذابى دردناك

    و اذا علم من اياتنا شيئا اتخذها هزوا اولئك لهم عذاب مهين ، جاثیه ( 9 )
    و گاهى كه داند از آيتهاى ما چيزى را برگيردش به ريشخند براى ايشان است عذابى خواركننده‏

    من ورائهم جهنم و لا يغني عنهم ما كسبوا شيئا و لا ما اتخذوا من دون الله اولياء و لهم عذاب عظيم ، جاثیه ( 10 )
    از پس ايشان است دوزخ و بى‏نياز نكند از ايشان آنچه فراهم كردند چيزى و نه آنچه برگرفتند جز خدا دوستانى و ايشان را است عذابى بزرگ‏

    هذا هدي و الذين كفروا بايات ربهم لهم عذاب من رجز اليم ، جاثیه( 11 )
    اين است راهنمائى و آنان كه كفر ورزيدند به آيتهاى پروردگار خويش ايشان را است عذابى از پليد دردناك‏


    فلياتوا بحديث مثله ان كانوا صادقين ، طور ( 34 )
    پس بيارند داستانى همانندش ( همانند قرآن ) اگر هستند راستگويان‏

    انه لقران كريم ، واقعه ( 77 )
    همانا آن است قرآنى گرامى‏

    في كتاب مكنون ، واقعه ( 78 )
    در نامه‏اى پوشيده‏

    لا يمسه الا المطهرون ، واقعه ( 79 )
    دست بدان نسايند جز پاك‏شدگان‏

    تنزيل من رب العالمين ، واقعه ( 80 )
    فرستادنى از پروردگار جهانيان‏

    ا فبهذا الحديث انتم مدهنون ، واقعه ( 81 )
    پس آيا بدين داستان شمائيد چاپلوسان‏

    و تجعلون رزقكم انكم تكذبون ، واقعه ( 82 )
    و قرار دهيد روزى خود را كه تكذيب كنيد

    نتیجه : برای شعار و عمل بندگان مومن واقعی خدا ، آیات خدا در قرآن کامل و کافی می باشد ، و کسانی از مردم از آیات خدا در قرآن بهره نیکوی دنیوی و اخروی خواهند برد که در شعار و عمل خودشان را ، از هر گونه خرافات و کفر و شرک نسبت به خدا پاک کنند ، و همچنین در شعار و عمل به اصل لا اله الا الله و آیات خدا در قرآن پایبند باشند ، و ما بندگان مومن واقعی خدا وظیفه اصلی مان این است که از خدا و آیاتش در قرآن و بندگان مومن واقعی خدا دفاع کنیم ، و حقّ کلام خدا در قرآن را برای مردم تفهیم و تبین کنیم ، و راه حقّ خدا را از راه باطل طبق آیات خدا در قرآن برای مردم معرفی کنیم ، حال این مردم هستند که با اختیار کامل و بدون هیچگونه اجباری ، بلکه آزادانه تصمیم بگیرند و راه خودشان را در دین انتخاب کنند ،

    لا اكراه في الدين قد تبين الرشد من الغي فمن يكفر بالطاغوت و يومن بالله فقد استمسك بالعروه الوثقي لا انفصام لها و الله سميع عليم ، بقره ( 256 )
    نيست به ناخواه واداشتنى در دين همانا آشكار شد رهبرى از گمراهى پس آنكه كفر ورزد به ستمگر و ايمان آورد به خدا همانا چنگ زده است به دست‏آويزى استوار كه نيستش گسيختنى و خدا است شنواى دانا

    الله ولي الذين امنوا يخرجهم من الظلمات الي النور و الذين كفروا اولياوهم الطاغوت يخرجونهم من النور الي الظلمات اولئك اصحاب النار هم فيها خالدون ، بقره( 257 )
    خدا سرپرست آنان است كه ايمان آوردند برون آردشان از تاريكيها بسوى روشنائى و آنان كه كفر ورزيدند سرپرستانشان ستمگرانند كه برون رانندشان از روشنائى بسوى تاريكيها آنانند ياران آتش در آنند جاودانان‏

    ما توفیقی الا بالله .

    پاسخحذف
  11. عاشقترین۱۱/۰۵/۱۳۸۹

    برادر گرامی جناب احمدی متون شما هم مثل حضرات امه الله حفظه الله وبعضی از دیگردوستان با تجربه تر پخته تر وبه جاست چون ما همه روشهای تمرین وگفتگوبادوست ودشمن را ازموده ایم وهدف ما از امدن به اینگونه مدارس توحیدی اموختن خود ما واموزش دادن است وبعضی از دوستان هم که گاهی تندی میکنند بنا بر تجربه ومقتضی سن وسال وفرهنگ محلی ان دسته از دوست مربوط می شود تا اندیشه کامل وبعضی هم بیشتر از روی احساسات وبعضی وقتا هم ااز روی غیرت کودکانه حرف می زنیم تا غیرت مردانه
    وبهترین روش همان روشهای اموزشی خود خداوند است بعد روشهای که در طول زندگی خداوند به ما می اموزد هدف گفتن واموختن وچیزی شنیدن واحسنها را پذیرفتن است پس بهتر است به مغز واندیشه طرف بیشتر توجه کنیم تا احساسات وسخنان عصبانیگر طرف مخالف وموافق.......

    پاسخحذف
  12. عاشقترین۱۱/۰۵/۱۳۸۹

    بیاییم چند لحظه همگی ما چشمانمان را روی هم بگذاریم وتصور کنیم اینکه مثلا ما آرزوی فتح جهان را داریم.
    وهمین طور ادامه دهیم وتصور کنیم وقت وعمرمان راصرف وهزینه تصرف کل جهان کردیم وخونها ریختیم وبالاخره فاتح جهان شدیم .باز تصور کنیم وبنا بر سنت تاریخ نوبت به مرگ خود فاتح رسیده است حضرت عزراییل تشریف اورده اند و می گویند تا چند دقیقه دیگه وقتمان تمام است وباید فتوحات خود را به خاک بریزیم وبه برای همیشه به سوی خالقمان برگردیم
    حال در همین چند لحظه اخر از خود بپرسیم که صرف عمر برای فتح جهان بهتر بود ؟ویا حدیث خداوند را می شنیدیم ؟ از خدا می گفتیم واز خدا هم می شنیدیم وچند روز زندگی را با برنامه های کتابش سپری می کردیم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    پاسخحذف
  13. عاشقترین۱۱/۰۵/۱۳۸۹

    وفقط تنها پیشنهادی که دارم
    وقت وبلاگ از همان بحث توحید خارج نشود بهتر است
    مثلابحثهایی ضروری توحیدی مثل
    1فوایدمادی ومعنوی توحید ویکتا پرستی2بررسی حالات واحوالات زخم خوردگان و اخر وعاقبت جدا افتادگان از توحید شامل نکات اموزشی امثال وقصص قرانی وغیره3 استفاده درست از نبوغ انسانی وقرانی فرق مختلف ودوری از جهل وتعصب 4 ادامه دارد

    پاسخحذف
  14. عاشقترین۱۱/۰۶/۱۳۸۹

    ناشناس گرامی خواندن همان چند کلمه ایمیل شما عادت شده بودکه قطع کردید وسه ایمیل از شما دریافت شد ومن به نتیجه گیری نرسیدم. در پناه خالقت سربلند باشی متاسفانه من تا به حال نیازی به ایمیل نبوده ومن هم ارسال ودریافت ایمیل وجیمیل را یادنگرفتم . جسارتاچندتایی در جواب فرستادم نمی دانم رسیده است یا نه اگه رسیده است منتظر جواب هستم ممنون

    پاسخحذف
  15. سلام بر عاشقترین..

    دوست گرامی لطفا کامنت هایت را در آخرین و جدیدترین پست بگذار، زیرا دوستان ِ دیگر متوجه نظراتی که در پست های قبلی و قدیمی میگذاری نمی شوند.

    پاسخحذف
  16. با سلام

    از اینکه باز هم اجازه دارم که در جمع مومنان و مجاهدان راه خدا عقاید خود را تبلیغ کنم بسیار خوشحالم و از مسیح عزیز و خواهر خوبم امه الله هم که تلاش کردند تا با تاسیس این وبلاگ جمع حاضر متفرق نشود متشکرم .

    والسلام

    پاسخحذف
  17. قُلْ إِنِّي نُهِيتُ أَنْ أَعْبُدَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ لَمَّا جَاءنِيَ الْبَيِّنَاتُ مِن رَّبِّي وَأُمِرْتُ أَنْ أُسْلِمَ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ ( غافر ) 66

    بسم الله

    در آیه فوق به نکته مهمی اشاره شده است که باید به آن دقت شود اگر قرار بر این بود که پیامبر تنها از به دعا خواندن بت ها که توسط مشرکین انجام می شد ایراد بمی گرفت و آنها را فقط از این کار نهی می کرد باید به جای " اعبد " وازه " ادعوا " می آمد یعنی من نهی شده ام کسانی را که شما من دون الله می خوانید بخوانم . ولی " اعبد" آمده یعنی من پرستش نمی کنم آنها را که شما به غیر خدا می خوانید و در تقابل با این عمل مشرکین آخر آیه اورده شده که من تسلیم رب العالمین هستم از این رودرویی ما بین عمل پیامبر خدا و رفتار مشرکین در مقابل الهه های خود مشخص می شود که اعبد به معنای تسلیم شدن می باشد که از طرفی پیامبر خدا تسلیم رب العالمین معرفی می کرده واز طرف دیگر مشرکین بودند که خود را تسلیم بت هایی می دانستند که آنها را در عین حال به دعا هم می خواندند یک چیزی مثل همین هایی که دائما "یا علی" شان براه است و در همان حال به احادیث منتسب به علی نگاه تعبدی می کنند به عبارتی در نزد ما " تدعون من دون الله" مساوی است با به دعا خواندن علی و امثالهم و اعبد به معنای تعبد احادیثی و نقل قولهایی است که به علی منتسب کرده اند و بی چون و چرا از آنها تبعیت می کنند .

    آیه به روشنی مشخص می کند که اسلام و تسلیم شدن در برابر رب العالمین مساوی است با نزول بیناتی از جانب پروردگار که این انزال برای دانستن آنچه که خدا از ما می خواهد لازم است و از طریق پیامبران در اختیار ما قرار گرفته است در واقع ما با در اختیار گرفتن این بینات می توانیم به قوانین و مقرراتی که خدا رعایت آنها را از ما می خواهد مطلع شویم وبا قرار گرفتن در چارچوب هایی آن می توانیم خود را از جمله تسلیم شدگان رب العالمین قرار دهیم . در تقابل با این روشی که خدا به عنوان دین خالص تعیین نموده است آداب و سننی است که ملایان مذهبی به استفاده از منابع متفرق سعی می کنند به دین خدا نسبت دهند که به هیچ وجه از بینات و وحی خدا بویی نبرده است . مثال در این مورد بسیار است مثل تحریم قسمت بزرگی از ماهیهای دریا تنها بر اساس احادیثی که مذهبیون به کسانی نسبت می دهند که در همان حال آنها راهم به همراه خدا به دعا می خوانند این عمل آنان یعنی تعبد کسی که حدیث به او نسبت داده شده است شاید نام او را همکنون کسی مثل جعفر ابن محمد بنامند ولی آنها این حدیث را از طریق نسبت دادن او به مقامی مثل امامت و وصل آن به خدا ، قانون الهی و تعبدی می دانند در نتیجه آنها از طریق این حدیث به خدا دروغ و افتراء بسته اند و قانونی را در دین خود وارد کرده اند که از طریق بینات تائید نگشته است .

    به مشتی از خروار در فرایند دروغ بستن به خدا توسط مذهبیون توجه کنید .

    _______________________
    سؤال : آيا گوشت ملخ و خرگوش حلال است ؟اگر حلال است : تمام انواع آنها

    جواب : گوشت ملخ حلال است ـ گوشت خرگوش و تمام انواع آن حرام است .


    سؤال : نظر اسلام در مورد خوردن صدف ، خرچنگ و حيوانات ديگر دريايی چيست ؟ آياحکمی کلی در مورد حلال يا حرام بودن موجودات دريايی وجود دارد ؟

    جواب : خوردن حيوانات دريائی غير از ماهيهائی که پولک دارند و يا ميگو حرام است !
    __________________

    آقاي مرجع تقلید و امثال او اين احكام را از كجا آورده اند؟ بطور حتم از احاديث و روايات !

