۱۳۹۰ خرداد ۲۶, پنجشنبه

آیا برداشتن أبروموجب لعنت میگردد؟! کاکه احمد مفتی زاده


آیا برداشتن أبروموجب لعنت میگردد؟! کاکه احمد مفتی زاده

.....امّا آن دسته ی دوم که لیاقت مغفرت راندارند،تنها کسانی اندکه عالماً وعامداً،«شرک»ورزیده اندو؛با«کفر»مرده اند.همین افرادند که مستحقّ«لعنت»اند،یعنی:محرومیّت ابدی آخرت،از مغفرت ورحمت الهی .چهار دسته ی دیگر-:تائبان،یا هریک از سه دسته ی بعد-،عموماًبرخوردارانند از رحمت مالک روز جزا،بادرجاتی که اشاره شد،هرچند مرتکب مادون شرک هم شده باشند،حتّی زنا،وحتّی قتل نفس(مگرقتل مؤمن به خاطر ایمان؛که این،صورتی است بسیار خشن از همان«شرک و کفر»؛وبدون«توبه ی اسلام»،مغفور نخواهدشد).پس هیچکدام از این ها،حتّی زانی و قاتل،مستحقّ لعنت نیستند.
با این مجمل،متوجه می شویدکه:امکان ندارد: از طرف رسول الله-صلی الله علیه و سلم- بر کسی غیر از مشرک(باوصفی که گذشت)، لعنت شده باشد. و اگر روایتی این چنین باشد به دلیل تعارض آشکار1 با اصل مسلم، « مسلم الوضع » است.
آخر یارانم ! در قرآن دقت و تدبر کنید که:آن گناهانی را که واقعا بزرگ اند و پر زیان برای فرد،و یا فرد و جامعه، -رأسا-، با صراحت تمام و قاطعیت و حتی- غالباً- بارها، تذکر داده.پس چگونه باور کرده اید از رحمت «غفور رحیم» کسی را،از مغفرت و رحمت ابدی آخرت، محروم فرماید،به خاطر کاری که در قرآن، اصلاً نامی از آن نیامده ؛ در حالی که مرتکب قتل و زنا با آن همه اهتمام قرآن به تحذیر از آن ها قابل مغفرت و رحمت اند2؟! آخر،چه شری بالاتر است از آن که : کسی را به «لعنت» گرفتار کنید ؟! آیا ممکن است:قرآن،نسبت به چنان شری ، ساکت بماند، درحالیکه:«وَمَا کَانَ اللّهُ لِیُضِلّ قوما...َ»3 و در حالیکه «وَنَزَّلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ تِبْیَاناً لِکُلِّ شَیْ‏ءٍ» 4(می دانید که « شییء » در اینجا، به معنی همان «موضوعات مهم در دین » است،که قبلاًاشا ره شده)در شرح این دلیل، به همین مختصر اکتفا می کنم.
دلیل دیگرموضوع بودن روایات مورد استنادتان « تعلیل حکم لعن است به تغییر خلق » ! عزیزانم!چرا مطالب دین را ، تا این اندازه حقیر و بی ارزش می کنید؟! چرا در آیه ی شامل موضوع تغییر خلق تدبر نمی کنید؟( وَلأُضِلَّنَّهُمْ وَلأُمَنِّیَنَّهُمْ وَلآمُرَنَّهُمْ فَلَیُبَتِّكُنَّ آذَانَ الأَنْعَامِ وَلآمُرَنَّهُمْ فَلَیُغَیِّرُنَّ خَلْقَ اللّهِ وَمَن یَتَّخِذِ الشَّیْطَانَ وَلِیًّا مِّن دُونِ اللّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْرَانًا مُّبِینًا ﴿119﴾ )در آن آیه ، شیطان پس از تهدید پیروانش(:همان نصیب مفروض) به «اضلال» و «تمنیه» و «واداشتن به تبتیک» است که می گوید : وادارشان می کنم به «تغییر خلق» . این تهدید در چنین مقامی چگونه ممکن است چنان اموری کوچک و غیر مذکور در قرآن را شامل گردد؟
این تغییر خلق - که بالاترین تهدید شیطان است- همان شّر اعظمی است که عامل اصلی و زیر بنای همه ی بدبختی های بشر است ؛ و لذا، مطلقا قابل بخشش نیست.یعنی: مخلوق را در مقام خالق قرار دادن؛ و انسانِ بنده ی خدا را ، بنده «هوی» یا هر «طاغوت» دیگر ساختن . یعنی همان شرک موصوف .
راستی ، تفکری که این گونه اعمال حقیر را،مشمول بزرگ ترین خطر شیطان ، یعنی «تغییر خلق» پندارد،شبیه است به تصور همان شخص (خدا رحمتش فرماید) که گفت :دبیرژم:کافر ! له بو به ر سمیله کانت نا تاشی
آخر ارضای کینه شیطان،و انتقام کشیدن از انسانی که وجودش ، موجب گرفته شدن حاکمیت این قسمت معهود جهان ما از وی و سایرین گردید.5این است که وادارش کند:مثلا ابرو بگیرد ؟! ای بی لیاقت،دشمن!به علاوه اگرقرار باشد:دستکاری های گوناگون داخل و خارج جسم را،تغییر خلق مذکور بنامیم،صدها و هزاران،اعمال کوچک و بزرگ جراحی و غیره6را باید «اکبر الکبائر» یعنی بالاتر از قتل شماریم،تا آن ها را مانند «شرک» موصوف،موجب لعن،یعنی:حرمان ابدی از رحمت پروردگار بدانیم!
و اگر بخواهیم با توسل به احتمال «تخصیص»، این تصور باطل را توجیه کنیم آن وقت «باقی در حکم» یکی است و مستثنی هزاران !
شنیدم سطحیی خشکه مقدس در همین تهران کسی را از اصلاح و پر کردن دندان ترسانده بود که این «تغییر در خلق» است.(!!)بعدها همان مفتی سطحی ، گرفتار عوارض دندان می شود (شاید با حکمت خاص الهی ) ، فشار واقعیت ، پرده ی تصور سطحیانه ی موجب فتوای نا مشروعش را،می درد.پزشک بعضی را اصلاح یا پر می کند و بعضی را می کشد و به جایش،دندان مصنوعی می گذارد !
نه عزیزانم ! قضیه برعکس است . یعنی تمام اعمال از این دست ، مشمول حکم «اباحه اصلی» اند . مگر دلیل بر خلاف اباحه بعضی ، یافت شود.


ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1-«تعارض آشکار»یعنی:عدم امکان جمع.
2-و در حالی که کنز طلا و نقره با آن گونه مورد تحدید بودن در قرآن به دلیل نیاز عادی زن به زینت تا اندازه ای که عرفا زینت باشد ، آزاد است – معلوم است که هرچه شخصیت و تعهد بالاتر باشد زرق و برق منفور می گردد
3- توبه 115
4- نحل 119
5- معنی «خلافت انسان» را،به گونه ای که الان می فهمم،برای بعضی تان گفته ام.
6-و تغییرات مانند پیوند و اصلاح در نباتات و همه تغییرات در مواد و طبیعت و غیره.
7-نساء 119


                                                                            نامه ش6-ص77
                            برای دریافت متن کامل نامه شماره 6 روی لینک زیر کلیک فرمائید.

                                                                                متـــــــــن کامل
http://www.cloob.com/etc/main/redirector/?url=http://www.maktabquran1.com

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

و الهکم اله واحد، لا اله الا هو الرحمان الرحیم