۱۳۹۰ خرداد ۱۲, پنجشنبه

اسارت و بندگی ملتها به نام خدا بهانه ای برای سرکوبی شان و کشتار آسان !

الحمدلله ستایش مطلق جز شایسته یکتامعبودم نیست

وقتی سخن از امام و امامت می شود دوستان تشیع و حتی بعضی از دوستان تسنن تصور میکنند سخن از رهبری مطلق فردیست که همه می باید او را بدون چون و چرا اطاعت کنند!

این تصور بیمارگونه توسط حکام بنی عباس و قبلشان بنی امیه به مردم تلقین شده است و هدف حقیقی از مقدس شمردن رهبریت درحقیقت تسلیم شدن مردم بوده و لاغیر!

بیاییم به قرآن رجوع کنیم.خداوند متعال در کتابش رهبریت مقدس را به ما معرفی فرموده است که در حقیقت امر توسط پیامبران اجرا میشده است و سبب تقدیس این رهبریت اتصال مستقیم با وحي خداوند متعال میبوده است تا اگر پیامبری دچار خطا یا اشتباه میشده بلافاصله تنبیه تذکر و تصحیح شود.

در قرآن کریم می باید با تعقل و تدبر به سرگذشت پیامبران عبوری نماییم تا درک کنیم چرا در این کتاب خطاهای پیامبران ذکر شده درحالیکه آنان را خداوند مدح و مورد لطفش قرار فرموده و در صحنه های روز رستاخیز آنان را از شایستگان و قبول شدگان حقیقی؟

بله دوستانم

هدف از ذکر اشتباه پیامبران درحقیقت تذکریست به انسانها که تمامی انسانها مرتکب خطا یا گناه میشوند و این به سبب محدودیتهای فیزیکی و عدم احاطه ی کامل به آگاهی و علمیست که جز نزد الله تعالی احدی داناى مطلق نیست.

پیامبرمان محمد علیه السلام در سوره ی تحریم مورد تنبیه ( تذکر و تصحیح ) واقع شد تا از خود حکمی صادر نکند و تنها تسلیم بر احکام الهی شود زیرا جز خداوند عالم کسی نمی تواند چیزی را حلال یا حرام معرفی کند.

شکی نیست پیامبر در حال مخالفت اوامر الهی نبوده ولی مثل هر انسانی می توانسته مرتکب خطا شود ولی خداوند متعال مرتب با وحی او را تصحیح می فرموده است.

اما برگردیم به افسانه ی امامتی که تشیع بیشتر از هر قوم و ملتی بدنبالش است.

امامت در اصل یعنی پیشگام بودن و این پیشگام بودن در اصل نه تنها بد نیست بلکه مطلوب است و خداوند عظیم در اواخر سوره ی فرقان به ما می آموزاند که درحقیقت همگی ما بسوی امامت در تلاش باشیم و امامت و پیشگام بودن تنها منحصر به خانواده ی پیامبران یا نزدیکان و یاران مشهورش نیست.

ما اکنون اتصال و ارتباطی با پیامبر و کسی از وفاداران سابقش نداریم پس بر ما واجب است با تدبر دقیق و تعقل کامل از سخنان وحی قرآنی بسوی پیشگام بودن و امامت خود را آماده سازیم.

ما می بایستی این دعای قرآنی را زمزمه کنیم:

وَالَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّيَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَامًا. سوره فرقان

كسانى كه هميشه گویان این درخواست هستند که : پروردگارا همتایان و فرزندانمان را به گونه ای هدایت فرما که چنانشان ببینیم که مایه ی سعادت حقیقی مان باشند و ما را بر تقواداران پیشگام فرما.

خوب توجه کنیم که ترجمه ی حرف به حرف عربی به فارسی معنای حقیقی اش را منتقل نمی دهد زیرا زبان عربی زبانیست بسیار شکوفا و پرمفهوم و دارای ابعاد زیبای کلامی و ادراکی که مترادفش در هیچ زبانی جز زبان خاص قرآنی یافت نمی شود.
حتی زبان عرب کنونی تغییراتی یافته است برهمین اساس استاد عدنان رفاعی محقق قرآنی ثابت کرده است که قرآن  بایستی با توجه به خودقرآن و قاموس قرآنی درک و تفهمیم شود زیرا بعضی از کلمات قرآنی در زبان عرب کنونی نیز مترادف ندارد ولی در جستجوی قرآنی معنای کلمات را در آیات دیگر می توان به خوبی و روشنی دریافت.

بازگردیم به حقیقت امامت که گفتم پیشگام بودن در محیط تقواداران و اهل ایمان است.

این پیشگام بودن هرگز به جامعه تلقین نمی شود و مردم می بایست با تدبر و تعقل خود پیشگامان را بپذیرند.