    اما گواه و شاهد آنها برای این احکام من دراوردی کجاست ؟ آنها با استفاده از کدامین بینات اینچنین به خدا دروغ و افتراء می بندند ؟ چرا آنها سخنگوی خدا شده اند در صورتی که از طریق خداوند هیچ سند و مدرک معتبری برای ادعاهای خود ندارند ؟ در حقیقت چرا اینها احادیثی را که به دروغ به کسانی که من دون الله هستند و در دعاهای خود به فریاد می خوانند را تعبد می کنند و با این کار دچار شرک مضاعف می شوند؟
    حال آوردن اين آيه قرآني در اينجا بسيار مناسب است:

    [6:150] قل هلم شهداءكم الذين يشهدون ان الله حرم هذا فان شهدوا فلا تشهد معهم ولا تتبع اهواء الذين كذبوا بءايتنا والذين لا يؤمنون بالاءخرة وهم بربهم يعدلون
    بگو گواهان خود را كه گواهي مي دهند خداوند اينها را حرام كرده است بياوريد اگر آنه گواهي دهند تو با آنها گواهي نده و از اهواء كساني كه آيات ما را تكذيب كردند و كساني كه به آخرت ايمان ندارند و براي خداوند شريك قائلند پيروي مكن

    در واقع این همه رساله ها و احکام فقهی که قوانین آنها منشائی غیر از بینات و کتاب الهی دارند همه اهواء کسانی است که برای خداوند شریک قائل شده اند .

    والسلام

    پاسخحذف
  18. سلام بر دوستان مدعی پیروی از قران هدیه امروز من بشما این آیات است:
    وَمَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللّهِ حَدِيثاً؟ ؟؟؟
    امه الله؟ مسلم؟ منصور؟ سايه؟ نه هرگز !
    اما حدیث الله چیست؟ یک حدیث الله در وصف رویگردانی مدعیان پیروی از قران این است، ببینید:
    یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنْتُمْ تَسْمَعُونَ وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِینَ قَالُوا سَمِعْنَا وَهُمْ لَا یسْمَعُونَ
    ای کسانی که ایمان آورده‌اید! خدا و پیامبرش را اطاعت کنید؛ و سرپیچی ننمایید در حالی که (سخنان او را) می‌شنوید!و همانند کسانی نباشید که می‌گفتند: «شنیدیم!» (تسلیم هستیم) ولی در حقیقت نمی‌شنیدند!( در حقیقت تسلیم نبودند)

    پاسخحذف
  19. مسلم بسیار عزیز سلام
    ای برادر آیه را از اول ببین
    یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا ....لَا أَنْ تَنْكِحُوا أَزْوَاجَهُ مِنْ بَعْدِهِ أَبَدًا
    ای کسانی که ایمان آوردید...ازدواج نکنید زنانش را بعد از او هرگز
    و شما ترجمه کردید( عين فرموده شما) :
    با زنانی که رسول الله طلاق داده،به میل خودش یا به خواست زن،تا زمان حیات رسول الله کسی ازدواج نکند.
    اخر اين ترجمه را از كجا أورديد؟
    و بعد اين ترجمه شما خلاف اين أيه است : فَتَعَالَینَ أُمَتِّعْكُنَّ وَأُسَرِّحْكُنَّ سَرَاحًا جَمِیلًا اين سراح جميل نيست كه شكنجه زن است
    شما انسان حق طلبی هستید پس اشتباه خود را بپذیرید

    پاسخحذف
  20. بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ،سلام علیکم

    برادر گرامی سایه عزیز،من اشتباه خود را پذیرفتم: رَبَّنَا لَا تُؤَاخِذْنَا

    إِنْ نَسِينَا أَوْ أَخْطَأْنَا...،اکنون نوبت شماست.
    فرمودید:آیه لا ننکحوا ازواجه من بعده مهمترین فایده اش این است که بما میفهماند زنهای پیامبر عروسی نکردند تا حدیث را بما برسانند یعنی حفظ حدیث مهم بود و عایشه فدای آن شد.اخر اين ترجمه را از كجا أورديد؟شما نیز انسان حق طلبی هستید پس اشتباه خود را بپذیرید.

    پاسخحذف
  21. بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ،سلام علیکم
    سخنی با برادر گرامی احمدی.
    ایشان فرمودند:((امثال سایه ها با مکر و حیله و تناقض گویی تلاش می کنند که به بندگان مومن واقعی خدا بگویند که ما دوستان شماییم ، تا از این طریق فشار آورند و عقیده خودشان را به نوعی القا کنند))
    بطور کلی مومن واقعی و اهل قرآن،بایدبدستورات قرآن توجه داشته باشد،مثل:وَلَا تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُمْ وَلَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ بِئْسَ الِاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِيمَانِ وَمَنْ لَمْ يتُبْ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ(الحجرات/11)و يکديگر را مورد طعن و عيبجويي قرار ندهيد و با القاب زشت و ناپسند يکديگر را ياد نکنيد، بسيار بد است که بر کسي پس از ايمان نام کفرآميز بگذاريد؛ و آنها که توبه نکنند، ظالم و ستمگرند!
    ونیز آیه:يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ... اي کساني که ايمان آورده‌ايد! از بسياري از گمانها بپرهيزيد، چرا که بعضي از گمانها گناه است.با دقت در این آیات نباید به دیگران تهمت زده شود.در مورد برادر سایه،خوب بود به شناخت و حسن ظنّ مومنین نسبت به ایشان توجه می شد.این جانب و خواهر محترم امة الله،حق طلب بودن و مکار نبودن برادر سایه را،با شناخت و معرفت به او،تایید کردیم ولی شما به این مسئله توجهی نکردید.شکی نیست که از نظر من،مذهب برادر سایه،اشکالاتی دارد و انحرافاتی.امیدوارم با شرح صدر هر دو و توفیق الهی،این اشکالات و انحرافات اصلاح شود،ان شاءالله.مباحثات و مجادلات فی مابین نیز برای نیل به همین هدف است.از شما و سایر عزیزان قرانی نیز در طی این مسیر همراهی و اعانت میطلبم.بدون نسبت دادن و تهمت زدن و با شرح صدر و جدال احسن.موفق باشید ان شاءالله

    پاسخحذف
  22. برادر مسلم عزیز با تشکر از دفاع شما از من، یک خورده هم گناه من بود که زود از کوره در رفتم و احمدی واکنش نشان داد و بالاتر از این ممنون که اشتباه خود را پذیرفتید از چون شمایی همین را انتظار داشتم اما من ترجمه ام همان است که در بالا دیدید و اما راز نهفته در پشت این دستور را حفظ حدیث دیدم اگر غلط است شما درستش را بگویید تا من به اشتباه خود اعتراف کنم ببینید:
    در پشت هر دستوری رازی نهفته است الله دستور داده گوشت خوک نخورید و دستور داده در وقت ناچاری گوشت خوک بخورید
    راز نهفته در پشت دستور دوم حفظ جان است که مقدم است بر حفظ سلامتی
    الله دستور داده وانکحوا الایامی منکم بی همسرانتان را همسر دهید
    و باز الله دستور داده زنان بیوه شده رسول را همسر ندهید!
    راز نهفته در پشت این دستور دوم چیست؟ من گفتم شما تا حالا چیزی نگفتید

    پاسخحذف
  23. باسلام

    در فضایل ام المومنین عایشه(رضی الله عنها) :
    حضرت عایشه علاوه براین که درانتشارکلام نبوی به جامعه اسلامی نقش خیلی مهمّی راداشتندوازاین طریق محبوب خداوندگردیده بودنددرحیات پیامبرنیز همسری مهربان ودلسوزبرای آن حضرت(ص)محسوب می شدندکه هم پیامبرازاوراضی وخشنودبودوهم خداوندیکتای بی همتاواین ازآیات سوره مبارکه نورمعلوم می شودکه به عقیده قریب به اتّفاق مفسّرین قرآن کریم چندین آیه ازاین سوره در دفاع ازعفّت وپاکدامنی این بانوی بزرگواراسلام نازل شده وتاقیامت مسلمانان به آن معتقدندوبه خاطرتلاوت آنها به ازای قرائت کردن هرحرف حداقل ۱۰ثواب یاحسنه می گیرند.درباره فضایل حضرت عایشه رضی الله عنها مطالب بسیارفراوانه که پرداختن به همه آنها وقت بسیارزیادی راخواهدگرفت. بنابراین بدون پرداختن به فضایل فراوان این بانوی بزرگواراسلام فقط به طورخلاصه چندموردازفضایل راموردنظرقرارمی دهم.ازافتخاراتی که حضرت عایشه رضی الله عنها داشتندبه این موارداشاره می شود:


    حضرت عایشه یه بیان احادیث صحیحه همسرپیامبر(ص)دردنیا وآخرت هستند

    نزول وحی درشأن حضرت عایشه رضی الله عنها(درپاکدامنی این بانوی بزرگواراسلام درچندآیه ازسوره مبارکه نور

    مبتلا نشدن به شرک وبت پرستی

    مادرمؤمنان عالم

    حضوردرخانه وحی ونبوّت

    نشان دادن سیمای حضرت عایشه توسّط جبرئیل به پیامبروخبرازازدواج پیامبر(ص) بااین بانوی گرامی اسلام

    وفات پیامبر(ص) درحجره عایشه(رض)وقبل ازآن گذراندن دوران بیماریشان دراین حجره

    اتاق امّ المؤمنین عایشه رضی الله عنها مدفن حضرت رسول صلّی الله علیه وسلّم که دویارباوفایش یعنی ابوبکروعمررضی
    "
    "

    پاسخحذف
  24. الحمدلله رب العالمین.



    سلام به همه خواهران وبرادران ایمانی.


    توصیه برادر«مسلم» بزرگوار درباره ولاتنابزوباالالقاب را هم با جان ودل می پذیرم!



    هنوزهم مواضع برادرسایه درمورد مظلوم واقع شدن زنانی که

    به بهای بدست آوردن افتخار بزرگ

    «امّ المومنین»

    تجرّد تازمان مرگ را پذیرفته اند،را قبول ندارم1


    ودرست است که احکام خداوند حکمت وفلسفه خاص خودش را دارد،

    اما ساختن حکمت وفلسفه برای احکام خداوند،جایز وجالب نیست.

    بسیاری ازاطبّا ،کشف کرده اند که گرفتن روزه برای سلامتی انسان مفید است.

    وبسیاری ازعلما هم «حکمت »روزه را همین سلامتی دانسته اند!

    اما اینکه یک نفرپیدا شود وبگوید

    «حتماً»

    منظورخداوند ازتشریع روزه «سلامتی» جسمی انسان بوده!!!

    کاملاً به خطارفته وراه غلط پیموده وبرخدا دروغ بسته است.


    من اگربگویم فلسفه وحکمت عدم ازدواج مجددزنان رسول خدا،بعدازپیامبر ،حفظ حدیث بوده،برخدادروغ بسته ام!


    اگربگویم دستوربه عدم ازدواج مجددزنان پیامبر ،بخاطر

    «امّ المومنین» شدن آنها بوده وازقرآن براین سخنم دلیل نداشته باشم برخدادروغ بسته ام!


    «النّبی اولی باالمومنین من انفسهم وازواجه امّــــــهاتهم»

    «حرّمــــــــــت علیکم امّهاتکم»...




    پیداکردن حکمت برای دستورات خداوند،مسئله جالب وعلمی است.

    اما «حتمی الصدور»دانستن ومنتسب دانستن این حکمت،به طور «یقین» به الله بدون دلیل ومدرکی ازقرآن،

    باطل ومردوداست.

    ابرازآگاهی ازرازنهفته درپشت «احکام» وتشریعات الله،ازهرشخصی بجزرسول خداصادرشود،مردودوباطل است.






    واما برادر گرامی سایه عزیز!

    گفته اید:اما حدیث الله چیست؟ یک حدیث الله در وصف رویگردانی مدعیان پیروی از قران این است، ببینید:
    یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنْتُمْ تَسْمَعُونَ وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِینَ قَالُوا سَمِعْنَا وَهُمْ لَا یسْمَعُونَ
    ای کسانی که ایمان آورده‌اید! خدا و پیامبرش را اطاعت کنید؛ و سرپیچی ننمایید در حالی که (سخنان او را) می‌شنوید!و همانند کسانی نباشید که می‌گفتند: «شنیدیم!» (تسلیم هستیم) ولی در حقیقت نمی‌شنیدند!( در حقیقت تسلیم نبودند
    پایان نقل قول


    حالا من ازشما برادر بزرگوار می پرسم:

    آیا وقتی که خداوند به مومنین دستورداده
    یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ...

    منظورازاطاعت کنید «رسولــــش »را

    «شخص رسول مکرم اسلام»است

    یا«احادیث منتسب به ایشان»؟؟؟


    وآیا به نظر شما این دومقوله ازهم جدا نیستند؟؟؟



    اللّهم اهدنا واهدبنا

    پاسخحذف
  25. سلام

    آقای سایه ما را به بازی گرفته‌اید؟

    واقعا به نظر شما «اطاعت از رسول خدا» یعنی پذیرش بی چون و چرای احادیثی که قرن‌ها بعد آن را به محمد نبی منسوب کرده‌اند؟ این چیزی است که برای قبول احادیث به آن چنگ می‌زنید؟
    در نظرات پست قبل پیروان قرآن را متهم کردید که نان را آب و خورشت می‌کنند، فکر نمی‌کنید خود شما مشغول تحریف آیات قرآن هستید؟

    من نماینده کسی نیستم و به جمعی هم تعلق ندارم پس فقط از جانب خودم می‌گویم:
    من یکی، از هر کدام از رسولان الهی که به من دستوری بدهد اطاعت می‌کنم و نه فقط از محمد نبی، مادامی که سخن و خواسته‌ای خلاف خداوند نداشته باشند.

    موضوع را عوض نکنید. هنوز مدرک یا شواهدی دال بر تایید حرف خود ارائه نکرده‌اید. در قرآن که حتی یک آیه ولو غیرمستقیم نگفته مسئولیت حفظ احادیث با زنان رسول بوده و به این دلیل بایستی بیوه می‌ماندند، آیا حتی یک حدیث در تایید چنین مطلبی سراغ دارید؟

    تکرار می‌کنم، سخن گفتن از روی هوا کاری ندارد.
    من دلیلی از سوی مجتهدین در پست قبل ارائه کردم و به راحتی می‌توان دلایل بسیاری نقل کرد، اما ما برای شنیدن سخن‌های بی پایه و اساس جمع نشده‌ایم.

    پاسخحذف
  26. آصف عزیز سلام علیکم
    حیرانم که درباره نظریه
    نظریه خود درباره فلسفه ممنوعیت ازدواج زنان پیامبر بعد از ایشان بگویم یا درباره سوال دیگر شما
    ببیند من اصراری ندارم که راز کشف شده توسط من حتما درست است این یک نظر است و ما حق داریم دستورات اسلام را بررسی کنیم و علت آنها را دریابیم تا ایمان ما زیاد شود
    الحمدلله حالا خوب شد که حداقل اکثریت میگویید راز این دستور را نمیدانیم یادتان باشد برای این بحث شروع شد که یک دوستتان سعی داشت بگوید معنی آیه این نیست که ازدواج با زنان ممنوع است و داشت تحریف آشکار صورت میگرفت
    ببینید من در موقعیتی مشابه قرار گرفتم یعنی با زنی عروسی کردم که هم سن ام مومنین عایشه بود او ماه دوم ازدواج از من خواست که او را با هواپیما بسفر ببرم زیرا هواپیما را ندیده بود رفتیم به سفر 6 ساعته رفت و برگشت به شهر دیگر
    من همینقدر یادم بود که به پارکی رفتیم و بس
    ولی 8 سال بعد باز دوباره به همان شهر و به همان پارک رفتیم در نقطه ای همسرم گفت عجیب است از اینجا کوه سبز و خانه سفید معلوم میشد حالا نیست
    من بتصور اینکه اشتباه کرده مسخره اش کرده و گفتم کوه رفت به دیدن خواهرش .. ولی او همچنان مبهوت بود کمی جلوتر گفت اینهاش! در این 8 سال این درختها بزرگ شده و جلوی دید من را در آن نقطه گرفته بودند تعجب کردم که حتی نقطه ای که در آن ایستاده بیادش مانده بود
    چرا؟ چون آن سفر اول برایش یک سفر رویایی بود
    این واقعه مرا به حضرت عایشه انداخت و گفتم او هم حتما به این خاطر زن پیامبر شد که ماجرای زندگی او را محفوظ نگه دارد تا 50 سال بعد به مردم بگوید چون ماجرای زندگی پیامبر مهم است و الله از ما در قران خواسته از ایشان پیروی کنیم و اطعیوا الرسول و برای همین هم بچه نداشت از زینت دنیا محروم شد اجازه عروسی دوباره نیافت الی آخر
    حالا چون شما ضد حدیث هستید این را قبول نمیکنید گرنه نظریه من اشکالی ندارد.

    پاسخحذف
  27. ببینید ملت همه رضا شاه را میشناختند اما ما ندانستیم او تغییر مذهب داده تا اینکه رنش ( ملکه مادر)در آخر عمرش در نیویورک به خبرنگاران گفت شوهرم زرتشتی شده بود پس دیدید زن از ریز و درشت راز شوهر با خبر است؟ حالا اگه 9 زن میبودندچی؟
    حالا شما را بخدا کی بهتر از زن محمد رضا شاه میتواند درباره زندگی خصوصی او خبر بدهد و تازگی از سرطانش و نحو برخوردش با سرطان گفت
    ببینید درد شما جایی دیگر است شما متاصفانه اصلا بین زندگی خصوصی حضرت رسول و زندگی خصوصی مایکل جاکسون تفاوتی قایل نیستید میگویید هر دو را ندانیم به دین ماضرری ندارد!!!!!!!!!!!!!!!!
    برای همین به اهمیت زنان رسول واقفیت ندارید و آنرا مهم نمیبیند پس این روضه خوانی من بیفایده است اول شما باید دریابید که زندگی خصوصی رسول الله و سخنان ایشان مثل زندگی و سخنان منصور و امه الله و مسلم و آصف نیست
    فاین تذهبون ؟؟؟

    پاسخحذف
  28. ببين اترش عزیز
    مگر شما قرانی نیستی من فقط هر روز یک آیه جدید قران را بشما هدیه میکنم از خودم که نساختم
    البته قصدم از این هدیه این است که نشان دهم شما پیرو حقیقی قران نیستید زیرا پیرو حقیقی قران باید از رسول اطاعت کند
    در سایت شیعه ها هم همینکار را کردم به آنها هر روز یک نمونه از رفتار اهل بیت هدیه میکردم یک روز از قبولی خواستکاری عمر توسط علی یک روز از صلح حسن با معاویه
    یک روز از رفتن پیامبر خدا، به خانه عمر برای خواستگاری از دختر بیوه اش
    شیعه چرا از این هدیهها عصبانی شود مگر پیرو اهل بیت نیست؟
    و شما چرا از هدیه قرانی من معذب هستید مگر پیرو قران نیستید؟

    پاسخحذف
  29. أمة الله۱۱/۰۶/۱۳۸۹

    سلام بر استادان

    و سلام بر مسیح گرامی. بله حق با شماست مثل اینکه این شکلی نظرات خواندنی تره.

    سلام بر آصف گرامی . احسنت برادرم با حرفهایت موافقم.

    حکمت اموری که به ما ربطی نداشته همچنان بصورتی مبهم است .

    همه ی میدانیم مریم متحمل اذیت های بسیار و تهمت ها شد که برای یک دختر مؤمنه سنگین بود. اما چرایش را درک نخواهیم کرد.و خداوند متعال را نمی توانیم بپرسیم .

    این بحث از آنجایی که به ناسخ و منسوخ و قبول یا رد احادیث مرتبط است ادامه خواهیم داد.

    پاسخحذف
  30. سلام

    آقای سایه ببینم شما هم مثل دیگر پیروان حدیث تنها آیاتی از قرآن را می‌بینید که (به زعم خود) به نفع مذهبتان اند؟
    من حاضرم پاسخ تمامی آیاتی را که می‌گویید هدیه می‌کنم (و هر دو خوب می‌دانیم هدیه نیست و غرض چیز دیگری است) در همینجا بدهم. هرچند به نظر می‌رسد منطق شما بر مدار دیگری می‌چرخد:

    موضوع اطیعوا رسول را پیش کشیده اید.
    خب، شهری را فرض می‌کنیم که در آن یک رسول شناخته شده به نام «الف» وجود دارد و مردم شهر هم آن را قبول دارند.
    رسول یک روز صبح در میدان شهر اعلام می‌کند که باید خود را برای جنگ حاضر کنیم و در منطقه ایی مقابل ارتش یکی از پیمان شکنان قرار بگیریم که قصد دارند شهری در همسایگی‌ ما را تسخیر و نابود کنند.
    در اینجا یک مومن حقیقی، هرچند برایش ناخوش باشد، حاضر شده و از فرمان رسول و استراتژی‌های او پیروی می‌کند.
    حالا همین رسول یک روز صبح در میدان شهر اعلام می‌کند که باید خود را برای جنگ حاضر کنیم و پیمان خود را با شهر همسایه ای شکسته و آنجا را تسخیر و نابود کنیم.
    در اینجا یک مومن حقیقی درنگ می‌کند: حکم و پیغام الهی موافق با این سخن رسول نیست.
    مومن حقیقی نه تنها خود را برای جنگ آماده نمی‌کند بلکه با صدای رسا و به همه اعلام می‌کند که پیام خدا چنین نیست و ما نباید چنین کاری انجام دهیم. (چرا رسول چنین چیزی گفته؟ ممکن است سرش به جایی خورده باشد، ممکن است شخص دیگری خود را گریم کرده و جای رسول حقیقی جا زده است و...). به نظر شما مردم باید چکار کنند؟ با توجه به همین آیه اطیعوا رسول پاسخ چیست؟
    کسی که سطحی نگر باشد می‌گوید خب مردم باید قاعدتا سخن رسول را اطاعت کرده و برای جنگ حاضر شوند، آیه داریم که اطیعوا رسول.
    کسی که نگاهی اصولی تر به موضوع دارد هم می‌گوید باید قاعدتا سخن رسول را اطاعت کنیم اما حالا و در این موقعیت «آن مومن حقیقی» رسول است و باید از او پیروی کرده و به «الف» نه بگوییم.
    «رسول» یعنی کسی که پیام خدا را ابلاغ می‌کند و به نام و سابقه نیست. از سوی خداوند هیچ سخنی مبنی بر اینکه باید از «الف» اطاعت کنیم وجود ندارد.

    مثال دیگری می‌زنم: رسول شناخته شده‌‌ایی را می‌بینیم که بتی سنگی را برپا می‌کند و جلوی آن خم و راست می‌شود. آیا ما هم با توجه به آیه اطیعو رسول باید بریم و پشت سر او خم و راست شویم یا شک کنیم که نکند کاسه‌ایی زیر نیم کاسه است؟

    آقای سایه، آیات اطیعوا رسول را بخوبی بخوانید و سطحی نگر نباشید: اطیعوا الله همیشه مقدم بر اطیعوا رسول است. این آیات کلی اند و شامل اطاعت از رسول می‌شوند یعنی شخصی که پیام الهی را ابلاغ می‌کند. حتی یک آیه را در قرآن نمی‌توان سراغ گرفت که حکم کلی و همیشگی اطاعت از یک رسول مشخص را ابلاغ کرده باشد، یعنی گفته باشد باید از «محمد» پیروی و اطاعت کنید.
    چون به راحتی می‌توان «محمد» نبی یا هر «رسول» دیگری را جعل کرد اما پیام خدا را نه، چون پیام خداوند یگانه است و غیرقابل تغییر مگر به دستور مستقیم خودش.

    و هنوز نگفته‌اید «اطیعوا رسول» چگونه مساوی می‌شود با «پذیرش بی چون و چرای احادیثی که قرن‌ها بعد آن را به محمد نبی منسوب کرده‌اند»؟

    پاسخحذف
  31. الحمدلله رب العالمین.


    سلام برخواهران وبرادران ایمانی.

    برادرم سایه گفته است:حالا چون شما ضد حدیث هستید این را قبول نمیکنید گرنه نظریه من اشکالی ندارد.

    ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    نظریه تان که گفته اید زنان پیغمبربخاطر حفظاحادیث ازازدواج مجددمحروم شده اند،را

    فقط بخاطر اینکه پایه واساس قرآنی ندارد،

    نمی پذیریم نه به خاطر

    لقب «ضدّحدیث» که به ماداده اید.

    شما«ضدّحدیث» هستید وگرنه نظر بی پایه واساس مرا می پذیرفتید!!!

    نه جانم!

    نه برادرعزیز!!!

    این طورهاهم که می گویی ،شایدکه نباشد!



    راستی سوال من چــــــی شد؟؟؟


    آیا دستور به اطاعت از«رسول»

    همان دستور به

    «اطاعت ازروایات واحادیث منسوب به آنحضرت»

    است؟؟؟؟


    به نظر من وتاریخ نویسان وروایت شناسان،بین این دومورد

    تفاوت از

    «زمین» تا

    «آسمان»

    است.


    نظرشما چیست؟؟؟


    لطفاً جواب بدهید!!


    @*!*@
    (=)

    این راهم اختراع کردم که یک مقدار نبود شکلک جبران شود!

    آخردلم برای کاربر یکی که عاشق شکلک بود،تنگ شده!


    بااحترام

    پاسخحذف
  32. آصف عزیز
    نظر من و همه اهل سنت این است که اطاعت از رسول یعنی اطاعت از احادیث صحیحی است که از ایشان، مثلا توسط عایشه و ابوهریره و اصحاب دیگر بما رسیده است، حالا منظور شما چیست مگر اطاعت رسول معنی دیگری هم دارد؟!!!!!!!!