وقتی جامعه ای خود آمادگی کامل و رشد فکری انسانی پیدا کند خودبخود پیشگامان را معرفی می نماید.
برای مثال امامت پیامبران درحقیقت جز این نبوده که افرادی به سخنان و آموخته های آنان ایمان آورده و آنان را همراهی و یاوری می دادند و درصورت بروز مشکلات حاضر به جهاد و تلاشی مستمر با هم می شدند.
این نوع رهبریت درحقیقت همان بیداری جامعه و معرفی رهبران و تأييد رهبران مى باشد كه در تمامى جوامع بشرى مورد قبول و شناسايى ست و نمونه هايش را در انقلاب ها و بيدارى ملتها ديده و مى بينيم.
حتى در مطالعه ى تاریخ موسوم به صدر اسلام یا مسلمین پیشگام می خوانیم که آنان بر اساس قبول و نظام شورایی عمل می کردند و حتی امام علی در کتابی که به او منسوب شده ( نهج البلاغه ) هرگز خودش را امام انتخاب شده از سوی خدا معرفی نکرده بلکه استنادش به قبول مهاجرین و انصار یعنی ملت اهل مکه و مدینه به امامتش است.

در همه ی احوال در کتابهای شیعه می خوانیم که خود لشکریان حکومت علی خود را ملزم و تابع مطلق او نمی دیدند و او را مورد انتقاد و حتی شورش قرار دادند که این درحقیقت مفهوم مقدس بودم حاکم را بکلی لغو می کند و ثابت می شود در میان مسلمین صدر اسلام هرگز معتقد به تقدیس حاکمانشان نبودند و این مقدس شمردن حاکم درحقیقت ساخته و جعل شده ی قرنهای بعدیست که به حاکمان سابقی مانند علی و فرزندانش نسبت داده شده و آنان نه چنین ادعای داشته و نه چنین امامت اجباری و مقدس از آنان دیده شده !

حال سری بزنیم به امامت یا رهبری مقدس که توسط تشیع تبلیغ می شود.

در این اعتقاد فردی از سوی خدا معرفی شده و احدی حق اختیار یا عدم اختیارش را ندارد بدین معنا که بود و نبودش بر اساس قبول یا رد کردن مردم نیست.

ادامه ی این نوع اعتقاد را در ایران می بینیم که در آن امامی که می گویند خدا انتخابش کرده و از چشمان و انظار هم قایم شده اکنون جانشینانی دارد که می بایست بدون چون و چرا اطاعت شوند!

این نظام اعتقادی هرگز پشتوانه ی قرآنی ندارد ولی یک بازی ست که آغازش استفاده از جهل مردم به قرآن و نهایتش بهره برداری از همین مردمیست که می بایست پیشگام ملتها باشند.

وقتی به داستان نایبان یا جانشینان امام غایب دقت کردم دیدم چیزی جز شعبده بازی افرادی برای دریافت مالیات! ازمردم نادان و ساده لوح نبوده زیرا در قرآن حتی زکات مال نیز امریست بسیار شخصی که بمانند نماز برای تزکیه ی نفس مورد اجرا در می آید و حاکم اجازه ی درخواست مال به نام انفاق در راه خدا ندارد و تنها رسول از سوى خدا وحى مى شود كه مال افرادى را قبول كند تا آنان خوشحال شوند و موجب تزكيه و پشتیبانی معنوی قرار گیرند.



هر فرد مسلمان خودش برای نزدیکی و تزکیه جانش به هم نوعان خود باید کمک کند و این کمک حد و نصاب هم ندارد که ملت بیچاره دم در خانه یا کلاس ملاها منتظر حساب و کتاب این مقدس لباسان ! باشند.

قرآن ندا می دهد:

أفلا يتدبرون القرآن أم على قلوب أقفالها.

آیا قرآن را مطالعه و تدبر نمی کنند یا بر ادراکشان قفلهایی ست؟

متاسفانه مذهب گرایان آنچنان شیفته ی کتابهای ناخدایان مذهبشان واقع شده اند که گویا هرسخنی که به نام امام برایشن نقل می شود از سوی پیامبر می آید!

درحالیکه کتابهای روایی و مذهبی چیزی جز نوشته های مجهول صفتان قرون بسیار دور از عهد پیامبر و رهبران نیک سرشت نیست.

کتابهایی که حتی تحقیقی بر نسخه های اولیه اش صورت نگرفته تا بدانیم امضای چه کسی در بر داشته!؟
و اگر امضای نویسندگانش یافته شود آیا آنان را هم معصوم یا بدور از خطا تصور می کنیم!؟

یا بمانند تشیع که می گوید امام غایبش روزی از روزگار از غیب ظاهر شد و کتابی را دید و گفت: این برای شیعه ی ما " کافی " ست!؟

به عقلهای خدادادی احترام قائل شويم و مهر تقديس از سخنان ملايان مذهبى برداريم.

و آخر دعوانا ان الحمد لله رب العالــــــــــــــــــــــــــــــــــمين

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

و الهکم اله واحد، لا اله الا هو الرحمان الرحیم