    پاسخحذف
  33. جناب اترش سلام علیک
    این چیست که نوشته ای ای برادر:
    ((رسول» یعنی کسی که پیام خدا را ابلاغ می‌کند و به نام و سابقه نیست. از سوی خداوند هیچ سخنی مبنی بر اینکه باید از «الف» اطاعت کنیم وجود ندارد))
    پایان نقل قول
    جواب:
    در قران اطعیوا الرسول یعنی اطعیوا محمد اگر این را ندانی پس باید به حال شما گریه کنم
    این چه مسخره بازی است؟ ایا شوخی میکنید؟ یا جدی میفرمایید؟!!!

    پاسخحذف
  34. عاشقترین۱۱/۰۶/۱۳۸۹

    ربی یسر ولا تعسر وتمته بالخیر

    پاسخحذف
  35. عاشقترین۱۱/۰۷/۱۳۸۹

    سلام علیکم حضور شما ناشناس گرامی ایمیلتان دریافت شدوصبر کنید تا جوابتان را دریافت نمایید ان الله مع الصابرین وهو ارحم الراحمین

    پاسخحذف
  36. با سلام

    چرا مذهبیون همیشه سعی دارند که سنت رابه عنوان منبع دوم دین خود معرفی کنند ؟؟آنها می دانند که اگر این منبع جعلی از آنان گرفته شود دیگر قادر به ترویج عقاید مذهب خود نیستند اگر از یک شیعه احادیث و روایات را بگیرید چگونه او می تواند برای توسل به قبور مردگان توجیهی از گذشتگان بیاورد ؟ البته در نزد هر کدام از اینان سنت به یک نحو نوشته و تفسیر می شود و در باره آن اختلاف نظر بسیار با هم دارند باور یک شیعه از سنت نبوی با یک نفر از اهل سنت متفاوت و حتی متضاد است تا جایی که باعث شده درانجام بسیاری از تکالیف مذهبی با هم اختلاف نظرهای اساسی داشته باشند مذهبیون در جز ء جزء مسائل دین اختلاف دارند آنها هر روز نماز میخوانند، اما در مورد روش خواندن این نماز با یکدیگر اختلاف نظر دارند. پیامبر اسلام 23 سال پیامبری کرده است یعنی تقریباً 8000 هزار روز زندگی کرده است، و اگر روزی 5 بار نماز خوانده باشد در کل 40 هزار بار نماز خوانده است، و هر نماز نیز چند رکعت بوده است، اما با این همه بیننده ، مذهبیون هنوز سر این مسئله با یکدیگر اختلاف نظر دارند که آیا دستهای محمد هنگام نماز خواندن جمع بوده یا آویخته بوده است؟ آیا بر روی مهر نماز میخوانده است یا نه؟ و حال آنکه آنها نماز را ستون دین می دانند و هر کدام طریقه نماز پیروان خود را صحیح و بدون اشکال و مطابق با سنت رسول الله می دانند .ولی می بینیم که آنها حتی در این ستون هم نتوانسته اند به وجه اشتراکی برسند تا لا اقل در یکی از موارد تفرقه را از بین ببرند . مسلما اینگونه طریقه بدست آوردن احکام شرعی از نظر خداوند باطل و مردود است خداوند هرگز اجازه نمی دهد که منابعی اینچنینی و متضاد برای مردم تعیین تکلیف کنند و روش های تکالیف دینی را مشخص کنند . مگر قرار بر این نیست که اسلام امت واحده ایی ایجاد کند تا همه زیر لوای این دین به پرستش خدای خود بپردازند ؟ اما چگونه می شود منبعی که خود دچار اختلاف است اتحادی واقعی ایجاد کند ؟

    البته که معيار خدا ميزان تسليم بودن در برابر فرامین اوست .فقط مسلمان نزد خدا نجات ميابند ، دين اسلامي كه نزد خدا قابل قبول است دين تسليم شدگان به آيات خداست و آیات خدا در قالب منابع متفرق نمی گنجد اعتباراحکام اسلام بسیار بیش از آن است که فرض کنیم می توان از کتبی مثل بخاری و یا کافی احکام آن را استخراج کنیم زنان حرم نشین ، پیرمردان و پیرزنان کوچه و بازار و قال فلان و قال بهمان منابع معتبری برای انتقال آیات خداوند نیستند اطیعوا رسول به معنای اطاعت از حدیث و روایت منتسب به محمد نیست که قرنها بعد مشتی ملا آنها را ساخته و پرداخته اند رسول وظیفه ایی جز ابلاغ آیات خداوند نداشته و آیات خداوند در کتاب آسمانی جمع گردیده است و چه کتابی بهتر از قران که محفوظ و سلامت بدست ما رسیده است و هر کسی که بر خلاف آن حکم کند طبق فرموده خداوند کافر و فاسق و ظالم است

    وَمَن لَّمْ يَحْكُم بِمَا أَنزَلَ اللّهُ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ وَمَن لَّمْ يَحْكُم بِمَا أَنزَلَ اللّهُ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ وَمَن لَّمْ يَحْكُم بِمَا أنزَلَ اللّهُ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ

    پاسخحذف
  37. توجه داشته باشید که ما در باره احکام تعبدی دین صحیت می کنیم قوانینی که شارع آن تنها خداوند است و هیچ کسی غیر او حق وضع آنها را ندارد گوشت خوک حرام است الی یوم القیامه به استثناء اینکه خود خداوند حرمت او را بردارد اما ملایان مذهبی بسیاری از قوانین رساله های خود را با استفاده از منابعی مثل حدیث و روایت وضع می کنند این به معنای دروغ بستن به خداوند است در واقع این حیله شیطان است که سعی دارد که ما با استفاده از منابع متفرق به خداوند افتراء ببندیم البته ترفند شیطان بسیار ساده و معمولیست ولی به خاطر حماقت انسان ها همیشه کارایی خود را به اثبات رسانده است او اینگونه ما را هم به عاقبت پیشینیان دچار نموده و هزاران حدیث و روایات را که منبع درست و صحیحی ندارند به عنوان ماخذ احکام و قوانین شریعت به ما قالب کرده است . درواقع ما احكام دينتان را از صحاح سته ، بحار الانوار و غيره مي گيريم به جای آنکه به قران به عنوان تنها منبع دینمان نگاه کنیم این باعث می شود دهها قانون به دین ما اضافه شود که ماخذ درستی ندارد و خداوند آنها را وضع نکرده است اما چون مربوط به دین است ما آنها را تعبدن انجام می دهیم در صورتی که این شیطان است این احکام را از طریق انتسابش به صالحین و خوبان گذشته به دین ما ربط داده است .این یعنی شیطان پرستی

    يَعِدُهُمْ وَيُمَنِّيهِمْ وَمَا يَعِدُهُمُ الشَّيْطَانُ إِلَّا غُرُوراً(120/الِنساء

    شيطان به آنها وعده ميدهد و آنها را دچار آرزو و خيالبافي ميكند. در صورتيكه شيطان به آنها وعده دروغ ميدهد

    از منظر قرآن شرك اصلی ، ساختن مجسمه و گنبد و بارگاه نيست ! اينها همگي مقدمه شرك هستند ولی ریشه شرک این است که شيطان عده اي را به مرتبه اولياء الهي مي رساند و بعد ، از زبان آنها حكم دین صادر مي كند ، اصل و اساس شرك تعبد سخن غير خداست كه بصورت سنت پيشينيان و احادیث و روایات برايمان جعل شده است. شرك يعني اين كه تصور كنيم غير از خدا شخص يا اشخاصي وجود دارند كه مكمل دين مي باشند و خداوند از طريق آنها مجملاتش را تفصيل مي دهد. مشرکین گذشته هم به آلهه و بتان خود از همين منظر مي نگريستند آنها به خیال آنکه با پیروی از حدیث صالحین گذشته که اکنون تبدیل به بت شده بودند می توانند به آرزوهای خود دست بیابند بدین جهت اقدام به وضع احکامی می کردند که دقیقا در مخالفت با رسالت پیامبران و حتی عمل آن صالحینی بوده که آنها مدعی پیروی از آنان بودند .

    والسلام

    پاسخحذف
  38. در قران اطعیوا الرسول یعنی اطعیوا محمد اگر این را ندانی پس باید به حال شما گریه کنم
    _________________

    دوست گرامی ! واقعا شما فرق ما بین اطیعوا الرسول و اطیعوا محمد را نمی دانید ؟ یعنی برای شما سمتی که بعد از اطعیوا آمده هیچ اهمتی ندارد ؟!محمد رسول خدا شد بعد از اینکه آیات خداوند بر او نازل گشت و والی محمد قبل از آن مانند همه ما بشری بیش نبودو هیچ پیامی برای اطاعت کردن ما نداشت و همچنین اطاعت تعبد وار از یک بشر به معنای پرستش او می باشد و هرگز خداوند امر به تعبد محمد و هیچ کسی غیر از خود را نداده است .

    پاسخحذف
  39. دوست گرامی ! واقعا شما فرق ما بین اطیعوا الرسول و اطیعوا محمد را نمی دانید ؟
    ==============================
    جناب منصور سلام بر شما
    والله اگر بدانم بالله اگر بدانم! تا آنجا که میدانم اطعیوا الرسول در قران یعنی اطعیوا محمد. اگر اطعیوا الرسول معنی دیگری دارد واضح بگویید تا ما هم بدانیم!!
    و از لحظه ای که این فرمان صادر شد اطاعت از محمد طلی الله وسلم واجب است، ما که نگفتیم از محمد( ص) چوپان پیروی کنید
    یعنی چه که الله امر به اطاعت از هیچکس غیر از خودش نکرده؟ این چه حرفی است؟ پس اینکه میگوید اطعیواالرسول دروغ است؟!!!
    یا الرسول یعنی االله است در قاموس عربی شما؟؟؟ آقا واضحتر بگو تا بدانیم!!

    پاسخحذف
  40. اگر بفرمایی که در متن مقاله توضیح دادم به عرض میرسانم که در متن مقاله ما جز زورگویی ندیدیم متن مقاله شما میگوید همینه که هست یالله قبول کنید که اطعیوا الرسول یعنی اطعیواالقران
    اما نگفتید چرا خدای شما حرف زدن خود را بلد نبوده عوض آنکه بگوید اطعیوا القران گفته اطعیوا الرسول مگر فرق کلمه رسول و قران را نمیدانسته؟
    و یا نفرمودید خدای شما چه دشمنی با بندگان خود داشته که سعی در گمراه کردن آنها داشته و برای اینکه مبادا فکر کنند اطعیوا الرسول یعنی اطعیوا القران!! پس همه جا گفته اطعیوا الله و اطعیوا الرسول
    تا مذهبیون بدبخت دیگر یقین کنند که اطعیوا الله قران است و اطعیوا الرسول سنت و یک راست بروند جهنم!
    و باز برای محکم کاری 300 بار و بیشتر این دام را جلوی بندگان خود نهاده که اطعیوا الله و اطعیوا الرسول.
    بعد چه معنی دارد که الله بگوید اطعیوا الله و اطعیوا الرسول و منظورش این باشد که اطعیوا القران و اطعیوا القران؟ این تکرار برای چه؟ آیا لکنت زبان داشته و نه یک بار نه دوبار نه صدبار؟چر؟ا آخر چرا؟!!
    و باز برای اینکه مردم بیشتر به اشتباه بیافتند

    پاسخحذف
  41. ارجمند۱۱/۰۷/۱۳۸۹

    در احکام نکاح پیامبر در قرآن از "تبدیل زنان" سخن گفته شده است و اینکه "از این به بعد" تبدیل زنان هم مجاز نیست. ظاهرا تبدیل زنان یعنی اینکه کسی زنانش را عوض کند. فرهنگ ازدواج در جوامع امروزی با فرهنگ شهر پیامبر متفاوت است. در شهر پیامبر سهولت چندهمسری، تبدیل زنان، و ازدواج با مملوکان به چشم می خورد که این موارد در جوامع امروزی تا حدود زیادی نامتعارف و حتی ناشناخته و نابهنجار است. وقتی در این شرایط اجتماعی قرار نداریم ممکن است در ترجمه و تفسیر قرآن اشتباه کنیم و قرآن را بر اساس هنجارهای اجتماعی امروز معنی کنیم. ما امروزه نمی توانیم تصور کنیم که در هنگام ازدواج خطاب به شوهر تأکید شود که زنش "خالصة له من دون المؤمنین" است. این سخن در عرف امروزی ما بیشتر به توهین شبیه است، اما در قرآن خطاب به پیامبر استفاده شده است.
    به همین ترتیب بدون توجه به هنجارهای اجتماعی شهر پیامبر ممکن است در معنی "ولاتنکحوا ازواجه من بعده ابدا" هم اشتباه کنیم. طبیعیترین معنی "ولاتنکحوا ازواجه من بعده ابدا" همان است که رایج است و آقای سایه هم به آن معتقد است، یعنی پس از مرگ پیامبر با زنانش ازدواج نکنید. بدیهی است که همه کاربران این وبلاگ با این معنی آشنا هستند و تقریبا در تمام ترجمه ها و تفاسیر هم همین را می نویسند، امااین برداشت از آیه بلافاصله پرسش بزرگی را در ذهن ایجاد میکند که این حکم چه دلیلی داشته است. از قضا دلیل آقای سایه در عدم نکاح زنان پیامبر برای نشر حدیث یکی از نامعقولترین دلایل قابل تصور است و ایشان باید نشان دهند که چرا تاهل یک زن باعث عدم نشر حدیث از زبان او می شود و اگر ازدواج مانع تبلیغ دین است چرا پیامبر خود این همه زن گرفت؟ و اصولا پیامبری که خود به رهبانیت ایرادگرفته است و در زندگی زناشویی برخلاف رهبانیت عمل کرده است خود حکم رهبانیت زنانش را پس از مرگ خودش صادر کند؟
    اینکه ما نمی توانیم دلیل خردپسندانه ای را برای حکم منع زنان از ازدواج پس از مرگ پیامبر بیان کنیم ما را وا می دارد که در کنارحدس و گمانهایی که در خصوص این حکم به ذهنمان می رسد نکته دیگری را هم در نظر بگیریم:آیا این عبارت قرآنی درست ترجمه می شود و اصولا "من بعده" ربطی به بعد از مرگ پیامبر دارد یا نه؟

    پاسخحذف
  42. ارجمند۱۱/۰۷/۱۳۸۹

    همان گونه که پیشتر گفته ام اطیعوالله و اطیعوا الرسول در زمانی بیان شده است که پیامبر زنده بوده است و علاوه بر ابلاغ قرآن در مسند رهبری جامعه، فرماندهی جنگ، و قضاوت نیز قرار داشته است. مردم علاوه بر پیروی از کتاب خدا باید از رهبر جامعه هم اطاعت می کردند. مانند اینکه امروزه در هنگام رانندگی باید علاوه بر رعایت آیین نامه رانندگی از پلیس هم اطاعت کنیم. اینگونه نیست که پلیس یک آیین نامه دیگر هم تالیف کند و آن را در کنار آیین نامه اصلی قرار دهد.

    پاسخحذف
  43. ارجمند۱۱/۰۷/۱۳۸۹

    جالب است که "پلیس مذاهب اسلامی" هر یک آیین نامه رانندگی متفاوتی را تألیف کرده اند که بسیاری از احکام آنها متضاد است، حال آنکه آیین نامه اصلی (قرآن) یکی است.

    پاسخحذف
  44. تحفه امروزم به برادران و خواهران مدعی پیروی از قران:
    مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ وَمَنْ تَوَلَّى {فَمَا أَرْسَلْنَاكَ} عَلَيْهِمْ حَفِيظًا (80)نساء
    برادر منصور اینطور ترجمه میکند
    هر کس از قران اطاعت کند بدرستیکه از الله اطاعت کرده و هرکس که روی برگرداند پس ای قران ما ترا نفرستادیم که نگهبان آنها باشی
    ولی الله نغرموده فما انزلناک فرموده فما ارسلناک تا منصور از لجاجت دست بردارد!
    فهل انتم منتهون؟؟؟؟

    پاسخحذف
  45. مشکل بزرگ دوستان منتسب به قران ( وقران بیزار از آنها) این است که هر کس یک چیز برای خودش میگوید آمدم ثابت کنم که نظریه منصور غلط است که رسول را معنی میکند به قران.... که در پست قبلی دیدم ارجمند محترم میگوید رسول یعنی رسول ولی برای زمان خودش
    هر کدامتان یک برداشت از قران دارد که مختص خودش است پس بحث با تک تک شما جداگانه که حتی کار حضرت فیل هم نیست
    زیرا مفاهیم قرانی در ذهن هر کدام از شما معنی خاص به خود را دارد برای همین است که هر کس ساز خود را میزند و این بهترین دلیل است که این عقیده باطل است زیرا در (اساسی ترین) چیزها نیز نمیتوانید با هم توافق کنید تنها نقطه مشترکتان این است که پیروان حدیث را بد میگویید دیگر وجه مشترکی بین خودتان نیز ندارید

    پاسخحذف
  46. گفته ارجمند محترم:
    و اگر ازدواج مانع تبلیغ دین است چرا پیامبر خود این همه زن گرفت؟
    ======================================
    هر گردی گردو نیست
    زنی گفتند و مردی گفتند زنان پیامبر مانع از تبلیغ پیامبر نشدند بلکه مددکاش شدند و کارش را ادامه دادند تا 50 سال بعدش
    اما اگر شوهر میکردند امهات المومنین از هم جدا میشدند و نمیتوانستند خاطرات مشترک را حفظ کنند و پرورش دهند علاوه بر این زندگی جدید و شوهر و بچه ها خیلی چیزها را از خاطرشان می زدود
    عرض کردم این فرضیه درست نیست؟ نباشد! من اصراری ندارم برای خودم قانع کننده است، همین بسم است! اما شماباید تفسیر بهترش را نشان دهید اما اینکه شب را معنی کنید روز تا نه سیخ بسوزد نه کباب یا بگویید مصلحتش را خدا بهتر میداند این را ملحدین و شکاکین ( و نفس شما)از شما قبول نمیکنند و خیلی که اصرار کنید آنوقت خواهند گفت:
    درست درست! ولی اگر حرف شما درست باشد پس خدای شما حرف زدن بلد نبوده
    آخر تاویل کردن هم یک حدودی دارد مرزی دارد همینطور که نیست که شیعه وار هرچی خواستید را از قران ثابت کنید هوای نفس شما محور باشد و قران تابع آن.....

    پاسخحذف
  47. بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ، سلام علیکم
    برادران عزیز ،اسلام دین واقعیتهاست،اسلام دین حقّ است.مسئله و توهم و تخیل و مثالهائی که زده میشود و اغلب مصادره به مطلوب است دین مذهبیون و مراجع تقلید و مفتیان است.اهل قرآن خیلی هنر کند باید سعی کند مثالهای قرآن را بفهمد نه اینکه خودش هم مثال بزند.الله متعال احاطه دارد و عالم مطلق است که مثال میزند ولی ما نمی دانیم ،لذا نباید با نادانی مثال زده و با مثال جیزی را اثبات یا نفی کنیم.وَاللَّهُ يعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ
    پس مسئله درست نکنید که به همان دامی مبتلا میشوید که مذهبیون دچار شده اند.
    اطاعت از رسول امر صریح و روشن خدا در قرآن است و جای چون و چرل ندارد.
    همینطور هیچ شکی نیست که رسول الله دیگر زنده نیست و امر قرآن در مورد اطاعت از رسول سالبه به انتفاء موضوع است و اطاعت از رسول با اطاعت از بخاری و مسلم و کلینی و مجلسی یکی نیست.
    با فرض قبول امانتداری آنها(که جای بحث دارد)،در بالاترین حالت،روایات آنها،نقل قول با چند واسطه،برداشت راوی و فهم او از کلمات رسول الله است.قابل مناقشه است.چون و چرا دارد.
    چه کسی در این موارد شکّ دارد؟پس رجال و درایه و به اصطلاح علم الحدیث برای چیست؟
    علاوه بر این مگر خود اهل سنّت نقل نمی کنند که پیامبر از تلقیح مصنوعی درختان خرما نهی کرد و بعد از کم شدن محصول خرما،اعتراف کرد که شما به کار خود واردترید،همان روش خود را ادامه دهید.
    مگر در سفر و حضر در جنگ و صلح،مرتب نقل نمی کنند که وقتی رسول الله امر ونهی میکرد از او سوال میکردند که این دستور وحی است یا نظر شخصی شما؟!!!
    صرف نظر از درست بودن یا نبودن این نقلها و روایات،آیا نفس این نقلها دلالت بر سخن اهل قرآن ندارد که پیامبر یک امر شخصی داشته و یک امر الهی؟!!!
    پس این همه زور و تبلیغات و تحریکات برای اثبات این که پیامبر هر سخن و کلمه و حرفی که از پیامبر نقل شده وحی و واجب الاطاعت است برای چیست؟!!!
    حکم قتل مرتد و رجم زانی محصنه با کدام آیه تناسب دارد؟آیا مذهبیون نمیترسند شامل آیات ذیل شوند:وَمَنْ لَمْ يحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ(المائدة/44)، وَمَنْ لَمْ يحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ(المائدة/45)، وَمَنْ لَمْ يحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ(المائدة/47)
    چگونه است که در زمان حیات رسول الله و با توجه به دوران فترت و تحریفات معنوی و احیانا لفظی که در تورات و انجیل صورت گرفته ، هنوز تورات و انجیل قابل فهم و قابل استناد است:وَكَيفَ يحَكِّمُونَكَ وَعِنْدَهُمُ التَّوْرَاةُ فِيهَا حُكْمُ اللَّهِ ثُمَّ يتَوَلَّوْنَ مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ وَمَا أُولَئِكَ بِالْمُؤْمِنِينَ(المائدة/43)
    چگونه تو را به داوري مي‌طلبند؟! در حالي که تورات نزد ايشان است؛ و در آن، حکم خدا هست.سپس از آن روي مي گردانند؟! آنها مؤمن نيستند.
    قرآن حفظ شده و غیر قابل تغییر(حدّاقل لفظی)بعد از رسول الله قابل استناد و حجّت نیست ،در حالیکه تورات و انجیل تحریف شده با بودن رسول الله و حیاتش قابل استناد است؟؟؟!!!
    فَأَينَ تَذْهَبُونَ ، تِلْكَ آياتُ اللَّهِ نَتْلُوهَا عَلَيكَ بِالْحَقِّ فَبِأَي حَدِيثٍ بَعْدَ اللَّهِ وَآياتِهِ يؤْمِنُونَ(الجاثية/6)
    اينها آيات خداوند است که ما آن را بحق بر تو تلاوت مي‌کنيم؛ اگر آنها به اين آيات ايمان نياورند، به کدام سخن بعد از سخن خدا و آياتش ايمان مي‌آورند؟!
    أَلَمْ يأْنِ لِلَّذِينَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللَّهِ وَمَا نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ وَلَا يكُونُوا كَالَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلُ فَطَالَ عَلَيهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَكَثِيرٌ مِنْهُمْ فَاسِقُونَ(الحديد/16)
    آيا وقت آن نرسيده است که دلهاي مؤمنان در برابر ذکر خدا و آنچه از حق نازل کرده است خاشع گردد؟! و مانند کساني نباشند که در گذشته به آنها کتاب آسماني داده شد، سپس زماني طولاني بر آنها گذشت و قلبهايشان قساوت پيدا کرد؛ و بسياري از آنها گنهکارند!
    والسلام و علیکم و رحمة الله و برکاته

    پاسخحذف
  48. بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ، سلام علیکم
    برادر سایه میگوید اهل قرآن مختلفند و چرا هر یک چیزی میگویند؟
    برادر عزیز
    1-تضارب آراء و اختلاف نظر که فی نفسه بد نیست بلکه موجب تبادل و تکامل فکر است.
    2-شما خیال میکند که سنّی و شیعه در مقابل ما یک چیز میگویند.هزاران نظر و هزاران راه دارند،شکی داری برایت نمونه بیاورم
    3-علت اساسی یک نظر نبودن قرآنیان اجتماع سنّی و شیعه در مقابل آنها و سرکوب شدید توسط حکومتهای به اصطلاح اسلامی که یا آلت دست سنّی بوده مثل بنی عباس ، ویا آلت دست شیعه مثل آل بویه و صفویه(شاید هم اینها آلت دست آنها بوده اند!!!)
    4-نداشتن بودجه کافی و همراه نبودن جامعه نیز دلیل دیگری برای این تفرقه فیزیکی و نظری است.مردم مراسم و جشنهای مذهبی و غیره می خواهند،نه تدبر و تفکر در آیات قرآن،که در نظرشان سخت است و کسالت آور.
    آیا ما میتوانیم در ایران یا عربستان بعنوان پایتخت شیعه و سنّی آزادانه و در رادیو و تلویزیون نظرات جود را مثل شیعیان و سنیان و مذهبیون و غیر مذهبی و خواننده و هنرپیشه و غیره نظراتمان را بیان کنیم؟؟؟!!!
    نظرات ما از فوتبالیستها و هنر پیشه ها و دلقکها و غیره ،پرت تر و خطرناکتر است؟؟؟!!!حتما هست.
    5- قرآنیان به خلاف سنّی و شیعه مقلد و تابع نظرات گذشتگان نیستند.بیش از 1400 سال است سنّی و شیعه حرفهایشان را یک کاسه کرده و آزادانه بیان کرده اند.یک طرفه به قاضی رفته و خوشحال بر گشته اند.شما سخن گذشتگانتان را خوانده و نقل می کنید و آنها هم سخن قبلی ها را تا آخر.البته مقداری هم کم و زیاد شده ولی اصلش همان است.تا بگوئیم قرآن ،شیعه و سنّی میگوید نماز چند رکعت است و طوطی وار جوابهای بزرگانشان را بدون تعقل تکرار می کنند.
    ولی قرآنیان هرگز فرصت و امکان این گرد هم بودن و تضارب اندیشه و انتشار آنها را نداشته اند،بر خلاف شما.این ضعف را کاملا قبول داریم و این وبلاگ و امثال آن تلاشی است برای اجتماع افراد و افکار به امر قرآن:وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا...
    در خاتمه و با توجه به هدایای شما و نظر قرآن که می فرماید: هَلْ جَزَاءُ الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ، من نیز به دوستان مذهبی آیه ای را برسم هدیه تقدیم میکنم امیدوارم مقبول و مفید واقع شود،ان شاء الله:فَمَا لَهُمْ عَنِ التَّذْكِرَةِ مُعْرِضِينَ(المدثر/49)
    چرا آنها از تذکر روي گردانند؟! كَأَنَّهُمْ حُمُرٌ مُسْتَنْفِرَةٌ(المدثر/50)
    ،فَرَّتْ مِنْ قَسْوَرَةٍ(المدثر/51)
    وَإِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَحْدَهُ اشْمَأَزَّتْ قُلُوبُ الَّذِينَ لَا يؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَإِذَا ذُكِرَ الَّذِينَ مِنْ دُونِهِ إِذَا هُمْ يسْتَبْشِرُونَ(الزمر/45)هنگامي که خداوند به يگانگي ياد مي‌شود، دلهاي کساني که به آخرت ايمان ندارند مشمئز (و متنفر) مي‌گردد؛ اما هنگامي که از معبودهاي ديگر(...؟؟؟) ياد مي‌شود، آنان خوشحال مي‌شوند.
    موفق باشید.

    پاسخحذف
  49. باسلام



    وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ


    يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَلَا تُبْطِلُوا أَعْمَالَكُمْ


    مَّنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللّهَ وَمَن تَوَلَّى فَمَا أَرْسَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا


    وَأَطِيعُواْ اللّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَاحْذَرُواْ فَإِن تَوَلَّيْتُمْ فَاعْلَمُواْ أَنَّمَا عَلَى رَسُولِنَا الْبَلاَغُ الْمُبِينُ


    وَمَن يُشَاقِقِ الرَّسُولَ مِن بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُ الْهُدَى وَيَتَّبِعْ غَيْرَ سَبِيلِ الْمُؤْمِنِينَ نُوَلِّهِ مَا تَوَلَّى وَنُصْلِهِ جَهَنَّمَ وَسَاءتْ مَصِيرًا

    الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِندَهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَالإِنْجِيلِ يَأْمُرُهُم بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنكَرِ وَيُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّبَاتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَآئِثَ وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالأَغْلاَلَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ فَالَّذِينَ آمَنُواْ بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُواْ النُّورَ الَّذِيَ أُنزِلَ مَعَهُ أُوْلَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ

    قُلْ أَطِيعُواْ اللّهَ وَالرَّسُولَ فإِن تَوَلَّوْاْ فَإِنَّ اللّهَ لاَ يُحِبُّ الْكَافِرِينَ

    وَمَن يُطِعِ اللّهَ وَالرَّسُولَ فَأُوْلَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللّهُ عَلَيْهِم مِّنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاء وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقًا

    وَأَطِيعُواْ اللّهَ وَالرَّسُولَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ

    يَوْمَ تُقَلَّبُ وُجُوهُهُمْ فِي النَّارِ يَقُولُونَ يَا لَيْتَنَا أَطَعْنَا اللَّهَ وَأَطَعْنَا الرَّسُولَا

    برادران مسلمان &وآیات دیگری هم در باب اطاعت از رسول


    چرااطاعت از رسول را بر نمی تابید؟

    برادرم سایه ،مطلب درستی را ادا می فرمایند.

    منظور از اطیعو الله چیست؟

    شما چگونه اطیعوالله را انجام می دهید؟مگر به غیر از اطاعت از اوامری که در قرآن کریم است.مگر شما با خدا

    غیر از سخنش ،که به صورت کتاب قرآن مجید است ،ارتباطی دیگری

    برای دریافت اوامرش دارید؟؟؟؟حال ،برای اطیعوالرسول

    چرا آن راهم اطیعوالقرآن می نامید!!!چرااطیعوالرسول را با مرگ رسول پایان یافته می نامید؟؟

    شما چه مسلمانی هستید که بیشتر آیات قرآن کریم را که در آن

    اطیعوالرسول فرموده است از درجه اعتبار ساقط می کنید؟؟

    به قول برادرم سایه ،برای شما باید گریست

    و ناقلان حدیث که امهات المومنین (رضی الله عنها)هم جز آن بوده اند.ان شا الله بازهم از خصایصشان بازگو می نمایم.

    ام المومنین عایشه (رضی الله عنها)را تا حدی گفتم وام المومنین ام سلمه (رضی الله عنها)را خواهم گفت.

    پاسخحذف
  50. سلام

    آقای سایه استدلال‌های شما همه یکسویه است.
    طبق همین استدلال شما آیا خدا نمی‌توانسته بگوید اطیعوا الحدیث؟ اگر اینقدر مقام حدیث بزرگ است و بدون آن دین کامل نشده و اسلام و مسلمانی معنی ندارد، آیا خداوند نمی‌توانست حداقل در یک آیه به روشنی چنین چیزی را اعلام کند؟ مومنین بی شماری که قبل از دوران بعثت محمد نبی از دنیا رفته‌اند و قاعدتا هیچکدام حدیث محمد نبی را نشنیده‌اند پس با این حساب مومن نبوده‌اند. ابراهیم خلیل پس مسلم نبوده چون به تعبیر شما که حدیث محمد نبی به گوشش نخورده بود و این «قرآن» را هم که در دست نداشت.


    وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ فَإِن تَوَلَّيْتُمْ فَإِنَّمَا عَلَىٰ رَسُولِنَا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ (۶۴:۱۲)

    «خدا را اطاعت کنيد، و رسول را اطاعت کنيد. پس اگر شما اعراض کنيد، بر فرستاده ما وظيفه ای جز ابلاغ آشکار نيست.»
    وظیفه رسول ابلاغ آشکار پیام الهی بود نه روایت و حدیث.

    برخوردهای تند و زننده‌تان دیگر جایی برای بحث و گفتگو باقی نمی‌گذارد.

    سلام علیکم. آرزومندم خداوند، من و دیگر رجوع کنندگان به معنای توحید را بیش از پیش به راه خود هدایت کند.

    پاسخحذف
  51. با توکل بر خدا ، لا اله الا الله ،

    آقای سایه و قاهر ، سلام علیکم ،

    ما توفیقی الا بالله ،

    پاسخحذف
  52. با توکل بر خدا و سلام بر شما بندگان مومن واقعی خدا ، لا اله الا الله ،

    و قالوا لن يدخل الجنه الا من كان هودا او نصاري تلك امانيهم قل هاتوا برهانكم ان كنتم صادقين ، بقره ( 111 )
    و گفتند به بهشت درنيايد جز آنكه یهودی است يا نصارا ، اين است آرزوهاى ايشان بگو بياريد دستاويز ( حجت ) خويش را اگر هستيد راستگويان‏

    بلي من اسلم وجهه لله و هو محسن فله اجره عند ربه و لا خوف عليهم و لا هم يحزنون ، بقره ( 112 )
    بلكه هر كه رويش را به خدا آورد و نيكوكار باشد او را است پاداش او نزد خدا و نه بيمى بر ايشان است و نه اندوهگين شوند

    و قالت اليهود ليست النصاري علي شي‏ء و قالت النصاري ليست اليهود علي شي‏ء و هم يتلون الكتاب كذلك قال الذين لا يعلمون مثل قولهم فالله يحكم بينهم يوم القيامه فيما كانوا فيه يختلفون ، بقره ( 113 )
    و گفتند یهود نيستند نصارا بر چيزى و گفتند نصارا نيستند یهود بر چيزى و ايشان مى‏خوانند كتاب را ، بدينسان گفتند آنان كه نمى‏دانند مانندگفتار ايشان ، پس خدا حكم كند ميان ايشان روز قيامت در آنچه بودند در آن اختلاف‏كنندگان‏

    در حال حاضر نیز ، اهل تشیع می گویند فقط کسانی به بهشت خواهند رفت که پیروی از تشیع بکنند ، یعنی در شعار و عمل به قرآن و آنچه که به اصطلاح عترت (حدیث های منتسب به اهل بیت و غیره )گفته اند عمل بکنند ،
    و اهل تسنن نیز می گویند فقط کسانی به بهشت خواهند رفت که پیروی از تسنن بکنند ، یعنی درشعار و عمل به قرآن و آنچه که به اصطلاح سنت ( حدیث های منتسب به محمد و غیره )گفته اند عمل بکنند ،
    در حالیکه خدا به یهود و نصارا می گوید برای اثبات حق بودنتان از طرف خدا برهانتان را بیاورید ، اگر راست می گویید ،
    در حال حاضر نیز اهل سنت و اهل شیعه باید برای حق بودن خودشان ، برهان خودشان را از طرف خدا بیاورند ، اگر راست می گویند ، در حالیکه اهل سنت می گویند ، اهل شیعه هیچگونه برهانی را از طرف خدا برای اثبات حق بودن ادعای خودشان ندارند که ارائه بدهند ، در حالیکه اهل شیعه می خوانند کتاب قرآن را ، و بسیاری از شعار و عمل اهل شیعه مطابق با آیات خدا در قرآن نمی باشد ، بلکه اکثر شعار و عمل اهل شیعه باعث نقض و نفی آیات خدا در قرآن می باشد ، پس خدا حکم خواهد کرد میان ایشان روز قیامت در آنچه بودند در آن اختلاف می کردند ، ( احادیث و اخبار و افسانه های ساخته و پرداخته شده از طرف خودشان و اجدادشان را که باعث نقض و نفی کننده آیات خدا در قرآن می باشند را مطابق با آیات خدا در قرآن می دانند )

    ادامه دارد...

    پاسخحذف
  53. و همچنین اهل شیعه نیز می گویند ، که اهل سنت هیچگونه برهانی را از طرف خدا برای اثبات حق بودن ادعای خودشان ندارند که ارائه بدهند ، در حالیکه اهل سنت می خوانند کتاب قرآن را ، و بسیاری از شعار و عمل اهل سنت مطابق با آیات خدا در قرآن نمی باشد ، بلکه اکثر شعار و عمل اهل سنت باعث نقض و نفی آیات خدا در قرآن می باشد ، پس خدا حکم خواهد کرد میان ایشان روز قیامت در آنچه بودند در آن اختلاف می کردند ، ( احادیث و اخبار و افسانه های ساخته و پرداخته شده از طرف خودشان و اجدادشان را که باعث نقض و نفی کننده آیات خدا در قرآن می باشند را مطابق با آیات خدا در قرآن می دانند )

    نتیجه : در حال حاضر فقط کسانی از مردم به بهشت داخل خواهند شد که در شعار و عمل ، خودشان را تسلیم خدای واحد و آیاتش در قرآن بکنند و در شعار و عمل به خدای واحد و آیاتش در قرآن ایمان راسخ بیاورند ( دین اسلام را بپذیرند ، یعنی در شعار و عمل بر مبنای اصل لا اله الا الله و آیات خدا در قرآن عمل کنند )

    يا ايها الذين امنوا اذكروا الله ذكرا كثيرا ( 41 )
    اى آنان كه ايمان آورديد ياد كنيد خدا را يادكردنى فراوان

    و سبحوه بكره و اصيلا ( 42 )
    و تسبيحش گوييد بامدادان و شامگاهان‏

    هو الذي يصلي عليكم و ملائكته ليخرجكم من الظلمات الي النور و كان بالمومنين رحيما ( 43 )
    او است آنكه درود (آمرزش) فرستد بر شما او و فرشتگانش تا برون آرد شما را از تاريكيها بسوى روشنائى و ( خدا ) بوده است به مؤمنان مهربان‏

    تحيتهم يوم يلقونه سلام و اعد لهم اجرا كريما ( 44 )
    درودشان روزى كه بدو رسند سلام است و آماده كرد براى ايشان پاداشى گرامى را

    لا اكراه في الدين قد تبين الرشد من الغي فمن يكفر بالطاغوت و يومن بالله فقد استمسك بالعروه الوثقي لا انفصام لها و الله سميع عليم ، بقره ( 256 )
    نيست به ناخواه واداشتنى در دين همانا آشكار شد رهبرى از گمراهى پس آنكه كفر ورزد به ستمگر و ايمان آورد به خدا همانا چنگ زده است به دست‏آويزى ( حجتی ) استوار كه نيستش گسيختنى و خدا است شنواى دانا

    الله ولي الذين امنوا يخرجهم من الظلمات الي النور و الذين كفروا اولياوهم الطاغوت يخرجونهم من النور الي الظلمات اولئك اصحاب النار هم فيها خالدون ، بقره ( 257 )
    خدا سرپرست آنان است كه ايمان آوردند برون آردشان از تاريكيها بسوى روشنائى ، و آنان كه كفر ورزيدند سرپرستانشان ستمگرانند كه برون رانندشان از روشنائى بسوى تاريكيها آنانند ياران آتش در آنند جاودانان‏

    ما توفیقی الا بالله .

    پاسخحذف
  54. الرسول یعنی االله است در قاموس عربی شما؟؟؟ آقا واضحتر بگو تا بدانیم!!
    _______________________

    با سلام

    دوست گرامی ! من از شما سوالاتی دارم و بعد در باره اطیعوا رسول بیشتر با هم حرف می زنیم .لطفا ابتدا به آیات زیر نگاهی کنید

    وَلْيَحْكُمْ أَهْلُ الإِنجِيلِ بِمَا أَنزَلَ اللّهُ فِيهِ وَمَن لَّمْ يَحْكُم بِمَا أَنزَلَ اللّهُ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ

    إِنَّا أَنزَلْنَا التَّوْرَاةَ فِيهَا هُدًى وَنُورٌ يَحْكُمُ بِهَا النَّبِيُّونَ الَّذِينَ أَسْلَمُواْ لِلَّذِينَ هَادُواْ وَالرَّبَّانِيُّونَ وَالأَحْبَارُ بِمَا اسْتُحْفِظُواْ مِن كِتَابِ اللّهِ وَكَانُواْ عَلَيْهِ شُهَدَاء فَلاَ تَخْشَوُاْ النَّاسَ وَاخْشَوْنِ وَلاَ تَشْتَرُواْ بِآيَاتِي ثَمَنًا قَلِيلاً وَمَن لَّمْ يَحْكُم بِمَا أَنزَلَ اللّهُ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ

    در آیات فوق خداوند به اهل کتاب دستور می دهد که تنها از کتب آسمانی خویش احکام دینی خود را استخراج کنند تا جایی که وقتی از رسول الله تقاضای حکمیت کردند پاسخ شنیدند که تا آنگاهی که تورات در نزد آنهاست لزومی ندارد که به غیر آن رجوع کنند !

    وَكَيْفَ يُحَكِّمُونَكَ وَعِندَهُمُ التَّوْرَاةُ فِيهَا حُكْمُ اللّهِ ثُمَّ يَتَوَلَّوْنَ مِن بَعْدِ ذَلِكَ وَمَا أُوْلَئِكَ بِالْمُؤْمِنِينَ

    می بینید که حکمیت پیامبر که در آن زمانی که زنده بوده و رابط حی و حاضر وحی آسمانی بوده هم در مقابل حکمیت کتاب خدا ارزشی پیدا ندارد.

    اکنون به من پاسخ دهید که چگونه می شود تورات و انجیل که حتی در حضور پیامبر زنده تنها منبع احکام خداوند و حکمیت دینی خوانده می شوند ولی قرانی که به تائید همه ما کتابی کامل و روشن است به غیر خود برای تبیین مسلمانی و وضع احکام دین احتیاج پیدا می کند ؟

    آیا خداوند در باره پیامبران پیش از محمد هم امر به اطاعت داده است ؟

    وَمُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَلِأُحِلَّ لَكُم بَعْضَ الَّذِي حُرِّمَ عَلَيْكُمْ وَجِئْتُكُم بِآيَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ فَاتَّقُواْ اللّهَ وَأَطِيعُونِ

    این آیه در باره عیسی است .
    سوال : گر خداوند مانند محمد امر به اطاعت از پیامبران گذشته به امتهایشان داده است چرا خداوند در آیات فوق تنها کتاب الله را مرجع " ما انزل الله " نامیده است ؟ چرا اهل کتاب را به تبعیت از سنت های مثل سنتهای که شما تابع آن هستید نداده است ؟ چرا حکمیت بر اساس منابعی غیر از کتب آسمانی نزد خداوند کفر و فسق و جهل نامیده شده است ؟ چرا از نظر خداوند تورات و انجیل برای مسلمانی اهل کتاب کافی است ولی به ادعایی مذهبیون قران احتیاج به هزاران حدیث و روایات دارد تا طریقه مسلمانی را به تابعین خود نشان دهد ؟؟؟

    لطفا در باره سوالات بیشتر دقت کنید و بعد پاسخ دهید!

    والسلام

    پاسخحذف
  55. برادر سایه میگوید اهل قرآن مختلفند و چرا هر یک چیزی میگویند؟
    ___________

    با سلام

    با اینکه اختلاف نظر یک امر عادی است و برای رشد فکر و اندیشه حاضرین در این وبلاگ یک امر ضروری است ولی من با نظر جنابان ارجمند و اترش و مسلم در باره اطیعوا رسول اختلاف چندانی ندارم .
    مسلما محمد در زمان خود به عنوان یک والی اسلامی باید اطاعت می شده اما این با موضوع تعبد تفاوت دارد . ما می گوئیم که محمد و یا هر کس دیگری نباید تعبد شود البته در زمان خود برای پیشبرد اهداف اسلام باید والی امر محمد باشد و یا هر کس دیگری اطاعت شود اما تعبد نشود .
    امیدوارم فرق این دو یعنی تعبد و اطاعت را بدانید !

    پاسخحذف
  56. عتيق نيشابوري۱۱/۰۷/۱۳۸۹

    بسم الله الرحمن الرحيم .

    « منت خداي را عز وجل كه طاعتش موجب غربت است و به شكر اندرش مزيد نعمت ، هر نفسي كه فرو مي رود ممد حياتست و چون بر مي آيد مفرح ذات ، پس در هر نفسي دو نعمت موجود است و بر هر نعمتي شكري واجب .
    از دست و زبان كه بر آيد
    كز عهده شكرش بدر آيد !

    اعملوا آل داوود شكرا و قليل من عبادي الشكور

    بنده همان به كه ز تقصير خويش/ روي به درگاه خداي آورد
    ونه سزاوار خداونديش /كس نتواند كه به جاي آورد

    باران رحمت بي حسابش همه را رسيده و خوان نعمت بي دريغش همه جا كشيده و پرده ناموس بندگان به گناه فاحشمدرد و وظيفه روزي به خطاي منكر نبرد .»...

    مطالب را با صفحه اي از گلستان شيخ عجل سعدي شيرازي شروع كردم چون قصد دارم كمي منبر بروم براي دوستمان سايه ، گويا با چنين ادبيات مكتبي اي بيشتر خو گرفته و تفهيم مي شوند .

    سايه گرامي ، مدتهاست كه مجادله شما با دوستان را مي خوانم و هر چند دوستان جوابهاي قانع كننده اي دادند ولي باز شما پافشاري مي كنيد بر تخيلات و نظرات خود و جز ظن و گمان خود را پيروي نمي كنيد .

    پاسخ هاي برادرم آصف بسيار زيبا و به جا بود همچنين برادرانم منصور و احمدي ولي زيباترين پاسخ را عاشقترين گرامي دادند كه فرمودند ، بياييد براي خدا «منظور تراشي نكنيم» و طلبكارانه جلوي احكام خدا علامت سوال قرار ندهيم .
    جناب سايه ، شما خيلي مغالطه و سفسطه كرده ايد ولي من هم به نوبه خودم از شما چند سوال دارم :

    گويا شما هم هيچ فرقي بين «محمد» و «نبي» و «رسول» قائل نيستيد و حتما منظور از همه اين سه واژه يعني حضرت محمد ! شما توجه نمي كنيد كه تمام آيات عتابي كه نسبت به محمد آمده ، بر شان نبي بودن او وارد شده و يا هر جا خواسته انتقادي از رسول كند و يا مسائل خصوصي رسول مد نظر بوده در قرآن از واژه «نبي» استفاده شده و نه «رسول» . بله شما تصور مي كنيد كه ما قرآني ها اتفاق نظر نداريم ، از آن جهت كه شما خود را راحت نموده و تكيه بر چوب دستي اي كاذب به نام «احاديث» زده ايد و خيال خود را راحت نموده ايد در حاليكه اين خود فريبي اي بيش نيست . مسلم است در جامعه اي كه قرن ها اين روش حكمفرما بوده و حال ما 1400 سال با زمان نزول قرآن فاصله داريم و در بين اين همه تحريف و تخريب معاني ، امثال ما كه فقط به قرآن متكي هستيم اندكي با مشكل مواجه باشيم ، ولي اين حركتي است كه شروع شده و قطعا در آينده اي نزديك با همفكري و همكاري قرآني يان به يك اتفاق نظر كامل و منسجم خواهيم رسيد .
    ح

    پاسخحذف
  57. عتيق نيشابوري-2۱۱/۰۷/۱۳۸۹

    حال شما كه مي گوييد غرض از عدم ازدواج زنان نبي پس از فوت پيامبر جمع آوري احاديث است !!! دقت نمي كنيد كه در همين آيه مورد اشاره باز اشاره به «ازواج نبي» شده است ، و طبق كاركرد معمول واژه نبي اين امر شخصي بوده و مربوط به مومنين زمان پيامبر بوده ، در ثاني هر انسان عاجزي هم اين را مي داند كه مرد بيشتر وقت خود را خارج از خانه است و آخر وقت براي استراحت و رتق و فتق امور منزل به خانه سر مي زند و حتي همين امروز هم كساني كه نقش مربي و تعليم دهنده و ... را دارند بيشتر مطالب آموزشي خود را با شاگردان و دوستان و همقطاران خود رد و بدل مي كنند تا با همسران خود !!! و چه بسا براي كار هاي تحقيقاتي يا تبليغاتي ماهها خانواده خود را رها كرده و به ماموريتهاي كاري مي روند ، و اين در مورد رسول هم مصداق داشته است ، چه بسا مجبور مي شده زنان خود را در شهر و ديار و خانه خود رها نموده و براي تبليغ يا تحقيق يا مذاكره يا .... به شهر و ديار ديگري برود . بخاطر همين مشقت ها و نا ملايمتي ها بوده كه قرآن به رسول مي گويد با زنان خود تعيين تكليف كن ، اگر زندگي دنيا و مرفح را خواهانيد طلاقتان را بدهم و به سلامت .
    بنابراين همانطور كه انتظار مي رود يك شاگرد بيشتر در جريان تفكرات و نظريات علمي استاد خود باشد تا همسر آن استاد ! انتظار مي رود راويان حديث پيامبر هم شاگردان و اطرافيان او باشند و نه همسرانش . شايد در نهايت بتوان احاديثي كه در مورد مسائل زنا شويي و امور خانه و حتي پخت و پز است !!!!! را منتسب به همسران پيامبر دانست ! ولي آنچه به درد جامعه مسلمين مي خورده و مي خورد را منتسب به نزديكان و شاگردان آن حضرت .

    در ثاني خوشحال مي شويم حتي اگر شده يك قطعه و يك برگ در برابر هزاران قطعه صفحه قرآن نگاري يافت شده باستاني ، به ما يك قطعه ناقابل اصيل و قديمي از احاديث را ارائه كنيد تا بفهميم همانطور كه مومنين مذهبي كنوني اينقدر براي حديث ارج و بها قائلند كه حتي آن را شق دوم دين مي دانند در قديم هم همينطور بوده و نگارش حديث مانند نگارش قرآن و حفظ قرآن معمول و عمومي بوده و حديث از چنين اهميت و جايگاهي در بين مومنين قرون اوليه اسلام داشته است، و يا قديمي ترين صفحه يا جلدي از كتاب هاي حديث اشخاصي چون بخاري و مسلم و ابن داوود و ... و بعد بفرماييد اين افراد مطالب خود را با كدام خط و با كدام امكانات و بر روي چه چيزي مي نوشته اند ؟

    اما اگر نظر من را در مورد اطيعوا الله و اطيعوا الرسول بپرسيد ، مي گويم بايد اين را در نظر بگيريم كه در زمان پيامبر هنوز قرآن به شكل كنوني تكميل و تمام شده نبوده است و هنوز در حال نازل شدن بوده است ، و از آنجا كه هيچ جاي قرآن نداريم يا ايها الذين آمنوا اطيعوا الله و «اطيعوا النبي» و اين نمي تواند اتفاقي باشد ، پس منظور از رسول با توجه به معني واژه رسول = (كسي كه رسالتي دارد ، ماموريت و وظيفه اي دارد = ابلاغ وحي) منظور از اطيعو الله و اطيعو الرسول ، اطاعت از آن چيزي است كه رسول وظيفه ابلاغش را دارد = (قرآن) و اطيعو الله اول جهت تاكيد و انذار است و نشان دهنده كه اينكه كلامي كه رسول در حال ابلاغ آن است قرآن و وحي الله است .

    پاسخحذف
  58. عتيق نيشابوري-3۱۱/۰۷/۱۳۸۹

    در واقع بايد از رسالت شخص «رسول» اطاعت كرد كه همان قرآن است . رسول هم طبق قرآن بشريست كه مانند هر بشر ديگري مي ميرد و جاودانه نيست «انت ميت و انهم ميتون» . بنا براين اطاعت از شخص رسول پس از مرگش نا معقول است . درست مثل اينكه خدا مومنين را امر كند كه هميشه با رسول باشيد و يا در هنگام نماز رسول پيش نماز باشد ، بعد عده اي بعد از مرگ رسول بگويند اين دستورات هميشگي است و اگر لازم بود خدا برايش قيد زمان مي گذاشت كه ما بدانيم فقط مربوط به زمان رسول است و نه مرگ او ، بعد بيايند به جاي رسول مجسمه رسول را بگذارند و پشت سرش نماز بخوانند و بعد دلشان خوش باشد كه به دستور خدا عمل كرده اند ، درست مانند امروز كه مومنين به جاي اطاعت از رسول از احاديث و اقوال و آثار منتسب به رسول پيروي مي كنند !!! در حاليكه بعضي مفاهيم آنقدر روشن و واضح است كه اصلا نيازي نيست خدا براي آنها قيد زمان را به كار ببرد . در ثاني شما كه معترضيد مثلا چرا خدا قيد زمان را تعيين نكرده تا اينهمه امت به اختلاف و سرگرداني نيافتند !!! بايد پرسيد چرا خدا واضح و صريح هيچ جاي قرآن نگفته كه پس از مرگ رسول از احاديث رسول پيروي كنيد ؟! در حاليكه اين امت هستند كه با ندانم كاري و تجاهل خود ، امر را بر خود مشتبه مي كنند .
    ثالثا بايد پرسيد چرا بايد بعضي از احكام در قرآن بيايد و بعضي ديگر جزو قرآن نباشد ؟ چرا خدا تمام سنت پيامبر را در قرآن قرار نداد ؟ فوقش حجمش مي شد 2 يا 3 برابر قرآن كنوني و مانند كتاب مقدس مسيحيان ، چرا برخي را خصوصي فقط به رسول گفته و رسول هم خصوصي به عده اي خاص و همسران خود ؟ در حاليكه وظيفه رسول ابلاغ صريح و بدون معطلي تمام وحي است : «يا ايها الرسول بلغ ما انزل اليك من ربك و ان لم تفعل فما بلغت رسالته » ... اين آيه نشاندهنده اين است كه حتي گاهي پيامبر از ترس مردم آنچه را وحي مي شده براي ابلاغ به تاخير مي انداخته ، در واقع اين آيه و اين تشر و انتقاد خدا بازتاب عملي است كه از رسول سر زده و ما مي توانيم با توجه به آن بفهميم كه پيامبر گاهي به اختيار خود ابلاغ وحي را ب تاخير مي انداخته و اينكه خدا چقدر سخت گيرانه مراقب كوچكترين اعمال رسول در ابلاغ بوده . حال وقتي چنين وسواسي در مورد قرآن صورت گرفته و حتي وعده عدم تحريف آن تا قيامت ، بايد پرسيد چرا در مورد احاديث اين وسواس و اين تحكم و ثبات صورت نگرفته نيست ؟ و اين به خوبي باطل بودن احاديث را اثبات مي كند و اينكه اسلام منبعي جز قرآن ندارد .

    پاسخحذف
  59. عتيق نيشابوري-4۱۱/۰۷/۱۳۸۹

    در واقع بايد پرسيد چه لزومي داشت خدا نصف دينش را در قرآن بيان كند و حفاظت كند و نصف ديگرش را در اختيار رسولش بگذارد ؟ ـآيا نمي شد مثلا اين همه تكرار داستان انبيا را مي گذاشت به عهده رسول به عنوان يك قصه گو و بعنوان حديث بيان شود و احكام و شرايع دين را بجايش در قرآن بيان مي كرد تا هم كار معقولتري صورت گرفته باشد و هم زحمت علما و فقها را كم كرده باشد !!! آخر استعداد مردم در حفظ داستان و قصه و اسطوره هاي فولكلرو .... بيشتر است و اثبات هم شده ، پس اين نشان مي دهد كه اهميت اين داستان ها آن هم با تكرار چند باره در قرآن اهميت بيشتري داشته تا احكام و شرايع من در آوردي و ضد اسلامي ، چرا كه اصلا كل احكام اسلام در قران 2 درصد هم نمي شود ، بايد از مذهبيون پرسيد مثلا حكم سنگسار و قطع دست دزد و قتل مرتد و نجاسات و طهارات و زكات و خمس و حرمت ماهيهاي بي پولك و ... را از كجاي قرآن استخراج كرديد ؟ مي گوييد هر حديثي با قرآن مخالفت داشت از نظر ما قبول نيست ، يكسري از اين ها كه اصلا در قرآن نيامده (مصاديق زكات)، يكسري كلا مخالف با قرآن است (سنگسار زاني و حرمت ماهي هاي بي پولك و ...) پس مي بينيم خيلي راحت مي توان هر چه در قرآن نيامده را چون مخالف قران نيست به اسم سنت نبي به اسلام نسبت داد . به راستي با چه حكمي زاني متاهل را سنگسار مي كنيد ؟ اصلا اين حرف ها همه غير منطقي است . مي گوييد كه حكم 80 ضربه شلاق مخصوص زانيان بدون همسر است ، آيا نبايد پرسيد چرا خدا نعوذ بالله اينقدر كوته فكرانه عمل كرده و بجاي اينكه حكم جرم سنگين تر و مهم تر را بيان كند آمده و حكم جرم كم اهميت تر را بيان كرده ؟ مي بينيم كه به راحتي افكار سست و پوسيده شما مورد نقد است ، اين افكار چه حاصلي جز شرك و تشريع ناحق و شريك در كار تشريع خدا شدن به دروغ دارد ؟ چگونه پاسخ اين همه خون هاي به ناحق شده از سنگسار زانيان تا قطع دست دزد و قتل مرتد و ... را خواهيد داد ؟

    والسلام علي عباد الله الصالحين

    پاسخحذف
  60. سلام
    وبلاگ با محتوايي داريد انشاءالله كه چنين خواهد بود آنراذخيره مي كنم تا بعدا با حوصله بيشتر مطالعه نمايم
    موفق باشيد

    پاسخحذف
  61. عاشقترین۱۱/۰۸/۱۳۸۹

    راستی چند سوال قرانی دارم هر کدام ازعزیزان می توانند لطفا پاسخ دهند انشائ هر هفته یکی را مطرح میکنم اگر چه خارج از موضوع خارج باشد اما میترسم چنین جمعی مجدد گیرم نیایدما در نمازها بعداز حد سوره می خوانیم.ودر واقع با خدا صحبت می کنیم پس موقعیکه می خوانیم.قل اعوذبالرب الناس بگوپناه میبرم به پروردگارمردم.اگه مادر نمازها با خدا صحبت می کنیم چگونه به خدا می گوییم ای خدابگو پناه می برم به پروردگار مردم.....

    پاسخحذف
  62. با سلام

    دوست عزیز . من هم پیش از این با این سوال کلنجار رفته ام به همین خاطر است که از مدتها پیش ( قل ) ابتدای سوره اخلاص را از نماز خود حذف کرده ام تابدینگونه این خود من باشم که اعتراف می کنم ((هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ اللَّهُ الصَّمَدُ لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ وَلَمْ يَكُن لَّهُ كُفُوًا أَحَدٌ ))

    پاسخحذف
  63. سلام

    راستش من هم مثل شما برادرم منصور .

    البته بنابه امر خدا :

    فاقرؤو ماتيسر منه ...

    مى توان هرمقدار از قرآن كه ميسر شد يعنى انسان توانست در نمازش متذكر شود.

    براين اساس مى توان با يك آيه هم نماز را زينت داد.

    اما علت " قل " هاى قرآنى رازى زيبا دارد.

    هر انسانى به اندازه ى عشق و محبتش به الله تعالى ، رسولى ست كه به او امر " قل " مى شود.

    و من و تو به سوى نفس بشرى مان خطاب " قل " مى دهيم .

    به نفسمان مى گوییم:

    ای نفس خطاکار سرکش ! بگو خداوند فقط یکتای مطلق است که شریکی ندارد.

    پس خطاب " قل " در قرآن را می توانیم بگوییم و آن را به نفس خود نشانه دهیم تا متذکر شود و با قرآن همراه شود.

    پاسخحذف
  64. ســــــــــلام.

    بعد از مطالعه نظرات همه دوستان موافق و مخالف، اینک پس از تأمل و تألم ! آشنایان و مشکوکین ! را به پست جدید دعوت می کنم.

    خداوند همه ما را به أحسن تفسیر هدایت فرماید.آمین.


    توی قسمت نظرات پست جدید منتظرتون نشسته ام.

    پاسخحذف
  65. ناشناس۱۱/۰۹/۱۳۸۹

    منصور گفته بودی: محمد نه توضیح مى دهد، نه تفسیر مى کند و نه قرآن را پیش بینى مى کند ، فقط قرآن را تحویل مى دهد و پیروى مى کند. اما اکثر مسلمانان امروزی ادعا مى کنند که حدیث و سنت براى توضیح دادن قرآن لازم هستند. ولی قرآن تعلیم مى دهد که معلم قرآن خداست؛ که اوست کسى که قرآن را در دل مؤمنان قرار مى دهد صرف نظر از زبان مادریشان
    و اما جواب را از همان قرآنی که فقط آنرا قبول داری بشنو:
    1-سوره جمعه آیه 2: هو الذی بعث فی الامیین رسولا منهم یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه وان کانوا من قبل لفی ضلال مبین
    طبق این آیه پیامبر هم وحی الهی را با تلاوت ابلاغ می کند و هم کتاب و حکمت را به دیگرانی که قبل از این در گمراهی آشکاری بودند تعلیم می دهد
    2-طبق آیه 44 نحل آنچه بر مردم نازل گشته است را تبیین می کند.
    وانزلنا الیک الذکر لتبین للناس ما نزل الیهم
    3- اگر شان پیغمبر اینقدر پایین است که تو می گویی و سهوالنبی را بدون تامل در آیات مطرح کردی چگونه به این پیغمبر در گرفتن وحی از او اعتماد کردی؟ مگر نه این است که خدا در قرآن خطاب به پیامبر می فرماید: قل انمااتبعوا ما یوحی الی من ربی203 اعراف/ ان اتبع الا ما یوحی الی 15یونس-9احقاف-50انعام
    فکر کنم تا حالا به این آیات برخورد نکرده بودی!؟!!!!!!!!!!
    4- اگر پیغمبر فرد عادی مثل سایر مردم بود احکام خاص شخص او در قرآن نازل نمی شد که به فرض اگر صدایتان در حضور نبی بالا برود اعمالتان حبط می شود
    5- گفته بودی پیامبر فقط آیه تحویل گرفته؛ برادر جان پیامبر سمت های مختلفی داشته که در قرآن به آن اشاره شده:
    1/ شان دریافت و تبلیغ وحی،
    2/ شان تعلیم و تبیین وحی(نحل 44:وانزلنا الیک الذکر لتبین للناس ما نزل الیهم)
    3/ شان ولایت تشریعی(احزاب 6: النبی اولی بالمومنین من انفسهم)من جمله حکم و قضاوت (36 احزاب)،
    4/اخذ صدقه که باعث تطهیر مردم می شود و صلوات بر آنها که باعث سکینه آنها می شود(توبه103)
    5/استغفار برای مردم
    6/شهید بودن بر شهیدان هر امتی (نسا 41)

    7/ آمدن نام پیامبر به دنبال نام الله در قرآن حکایت از آن دارد که هرکس خدارا دوست داشته باشد و بخواهد از خدا تبعیت کند چاره ای جز تبعیت رسول ندارد چرا که خدا اطاعت خود را اطاعت رسول، مال خود را مال رسول(قل انفال لله والرسول)، خیانت به خود را خیانت به رسول(لا تخونو الله والرسول-انفال27)،.... می داند.

    پاسخحذف
  66. سلام به خداوندم که نورش هدایت دلهاست.
    ببخشیداین امتحانی است.

    پاسخحذف

و الهکم اله واحد، لا اله الا هو الرحمان الرحیم